مقدمه
پس از رحلت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله، خلیفۀ اول مردم را جمع کرد و گفت: «شما از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله احادیثی نقل می کنید که در آن ها اختلاف دارید و بعد از شما مردم به اختلاف بیش تری مبتلا خواهند شد. چیزی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نقل نکنید و هرکس از شما چیزی پرسید بگویید بین ما و شما کتاب خدا حاکم است. پس حلالش را حلال و حرامش را حرام شمارید»(ذهبی [بی تا]: ج 1، 3).
خلیفۀ دوم در دوران خلافت خود گفت: «از رسول خدا کم تر حدیث نقل کنید که در این کار من با شما همراهی می کنم(همان: 7). قاسم بن محمد بن ابی بکر می گوید: «روزی خلیفه در بالای منبر مردم را قسم داد که این نوشته ها(کتب)را بیاورید. پس از این که همۀ نوشته هایشان را آوردند، فرمان داد که آن ها را به آتش بکشند»(ابن سعد 1388: ج 5، 140). عمر بن خطاب مدتی قبل از این که از دنیا برود به نقاط مختلف جهان اسلام، فرستاده ای گسیل داشت و چند تن از اصحاب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از جمله ابوذر، عبد الله بن مسعود، عبد الله بن حذیفه، ابو درداء و عقبة بن عامر را به مدینه احضار کرد و گفت: «این احادیث چیست که در دنیا انتشار داده اید؟»گفتند: «ما را از نقل حدیث نهی می کنی؟»گفت: «نه، نهیتان نمی کنم. همین جا نزد من در مدینه بمانید و به خدا سوگند تا من زنده ام از نظر دور نخواهید شد»(متقی هندی 1993: ج 5، 239).
در زمان عثمان هم وضع دگرگون نشد. او اعلام کرد: «آن احادیثی که در زمان ابوبکر و عمر نشر نشده نباید روایت شود. هر چه در زمان عمر و با اجازه او نقل شده حالا می توان نقل کرد». از این رو، ممنوعیّت نشر حدیث پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در خلافت دراز(ابرویه [بی تا]: 54)مدت عثمان هم برقرار بود.
در نظرگاه خطیب بغدادی خلفای سه گانه و در رأس آنان خلیفۀ دوم از کتابت حدیث پیامبر صلّی اللّه علیه و آله جلوگیری می کردند و گاهی برای کسی که از این حکم سرپیچی می کرد مجازات سختی تعیین می نمودند[بی تا]: 52). این مطلب را هیچ یک از علمای اهل سنت انکار نکرده اند. در نتیجه به سبب این ممانعت ها بسیاری از احادیث از بین رفته است(ابوریه [بی تا]: 245؛ ذهبی [بی تا]: ج 1، 84، 119، 338؛ حسینی جلالی 1413: 484 -439)، نقل به معنا سبب شیوع و پیدایش احادیث مختلف و گوناگون شده و معنای احادیث تغییر یافته است (ابوریه [بی تا]: 104؛ حسینی جلالی 1413: 525-510)، روایات دروغین شایع و جعل حدیث رایج (همان: 504-49)و اسرائیلیات وارد احادیث پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شده است. (ابوریه [بی تا]: 145)؛ بسیاری از احادیث مخفی و مردم از اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دور مانده اند(همان: 549 -533).
موقعیت نقل و حفظ حدیث در عصر معاویه نیز به همین گونه بود. او بر منبر گفته بود: «ای مردم از نقل احادیث پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله بپرهیزید، مگر حدیثی که در دوران عمر گفته شده است(خطیب بغدادی [بی تا]: 91؛ ذهبی [بی تا]: ج 1، 7). افزون بر این که مردم را به گفتن حدیث در مدح عثمان و سپس خلیفه اول و دوم تشویق کرد و از مدح علی بن ابی طالب بازداشت (ابن ابی الحدید[بی تا]: ج 11، 46-44).
با توجه به موارد پیشگفته، امام باقر علیه السّلام در حالی عهده دار امر امامت شدند که شرایط جامعه از نظر نقل و نگهداری احادیث رسول الله فرق چندانی با زمان معاویه نداشت. در فرصتی که در دوران ولایت آن حضرت دست داد به اصلاح و تهذیب احادیث منقول از رسول صلّی اللّه علیه و آله در میان مردم پرداختند و با تعالیم و آموزش های خود جامعه اسلامی را هدایت فرمودند. آن حضرت در جمع آوری و تصحیح احادیث پدرانشان و رسول الله صلّی اللّه علیه و آله اهتمام فراوان داشتند و اطرافیان را به یادگیری و ضبط صحیح احادیث تشویق می کردند.
دوران ولایت امام محمد بن علی الباقر علیه السلام مصادف با خلافت ولید و سلیمان، یزید، هشام فرزندان عبد الملک و عمر بن عبد العزیز بود(امین [بی تا]: ج 1، 99). سلیمان کوشید تا وانمود کند که نسبت به خلفای پیشین در رفتار با علوی ها و مردم نرم و خوش رفتار باشد. پس از وی عمر بن عبد العزیز به خلافت رسید که نسبت به علوی ها خوش رفتار بود و خوف الهی در دل داشت(طبری [بی تا]: ج 3، 595-585). عمر بن عبد العزیز سنت رفتاری خاندانش را شکست و عکس آن ها عمل کرد و آن ها را ظالم خواند(یعقوبی 1955: ج 2، 229). از این رو فرصتی برای آن حضرت حاصل شد تا به نشر فقه و حدیث بپردازد و بنای محکمی در ساخت عقاید شیعه پی ریزی کند. بدین ترتیب با رونق گرفتن کلاس های درس و جلسات حدیث و آموزش های امام باقر علیه السلام، حدیث شیعه پا گرفت، لکن چندی نگذشت که با ظهور فرقه های مختلف و در رأس آن ها غلات و دروغ پردازان که به حمایت دستگاه خلافت پا گرفته بودند، دوباره ضربه ها و فشارها به مکتب تشیع وارد آمد. اما در شرایطی که تراکم این توطئه ها می توانست به انهدام کلی آثار و مواریث اهل بیت علیه السّلام بینجامد، امام باقر علیه السّلام با سیاستی روشن و صریح به افشای ماهیت غلات پرداختند و قاطعانه آنان را از حوزۀ شیعیان دور ساختند.
گرچه قلم از نوشتن دربارۀ آن حضرت و زحمت ها و رنج هایی که آن بزرگوار متحمل شد، قاصر است، نگارنده در صدد است تا گوشه هایی از فعالیت های علمی آن حضرت را بیان کند.
شرایط فرهنگی علمی جامعه در عصر امام باقر علیه السّلام
امام محمد بن علی الحسین علیه السّلام در سال 57 هجری به دنیا آمد و در سال 114 رحلت فرمود(کلینی 1367: ج 1، 469). به سبب احاطۀ کامل بر علوم و شکافتن آن ها و گسترش آن به«الباقر»ملقب شد. آن حضرت از دوران طفولیت شاهد ستم حکومت غاصب حکام زمان، بر جدش-حسین بن علی-و پدرش و خاندانش علیهم السّلام و رنج ها و مصیبت های وارد بر زنان و کودکان اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بود(یعقوبی 1955: ج 2، 320). نیز آن حضرت نظاره گر دستگاه حکام اموی که در ظاهر کردن فسق و فجور ابایی نداشتند و برای محکم کردن دولت خود از هر ظلم و قتل نیکوکاران و صالحان و اسراف و تبذیر اموال در راه شهوت هایشان دریغ نداشتند. زیر بنای سیاسی جامعه چیزی جز اختناق و خفقان علیه اهل بیت پیامبر و شیعیان نبود، در چنین شرایطی ظلم و فساد، حدود سال 95 هجری(کلینی 1367: ج 1، 466)یا 99 هجری (یعقوبی 1955: ج 2، 228)با رحلت فرزندش محمد در حدود چهل سالگی سکان هدایت شیعیان آل بیت را به دست گرفت و به سبب شرایط زمان با فاصله گرفتن از سیاست به خدمت اسلام از طریق دفاع از اصول و مبادی و نشر تعالیم و احکام و مناظره با فرقه های منحرف پرداخت.
دوران زندگانی آن حضرت با تغییر خلفا و پیدایش فرقه ها سراسر مصادف با حوادث، فتنه ها و اضطراب ها بود و از آنچه خواست الهی بود که جامعۀ اسلامی وحدت و تکامل و پیشرفت و تحول در میدان های علم و نتیجه گیری داشته باشد، فاصله گرفته بود. پیدایش فرقه ها و مشرب های فکری موانع بزرگ در برابر آموزش امام باقر علیه السّلام و توجه به پیروی مسلمانان به آن حضرت بود. لذا آن حضرت در برابر فرقه هایی مانند مرجئه و غلات قاطعانه موضعگیری کردند(جعفریان 1383: 299 و 308).
امام باقر علیه السّلام از همۀ حرکت های سیاسی پدید آمده، روی گرداند و متوجه راه علم شد، به گونه ای که رونلدس دربارۀ آن حضرت می گوید: «مکرمانه زندگی کرد و در گوشه گیری اش در مدینه، به علم پرداخت و مردم برای سؤال از امامت نزد او می آمدند.»(شریف قرشی 1413: 138).
جمعی از بزرگان امت اسلامی برای کسب علم به آن حضرت روی آوردند. عالم بزرگ جابر بن یزید جعفی از کسانی بود که نزد آن حضرت رفت. شیخ ابوزهره درباره آن حضرت می گوید: «کسی از بزرگان علما قصد مدینة النبی نمی کرد مگر این که هدفش رسیدن به امام باقر علیه السّلام و کسب معالم دین بود. فقها از آن حضرت ظاهر حلال و حرام را گرفتند(همان به نقل از عیون الاخبار و فنون الآثار: 213).
