ماهان شبکه ایرانیان

بررسی فیلم سال دوم دانشکده من: داستان رفاقت‌های امروز

«سال دوم دانشکده من» بهترین فیلم رسول صدرعاملی در سال‌های اخیر است

«سال دوم دانشکده من» بهترین فیلم رسول صدرعاملی در سال‌های اخیر است. فیلم‌سازی مهم در دهه شصت که سازنده آثاری پرمخاطب و ملودرام‌هایی اشک‌انگیز مثل «گلهای داودی» و «پاییزان» بود و سال‌ها بعد در دهه هفتاد با فاصله از فیلم‌سازی جدی به کارهایی دیگر پرداخت تا اینکه با «دختری با کفش‌های کتانی» دوباره به سینمای ایران بازگشت و شکلی تازه در دنیای فیلم‌سازی‌اش به وجود آورد. فیلم‌هایی درباره دختران نوجوان که به مسائل و مشکلات آنها در جامعه و در برخورد با خانواده می‌پرداخت و با «من ترانه پانزده سال دارم» به نهایت موفقیت دست یافت و با «دیشب بابات رو دیدم آیدا» کیفیتی پایین را تجربه کرد.

همچنین بخوانید:
بررسی فیلم «سال دوم دانشکده من»: بهشت در یک ماشین شاسی بلند

صدرعاملی چند سال بعد فیلم بی‌معنی «زندگی با چشمان بسته» را ساخت که نه داستانش مشخص بود و نه اعمال شخصیت‌ها در آن دارای حس انسانی بود. بعد از چند تجربه ناموفق در مشهد و فیلم‌های سفارشی و فطرتی چند ساله صدرعاملی با «سال دوم دانشکده من» بازگشتی قابل قبول دارد. ادامه همان فیلمهای دهه هفتادی درباره دختران نوجوان که این بار فضا و داستانی تازه درباره دختران را مورد توجه قرار داده و به مسائلی همچون حسادت و خیانت و تنهایی و انزوا می‌پردازد. داستان رفاقت دو دوست هم‌دانشگاهی که به سفری به اصفهان از طرف دانشگاه می‌روند و به دلیل حادثه‌ای غیرعادی بینشان فاصله می‌افتد. شبیه به پیرنگ فیلم «ماجرا»ی آنتونیونی وقتی تماشاگر به همراهی دو شخصیت علاقه‌مند می‌شود و به آنها دل می‌بندد فیلم‌ساز یکی از آنها را از داستان خارج کرده و شخصیت باقی‌مانده را در معرض اتفاقات و حوادثی غیرمترقبه قرار می‌دهد و تماشاگر و خود او را وادار به قضاوت درباره شخصیت و افراد پیرامونش می‌کند. دختر به دوست پسر دوستش که به کما رفته نزدیک می‌شود و اینگونه موقعیتی ویژه به لحاظ اخلاقی شکل می‌گیرد که همانا واجد سویه‌های سوتفاهم برانگیز در قضاوت اخلاقی پیرامون دختر است. «سال دوم دانشکده من» بخاطر حضور بهترین عوامل فنی در سینمای ایران به روز و با طراوت جلوه می‌کند. فیلم‌نامه پرویز شهبازی مهمترین عامل در شکل‌گیری فضای امروزی و داستان خاص فیلم بوده و تا نیمه خیلی خوب داستان را پیش می‌برد و با رسیدن به یک موقعیت اخلاقی ویژه تماشاگر را درگیر یک درام خاص می‌کند. او ملهم از فیلم آنتونیونی و در تلفیق با فضای واقع‌گرای فیلم‌های ایرانی، داستانی دیده نشده در سینمای معاصر ایران طراحی می‌کند. فیلمبرداری هومن بهمنش فضای یکدستی در فیلم به وجود آورده و استفاده از رنگ آبی در بافتار فیلم باعث برجسته شدن مود افسرده و حال و هوای تلخ فیلم شده است. موسیقی کریستف رضاعی بخصوص در اوایل فیلم به خوبی لحن احساسی اثر و غم موجود در داستان را نمایندگی کرده و با آوای دلنشینش قلب تماشاگر را لمس می‌کند. مصطفی خرقه‌پوش هم در مقام تدوینگر ایجاز مستتر در قصه‌گویی شهبازی را جلا می‌دهد و سبب روان شدن میزانسن‌های بعضا تکراری فیلم می‌شود. در نهایت اما«سال دوم دانشکده من» نمی‌تواند از ظرفیت‌های دراماتیکی که در بخش اول به دست آورده بهره ببرد و به سادگی از کنار موقعیت اخلاقی ویژه‌اش رد می‌شود. دختر راحت از احساسش و علاقه‌اش صرف نظر می‌کند و فیلم‌ساز هم در نهایت محافظه‌کاری با برگشت به کلیشه‌های فیلم‌های ملودرام و اخلاقگرایی قراردادی آنها به پایانی ساده و بسیار تخت در مقایسه با بخش اول فیلم می‌رسد. با همه اینها اما این فیلم جالب را باید جدی گرفت چون برخلاف اکثر فیلم‌های ایرانی که مودی تلخ و فضایی عصبی دارند دارای احساساتی درونی و فضایی آرام است. فیلمی که حال تماشاگر را بد نمی‌کند و او را دچار افکار منفی و زشت نمی‌کند. «سال دوم دانشکده من» را ببینید چون از خاص‌ترین ملودرام‌های سال‌های اخیر است که به روابط میان دختران و پسران می‌پردازد و به جای موعظه و پند تماشاگر را وارد دالانی از عواطف و خطرات پیامدش می‌کند.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان