گروه فرهنگی خبرگزاری میزان،پیش از شروع جشنواره سی و هفتم، بیست و سه نفر به علت گمنام بودن کارگردانش، یعنی مهدی جعفری، چندان جدی گرفته نمی شد و حضور سازمان اوج به عنوان حامی مالی فیلم، سبب شده بود که اکثر منتقدین پیش از دیدن فیلم، بیست و سه نفر را با تنگه ابوقریب، آخرین محصول سازمان اوج مقایسه بکنند.
مهدی جعفری گمنام به جشنواره سی و هفتم آمد، ولی هم خودش و هم فیلمش به پدیده تبدیل شد و دیگر کسی او و فیلمش را با بهرام توکلی و تنگه ابوقریب مقایسه نمی کند.
بیست و سه نفر قصه بیست و سه نوجوان است که در سال 61 به دست نیروهای بعثی عراق اسیر می شوند و در طول اسارت شرایط خاصی را از سر می گذرانند.
بیست و سه نفر از آن دسته آثاری است که حالشان خوب است و حال مخاطب را هم خوب می کند. در سینمایی که فیلمسازانش اصرار دارند به گوشههای تاریک و نادیده و بی فایده بپردازند، دیدن فیلمی که حالش خوب است و حالتان را بد نمیکند، گوهری است که باید غنیمت شمرد.
بیشتر بخوانید:
حس خوب بیست و سه نفر، امتداد حال خوب کارگردان است. شاید مهدی جعفری خود هم انتظار نداشت که فیلمش اینگونه در جشنواره سی و هفتم بدرخشد. خوب بودن حال دل جعفری و گره خوردن حسش با موضوع فیلم و احساس دغدغه او نسبت به موضوع فیلم و قهرمانان قصه اش سبب شده که او بی آنکه بخواهد یک فیلم خوب و با سر و شکلی درست به مخاطب تحویل دهد. مهدی جعفری برای ساخت فیلمش نخواسته خود را به رخ تماشاچی بکشد و فیلمش را در عین سادگی و بدون تکلف و تبختر ساخته و همین تواضع و انسانیت او پشت دوربین، فیلم او را به اثر دوست داشتنی تبدیل کرده است.
ساختن فیلمی با موضوعی همچون اسارت بیست و سه نوجوان در میانه جنگی نابرابر، کار بسیار مشکلی است و ساخت آن ظرافت بسیاری می طلبد. موضوعی واقعی که دست کارگردان و نویسنده اثر را برای خلق موقعیت های دراماتیک می بندد. سوژهای که برای تاریخ و مردمان این سرزمین بسیار مهم و مقدس است و کارگردان و نویسنده برای ساخت آن باید تمام جوانب را رعایت کنند.
بزرگترین نقدی که به بیست و سه نفر وارد است در واقع نقد نیست بلکه یک آرمان خواهی است که می خواهد حماسه ای بزرگتر ببیند. بیست و سه نفر مهدی جعفری در اندازه خودش فیلم درستی است و دقیقا همان چیزی است که کارگردان می خواسته روی پرده سینما به تصویر بکشد. مهدی جعفری بر اساس یک بینش شخصی عامدانه نخواسته به هیچ از یک کاراکترهایش اثرش نزدیک شود. از نظر مهدی جعفری هر بیست و سه نفر قهرمانند و الحق و الانصاف او در فرم توانسته است این بیست و سه نفر را به یک شخصیت واحد تبدیل کند.
دوربین او پس از ورود بچه ها به استخبارات در تمام لحظات، آنها را همراه با هم و در یک سطح نشان داده و هیچ کس را بر دیگری برتری نداده است. فرمی که مهدی جعفری برای فیلمش خلق کرده در ظاهر ساده است ولی در باطن پیچیدگی های بسیاری دارد که احتمالا خود جعفری نیز از آن بی خبر است. مهدی جعفری فرم خوبش را احتمالا با حس خوبش و دلی که برای ساخت این فیلم پالایش کرده ساخته است و از تکلفهای متفرعنانه فرمیست ها دوری گزیده است. نقدی که در ادامه بر بیست و سه نفر مطرح میشود تنها یک سلیقه شخصی است که اگر به کار گرفته می شد نتیجه آن فیلم دیگری بود که شاید بهتر بود و شاید هم بسیار بدتر از فیلم کنونی.
بیشتر بخوانید:
اعتماد حاتمی کیا باعث شد 23 نفر ساخته شود
خوب بودن حال یک فیلم به معنای آن نیست که این اثر به معنای واقعی کلمه سینماست و ماندگار خواهد شد. بیست و سه نفر قرار بوده که تصویر یک حماسه باشد. نخستین عنصر حماسه، قهرمانی حماس است ولی در بیست و سه نفر اساسا هیچ شخصیتی ملموسی برای همذات پنداری وجود ندارد همانطور که در تنگه ابوقریب نیز شخصیتی برای همذات پنداری وجود نداشت.
مخاطب در بیست و سه نفر و تنگه ابوقریب تنها از دور به یک قاب زیبا از واقعهای حماسی می نگرد، احساسات او تحت تاثیر قرار می گیرد و حالش خوب می شود ولی وقتی از سالن سینما بیرون می آید، ارتباطش به سرعت با فیلم قطع می شود زیرا یک قهرمان ملموس در ذهنش نقش نمی بندد و داستانی که قرار است برای دیگران تعریف کند خیلی کوتاه است.