امام باقر علیه السّلام وارث علم امامت
دربارۀ انتقال علم و میراث امامت و نص بر امامت ابوجعفر، محمد بن علی الباقر علیه السّلام صاحب بصائر الدرجات حدیثی از عمران بن موسی نقل می کند که راوی گفت: «التفت علی بن الحسین الی ولده و هو فی الموت و هم مجتمعون عنده، ثم التفت الی محمد بن علی ابنه، فقال: یا محمد هذا الصندوق فاذهب به الی بیتک ثم قال: أما انّه لم یکن فیه دینار و لا درهم و لکنه کان مملوءا علما»(فرّوح صفار 1404: ج 4، باب 1، 44؛ مجلسی 1403: ج 46، 229)؛ امام علی بن الحسین در حالی که با اطرافیان و دنیا وداع می کرد و همۀ فرزندان آن جناب به دور وجود مبارکش جمع شده بودند، رو به فرزندش محمد بن علی کرد و فرمود: «ای محمد این صندوق را بگیر و همراه خودت به خانه ات ببر، سپس فرمود: هیچ دینار و درهمی در آن نیست، لکن پر از علم است. حدیث دیگری نیز نظیر این حدیث آمده است که در صندوق، سلاح رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و کتب آن حضرت بود»(فرّوخ صفار 1404: ج 4، باب 4، 48؛ مجلسی 1403: ج 46، 229).
بدین ترتیب علم و میراث امامت به امام ابو جعفر الباقر علیه السّلام منتقل شد. آن جناب «الباقر»لقب گرفت زیرا که شکافندۀ علم بود و رموز و دقایق آن را روشن ساخت (یعقوبی 1955: ج 2، 249؛ صدوق 1403: ج 1، 313).
امام باقر علیه السّلام و کتابت و حفظ حدیث
امام باقر علیه السّلام شاگردان خود را به نوشتن احادیث و ضبط آثار و تدوین علوم دعوت فرمود و با شرکت در مجالس درس و محافل علمی به نشر علوم پرداخت. گرچه دوران آن حضرت مصادف با شدت ظلم بنی امیه و درگیری آن ها با مخالفان بود. اما به سبب گرفتاری، دستگاه خلافت کم تر فرصت می یافت تا به امام علیه السّلام توجه کند، لذا به هر جهت برای آن جناب فرصتی دست داد تا به نشر معارف بپردازد.
اهتمام آن حضرت به ثبت و ضبط علوم دینی و نگهداری و مراقبت از جزوه های حدیثی به همراه تشویق طلاب به این امر سبب شد که ثبت و جمع آوری حدیث را شاگردان و پس از آن حضرت فرزندش-جعفر بن محمد علیه السّلام-و شاگردان امام صادق علیه السلام دنبال کنند؛ به این ترتیب بر اثر همت این دو امام بزرگوار علیهم السلام و تلاش راویان اولیه، صدها اصل و جزوۀ حدیثی در ابواب گوناگون تألیف شد. نکتۀ مهم این است که این فعالیت ها در قرن اول هجری مقارن بود با آموزش حدیث در جامعۀ اسلامی، که به صورت شفاهی رواج و نگارش آن منع رسمی داشت و همان گونه که در کتاب های تاریخ حدیث و علوم حدیث اهل سنت آمده است: آن ها یک قرن پس از صدور، حدیث پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را رسما نوشته و تدوین کردند(سیوطی 1417: ج 1، 40).
حیات علمی امام باقر علیه السّلام
بر اساس آنچه علما و مورخان بر آن اجماع دارند، امام محمد باقر علیه السّلام از بارزترین رجال فکری و علمی دنیای اسلام بود(مفید[بی تا]: 282؛ مجلسی 1403: ج 46، 332؛ اربلی 1405: ج 2، 126). چنان که عبد الله بن عطاء مکی می گفت: «ما رأیت العلماء عند احد قطّ اصغر منهم عند أبی جعفر و لقد رأیت الحکم بن عیینه مع جلالته فی القوم بین یدیه کأنّه صبی بین یدی معلمّه»(مفید[بی تا]: 280؛ اربلی 1405: ج 2، 118- 117)، «علما را در محضر کسی کوچک تر از آن ها در محضر ابو جعفر ندیدم. حکم بن عیینه با تمام عظمت علمی اش در میان مردم در برابر آن حضرت مانند دانش آموزی در مقابل معلم خود به نظر می رسید». ذهبی در نظرگاه ابو جعفر از کسانی بود که میان علم و عمل و سروری و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و او سزاوار خلافت بود.
آن حضرت به گسترش علم و اشاعه آن میان مسلمانان پرداخت در زمانی که جمود فکری بر سراسر عالم اسلامی حاکم بود. در آن شرایط امام علیه السلام از اوضاع سیاسی کاملا کناره گرفت و در هیچ حرکت سیاسی شرکت نکرد بلکه با پرداختن به علم، ستون علم را بالا برد و پایه های آن را محکم و اصول آن را پی ریزی کرد. آن حضرت پرچم دار و معلم و رهبر این امت در مسیر فرهنگی شد. راه های مختلف فضای بحث های علمی در حیات اسلامی توسعه یافت و سبب تکوین و پیشرفت و تمدن نسل هایی که بعد از آن حضرت آمدند، شد. عالم ترین افراد زمان آن حضرت گفته اند که آن جناب به لقب باقر العلم در میان عام و خاص و در هر عصر و زمانی مشهور بود، زیرا که علم را می شکافت و اصل و موارد مخفی آن را می دانست و آن را توسعه داد(ابن عماد حنبلی [بی تا]: ج 1، 149). محمد بن مسلم می گوید: «از آن حضرت سی هزار حدیث پرسیدیم» (امین [بی تا]: ج 1، 651). آن جناب وارث علم جدش رسول الله و پدرانش ائمه طاهرین بود. از امام باقر علیه السّلام نقل شده که فرمود است: «آل محمد أبواب الله و الدعاة الی الجنّة و القادة الیها»(حرّ عاملی 1403: 3 ج، 18، 42). فرزندان محمد صلّی اللّه علیه و آله درهای علوم الهی و راه رسیدن به بهشت خداوند و سوق دهندگان مردم به آن جا هستند. آن حضرت به حکم بن عیینه فرمودند: «شرقا أو غربا فلا تجدان علما صحیحا الاّ شیئا خرج من عندنا»(کلینی 1367: ج 1، 399)، «به شرق و غرب عالم بروید جز علم ما علم صحیحی نمی یابید».
آغاز پیدایش عرصه های علمی و توجه امام باقر به گسترش معارف الهی همزمان بود با نهایت جور و ستم خاندان بنی امیه که به سرکوب مردم مشغول بودند. زید زرّاد[1] از امام صادق و آن حضرت نیز از پدرش امام باقرعلیه السّلام روایت می کند که فرمود: «یا بنیّ اعرف منازل الشیعه علی قدر روایتهم و معرفتهم، فان المعرفة هی الداریة و بالدرایة للروایات یعلو المؤمن الی أقصی درجات الایمان...»(مجلسی 1403: ج 2، 148).
نشر فقه اسلامی-که حامل روح اسلام و جوهره و کاربرد آن در زندگانی است- از مهم ترین مطالبی بود که امام علیه السّلام به آن عنایت بسیار داشتند و در این جهت مدرسه بزرگی که به وجود کبار فقها-همچون ابان بن تغلب، محمد بن مسلم، برید، ابی بصیر اسدی، فضیل بن یسار و معروف بن خرّبوذ و زرارة بن اعین-ارزشمند بود، به پا داشتند. این ها کسانی بودند که صحابه و علما به تصدیقشان و اقرار به فقیه بودنشان و برتری آن ها در تدوین احادیث اهل بیت اجماع دارند و اگر این ها نبودند این ثروت فکری که سبب عزت عالم اسلامی و یکی از مدارک اساسی فقهای شیعه در استنباط در احکام شرعی است، ضایع می شد و از بین می رفت. آن حضرت به ابان بن تغلب فرمودند: «اجلس فی مسجد المدینة و افت الناس فانی أحبّ أن یری فی شیعتی مثلک» (نجاشی [بی تا]: 7؛ اردبیلی غروی حائری 1403: ج 1، 9)؛ «در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده به درستی دوست دارم مانند تو در میان شیعیانم دیده شوند».
امام باقر علیه السّلام فقها و اهل علم را از نظر نیاز زندگی و امور اقتصادی تأمین می کرد تا با فراغت خاطر به تحصیل علم و ضبط قواعد و تدوین علم بپردازند و به فرزندش امام صادق علیه السّلام نیز سفارش می کرد که پس از آن حضرت مراعات حال فقها و مخارج زندگی آن ها را بنماید تا نیاز و زندگی مادی آن ها را از پرداختن به مسائل مهم باز ندارد. آنان نیز به تدوین احادیثی که از آن حضرت می شنیدند، می پرداختند، به گونه ای که شاگرد آن حضرت جابر جعفی هفتاد هزار حدیث از آن بزرگوار روایت کرد (ذهبی [بی تا]: ج 1، 383؛ شریف قرشی 1413: 10). أبان بن تغلب نیز روایات بسیاری از آن حضرت نقل کرد که دیگران(تابعین امام)از وی روایت کرده اند (نجاشی [بی تا]: 9). موسوعه های فقهی، مجموعه های بزرگی از روایات شاگردان از آن حضرت در همه ابواب فقه، از عبادات گرفته تا عقود و ایقاعات، بر پا شد که تأسیس کننده و نشر دهندۀ فقه اهل بیت بود و جابر جعفی گفته است: «حدثنی ابو جعفر سبعین الف حدیث لم احدث بها احدا ابدا»(مفید[بی تا]: 66؛ امین [بی تا]: 651)؛ «ابو جعفر هفتاد هزار حدیث برایم گفت که هرگز کسی چنین احادیثی نگفته است».
