به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی میزان،حمید بهمنی نویسنده و کارگردان سینما در خصوص شخصیت پردازی و وجود قهرمان در سینمای قبل از انقلاب گفت: ساختار حکومتی دورهی اول و دوم پهلوی بر اساس تفکر ماکیاولیستی و همینطور نگاه دیکتاتور مابانه بوده و در حوزهی دین و مسائل سیاسی و اقنصادی هیچ تاثیری در رفتار فرهنگی مردم نداشته است.
اگر اندک بازتابی هم در حوزهی فرهنگ داشتیم، کاملا وابسته و در سطحیترین شکل ممکن بوده است. به همین خاطر قهرمانهای سینمای قبل از انقلاب، قهرمانان بسیار سطح پایینی بوده اند که نه توانایی الگودهی در جامعه را داشتند و نه شاخصههای قهرمانی که بتوانند جامعه را هدایت کند. آنچیز که در حوزهی فرهنگ حاکم بوده، نگاه نیهلیستی و نگاه مادی گرایی و یک نوع نگاه غیردینی بوده و اندک آثاری که به موضوعات ارزشمند پرداخته، آنقدر کم رنگ بوده که مورد توجه واقع نشده و حرفی از آن به میان نیامده است.
کارگردان گامهای شیدایی افزود: متاسفانه هنوز پس ماندههای سینمای قبل از انقلاب، در ساختار سینمای ایران وجود دارد. حتما لازم نیست که فرد، مدیر یا کسی از آن زمان به این دوره انتقال مییافته، همین که هنوز همان تفکرات سیاه و پوچ گرایانه در سینما دیده میشودٰ، خود گویای این مسئله است.
کارگردان گلوگاه شیطان با اشاره به نقش دفاع مقدس در سینما گفت: البته باید اشاره کرد که معرف سینمای پس از انقلاب، آثار دفاع مقدس، دینی و ارزشمندی است که تولید شده و نه فیلمهایی که آرامش جامعه را هذف قرار داده اند و حقابق را به گونهای دیگر منعکس میکنند. سینمای دفاع مقدس بومیترین و بهترین الگو برای سینماگران است که متاسفانه به دلیل برخی سیایتهای غلط که در حوزهی سینما و فرهنگ طراحی میشد، تولید این دسته آثار با کاهش روبه رو و در سالهای اخیر به حداقل ممکن رسیده است. به گونهای که جای آن را فیلمهای روشنفکرمابانه و سیاه، بدون هیج فهرمان جریان سازی پر کرده است.
بهمنی دربارهی قهرمانان و شخصیتهای سینمای پس از انقلاب اظهار کرد: در تاریخ انقلاب و پس از 22 بهمن 57، قهرمانان زیادی رشد و بروز کردند که به صورت خیلی محدود، به سینما راه پیدا کرده است. سینمای مفهوم گرا و اندیشمند پس از انقلاب باید بیشتر از این شخصیت ها، بهره برداری کند. البته جنین شخصیتهایی در آثار آقای حاتمی کیا، مرحوم ملاقلی پور و سریالهای مرحوم سلحشور دیده میشد و اینها سعی داشتند، ضمن رعایت آداب دینی، به گونهای قهرمان و شخصیت مثبت مورد نظر را از نگاه دین مطرح کنند. سریال مردان آنجلس هفت قهرمان دارد که برای فرار از ظلم و جور به غار پناه میبرند و یا سریال یوسف پیامبر که از قصص قرآنی است و به زندکی یوسف نبی میپردازد. اینها قهرمانانی هستند که از دل قرآن بیرون آمده اند و اثرگذاری مطلوبی بر جامعه خواهند داشت.
وی در ادامه گفت: فیلمهای دیگری نیز در سنمای پس از انقلاب وحود داردمانند آثار مجید مجیدی که شاید شخصیت قهرمان نداشته باشد، اما هیبت قهرمان را دارد. در این دست آثار نگاه معرفت شناسانهی سینمایی وجود دارد که معتقدم قهرمان این تیپ فیلم ها، وجدان آگاه است.
بهمنی با اشاره به الگوپذیری جامعه از قهرمانان فیلمهای قبل از انقلاب، بیان کرد: این کاراکترها به هیچ وجه الگوی مناسبی برای نسل خودشان نبودند. بایگران ممتازی به ایفای نقش پرداختند، اما آن سینما نمیتوانست الهام بخش و کاربردی باشد. قرهمانا قبل از انقلاب هیح دردی از جامعه دوا نکرده اند و فقط یک طنازی فرهنگی غلط و شتابزدهی بدون مفاهیم دینی و سیاسی بوده اند که کاملا رو عمل میکرده اند.
بهمنی اضافه کرد: لات ها، لا ابالیها و عرق خورها قهرمانان فیلمهای فارسی بودند، آیا این کاراکترها میتوانند الگوساز باشند؟ این الگو سازی آیا به صلاح جامعه است؟ پاسخ مشخص است و این الگو سازی غلط در صورت تداوم، به تدریج میتوانست پیامدهای زیان باری برای جامعه داشته باشد.
بهمنی در خصوص شخصیت قیصر و ماندگاری اش در بین مردم گفت: معتقد نیستم جامعهی ما قیصر و فردین را به عتوان قهرمان قبول داشته باشد. این تقکری است که حریان روشنفکر سعی بر تحمیل آن به جامعه دارد و میخواهد آن مفاهیم را به سینمای پاک، نجیب و مملو از اندیشهی کنونی انتقال بدهد. کلا قهرمانهای قبل از انقلاب، شخصیتهای تهی و پوشالی بودند که نمای خارجی و بیرونی نداشته اند. قیصری که مثالش را همه میزنند، علیرغم اینکه فیلم طغیانگر و آرمانخواهی است. اما نماد رفتاری قیصر در جامعه آن زمان وجود نداشت.
کارگردان آن مرد آمد با اشاره به نقش قهرمان در جامعه گفت: قهرمان وافعی در سینمای پس از انقلاب متکی بر دین، اعتقاد و مفاهیم ارزشی است. نگاهی که در قیصر دیده نمیشود. متاسفانه جریانهای ضد ارزشی قصد دارند کمبودهای فعلی سینمارا در سینمای قبل از انقلاب جستجو کنند. در صورتی که انقلاب مملو از داستانها و شخصیتهای الهام بخش است. ما در سینمای اعتقادی و ارزشمند دفاع مقدس قهرمانان زیادی را داریم که اگر به سمت آنها برویم و به جای شخصیتهای پوچ و بی اساس آنها را در فیلمهایمان مطرح کنیم، تاثیرات مثبت گوناگونی را در جامعه خواهیم دید. مانند کاری که آقای حاتمی کیا در آژانس شیشهای کرد و تا سالها در اذهان ماند و راجب آن بحث میشد.
بهمنی در پایان بیان کرد: حتما نباید قهرمان شخصیتهای دور از دسترس بتمن و سوپرمن و ... باشد که کارکردی نیز در جامعه ندارد. در جامعهی کنونی ما و با توجه به شرایط اقتصادی که مردم متحمل میشوند، پدری که با شرف و عزت زندگی میکند و برای گذران زندگی به هر کاری دست نمیزند و یا زن و بچهی چنین خانواده هایی، به معتای حقیقی کلمه قهرمان اند.