در طول فیلم، مخاطب به هیچ از یک از این بیست سه مرد نزدیک نمی شود، با هیچ یک از آنها به طور مجزا و مشخص همذات پنداری نمی کند، از زاویه دید هیچ یک از آنها به این ماجرای عجیب و خارقالعاده نگاه نمی کند. نگاه انسانی مهدی جعفری به کل مجموعه بیست و سه نفر، نگاه قابل تقدیری است ولی این هنرمند باید بپذیرد که اینجا سینماست و در سینما، فیلمساز گاه باید بی رحم باشد و برخلاف خواسته قلبیش تصمیم بگیرد و برای ساخت اثرش مخاطبش را در اولویت قرار بدهد.
مخاطب برای دیدن قصه به سینما می آید. نوجوانی که به تماشای بیست و سه نفر می نشیند باید قهرمانش را در بین این بیست و سه نفر ببیند و کشف کند و با او همذات پنداری کند ولی تا پایان فیلم حتی ممکن است اسم کاراکترها را نیز متوجه نشود و تنها بیست و سه نوجوان را ببیند که هر یک به لهجه ای متفاوت صحبت می کنند.
فیلمنامه بیست و سه نفر از ابتدا زاویه دید مناسبی را انتخاب نکرده است. شاید اگر زاویه دید روایت این فیلم صالح می بود و او حماسه بیست و سه نفر را روایت میکرد، مهدی جعفری میتوانست در عین وفادار ماندن به جایگاه برابر هر سه بیست و قهرمانش، شخصیتهای متفاوت و مجزایی را برای مخاطبش خلق کند. تدبیری که تنها در یک سوم پایانی فیلم به کار گرفته می شود و نتیجها ش کاهش اثرگذاری فیلم است. پایان بندی فیلم و تغییر زاویه روایت از دانای کل به ملاصالح، فیلمنامه را کمی دوپاره کرده و اثرگذاری پایان بندی را کاهش داده است.
فیلمنامه بیست و سه نفر از ابتدا تا انتها، تنها در طول حرکت می کند و هیچ تلاشی برای حرکت عمقی و نفوذ به درون کاراکترهای این قصه دیده نمی شود. مخاطب بیست و سه نفر هیچگاه نمی فهمد که یک نوجوان پانزده، شانزده ساله وقتی در برابر یکی از بزرگترین دیکتاتورهای زمان خودش، یعنی صدام حسین، قرار می گیرد چه حسی دارد. مخاطب بیست و سه نفر هیچ گاه ترسها و تردیدهای این نوجوانان، در مواجه با دستگاه شکنجه مخوف بعثیها را درک نمی کند. در بخش ملاقات با صدام مخاطب دقیقا از همان زاویه فیلمهای مستند خبری، واقعه را می بیند و هیچ حس جدیدی به او اضافه نمی شود. مهدی جعفری در این بخش، از زاویه دید بیست و سه نوجوانش به پشت دوربینهای خبری نمی نگرد و به مخاطب نشان نمی دهد که چه خفقانی بر این جلسه حاکم بوده است.
بیشتر بخوانید:
دیدار با صدام بدترین روز اسارت بود/فرش قرمز ما خون شهدایمان است
مخاطب بیست و سه نفر، تنها بیست و سه تیپ سطحی و سرخوش را میبیند که همه چیز را به شوخی گرفتهاند و اسارت در استخبارات رژیم بعث برای آنها یک بازی است. نویسنده برای نشان دادن روحیه حماسی قهرمانانش روشی نامناسبی را انتخاب کرده است.
از دید نویسنده همینکه کاراکترهایش از تهدیدهای بازجوهای خود نمی ترسند و در طول قصه هیچ گاه گریه نمی کنند و ضعف نشان نم یدهند پس اسطوره و قهرمانند. در حالیکه فرمول کلی تمام قصه های اسطورهای و حماسی تاریخ ادبیات ایران جهان چیز دیگری است.
قهرمانان حماسی نام آشنا در ادبیات، در طول روایت خود در برابر مشکلات قرار می گیرند، گاهی زمین می خورند گاهی عقب می کشند، گاهی می ترسند، گاهی تردید می کنند، گاهی خم می شوند ولی در پایان برمی خیزند و سیاوش وار به دل آتش می زنند و وقتی از دل آتش بیرون می آیند به اسطوره تبدیل می شوند، یک اسطوره بیاد ماندنی.
نویسنده بیست و سه نفر برای خلق قهرمان، قوانین ابتدایی درام را رعایت نکرده و تنها روایتی مستند ولی خوش ساخت از یک واقعه تاریخی ارائه می دهد.
بازی نابازیگران بیست و سه نفر نقطه قوت این اثر است. مهدی جعفری در بازی گرفتن از نابازیگران خود موفق بوده است. بازی مجموعه بازیگران یک دست و تاثیرگذار بوده و در تمام مدت قصه تحت کنترل کارگردان قرار دارد. البته نمی توان از این واقعیت چشم پوشی کرد که نزدیک نشدن قصه به درون کاراکترها نیز سبب شده که بازیگران برای ایفای نقش خود کار چندان مشکلی در پیش نداشته باشند.
بیشتر بخوانید:
بازیگر نقش ملاصالح توانست رفتار واقعی ام را نشان دهد
بیست و سه نفر اثری درخشان است و نقدی که بر شیوه بیان حماسی این اثر عنوان شده سلیقه ای است که از آرمان خواهی نگارنده این سطور ناشی می شود. شاید اگر مهدی جعفری برای خلق قصه خود به درام و قواعد درام و قواعد شخصیت پردازی کلاسیک و خلق قهرمانان کلاسیک پایبند می بود خاطرهای ماندگار در سینمای ایران خلق میشد.
امیر حسین منصوری:منتقد سینما
حواشی روز نهم از سی وهفتمین جشنواره فیلم فجر