آن حضرت صدارت و حکمرانی مکتب فقه اسلامی را متحول کرد(شریف قرشی 1413: 11). سخنرانی ها و بحث های امام علیه السّلام به فقه اسلامی محدود نمی شد، بلکه در همۀ انواع علوم از جمله فلسفه، علم کلام و طب گسترش داشت. آن حضرت علیه السلام برای آموزش تفسیر و تبیین قرآن کریم زمان خاصی را به بیان تفسیر کلام الهی اختصاص دادند. بیش تر مفسران، آنچه تفسیر کردند از کلام آن حضرت و روایات آن بزرگوار از پدرانش در تفسیر آیات قرآن گرفتند؛ هم چنان که زیاد بن منذر[2] کتاب آن را طلب می کردند حتی با ریختن خون ها و فرو رفتن در عمق تاریکی ها. درباره فضل علم فرمود: «تعلمو العلم فان تعلمه جنّة و طلبه عبادة و مذاکرته تسبیح، و البحث عنه جهاد و تعلمیه صدقة و بذله لأهله قربة، و العلم منار الجنة و أنس الوحشة و صاحب فی الغربة، و رفیق فی الخلوة، و دلیل علی السراء، و عون علی الضراء و زین عند الاخلاء و سلاح علی الأعداء، یرفع الله به قوما فیجعلهم فی الخیر أئمة، یهتدی بفعالهم و تقتص آثارهم و یصلی علیهم کل رطب و یابس و حیتان البحر و هوامه، و سباع البرّ و انعامه...» (شریف قرشی 1413: 234 به نقل از تذکرة ابن حمدون، 26).
امام باقر علیه السّلام فرمایشاتی در فضل علم، مجالست با علما، آداب متعلم، بذل علم، تشویق بر علم، تفقه در دین، عمل به علم، نهی از فتوا دادن بدون علم، صفات عالم و... دارند.
امام باقر علیه السّلام دربارۀ مفاد مورد آموزش می فرماید: «من علّم باب هدی فله مثل أجر من عمل به و لا ینقص أولئک من اجورهم شیئا و من علّم باب ضلال کان علیه مثل أوزار من عمل به و لا ینقص اولئک من أوزارهم شیئا»(کلینی 1367: ج 1، 35). «هر که به مردم دری از هدایت بیاموزد مانند پاداش ایشان را خواهد داشت بدون این که از پاداش آن ها چیزی کم شود و کسی که به مردم دری از گمراهی آموزد، مانند گناه ایشان دارد بدون این که از گناه آن ها چیزی کم شود».
آن حضرت دربارۀ نیکو آموزش دادن فرمود: «فان أنت أحسنت فی تعلیم الناس و لم تتجبر علیهم زادک الله من فضله، و ان أنت منعت علمک و أخرقت بهم عند طلبهم العلم منک کان حقا علی الله عزّوجل أن یسلبک العلم و بهاءه و یسقط من القلوب محلک» (شریف قرشی 1413: 37 به نقل از: مکارم الاخلاق، طبرسی 1379: 143)؛ «اگر در آموزش مردم روش ات را نیکو کنی و به آنان سخت نگیری، حق تعالی از فضل خود بر تو بیفزاید و اگر علم ات را مانع شوی و از آنان دریغ داری، در حالی که خواستار آن از تو هستند، خدای عزوجل حق دارد که علم و نور آن را از تو بگیرد و جایگاه تو را قلب ها از بین ببرد».
آن حضرت علیه السّلام فرمود: «سارعوا فی طلب العلم، فو الذی نفسی بیده الحدیث واحد فی حلال و حرام تأخذه عن صادق خیر من الدنیا و ما حملت من ذهب و فضّه، و ذلک ان الله یقول: اما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا»یعنی برای به دست آوردن علم کوشا باشید. قسم به آن که جانم در دست اوست، یک حدیث درباره حلال و حرام که از فرد صادقی فرا بگیرید، برای شما بهتر از دنیا و همه طلا و نقره ای است که حاوی آن است. زیرا خداوند متعال فرموده است: آنچه رسول صلّی اللّه علیه و آله به شما داده بگیرید و آنچه شما را از آن نهی کرده، از آن باز ایستید»(نک. معجم الفاظ بحار: 38 به نقل از ادب الاملاء سمعانی).
امام باقر علیه السّلام افراد را از فتوا دادن بدون علم نهی می فرمود و می گفت: «من أفتی الناس بغیر علم و لا هدی لعنته ملائکة الرحمن و ملائکة العذاب و لحقه وزر من عمل بفتیاه»(کلینی 1367: ج 1، 42؛ شریف قرشی 1413: 239). «هر که بدون داشتن علم و هدایت فتوا دهد(جواب استفتای مردم را بدهد)، فرشتگان رحمت و ملائکه عذاب او را لعن می کنند و وزر و گناه هر که به فتوای او عمل کرده را به گردن او می گذارند».
آن حضرت دربارۀ فضل علم فرمود: «تعلموا العلم فان تعلمه جنّة و طلبه عبادة و مذاکرته تسبیح، و البحث عنه جهاد و تعلمیه صدقة و بذله لأهله قربة، و العلم منار الجنة و أنس الوحشة و صاحب فی الغربة، و رفیق فی الخلوة، و دلیل علی السراء، و عون علی الضرّاء و زین عند الاخلاء و سلاح علی الأعداء، یرفع الله به قوما فیجعلهم فی الخیر أئمة، یهتدی بفعالهم و تقص آثارهم و یصلی علیهم کل رطب و یابس و حیتان البحر و هوامه، و سباع البر و انعامه...»(شریف قرشی 1413: 234 به نقل از تذکرة ابن حمدون، 26).
امام باقر علیه السّلام فرمایشاتی در فضل علم (کلینی 1367: ج 1، 35، ح 2 و 4؛ 32، ح 4 و 8)، مجالست با علما(کلینی 1367: ج 1، 39، ح 2 و 5)، آداب متعلم، بذل علم«زکاة العلم أن تعلمه عباد الله(کلینی 1367: ج 1، 41، ح 3)، تشویق بر علم، تفقه در دین، عمل به علم، نهی از ابراز آگاهی بدون داشتن علم(کلینی 1367: ج 1، 42 و 43، ح 3 و 4 و 7 و 9)، صفات عالم و... دارند(همان: ج 1، «کتاب فضل العلم»).
اصحاب، راویان و کلاس های درس امام باقر علیه السّلام
امام باقر علیه السّلام به نشر تعالیم اسلام پرداخت و هزاران عالم و طالب علم و حدیث شیعه دور آن جناب جمع شدند (معروف حسنی [بی تا]: 197). حسن بن وشاء-از اصحاب امام رضا علیه السّلام-می گوید: «900 شیخ را در مسجد کوفه درک کردم که تدریس می کردند و احادیث جعفر بن محمد و پدرش را روایت می کردند(خویی [بی تا]: ج 5، 35).
شیخ طوسی نام 564 مرد و دو زن-خدیجه بنت محمد بن علی بن الحسین و حبابه و البیه -از اصحاب آن حضرت را ذکر کرده است(رجال 1415: 151 -123). برخی از ایشان عبارت اند از: ابراهیم بن عمر صنعانی یمانی، أبان بن تغلب، اسحاق بن عبد الله بن أبی طلحه، ثابت بن دینار (ابو حمزه ثمالی)، جابر بن عبد الله انصاری، صحابی رسول صلّی اللّه علیه و آله و... ؛ اما کتاب محدثات شیعه چهار زن راوی دیگر را نام برده است (غروی 1375: 336).
شیخ مفید، اصحاب آن حضرت را از فرمایش امام صادق علیه السّلام چنین بر می شمرد: «زراره، ابو بصیر مرادی، محمد بن مسلم و برید من معاویه و جابر بن یزید جعفی (مفید، [بی تا]: 66)و سید محسن امی این افراد را در مقام صحابی امام معرفی می کند: جابر بن یزید جعفی، حمران و زراره(پسران أعین)، حجر بن زایده، عبدا... بن شریک عامری، فضیل بن یسار بصری، سلام بن مستنیر، برید بن معاویة عجلی، حکیم بن ابی نعیم(امین [بی تا]: ج 1، 99 و 655). راویان بسیاری از امام باقر علیه السّلام حدیث نقل کرده اند. کتاب های رجالی شیعی بسیاری را نام برده اند (نک. رجال طوسی، جامع الرواة، معجم رجال الحدیث). ابن حجر راویان امام باقر علیه السّلام را چنین ذکر می کند: پسرش جعفر، اسحاق سبیعی، أعرج، زهری، عمر و بن دینار، ابو جهضم موسی بن سالم، قاسم بن فضل اوزاعی، ابن جریح، اعمش، شیبة بن نصاح، عبد الله بن ابی بکربن عمر و بن حزم، عبد الله بن عطاء، بسام صیرفی، حرب بن سریج، حجاج بن أرطاة، محمد بن سوقه، مکحول بن راشد، معمر بن یحیی بن بسام و دیگران(ابن حجر عسقلانی 1412: ج 5، 225)و ذهبی هم می نویسد: عمر و بن دینار، اعمش، اوزاعی، ابن جریح و قرة بن خالد ذهبی([بی تا]: ج 1، 124).
