آیا تا به حال پیش آمده که در محل کار، «قبل از مغزتان، دهانتان را به کار بیندازید» بدون اینکه به عواقب آن فکر کنید؟ یا ترجیح میدهید به چیزی پناه ببرید که محققان فرانسیس جی. میلیکن و الیزابت وُلف موریسون (Frances J. Milliken and Elizabeth Wolfe Morrison) آن را پاسخِ امنِ سکوت مینامند؟
وقتی در محل کار با صراحت دربارهی چیزی صحبت کرده و یا حستان نسبت به تصمیم یا عقیده ای را بیان میکنید، باید قبل از آن به چند نکتهی مهم فکر کنید.اینکه چه زمانی و چگونه نظر خود را بیان میکنید، میتواند تأثیر مهمی بر موفقیت تیم و سازمانتان داشته باشد. همچنین این کار میتواند عامل مهمی در خوب انجام دادن وظیفهتان و شکل دادن به اعتبار شغلیتان باشد.
خیلی از افراد معمولا تمایلی به مطرح کردن نظراتشان در محل کار ندارند، چون نگران واکنشی هستند که دریافت خواهند کرد. در این مقاله، ما بررسی میکنیم که چه زمانی بهترین وقت برای به صراحت صحبت کردن است و چطور میتوانید این کار را به حرفهایترین شکل ممکن انجام دهید.
چرا بیان نظرتان اهمیت دارد
دلیل اصلی اظهار نظر کردن، مشارکت در ایجاد نتیجهای بهتر است. زیر سؤال بردن، به چالش کشیدن، اضافه کردن یا برجسته کردن نکتهای میتواند باعث برانگیخته شدن بحث شود و نظرات و دیدگاههای افراد دیگر را به خود جلب کند. میتواند باعث بهبود فرآیندها یا تغییرات استراتژیک شود، قبل از اینکه مسائل کوچک تبدیل به معضلات بزرگ شوند، میتواند توجهها را به آنها جلب کند و مشاجرهها را حل کند. با این کار، دانش جمعی سازمان تقویت میشود، تلاشهای خلاقانه بهبود پیدا میکنند و در نهایت منجر به موفقیت مالی میشود. همچنین میتواند اعتبار شما را به عنوان یکی از اعضای بسیار مؤثر تیم افزایش دهد.
بیان کردن حرف دلتان، میتواند از نظر شخصی هم فایده داشته باشد. باعث میشود با خودتان احساس صداقت بیشتری کنید، به شما حس بزرگ بودن میدهد و به ساختن اعتماد به نفستان کمک میکند. شما میتوانید با این کار تعهد و پشتیبانی خود را نسبت به سازمان نشان دهید و به آن دسته از همکارانتان که ساکتتر هستند انگیزه بدهید که دفعهی بعد آنها هم با صراحت صحبت کرده و حرف دلشان را بزنند.
مطالعات نشان دادهاند که حرف نزدن میتواند زیانبار باشد. اگر سکوت کنید یا نظراتتان را انکار کنید، سازمانتان از دانش، نظرات و ایدههای شما استفاده نخواهد کرد. با اینکه بیانِ نکتهای دشوار ممکن است خطرناک باشد، ساکت ماندن هم میتواند عواقب خطرناکی داشته باشد و باعث میشود مدیرتان به شما بیشتر به چشم یک دنبالهرو نگاه کند تا یک رهبر.
چه زمانی محتاط بودن اهمیت دارد
اگر بیان کردن نظرات و افکارمان به سکوت ارجحیت دارد، پس چرا همه این کار را نمیکنند؟ بعضی از افراد از این کار میترسند. محققان به این نتیجه رسیدهاند که افراد از اینکه برخورد دیگران با آنها منفی باشد، نگران هستند. آنها میترسند که به چشم افرادی انتقادگر، مشاجره طلب و متعرض دیده شوند. همچنین، خیلی از افراد ممکن است به دلیل خطر افشاگر شناخته شدن، از این کار طفره بروند؛ چراکه این کار ممکن است به از دست دادن شغلشان منجر شود. جالب است بدانید در بعضی از فرهنگهای بسته و محتاط، اظهار نظر کردن به نوعی بیاحترامی محسوب میشود.
نکته:
در بعضی از کشورها، افشاگرها ممکن است در مقابل تنبیه، یا هرگونه رفتار منفی و اخراج محافظت شوند. مثلا، در انگلستان شخص افشاکننده باید ابتدا نزد کارفرما یا شخص سومی قرارداد صلاحیت افشاگری امضاء کند تا این محافظت شامل حالش بشود. این قرارداد شامل افشاگریهایی دربارهی تعرضات جنایی، نقض هرگونه تعهد قانونی، بیعدالتی، در خطر قرار گرفتن سلامتی و امنیت افراد، آسیب به محیط زیست یا مخفیکاری عمدی در مورد هر یک از موارد فوق می باشد. قبل از هر نوع فعالیت افشاگرانه حتما با یک وکیل یا مشاور قانونی مشورت کنید و مراحلی را که در این مقاله توضیح خواهیم داد، دنبال کنید.
