ماهان شبکه ایرانیان

شصت و سه سالگی یکی از بهترین های تاریخ&#۱۶۰;

حمید علیدوستی؛ بلیتی به مقصد فرانکفورت&#۱۶۰;

حمیدعلیدوستی در اوج آمادگی به آلمان رفت و در یک تست اتفاقی بدل به اولین لژیونر ایران در دهه ۶۰ شد،اگرچه هرگز خبری از او و بازیهایش در آلمان نمی خواندیم.

به گزارش ورزش سه ،حمید علیدوستی بیش از حد مصمم بود،خیلی مصمم تر از یک مهاجم حاضر در یک تیم باشگاهی بی طرفدار در رقابت های باشگاهی تهران. پس همای نیمه اول دهه 60 پای همه رقابتها هست،حتی با یک قهرمانی در مسابقات باشگاهی تهران و حضور دائم بین 4 تیم اول.


او از ستاره های دورانی است که بدون جام و عنوان به اتمام رسید،درحالیکه از دو جام ملتها و دو بازی های آسیایی سهم ایران می توانست حداقل یک قهرمانی باشد و چه حیف که سهم این نسل درخشان چیزی جز یک چهارمی و یک سومی آسیایی نیست . 


*35 سال پیش . او و هم قطارانش در هما در سال 1364 با پرسپولیس هم گروه بودند و وقتی کمیته انضباطی هیئت فوتبال تهران قبل از آخرین مسابقه گروه، سرخ ها را به دلیل استفاده از بازیکن غیرمجاز در سه بازی بازنده کرد،صعودشان به برد بالای 4 گل مقابل هما بسته بود تا هردو با هم به نیمه نهایی بروند.هما اما مقاومت جانانه ای کرد و بازی با گل های علیدوستی و پروین به تساوی 1-1 و حذف سرخ ها انجامید. هما سپس در نیمه نهایی به عنوان سرگروه با استقلال بازی کرد و با گل دقیقه 108 جعفر مختاری فر بازنده شد تا دست حمید علیدوستی از جام کوتاه بماند.جامی که در نهایت به ناصر حجازی رسید.کاپیتان و ستاره استقلال در مسابقه فینال که حجازی با مهار پنالتی محمدحسین ضیایی تیمش را برنده بازی فینال و قهرمان تهران کرد. 


این پاییزی بود قبل از یک زمستان پربرف. بازیهای جام دهه فجر و حضور ایران با دو تیم الف و ب.بعد تغییر کادر فنی،انتخاب محمود یاوری و دوباره وتوی انتخاب و حضور پرویز دهداری در تیم ملی. او البته نقشی شبیه به مدیر را در تیم ملی ایفا می کرد.اولین هدف تیم ملی دهداری بازیهای آسیایی 1986 سئول بود. مسابقات باشگاهی از اواخر زمستان آغاز شد و درانتهای خرداد به پایان رسید،درحالیکه هما با حضور در یک گروه سخت قافیه را به قهرمان و نایب قهرمان پارسال باخت. 


*با اتمام جام قهرمانی باشگاه های تهران دهداری اولین فهرست ملی را با حضور تعداد زیادی از ستاره ها اعلام کرد. تیم ملی با نفرات قدیم و جدید برای بازی تدارکاتی به چین رفت و در بازگشت پایان دوران ملی حمید علیدوستی رقم خورد.مهاجمان آن روزهای تیم ملی ناصر محمدخانی،عبدالعلی چنگیز، حمید علیدوستی ، غلام فتح آبادی ، فرشاد پیوس،کریم باوی و مرتضی یکه بودند که سه نفر اول بعد از حضور در یکی دو تورنمنت قاعدتا باید در رقابت های بعدی هم حاضر می شدند.اما حمید علیدوستی ناگهان غیبش زد و بعدها فهمیدیم که او به تیمی به نام  زالمرور پیوسته که در دسته های پایین تر فوتبال آلمان بازی می کرد.تیمی که امروز به مدد ویکی پدیا می دانیم علیدوستی 10 گل در دو فصل حضور در آن به ثمر رسانده.این انتقال داستان جالبی هم دارد؛اینکه شرکت هواپیمایی ایران (هما) به بازیکنانش جای پول، بلیت می داده و علیدوستی باید از بلیت فرانکفورت اهدایی استفاده می کرده.او بعد از بازیهای تدارکاتی در چین از دهداری برای سفر به آلمان اجازه می گیرد و در سفر به آلمان در تست یک تیم شرکت می کند و درجا با او قرارداد می بندند.زالمرور که مربی اش بعدها یکی از مشهورترین های المان شد:کلاس تاپمولر.(نکته اینکه هیچ خبری از این انتقال در رسانه های ورزشی دهه 60 منتشر نشده است درحالیکه او تنها لژیونر اروپایی ما در آن دوران است.) 


این جدایی پس از حضور ده ساله علیدوستی در همه رده های ملی و درخشش اش در بازی های باشگاهی غیرقابل درک بود اما درعین حال این گلزن تیم هما عضو تیم کم طرفداری بود پس بیشتر سئوالات پیرامون بازیکنان دیگری مثل درخشان و شاهرخ و پنجعلی بود که جای محکمی در تیم دهداری نداشتند.پس او با آن پیراهن سورمه ای یا زرد رنگ تیم هما با آن لوگوی درشت روی سینه ما را ترک کرد و حتی بعدها هم دیگر در جایی که کاملا شایسته اش بود قرار نگرفت و مثلت چنگیز- ناصر- علیدوستی از هم پاشید. 


*علیدوستی البته سالیانی بعد تر به ایران برگشت و در کشاورز و سایپا تا سن و سال بالا درخشید اما مثل برگه کنده شده یک دفترچه دیگر در جایی که می خواستیم قرار نگرفت.او جدا افتاده بود.اگرچه هرجا که می رفت هنوز حمید خان بود.مردی بلندبالا و سبیل پشت لب.با ابروهای تیره ای که چشمش را در روزهای آفتابی تهران جمع تر از همیشه نشان می داد. بعدتر فهمیدیم بخشی از این جداافتادگی به روحیه خاص او برمی گردد که فوتبالیستی اهل مطالعه و فیلم های جدی بود که به فضای کلی فوتبال ایران جور در نمی آمد.اگرچه به نحو عجیبی برخلاف اکثر خوش اخلاق ها قدرت و تکنیک و شم گلزنی اش حرف نداشت. یک بازیکن کامل و سرزن و دوپا که مایه دردسر هر مدافعی بود که روبه رویش می ایستاد.

علیدوستی بعدها مربی شد اما در مربیگری هم مثل بازیگری تک افتاد و از یک جایی از گردونه انتخاب ها درآمد؛ تا این بار آخری، تیم ملی نوجوانان که کارش نیمه کاره ماند و مربی دیگری جایش را گرفت.


او امروز 63 ساله شده ؛ پس ما یک سال از خاطرات سیاه و سفیدمان در دهه عجیب 60 دورتریم.زمانی که حمید را در امجدیه و آزادی با دست نشان می دادیم.او عضو تیم مورد علاقه ما نبود اما خودش همانی بود که چاره ای جز علاقه به او نداشتیم.مردی که در آخرین مصاحبه حضوری اش در نود آنقدر کم حرف شده بود که قابل باور نبود،شاید به سبب آن حادثه تلخ که این روزهای آخر سال همیشه به یادش می آوریم. در سینه اش هنوز جای آن حریق هست. 


تولدت مبارک آقای علیدوستی عزیز.


پژمان راهبر

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان