هنوز عرق تمام کردن دموی دویل می کرای 5 خشک نشده بود که کپکام با معرفی دموی قابل بازی رزیدنت اویل 2، سورپرازیم کرد. البته دمو چیز جدیدی برایم نداشت و پیشتر در یوتوب تمام زیر و بمش را درآورده بودم. اما با تمام اینها باز هم نتوانستم با خودم کنار بیایم و به سراغ دانلود دمو نروم.
استیم را باز کردم و گذاشتم که دمو دانلود بشود. پروسه دریافت فایلهای بازی که پایان یافت، حتی یک دقیقه هم وقت تلف نکردم و سریعا وارد بازی شدم. شاید باورش برایتان سخت باشد اما برای من که با سری رزیدنت اویل بزرگ شدهام، این دیدار دوباره حس شیرین و لذت بخشی داشت.
البته پیش از شروع بازی حس کنجکاویم گل کرد و به منوی تنظیمات رفتم تا ببینم چه تنظیمات گرافیکی برای بازی در نظر گرفته شده. شگفتزده شدم. تعداد گزینههای موجود در تنظیمات گرافیکی مافوق تصور بود و به شخصه انتظار نداشتم که یک بازی مولتی پلتفرم چنین آزادی عملی در اختیار کاربر بگذارد.
کمی در بخش تنظیمات گرافیک بازی وقت گذراندم و با پیدا کردن بهترین گزینههای ممکن، آرام آرام آماده ورود به جهان وهم آلود دمو شدم. در خبرها خوانده بودم که این دمو فقط به مدت سی دقیقه به گیمر اجازه گشت و گذار در راهروهای تو در توی اداره پلیس راکون سیتی را میدهد و به همین خاطر استرس به جانم افتاده بود که نکند خدای نکرده نتوانم دمو را به طور کامل تمام کنم.
با تمام اینها وقتی بازی شروع شد و پا در هال اصلی اداره پلیس گذاشتم، نتوانستم از دیدار دوبارهام با آن مجسمه بزرگ و فضای نورانی این ساختمان نوستالژیک سرسری بگذرم. خوب ایستادم و تماشا کردم. بازی من را برد به بیست سال پیش. کمی در محیط گشت زدم و این برایم جا افتاد که فقط ظاهر کلی هال اصلی اداره پلیس حفظ شده و بسیاری از جزئیات آن نسبت به نسخه اصلی تغییر کرده. درگیر این تغییرات بودم که یادم افتاد خیلی زمان ندارم.
خوشبختانه میدانستم که باید کجا بروم و بدون فوت وقت به سراغ اولین در سمت راست هال اصلی اداره پلیس راکون سیتی رفتم. طبق معمول و همانطور که در تریلرها دیده بودم، این در کرکرهای قرار نبود به طور کامل باز شود. به همین خاطر لئون مجبور شد از زیر این در سنگین به داخل بخیزد و نگاهی به فضای خوفناک پشت آن بیندازد. ناخواسته وقتی آن فضای تاریک را میبینید، حس ترس وجودتان را فرا میگیرد. البته این چیزی نیست که باید از آن بترسید.
با کمی جلو رفتن میبینید که حتی اداره پلیس هم از هجوم ویروس T در امان نمانده و تمام راهروهایش پر شده از زامبیهایی که به خون انسانهای عادی تشنهاند. در یک کلام بگذارید خیالتان را راحت کنم: زامبیهای رزیدنت اویل 2 به معنای واقعی کلمه خونخوار، خشن و بیرحمند و از آن دسته موجودات ساده لوحی نیستند که شما پیش خودتان بگویید با چند تیر خلاصشان میکنم و به راهم ادامه میدهم. نه زامبیهای رزیدنت اویل 2 اینگونه نیستند. سرعت کمی دارند اما شلیکهای پیدرپی شما هم نمیتواند جلوی عطش وصف ناپذیرشان برای تکه پاره کردنتان را بگیرد.