سید محسن امین دربارۀ چگونگی کلاس های امام علیه السّلام و نحوۀ تدریس آن حضرت می نویسد«که درس های امام در راه، نزدیک مسجد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، مکان هایی که بعدها بر اثر بزرگ کردن مسجد در زمان خلفا، بخشی از مسجد شد و گاه در خانه برقرار می شد. فقها و علمای حجاز نزد آن حضرت می آمدند و از آن جناب علم می آموختند و آنچه یاد می گرفتند تدوین می کردند. مردم از همۀ نقاط زمین از عراق، از قم و سایر سرزمین ها در فصل حج به مدینه می رفتند و در آن جا مدتی اقامت می کردند و از آن جناب علم فرا می گرفتند و درباره مشکلاتشان سؤال می کردند و هنگامی که به سرزمین هایشان باز می گشتند آن مطالب را بازگو می کردند و آن ها را می نوشتند»(امین [بی تا]: ج 1، 99).
مطالبی که آن حضرت تدریس می فرمودند در موضوعات تاریخ، تفسیر، علم نحو، علم رجال و سنت و فقه، ادبیات شعر، خطبه خواندن بود در حالی که جامعۀ اسلامی عرب ها در دوران حیات امام باقر علیه السّلام در شعر و ادب، دیگر مانند دوران قبل از اسلام نبود.
حلقه های درسی، محل های تدریس، یعنی مدرسۀ امام محل تولید علم به تمام معنا بود، علمی که از منبع وحی به همراه درایت و تعقل و اندیشۀ آن حضرت تراوش می کرد. این مطلب، امر مهمی است که ما پیروان آن حضرت باید به آن توجه و از آن پیروی کنیم، نه این که مقلد و مترجم علم مردم دیگر سرزمین ها باشیم. ما که منابع غنی تر و خالص تر از سایر امت ها داریم. با استعانت الهی و با همت و کوشش و تفکر و تعمق، گشایندۀ علوم باشیم.
علومی که امام باقر علیه السّلام به آن اهتمام داشتند
هم چنان که گفته شد امام باقر علیه السلام شکافنده و مروج بسیاری از علوم شناختی و دینی بودند، سال های(95-114)زمان پیدایش مشرب های فقهی و اوج گیری نقل حدیث درباره تفسیر بود. از علمای اهل سنت افرادی چون ابن شهاب زهری، مکحول، قتاده، هشام بن عروه و... در زمینۀ نقل حدیث و ارائۀ فتوا فعالیت می کردند. وابستگی عالمانی مانند زهری، ابراهیم نخعی و ابو الزناد که همگی کما بیش به دستگاه حاکمیت اموی وابستگی داشتند(جعفریان 1383: 292)، نقش وجودی امام باقر علیه السّلام را پررنگ تر می کرد. آن حضرت در تفسیر قرآن شهرت بسیار داشتند به همین سبب دربارۀ شخصیت علمی ایشان گفته اند: «لم یظهر عن احد من ولد الحسن و الحسین من العلوم ما ظهر منه من التفسیر و الکلام و الفتیا و الاحکام و الحلال و الحرام»(جعفریان 1383: 305). «آنقدر که از امام باقر در علوم(تفسیر، کلام، فتوا، احکام و حلال و حرام مطلب صادر شده است از هیچ یک از فرزندان امام حسن و امام حسین به میزان آن مطلب نرسیده است».
بنابراین فرمایشات و آموزش های علمی آن حضرت را می توان چنین نام برد:
1- علم حدیث
علم حدیث از علوم مورد بحث و اهتمام امام محمد بن علی علیه السّلام بود. آن حضرت احادیث جدّ بزرگوارش رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و احادیث پدران مطهرش که بعد از قرآن دومین مأخذ و مصدر تشریع اسلامی است معنا و بیان می فرمود، زیرا آن جناب در امر فهم حدیث اهتمام زیادی به خرج می داد و فهم حدیث و معرفت مضمون آن را از معیارهای فضل راوی می دانست؛ چنانکه فرمود: «اعرف منازل الشیعة علی قدر روایاتهم و معرفتهم، فان المعرفة هی الدرایة للروایة و بالدرایة للروایة یعلو المؤمن الی أقصی درجات الایمان... انی نظرت فی کتاب لعلی فوجدت فی الکتاب أن قیمة کل إمری ء و قدره معرفته. ان الله تعالی یحاسب الناس علی قدر ما آتاهم من العقول فی دار الدنیا»(صدوق 1403: 3)؛ «منزلت و جایگاه شیعیان ما را از میزان روایاتشان و شناختشان (از ما)دریابید؛ ؛ همانا که معرفت، یعنی فهم روایت و با فهم روایت است که مؤمن به بالاترین درجات ایمان می رسد. در کتاب علی(ع)نگریستم و در آن یافتم که فرموده بود: ارزش و قدر هر فرد به شناخت اوست. حق تعالی مردم را به میزان عقلی که به آنان در زندگی دنیا داده است محاسبه می کند».
امام باقر علیه السّلام به صورت پاسخ سؤالات مطالب عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ، مجمل و مبین کتاب خدا نکات مهم را که در استنباط حکم فقهی لازم است، بیان فرمودند.
آن حضرت علیه السّلام در پذیرش حدیثی که دیگران عرضه کنند، از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل می فرماید که فرمود، «انّ حدیث آل محمد صلّی اللّه علیه و آله صعب مستصعب، لا یؤمن به الاّ ملک مقرب او نبّی مرسل او عبد امتحن الله قلبه للایمان فما عرض علیکم من حدیث ال محمد صلّی اللّه علیه و آله فلانت له قلوبکم و عرفتموه فخذوه و ما اشمأزّت منه قلوبکم و انکرتموه فردّوه الی الله و الی الرسول و الی العالم من آل محمد صلّی اللّه علیه و آله...»(فیض کاشانی [بی تا]: ج 1، ص 7)؛ «حدیث اهل بیت پیامبر سخت و سخت پذیر است. جز فرشته مقرب یا پیامبر مرسل یا بنده ای که قلب اش برای ایمان امتحان شده، به آن ایمان نمی آورند و اگر فردی حدیث اهل بیت پیامبر را بر شما عرضه کرد، قلب شما بر آن آرام گرفت و آن را شناختید پس بگیریدش و اگر از آن، قلبتان مشمئز شد و نپذیرفتید، آن را به خدا و رسول و عالم از آل پیامبر ارجاع دهید». آن حضرت به نقل حدیث تأکید می فرمود، چنان که از طریق اصحاب امام علیه السّلام از آن جناب از رسول صلّی اللّه علیه و آله نقل شده که فرمودند: «تذکروا و تلاقوا و تحدّثوا فان الحدیث جلاء للقلوب، انّ القلوب لترین کما یرین السیف جلاؤها الحدیث»(کلینی 1367: ج 1، ص 41): «با یکدیگر ملاقات، مذاکره و حدیثی نقل کنید، زیرت جئیث صیقل ئلختسن. همانا دل ها مانند شمشیر زنگار می گیرد و صیقل آن ها حدیث است».
امام باقر به فراگیری صحیح احادیث و درست نقل کردن آن تأکید داشتند، چنان که عمرو بن ابی مقدام می گوید: «اولین باری که بر امام باقر وارد شدم، فرمود: قبل از آموزش حدیث، راستگویی را فراگیرید»(کلینی 1367: ج 2، ص 104).
آن حضرت برای تحصیح احادیثی از رسول الله صلّی اللّه علیه و آله که در دست مردم بود نیز بسیار کوشیدند، از جمله: «زراره نقل می کند که کنار ابو جعفر علیه السّلام رو به کعبه نشسته بودم، به من فرمود: زراره این را بدان که تماشای کعبه هم عبادت است. در این اثنا مردی آمد و گفت: کعب الاحبار یهودی می گفت: هر روز صبحگاهان خانۀ کعبه در برابر بیت المقدس سر به خاک می ساید. ابو جعفر علیه السّلام به او فرمود: تو در این باره چه می گویی؟آن مرد گفت: کعب الاحبار راست گفته است. امام علیه السلام در خشم شد و با تندی فرمود: تو دروغ گفته ای و کعب الاحبار هم با تو دروغ گفته است. زراره گوید: تا آن روز ندیده بود که امام علیه السلام با تندی و صراحت به کسی بگوید: تو دروغ می گویی»(کلینی 1367: ج 4، ص 239).
احادیث منقول از امام باقر علیه السّلام از رسول الله صلّی اللّه علیه و آله-جدش-بیش تر در زمینۀ فضل علم و ترغیب به آن و نیز احادیثی در آداب رفتار و اخلاق بوده است، چنان که از قول پدرانش از رسول الله صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «فضل العلم أحب الی الله من فضل العبادة، و أفضل دینکم الورع...»(صدوق 1403: 4)؛ «برتری علم نزد حق تعالی محبوب تر از برتری عبادت است و برتری دینتان، پرهیزکاری است». نمونه فرمایشات آن جناب عبارت اند از:
1- امام باقر علیه السّلام از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل فرمود: «قال: یا معاشر قراء القرآن اتقوا الله عزّوجل فیما حملکم من کتابه فانی مسؤول و انکم مسؤولون، انی مسؤول عن تبلیغ الرسالة، و أما انتم فتسألون عما حملتم من کتاب الله و سنتی»، ( کلینی 1367: ج 2، 606). «ای گروه قرآن خوانان از خدای عزوجل بپرهیزید در آنچه از کتاب خود به شما داده است زیرا که من مسئولم و شما هم مسئول هستید. من برای رساندن و تبلیغ رسالت مسئولم و شما از آنچه از قرآن و سنت من در بردارید مسئول هستید».
2- «روی علیه السلام عن آبائه عن رسول ا... انه قال: لا تزول قدما عبد یوم القیامة حتی یسأل عن اربع: عن عمره فیما أفناه، عن شبابه فیما ابلاه و عن ماله من أین اکتسبه و فیما انفقه و عن حبنا اهل البیت...»(صدوق 1403: 231)«در روز قیامت از هر فردی درباره چهار چیز سؤال خواهد شد. درباره عمرش که برای چه چیز فنا شد. از جوانی اش که در چه راهی امتحان شد و از دارایی اش که از کجا به دست آورد و چگونه خرجش کرد و درباره دوستی، اهل بیت پیامبر».
به طور کلی احادیث منقول از آن حضرت از نظر سند را می توان به دو نوع تقسیم کرد: الف)احادیث مسند که حضرت سند حدیث را ذکر می فرمود، این نوع حدیث خود دو گونه بود:
احادیثی که از طریق پدرانش از رسول الله صلی الله و علیه و اله نقل می فرمود.
احادیثی که از راویان دیگر مانند جابر بن عبد الله انصاری، ابن عباس، ابو سعید خدری و... نقل می کرد.
ب)احادیث مرسل که رجال سند ذکر نشده اند و حضرت مستقیما از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل می فرمود. دربارۀ این گونه احادیث از آن جناب سؤال شد که چگونه از رسول اعظم بدون زیارت آن حضرت نقل می فرماید؟فرمود: «اذا حدثت بالحدیث فلم أسنده فسندی فیه ابی زین العابدین عن ابیه الحسین الشهید عن ابیه علی بن ابی طالب عن رسول ا... عن جبرئیل عن ا... عزّوجل...»(شریف قرشی 1413: 142؛ طبرسی 1379: 270). باید در نظر گرفت که ائمه هدّی با داشتن علم لدنی و علم پدرانشان و طهارت ذاتی نیازی به ارائه سند نداشتند. آنان حق بودند و جز حق نمی گفتند، صادق بودند و جز صدق، گفتاری نداشتند. اما امام صلّی اللّه علیه و آله در بسیاری از فرمایشاتشان سند حدیث را ذکر می کردند. به نظر می رسد که ذکر سند به سبب اقناع مخالفان و خرده گیران بوده باشد.
2- علم تفسیر قرآن کریم
از علوم دیگری که امام باقر علیه السّلام وقت خاصی به آن اختصاص دادند، علم تفسیر قرآن بود. علمای تفسیر در همۀ شئون تفسیری، به رغم اختلاف آراء و نظریاتشان مطالب زیادی از حضرت فرا گرفتند.
در کنار بیان تفسیر، آن حضرت درباره فضل قرائت قرآن، تلاوت با صوت نیکو، تنزیه قرآن از باطل، ذم محرّفین قرآن، بیان و توضیح کلمات یا عبارات مجاز قرآن (مانند بیان درباره«یدالله»)، این که «بسم الله»جزء سوره های قرآن است، بیاناتی ایراد فرمودند. درباره نزول قرآن بر سبعة احرف، زراره از امام باقر علیه السّلام نقل می کند: «ان القرآن واحد نزل من عند واحد، و لکن الاختلاف یجی ء من قبل الرواة»(کلینی 1367: ج 2، 630)؛ «قرآن یگانه است و از نزد (خدای)یکتا نازل شده است لکن اختلاف از جانب راویان است».
نمونه های تفسیری آیات قرآن در تفسیر امام علیه السّلام
امام باقر علیه السلام دارای مجموعه تفسیر قرآن کریم بوده اند که اکنون در دست نیست، لکن نشانه های آن در تفسیر علی بن ابراهیم قمی، تفسیر عیاشی، تفسیر فرات، کافی کلینی، تفسیر تبیان، تفسیر مجمع البیان، تفسیر البرهان، تفسیر نور الثقلین، خصال صدوق، اختصاص مفید، بصائر الدرجات صفار، مناقب ابن شهر آشوب و بحار الانوار علامه مجلسی می توان یافت.
روایاتی از آن حضرت دربارۀ برخی موضوعات قرآنی نیز نقل شده است که عبارت اند از:
الف)فقه القرآن
دسته ای از روایات تفسیری امام علیه السّلام تفسیر در بیان آیات الاحکام است که شامل طهارت آب و خاک، تحریم شراب و امثال آن، مسائل ارث، نماز و برخی احکام آن و احکام بانوان است که آیات قرآن درباره آن هاست و حضرت درباره آن ها توضیح داده اند. برای نمونه در مسئلۀ طهارت موارد زیر مشهود است: الف)برای آیه 6 مائده که می فرماید:
(یا ایها الذین آمنوا اذا قمتم الی الصلوة فاعسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق)
. شیخ طوسی با اسناد خود از زراره از امام باقر علیه السّلام دربارۀ وضوی رسول الله صلّی اللّه علیه و آله نقل کرده که فرمود: «فدعا بطست أو بتور فیه ماء فغسل کفیه ثم غمس کفه الیمنی فی التور فغسل وجهه بها و استعان بیده الیسری بکفه علی غسل وجهه، ثم غمس فیه کفه الیمنی فی التور فغسل وجهه بها و استعان بیده الیسری بکفه علی غسل وجهه...»(طوسی 1390: ج 1، 56؛ ؛ نظیر این حدیث، کلینی 1367: ج 3، 26-25). «حضرت ظرف آبی خواستند، دست های مبارکشان را در آن شستند. سپس کف دست راست را در ظرف آب فرو بردند و صورتشان را با آن شستند و از دست چپ برای شستن صورت کمک گرفتند. سپس کف دست راست را در ظرف آب فرو بردند و صورت خود را با آن شستند».
ب)قصه های قرآنی
نمونۀ دیگری از تفسیر امام درباره داستان های قرآن کریم است. شامل: خصائص قصه های قرآن، قصۀ حضرت یوسف، حضرت موسی، حضرت ادریس علیه السّلام،... جالوت و طالوت، اسراء و معراج. مثلا برای قصۀ حضرت یوسف علیه السّلام در بیان آیه(4 یوسف)که می فرماید:
(اذ قال یوسف لأبیه یا أبت انی رأیت أحد عشر کوکبا و الشمس و القمر رأیتهم لی ساجدین)
از ابی الجارود از امام باقر علیه السّلام نقل شده که فرمود: «تأویل هذه الرؤیا أنه سیملک مصر و یدخل علیه أبواه و اخوته، فأما الشمس فأم یوسف راحیل، و القمر یعقوب و أما «احد عشر کوکبا»فإخوته، فلما دخلوا علیه سجدوا شکرا لله وحده حین نظروا الیه، و کان ذلک السجود لله)(قمی [بی تا]: ذیل تفسیر آیه)؛ «تعبیر این خواب چنین که تو به زودی ملک مصر می شوی و والدین و برادرانت به آن جا وارد می شوند و تعبیر خورشید مادر یوسف، راحیل است و ماه، یعقوب است و یازده ستاره، برادرانش هستند. پس هنگامی که بر او وارد شدند، در حالی که به یوسف می نگریستند، برای شکر حق تعالی سجده کردند و آن سجده برای الله بود».
ج)بیان آیات ولایت
تبیین آیاتی که دربارۀ مسئله ولایت است. شامل: پیشی گرفتن امام در راه ولایت، جایگاه اهل بیت در ولایت، ولایت کبری مخصوص امیر المؤمنین است. برای مثال در تفسیر آیۀ(143 بقره)که می فرماید
(و کذلک جعلنکم أمّة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرّسول علیکم شهیدا
با کمال تواضع فرمود: نحن الامة الوسط، و نحن شهداء لله علی خلقه و حجّته فی أرضه)(طبرسی 1379: ج 1، 224)؛ «ما امت وسط هستیم و ما شاهدان و حجت های خداوند بر خلقش هستیم».
نیز دربارۀ آیۀ 83 النساء که می فرماید:
(و لو ردّوه الی الرسول و الی اولی الامر منهم)
امام علیه السلام فرمود: «هم الائمة»(عیاشی [بی تا]: ذیل تفسیر آیه).
د)معنی، المعنی فی قرآن
در هر سوره ای از سور قرآن صدها دلالت علمی و فرهنگی، توجیهی و تذکری وجود دارد که امام بر همۀ آن ها اشراف داشتند. برای نمونه، درباره آیۀ مبارکۀ(261 بقره)که می فرماید
(مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبّة انبتت سبع سنابل فی کلّ سنبلة مئة حبّة و الله یضعف لمن یشاء و الله واسع علیم)
از حمران نقل شده که از امام ابو جعفر علیه السّلام پرسیدم: أرأیت المؤمن له فضل علی المسلم فی شی ء من المواریث و القضایا و الأحکام حتی یکون للمؤمن أکثر مما یکون للمسلم من المواریث أو غیر ذلک؟قال علیه السّلام: لا هما یجریان فی ذلک مجری واحدا اذ حکم الامام علیهما، و لکن للمؤمن فضلا علی المسلم فی أعماله. قال: فقلت: ألیس الله یقول:
(من جاء بالحسنة فله عشر امثالها)
(انعام: 160) و زعمت أنهم مجتمعون علی الصلاة و الزکاة و الصیام و الحج مع المؤمن؟فقال: الیس ا... قد قال:
(و الله یضعف لمن یشاء)
(همان). «آیا در ارث بردن مؤمن در ارث و قضایا و احکام بر مسلمان برتری دارد؟به گونه ای که سهم مؤمن بیش از سهم مسلمان باشد؟فرمود: نه. هر دو به یک شیوه اند. مگر امام درباره آنها حکم کند. امام مؤمن نسبت به مسلمان در اعمالش برتری و ویژگی دارد. مگر خداوند نفرموده است: هر که عمل نیک انجام دهد، ده برابر آن پاداش می گیرد. آیا گمان کردی که در نماز و زکات و روزه و حج دیگران با مؤمن جمع هستند؟مگر خداوند نفرمود که بر هر که بخواهد می افزاید».