دانستن زمان حرف زدن…
انتخاب زمان حرف زدن میتواند خیلی حساس باشد؛ به موقعیتهای زیر توجه کنید.
- زمانی که مدیر یا همکارانتان عملا در جستجوی نظرات و ایدهها هستند. در جلسات طوفانفکری و گروههای بحث آزاد عضوی فعال در تیم باشید. سکوت کردن در چنین مواقعی به عنوان بیعلاقگی و تنبلی شناخته میشود.
- وقتی این کار، کارِ درستی است. تصمیمگیری برای اینکه چه زمانی حرف زدن، کاری صحیح است، به شرایط بستگی دارد. مثلا، زمانی که نگران یکی از اعضای تیم هستید، از مشکلی در محصول اطلاع پیدا میکنید، نگران آبروی برند هستید، از رفتاری نامناسب رنجیده اید یا زمانی که خودتان یا ارزشهای سازمانتان در خطر قرار دارید(خصوصا اگر شما مدیر هستید)، بهترین وقت برای حرف زدن است. وقتی انگیزههای شما مثبت هستند و از عواقب ساکت ماندن میترسید، به طور غریزی میدانید چه زمانی باید وارد عمل شوید. البته بهتر است همیشه محتاط باشید و مراحلی که در بالا ذکر شد را دنبال کنید.
- زمانی که از رفتار غیرقابل قبولی اطلاع پیدا میکنید. هیچ کس نباید مورد تبعیض قرار بگیرد. اگر شما شاهد یا قربانیِ رفتاری غیرقابل قبول هستید، این موضوع را با مدیرتان یا بخش منابع انسانی در میان بگذارید.
- زمانی که متوجه عملی خلاف قانون میشوید. گزارش رفتارهای خلاف قانون اجباری است، مخصوصا اگر فرد بانفوذی در شرکت هستید و به ویژه اگر موضوع به پولشویی مربوط میشود. (این ممکن است بسته به قوانین محلی تفاوت داشته باشد.)
با این حال، این کار ممکن است دشوار باشد و عواقب جدی مانند اخراج شدن به دنبال داشته باشد. ابتدا دربارهی سیاستهای مربوط به فعالیتهای افشاگرانه در سازمانتان اطلاعات کسب کنید و اگر چنین سیاستهایی وجود دارند، حتما آنها را دنبال کنید. از حقایقی که قصد افشای آنها را دارید مطمئن شوید، با دیگران مشورت کنید و محتاط باشید. اگر سیاستهای افشاگرانه وجود ندارند، ابتدا موضوع را درون سازمان مطرح کنید و اگر اقدامی صورت نگرفت، آن وقت میتوانید خارج از سازمان به دنبال مشاوره بگردید. (بهترین نقطهی شروع، مشورت با یک وکیل است.)
نکته:
حتما ایمیلها و یادداشتهای جلسههای مربوط به این موضوع را ثبت کنید تا زمانی که خواستید موضوع را مطرح کنید، بتوانید به آنها دسترسی داشته باشید. بخش منابعانسانی سازمان یا برنامهی حمایت از کارکنان ممکن است بتوانند در نتایجی که این افشاگری ممکن است برایتان داشته باشد، به شما کمک کنند. همچنین میتوانید از حمایت همکاری قابل اعتماد یا نمایندگان اتحادیه هم استفاده کنید.
و چه زمانی نباید حرف بزنید …
در اینجا چند مثال از زمانی میآوریم که سکوت توصیه میشود:
- وقتی عصبانی یا احساساتی هستید. پاسخ دادن در لحظه همیشه عاقلانه نیست، چون ممکن است حرفهایی بزنید که برایتان پشیمانی به بار بیاورند. خودتان را کنترل کنید، خوب فکر کنید و آنها را به شکل کنترل شدهای وقتی آرام هستید بیان کنید.
نکته:
زمانی که به صراحت حرف میزنید، نشان دادن خشم میتواند نیرومند باشد. مثلا، وقتی مسائل به سمت مسیر اشتباه در حرکت هستند و شما باید جلوی آنها را بگیرید، یا زمانی که میخواهید به دیگران انگیزه بدهید. با این حال، دقت کنید که خشم باید به دلایل سازنده مورد استفاده قرار بگیرد و نه فقط برای اینکه خودتان را خالی کنید. به یاد داشته باشید که آن دسته از اعضای تیم که احساس ترس یا مورد توهین یا تبعیض قرار گرفتن میکنند، میتوانند از شما شکایت کنند.
- اگر تصمیم دارید نظرتان را در ملأعام مطرح کنید. زیر سؤال بردن و انتقاد کردن از سازمان یا همکارانتان در ملأعام، ممکن است عواقب بدی داشته باشد و متهم به سوء مدیریت شوید. همچنین میتوانید به دلیل عدم رازداری مورد اتهام قرار بگیرید (مثلا، در مورد وکلا یا پزشکان) که ممکن است پیگرد قانونی به همراه داشته باشد.
- وظیفهی خود را در مقابل کارفرمایتان مهمتر از هر چیز بدانید. حرف زدن و افشاگری در ملأعام همیشه کار صحیح و مناسبی نیست و شاید در قرارداد کاریتان، بخشی مربوط به رازداری وجود داشته باشد که شما را از این کار منع کند. بعضی وقتها باید جلوی خودتان را بگیرید و کاری که از شما خواسته شده را انجام دهید، چه موافق باشید و چه مخالف. اگر انجام این کار برایتان سخت است، پس شاید وقت آن رسیده که دنبال کار دیگری بگردید.
چگونه حرف بزنید
دانستن اینکه چه باید بگویید و چگونه آن را بیان کنید، بسیار مهم است. با صراحت حرف زدن در مقابل رئیس یا همکاران، کاری است که در منطقهی امن افراد خیلی کمی قرار دارد. در اینجا چند نکته را مطرح میکنیم که میتوانند سودمند باشند. هیچ استراتژی وجود ندارد که در همهی موقعیتها جوابگو باشد، پس بهتر است انعطافپذیر باشید و از بهترین قضاوتتان استفاده کنید.
لحظهی درست را انتخاب کنید
در بعضی فرهنگها به وضوح مخالفت کردن با شخصی، قابل قبول نیست، خصوصا اگر در جایگاه قدرت هستید، در این موقعیت، میتوانید درخواست جلسهای خصوصی کنید تا بتوانید به حالات فرد تسلط بیشتری داشته باشید و مطابق با آن اقدام کنید. یک راه دیگر این است که افکارتان را به صورت مکتوب بیان کنید، تا بتوانید سر فرصت افکارتان را جمع کرده و مرتبشان کنید. یک مدیر خوب، نظرات شما را خواهد پذیرفت، حتی اگر مخالف نظر خودش باشد. تکرار حرفتان میتواند غیرضروری و تحریککننده باشد و هیچ نتیجهای در تأثیرگذاری نظرتان نخواهد داشت. مراقب باشید که از مدیرتان سؤالات مستقیم و رُک نپرسید و او را خجالت زده نکنید.
حقایق را آماده کنید
با تحقیق و آماده کردن نقطه نظر خود، تأثیر حرفتان را به حداکثر برسانید. نکتهای که میخواهید مطرح کنید را به عنوان یک نظر پیشنهاد دهید و نه یک حقیقت. برای تشویق کردن مدیر و همکارانتان به فکر کردن در مورد حرفی که میزنید، و برای اجتناب از اینکه فردی «همه چیز دان» شناخته شوید، از آنها سؤال بپرسید.
لحظه را بررسی کنید
شاید همیشه زمان کافی برای آماده شدن نداشته باشید. معمولا در چنین مواقعی حرف زدن فیالبداهه اتفاق میافتد. مراقب زمانی که مجبور هستید در لحظه فکر کنید باشید. ممکن است احساساتتان بالا بگیرند و نتوانید بحث را آنگونه که میبایست شکل دهید، بنابراین به صراحت حرف زدن، گاهی ممکن است نتیجهی معکوس داشته باشد. نفس عمیق بکشید، و قبل از اینکه شروع کنید، همهی جوانب را در نظر بگیرید. حرفهای و سازنده رفتار کنید تا مورد پذیرش دیگران قرار گیرید.
مقابله با پاسخ
اگر آمادگی کامل داشته و نظراتتان را به خوبی بررسی کرده باشید، احتمال اینکه با آنها برخورد مثبتی شود زیاد است. حتی اگر مدیر یا همکارانتان با دیدگاه شما موافق نباشند، تحت تأثیر شجاعت و خلاقیت شما قرار خواهند گرفت. اگر نظراتتان با برخورد منفی روبرو شد، احتمالا باید یکی از این دو راه را انتخاب کنید. یا میتوانید بازخوردها و موقعیت را بپذیرید و خود را با آنها سازگار کنید، یا اگر حس میکنید قدرت کافی دارید، به راهتان ادامه دهید.