هر چه به شما نزدیکتر میشوند استرس بیشتری به جانتان میافتد و میدانید که اگر دیر بجنبید کارتان تمام است. سیستم تیراندازی کند بازی هم در افزایش این استرس که اغلب زیاد هم به طول میانجامد، نقشی اساسی دارد. در رزیدنت اویل 2 شما نمیتوانید همانند بازیهای اکشن یا حتی رزیدنت اویل 5 یا 6 نشانهگیری دقیقی داشته باشید. اغلب تیرهایتان به در و دیوار میخورد و عملا خودتان باعث میشوید که فاصله زامبیها مدام با شما کم و کمتر شود.
با این حال، کپکام سعی نکرده که کل فضای محیط را با تعداد کثیری از زامبیها پر کند. صدایشان همه جا هست اما این دلیل نمیشود که در هر جایی حضور فیزیکی داشته باشند. این موضوع باعث میشود تعلیق خوبی در حس ترس بازی به وجود آید. لحظاتی در بازی هست که از پشت سر، صدای نفسهای خشک جسد تکه پارهای که همین چند دقیقه پیش دوباره جان سردی به کالبد او دمیده شده به گوش میرسد و اینجاست که در عرض چند ثانیه حس ترس وجودتان را فرا میگیرد و کل بدنتان یخ کند. اما وقتی که روی برمیگردانید، میبینید هیچ خبر خاصی نیست و این صداها بودند که ترس به جانتان انداختهاند.
بازی با روح و روانتان بازی میکند و باعث میشود که در تک تک قدمهایتان حس سرد ترس را احساس کنید. تاریکی هم به این موضوع کمک بیشتری میکند. نقاط روشن در بازی به ندرت پیدا میشوند و همین باعث میشود که برای رسیدن به آرامش به دنبال نور بگردید. همه اینها را با ظاهر بد ریخت و وحشتناک زامبیها و نوع حرکت خشک و غذاب آورشان تصور کنید تا بفهمید تجربه بازی چه حس خفقان آوری دارد. خوشبختانه بازی در نمایش تجربهای خونین هم کم نمیگذارد و کاری میکند که با دیدن برخی صحنهها حالت تهوع بگیرید.
شلیک به سمت زامبیها هم حس جالبی دارد. با هر گلولهای که به سمت آنها شلیک کنید، تکه پاره شدن بافتهای بدنشان را به خوبی میبینید. بدن زامبیها تخریب پذیری خوبی دارد و همین موضوع حس رویارویی با آنها را واقعیتر میکند. از زامبیها و حس ترس بازی که بگذریم، باید بگویم که کپکام در بازسازی دوباره لوکیشنهای رزیدنت اویل 2 هم عملکرد خیره کنندهای داشته.
بسیاری از محیطها یا دقیقا همان چیزی هستند که بیست سال پیش دیده بودیم یا کمی تغییر نامحسوس داشتهاند و ظاهر نوتری پیدا کردهاند. اما به هر حال با دیدن این لوکیشنها برمیگردید به سالهای دور و خاطراتتان از آن بازی پیکسلی که برای بسیاری یک کابوس تمام عیار بود، زنده میشود.
از طرفی موسیقیها هم در رسیدن به چنین حسی بیتاثیر نیستند. با ورود به هال اصلی یا اتاقهای سیو، همان موسیقیهای معروف قدیمی به گوش میرسند. البته تیم توسعه دهنده در ریمستر آنها نیز وسواس ویژهای به خرج داده تا در کنار کاشتن یک حس نوستالژیک در ذهن مخاطب، حرف تازهای هم برای گفتن داشته باشند. در کل، بازگشت به راکون سیتی و خصوصا اداره پلیس مخوف آن حس خوب و شیرینی داشت و میتوانم به جرات بگویم که کپکام برای رسیدن به چنین چیزی تلاش فراوانی کرده.
آنها قدر این بازی کلاسیک و منحصر به فرد را خوب میدانند. با بسط دادن این دمو، میشود گفت که آینده روشنی پیش روی رزیدنت اویل 2 قرار گرفته و احتمال اینکه بازی نتواند عملکرد موفقی داشته باشد خیلی کم است. البته امیدوارم که نتیجه نهایی هم با هیچ کاهش کیفیتی رو به رو نباشد و بازی تا آخرین لحظه همین کیفیت را حفظ کند.