ه)دلالت الفاظ در قرآن
در بیاناتی از تفسیر آیات قرآن، امام باقر علیه السّلام معنای لفظ یا الفاظی از آیه را بیان فرموده اند. برای نمونه درباره آیه 135 آل عمران که می فرماید:
(و لم یصرّوا علی ما فعلوا و هم یعلمون)
فرمود: «الاصرار أن یذنب المذنب فلا یستغفر الله، و لا یحدّث نفسه بتوبة، فذلک الإصرار»؛ «اصرار این است که فرد گنهکار گناه را مرتکب می شود و از خداوند طلب مغفرت نمی کند و به خود توبه را متذکر نمی شود. این است اصرار».
و)بیان شأن و سبب نزول آیه
در بیان آیاتی از قرآن کریم، امام علیه السّلام فردی را که آیه درباره او نازل شده است معرفی فرموده اند. از جمله درباره آیه 102 سوره توبه که می فرماید
(و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صالحا و آخر سیّئا عسی الله أن یتوب علیهم ان الله غفور رحیم)
که حضرت فرمودند: «انها نزلت فی ابی لبابه و لم یذکر غیره معه و سبب نزولها فیه ما جری فی بنی قریظه حین قال ان نزلتم علی حکمه فهو الذبح»(طبرسی 1421: ج 5، 67).
3- علم کلام
بسیاری از سخنرانی ها و گفت وگوهای امام جعفر علیه السّلام در مسائل کلامی-توحید، نبوت، امامت و... است. امام باقر بسیاری از خطبه های امیر المؤمنین در مسائل توحید و صفات الهی را روایت فرمود(شریف قرشی 1413: ج 1، 190). از آن حضرت دربارۀ محکم ترین و دقیق ترین بحث های این علم سؤال می شد و ایشان پاسخ می گفتند. نکته قابل ذکر این که، دوران ولایت این امام همام از شدیدترین دوران های حساس اسلامی بود که بسیاری از سرزمین ها فتح شد و عالم اسلام با منکران و معاندان و مکاتب مختلفی روبه رو شد که موجد شک و شبهه زیادی در دین اسلام می شدند. از جمله در مسائل توحید، صفات ذات الله، علم الله، امامت (نیاز به امام، وجوب شناخت امام، اطاعت از امام، حق امام بر مردم، ولایت ائمه اهل بیت، تعداد ائمه، علم ائمه و...)پاسخ می گفتند.
جابر بن یزید جعفی می گوید که شنیدم امام ابو جعفر علیه السّلام فرمود: «انما یعرف الله عزّوجل و یعبده من عرف امامه منّا اهل البیت و من لا یعرف الله عزّوجل و لا یعرف الامام منا اهل البیت فانما یعرف و یعبد غیر الله»(کلینی 1367: ج 1، 181)«به درستی هر که امامش از میان ما اهل بیت را شناخت، خدا را شناخته و می پرستد و کسی که خدای عزوجل را نشناخت و امام از ما اهل بیت را نشناخت، همانا غیر خدا را شناخته و پرستش می کند».
ابوحمزه از حضرت علیه السلام سؤال می کند که حق امام بر مردم چیست؟فرمود: «حقه علیهم أن یسمعوا و یطیعوا». حق امام بر مردم این است که به آن حضرت گوش فرا دهند و اطاعت کنند. سپس می پرسد: حق مردم بر امام چیست؟فرمود: «یقسم بینهم بالسویه، و یعدل فی الرعیة»(کلینی 1367: ج 1، 405)در میان مردم یکسان رفتار کند و دربارۀ زیردستان عدالت برقرار کند.
نیز امام باقر علیه السلام فرمود: «بنی الاسلام علی خمس: الصلاة و الزکاة 33 و الصیام و الحج و الولایة و لم یناد بشی ء کمانودی بالولایة فأخذ الناس بأربع و ترکوا هذه-یعنی الولایة-»(کلینی 1367: ج 1، 183)یعنی«اسلام بر پنج اساس بنا نهاده شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت، (مسلمانان)به هیچ مطلبی به اندازۀ ولایت توصیه نشده اند. مردم آن چهار تا را رعایت می کنند و این یکی(یعنی ولایت)را رها می سازند».
مناظره های آن امام همام با علمای اسلامی و دیگران حاوی مباحث کلامی است. نمونه هایی از آن عبارت است از:
1- پاسخ به محمد بن المنکدر از زاهدان و عابدان مشهور آن زمان
محمد می گوید: «نمی دیدم که علی بن الحسین علیه السّلام کسی را جانشین خود بخواند جز محمد بن علی علیه السّلام را. آن گاه که محمد بن علی را دیدم خواستم او را موعظه کنم. اطرافیان محمد بن منکدر به او می گویند درباره چه چیزی می خواهی او را موعظه کنی؟ گفت: در ساعت گرمای شدید روز به ناحیه ای بیرون مدینه رفتم. ابو جعفر محمد بن علی علیه السّلام را دیدم در حالی که مردی سنگین وزن بود به دو غلام تکیه کرده بود. به خودم گفتم: «سبحان الله شیخ من أشیاخ قریش فی هذه الساعة علی هذه الحال فی طلب الدنیا!»پس می روم او را موعظه می کنم. به او نزدیک شدم و گفتم: خداوند امورت را اصلاح کند در این ساعت گرما شیخی از شیوخ قریش در طلب دنیا چرا در اینجا این چنین هستی؟اگر الان اجلت برسد و بر همین حال باشی چه خواهی کرد؟ فرمود: «لوجاء نی الموت و أنا علی هذه الحال، جاءنی و أنا فی طاعة من طاعة الله عزّوجل أکفّ بها نفسیی و عیالی عنک و من الناس...»، «اگر مرگ به سراغم بیاید و من در این حالت باشم، مرگ مرا دریافته در حالی که من در حال اطاعت خدای عزّوجل هستم، پس جان و خانواده ام را از تو و مردم به وسیله طاعت خدا حفظ می کنم. محمد بن منکدر می گوید: گفتم: راست می گویی، خدا تو را رحمت کند. خواستم تو را موعظه کنم، تو مرا موعظه کردی»(کلینی 1367: ج 5، 73).
2- احتجاج با عبد ا... بن نافع بن أزرق از خوارج (کلینی 1367: ج 8، 349؛ مجلسی 1403: ج 46، 347).
3- احتجاج با قتادة بن دعامة بصری
قتادة نزد ابو جعفر علیه السّلام رفت. حضرت به او گفتند: تو فقیه اهل بصره هستی؟گفت: مردم چنین می گویند. امام علیه السّلام فرمود: چنین شنیده ام که قرآن تفسیر می کنی؟گفت: بله. امام علیه السّلام فرمود: از روی علم تفسیر می کنی یا از روی جهل؟او گفت: با علم. امام باقر علیه السّلام فرمود: «فان کنت تفسّره به علم فأنت أنت و أنا أسألک؟»قتادة گفت: بپرسید. حضرت درباره آیه 18 سوره سبأ
(و قدّرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و أیاما آمنین)
سؤال کردند و پاسخ قتادة مقبول نبود و امام به او گفتندء که به هوای نفس خودت تفسیر کرده ای، پس هلاک شدی و دیگران را هلاک کرده ای. سپس درباره آیۀ 37 سورۀ ابراهیم که می فرماید:
(... فاجعل أفئدة من الناس تهوی الیهم)
بیان او پذیرفته نبود و حضرت به او فرمودند: «ویحک یا قتادة انما یعرف القرآن من خوطب به»(کلینی 1367: ج 8، 311؛ ج 6، 256؛ برای توضیح بیش تر نک مجلسی 1403: ج 46، 349 و 358): «وای بر تو ای قتاده. به درستی که قرآن را کسانی که به آن ها وحی شده می شناسند».
4- طاووس یمانی علاقه داشت که از حضرت سؤال کند ولی حضرت نتواند پاسخ بگوید، لکن هر بار که از امام در برابر دیگران سؤال کرد تا شاید امام را مغلوب سازد، اما در پاسخ بر او غلبه کردند(طبرسی 1421: 326 و 329؛ ؛ مجلسی 1403: ج 46، 353-351).
5- احتجاج با عبد ا... بن معمر لیثی درباره متعه
عبد اللّه بن معمر به ابو جعفر امام باقر علیه السّلام عرض کرد: خبردار شدم که به متعه فتوا می دهی؟حضرت فرمودند: «احلّها الله فی کتابه و سنّها رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و عمل بها أصحابه»عبد اللّه گفت: عمر ما را از آن نهی کرد. حضرت فرمودند: «انت علی قول صاحبک و أنا علی قول رسول صلّی اللّه علیه و آله...»(مجلسی 1403: ج 46، 356).
علم فقه
پیش از امام باقر علیه السّلام در جامعۀ اسلامی، به فقه و احادیث فقهی در حد گسترده و به طور کامل بی اعتنایی می شد. درگیری های سیاسی و اندیشه های مادی گرایانه شدیدی که دامنگیر دستگاه حکومت شده بود باعث غفلت از اصل دین و به ویژه فقه در میان مردم شده بود (جعفریان 1383: 292)لذا امام علیه السّلام مباحث فقهی را مطرح و احکام را اصلاح می فرمودند.
بیش تر مباحث فقه اهل بیت از فرمایشات امام باقر و فرزندش امام صادق علیهم السّلام گرفته شده است. مجموعه های فقه امامیه از جمله کتاب: حدائق، جواهر، مستمسک عروة الوثقی، وسایل الشیعه، تهذیب الاحکام و من لا یحضره الفقیه، بیش تر احادیثشان را از فرمایشات و مکتوبه های این دو امام بزرگوار اخذ کرده اند.
در نشر فقه اسلامی و تبیین آن به صورت پاسخ سؤال ها در زمانی که جامعۀ اسلامی در دگرگونی های سیاسی غرق بود و حکام جامعه اسلامی در مسائل دینی کاملا اهمال می کردند، امام باقر علیه السّلام به آن ها اهتمام کامل داشتند.
مصطفی عبد الرزاق می گوید: «از مطالب معقول این است که تدوین فقه در میان شیعیان سریع تر بود زیرا اعتقاد آنان به عصمت ائمه شان یا چیزی شبیه عصمت، سبب آزادی در تدوین قضاوت و فتواهای ائمه شان می شد(شریف قرشی 1413: 217، به نقل از تمهید لتاریخ الفلسفة الاسلامی).
ادعیه
دعاهایی از امام باقر علیه السّلام به ثبت رسیده است مانند دعای آن حضرت در دل شب (کلینی 1367: ج 2، 42 و 43، ح 3، 4، 7، 9)دعای صبحگاهی(همان: ج 2، 528 «کتاب الدعا»، ح 18 و 19)، دعای بعد از اطعام و برای رزق و روزی و همۀ حوائج دنیا و آخرت (همان: ج 2، 551، ح 4)، برای خروج از خانه(همان: ج 2، 543، ح 10)و... که کلینی به اسناد خود از امام صادق علیه السّلام نقل کرده است که حضرت فرمود: پدرم می فرمود: «الحمد لله الذی اشبعنا فی جائعین و أروانا فی ظامین و آوانا فی ضاحین و حملنا فی راجلین و آمننا فی خائفین و أخذمنا فی عانین»(امین [بی تا]: ج 1، 656): «سپاس خدای را که ما را در میان گرسنه ها سیر کرد و در میان تشنگان سیراب نمود و در برابر خورشید حفظ کرد و پیادگان ما را سوار نمود و در میان ترسندگان، پناه داد و در میان کمک شدگان قرار داد».
برای همه حاجت های دنیا و آخرت: زراره از امام ابو جعفر نقل می کند که برای حاجت ها فرمود، بگویید: «اللهم انی أسألک من کل خیر أحاط به علمک و أعوذ بک من کل سوء أحاط به علمک، اللهم انی أسألک عافیتک فی اموری کلها و أعوذ بک من خزی الدنیا و عذاب الآخرة»(کلینی 1367: ج 2، 578)، «کتاب الدعاء»باب دعوات موجزات لجمیع الحوائج، ح 3)؛ «بار خدایا از تو می خواهم هر خوبی را که دانش است آن را فرا گرفته و به تو پناه می برم از هر بدی که دانش ات آن را احاطه کرده، بار خدایا از تو طلب عافیت در همۀ کارهایم دارم و پناه می برم به تو از خواری و رسوایی دنیا و از عذاب آخرت».
مواعظ، وصیت ها و سفارش های امام باقر علیه السّلام
آن امام همام برای راهنمایی مردم، اطرافیان و خواص فرمایشات بسیار سودمندی داشتند، از جمله:
*وصیت آن حضرت به جابر جعفی است که در آن فرموده اند: «اوصیک به خمس: ان ظلمت فلا تظلم و ان خانوک فلا تخن و ان کذبت فلا تغضب و ان مدحت فلا تفرح و ان ذممت فلا تجزع و فکّر فیما قیل فیک فان عرفت من نفسک ما قیل فیک فسقوطک من عین الله جل و عزّ عند غضبک من الحق»(ابن شعبه الحرّانی 1363: 292)؛ «تو را به پنج چیز سفارش می کنم: اگر مورد ستم قرار گرفتی ظلم نکن و اگر مورد خیانت قرار گرفتی، خیانت نکن و اگر تکذیب شدی خشمگین مشو و اگر مورد مدح و ستایش قرار گرفتی خوشحال نشو و اگر مورد مذمت واقع شدی جزع و زاری نکن و درباره آنچه درباره ات می گویند تفکر کن و اگر آنچه درباره ات می گویند در خویش یافتی، نزد حق تعالی به سبب خشمت فرو افتاده ای...».
*وصیت امام باقر علیه السّلام به شیعیانشان: «یا معشر شیعتنا، اسمعوا و افهموا وصایانا، و عهدنا الی اولیائنا اصدقوا فی حدیثکم، و بروا فی ایمانکم لأولیائکم و اعدائکم و تواصوا باموالکم و تحابوا بقلوبکم، و تصدقوا علی فقرائکم و اجتمعو علی امرکم، و لا تدخلوا غشا و لا خیانة علی أحد و لا تشکوا بعد الیقین و لا تولوا بعد الاقدام جبنا و... و لا تکونن عملکم لغیر ربکم و لا أیمانکم و قصدکم لغیر نبیکم و استعینو بالله و اصبروا فان الأرض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین...»(شریف قرشی 1413: 246)؛ «ای جماعت شیعیان ما!توصیه های ما را بشنوید و درک کنید و عهد ما با اولیای مان را در گفتارتان تصدیق کنید، یعنی تکرار کنید، در پیمان با دوستان و دشمنانتان پایدار باشید. به کمک اموالتان پیوند برقرار کنید و با قلب هایتان(ما را) دوست بدارید. به مستمندانتان صدقه بدهید و بر کارها و مسائل تان همدست شوید و ریا و خیانت بر کسی وارد نکنید. پس از یقین آوردن شک نکنید و پس از تصمیم گرفتن، سستی و بزدلی نکنید. کارهایتان برای غیر خدایتان نباشد و سوگندها و تصمیم هایتان جز در راه پیامبرتان نباشد. از حق تعالی طلب کمک کنید و صبر داشته باشید، زیرا خداوند زمین را به هر که از بندگانش بخواهد می دهد و عاقبت از آن پرهیزکاران است».
نزدیک به 70 کلمه قصار و موعظه آن حضرت در کتاب تحف العقول (310-301) گرد آمده است.
آثار منسوب به امام باقر علیه السلام
مصادر و مراجع رجالی و تحقیقی به بسیاری از آثار امام باقر علیه السّلام اشاره دارد. محمد عجاج خطیب گوید: محمد باقر بن علی بن الحسین کتاب های بسیار داشت که برخی از آن ها را فرزندش جعفر شنید و خواند(حسینی جلالی 1413: 254)آنچه از این آثار ذکر شده، عبارت اند از:
1- تفسیر القرآن
این تفسیر از املاء امام باقر علیه السّلام و انشاء ابو الجارود زیاد بن منذر صحابی امام محمد بن علی و جعفر بن محمد علیهما السّلام بوده(ابن ندیم 1366: 131)اما به صورت اولی خویش موجود نیست و سید محسن امین می گوید: علی بن ابراهیم قمی از تفسیر آن حضرت در تفسیرش آورده است(امین [بی تا]: ج 1، 656). با تحقیق در کتب روایی و تفاسیر مأثور در می یابیم که روایات منقول از آن حضرت در خصوص آیات قرآن کریم در کتاب هایی همچون تفسیر فرات، تفسیر عیاشی، خصال صدوق، اختصاص مفید، بصائر الدرجات، مناقب ابن شهر آشوب، بحار الانوار مجلسی و کتاب های دیگر موجود است.
2- کتاب
عبد المؤمن بن قاسم بن قیس بن قیس بن فهد انصاری از راویان امام باقر و امام صادق علیهما السّلام که فردی ثقه بود، دارای کتابی بوده که نجاشی سند خود را به آن ذکر کرده است(نجاشی [بی تا]: 174). در این کتاب، امام از احوال انبیاء و حاکمان جابر(فراعنه) زمام آن ها، حکم ها و آداب گزارش فرموده، سیرۀ رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و شرح حال آن حضرت، جنگ های آن بزرگوار را شرح داده است که ابن هشام، واقدی، حلبی و دیگران که کتاب سیره تدوین کردند از این کتاب بهره بردند. طبری در تاریخ اش و بلاذری در کتاب انساب نیز از این مجموعه استفاده کرده اند(شریف قریشی 1413).
3- نسخه احادیث
مجموعۀ حدیثی که خالد بن طهمان[3] از امام باقر علیه السّلام نقل کرده و نجاشی آن را ذکر کرده است (خویی [بی تا]: 110).
4- نسخۀ احادیث
مجموعۀ حدیث دیگری که خالد بن ابی کریمه[4] آن را نقل کرده و نجاشی در رجال اش متذکر شده است(نجاشی [بی تا]: 109؛ خویی [بی تا]: ج 7، 11).
5- کتاب
زراره عالم شیعی که از کبار اصحاب امام بود کتابی از آن حضرت نقل کرده است (نجاشی [بی تا]: 125).
6- رسالۀ آن حضرت به سعد الاسکاف
7- رسالۀ دیگری که کلینی در «روضۀ کافی»از آن نقل کرده است(امین [بی تا]: ج 1، 656). صحف و مجموعه هایی که از آن حضرت نقل شده، اشاره به تحول فرهنگی عظیم در زمان آن حضرت دارد.
شاگردان آن حضرت که به تدوین علوم و کتاب حدیث اهتمام داشتند
در منابع موجود برخی از اصحاب و شاگردان امام باقر علیه السلام معرفی شده اند که به امر کتابت توجه فراوان داشتند، از جمله: 1- سلام بن أبی عمرة[5]
2- مسعدة بن صدقه[6]
3- مسمع بن عبد الملک[7]
4- ظریف بن ناصح[8]
5- ابو جعفر محمد بن الحسن بن ابی ساره[9]
نتیجه
از آنچه گفته شد، نقش بسیار مؤثر امام باقر علیه السّلام در ترویج علم و احیاء احادیث رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و پدران آن جناب آشکار می شود. مقابله با فرقه های نو ظهور در جامعۀ اسلامی و نفی و رد آن ها و هدایت و توصیه مردم به پیروی از منبع وحی به روش بیان تفسیر آیات و مباحث کلامی و احیا کردن فقه امام علی بن ابی طالب و آموزش صحیح احکام فقهی، همه و همه اهتمام آن حضرت را به حفظ کلام و سیره رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله را آشکار می سازد.
منابع و مآخذ
- ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبة اللّه، [بی تا]، شرح نهج البلاغة، چاپ دوم، بیروت، دار احیاء الکتب العربیه.
- ابن حجر عسقلانی، احمد بن حجر(1412)، تهذیب التهذیب؛ بیروت، داراحیاء التراث العربی.
- ابن حنبل، احمد بن محمد[بی تا]، مسند، بیروت، دار صادر.
- ابن سعد، محمد(1388)، الطبقات الکبری، ج 8، بیروت، دار صادر.
- ابن شعبه الحرانی، حسن بن علی(1363)، تحف العقول، تهران، مؤسسه النشر الاسلامی.
- ابن عماد حنبلی [بی تا]، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- ابن ندیم، محمد بن اسحاق(1366)، الفهرست، ترجمه و تحقیق محمد رضا تجدد، تهران، امیر کبیر.
- اربلی، علی بن عیسی(1405)، کشف الغمة فی معرفة الائمه، چاپ دوم، دار الاضواء، بیروت.
- ابوریه، محمود[بی تا]، اضواء علی السنة المحمدیه، چاپ سوم، مصر، دار المعارف.
- اردبیلی غروی حائری، محمد بن علی(1403)، جامع الرواة؛ دار الاضواء، بیروت.
- امین، سید محسن [بی تا]، اعیان الشیعه؛ تحقیق حسن امین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات.
- جعفریان، رسول(1383)، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیه السّلام؛ چاپ هفتم، قم، انصاریان.
- حرّ عاملی، محمد بن الحسن(1403)، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، تهران، الاسلامیه.
- حسینی جلالی، محمد رضا(1413)، تدوین السنة الشریفة، قم مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی.
- خطیب بغدادی، احمد بن علی [بی تا]، تقیید العلم [بی جا].
- شرف اصحاب الحدیث(1971)، تحقیق محمد سعید خطیب أوغلی، مطبعة جامعة أنقره.
- خویی، ابو القاسم [بی تا]، معجم الرجال الحدیث، قم، مدینة العلم.
- ذهبی، محمد بن احمد[بی تا]، میزان اعتدال فی نقد الرجال، دار الفکر العربی.
- [بی تا]، تذکرة الحفاظ، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- سیوطی، جلال الدین(1417)، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، مکة مکرمة، مکتبة نزار، مصطفی الباز.
- (1421)الدر المنثور، لبنان، دار الکتب العلمیه.
- شریف قرشی، باقر (1413)، حیاة الامام محمد، الباقر، بیروت، دار البلاغة.
- صدوق، محمد بن علی بابویه (1403)، الخصال، علی اکبر غفاری، قم، جماعة المدرسین.
- (1425)، علل الشرایع، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی.
- الصغیر، محمد حسین علی(1423)، موسوعة اهل البیت الحضاریة، بیروت، مؤسسه العارف للمطبوعات.
- طبرسی، ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب(1421)، الاحتجاج، چاپ سوم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
- طبرسی، ابو علی فضل بن حسن(1379)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ احیاء التراث العربی، بیروت.
- طبری، ابن جریر[بی تا]، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، الطبعة الثانیه، بیروت دار الاحیاء التراث العربی.
- [بی تا]، اعلام الوری بأعلام الهدی؛ تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، مکتبة الاسلامیة.
- طوسی، محمد بن حسن(1390)، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة؛ تهران، دار الکتب الاسلامیه.
- -(1415)؛ رجال؛ تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسه نشر الاسلامی.
- -(1422)، الفهرست، تحقیق جواد قیومی، [بی جا]، مؤسسه نشر الفقاهة.
- عطاردی، عزیز الله(1381)، مسند امام باقر علیه السلام؛ عطارد.
- عیاشی، محمد بن مسعود[بی تا]، تفسیر عیاشی تهران، مکتبة العلمیه الاسلامیه.
- غروی نائینی، نهله(1375)؛ محدثات شیعه؛ تهران، مرکز نشر دانشگاه تربیت مدرس.
- فروخ صفار، محمد بن حسن (1404)، بصائر الدرجات، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی.
- فیض کاشانی، محمد محسن [بی تا]، تفسیر الصافی، تهران، دار الکتب السلامیه.
- قمی، علی بن ابراهیم [بی تا]، تفسیر، مؤسسۀ دار لکتاب.
- کاتب واقدی، محمد بن سعد[بی تا]، الطبقات الکبری؛ بیروت، دار صادر.
- کلینی، محمد بن یعقوب(1367)، الکافی، تهران، علی اکبر غفاری، چاپ سوم، دار الکتب الاسلامیه.
- متقی هندی(1993)، کنز العمال، دمشق، مؤسسه الرساله.
- مجلسی، محمد باقر (1403)، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الأئمة؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- (1413)، المعجم المفهرس لا لفاظ احادیث بحار الانوار؛ قم، مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیه، مکتب الاعلام الاسلامی فی الحوزة العلمیة.
- معروف حسنی، هاشم [بی تا]، سیرة الائمة الاثنی عشر، بیروت.
- مفید، محمد بن نعمان العکبری [بی تا]، الاختصاص، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة.
- (1399)، الارشاد؛ چاپ سوم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
- نجاشی، احمد بن علی [بی تا]، فهرست اسماء مصنفی الشیعه(رجال نجاشی)، قم، مکتبة الداوری.
- یعقوبی، ابن واضح(1955)، تاریخ الیعقوبی، طبع بیروت.
پی نوشت ها
[1] اهل کوفه از امام صادق علیه السلام روایت کرده، دارای کتاب و اصل بوده و جرحی درباره اش گفته نشده است (اردبیلی غروی حائری 1403: ج 1، 341).
[2] شیخ طوسی او را در زمرۀ اصحاب امام باقر و امام صادق: ذکر کرده و نوشته است: زیاد من منذر، ابو الجارود همدانی خارفی.
[3] ابو العلاء خفاف سلولی، صاحب نسخه احادیث از ابوجعفر از عامه بوده، ابن نوح او را ذکر کرده، شیخ او را از اصحاب امام باقر ذکر کرده.
[4] نجاشی گوید: «خالد بن ابی کریمه از باقر علیه السّلام روایت کرده، ابن نوح او را ذکر کرده و شیخ و برقی او را در اصحاب باقر ذکر کرده اند».
[5] نجاشی درباره اش می نویسد: ثقه است که از ابو جعفر و ابو عبد الله علیهما السلام روایت کرده، ساکن کوفه بود، دارای کتابی است عبد الله بن جبلة از آن روایت کرده است. جمعی از اصحاب ما از احمد بن محمد بن سعید از... مرا از آن آگاه ساخته اند (رجال 1415: 134)؛ شیخ طوسی نیز نام او را سلام بن عمرو ذکر کرده که طریقش به وی مانند نجاشی است. معلوم نیست که عمرة، عمرو شده یا نام ابو عمرة، عمرو بوده است(ابن ندیم 1366: 144).
[6] مسعدة بن صدقه عبدی مکنی به ابا محمد(به گفتۀ ابن فضال)نیز گفته شده که مکنا به ابابشر که از امام صادق و کاظم علیهما السلام روایت کرده است. دارای کتاب هایی بوده از جمله کتاب خطب امیر المؤمنین علیه السّلام که ابن شاذان ما را از آن آگاه ساخته است(نجاشی [بی تا]: 295)؛ شیخ طوسی نیز گفته است که دارای کتاب بوده (ابن ندیم 1366: 248)و او را عامی نامیده(نجاشی [بی تا]: 146).
[7] مسمع بن عبد الملک کردین یکنی ابا سیار، کوفی(نجاشی [بی تا]: 145)؛ نجاشی نیز پس از معرفی او با نسبت پدرانش، می نویسد: شیخ بکر بن وایل در بصره و مورد توجه در آن جا بوده است از برادرش عامر بن عبد الملک برتر بوده در بصره دارای نسلی است. از ابو جعفر روایتی دارد و بیش تر روایاتش از امام صادق است و مختص به آن حضرت است. امام صادق علیه السّلام به او فرمود: «انی لا عدّک لامر عظیم یا ابا السیار». از امام کاظم علیه السّلام هم روایت کرده است. دارای کتاب نوادر زیادی است و ایام السبوس را روایت کرده است(نجاشی [بی تا]: 397-398).
[8] اصلش از کوفه بود که در بغداد زندگی کرد و در حدیث گفتن ثقه و صدوق بود. دارای کتاب هایی بوده است از جمله کتاب دیات که عده ای از اصحاب ما(علمای شیعه)آن را روایت کرده اند. کتاب حدود، کتاب نوادر و کتاب الجامع. نجاشی طریق خویش را به هریک از این کتاب ها گفته است(نجاشی [بی تا]: ، 147-146). شیخ طوسی او را در زمره اصحاب امام باقر نام برده(نجاشی [بی تا]: 1380)و کتاب دیات او را یاد کرده و طریق خویش به آن را گفته است. (ابن ندیم 1366: 150).
[9] مولی الانصار معروف به الرواسی، اصلش از کوفه بود. خودش و پدرش از امام باقر و امام صادق علیهما السّلام روایت می کردند. او عموزاده محمد بن حسن معاذ بن مسلم بن ابی ساره بود که همه ایشان از خاندان فضل و ادب بودند. ثقه بودند که طعنی درباره شان نرسیده است. او دارای کتاب وقت و ابتدا کتاب الهمز و کتاب اعراب القران بوده است. نجاشی طریق خویش را به این آثار گفته است(نجاشی [بی تا]: 227)؛ شیخ طوسی نام او را در زمرۀ اصحاب امام باقر ذکر کرده است(خویی [بی تا]: 144).