به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، اگرچه برپایی جشنوارههای متعدد در بازه زمانی محدود زمینهساز معرفی هنرمندان جوان و تازهکاری است که پیشینه و رزومه چندانی در این عرصه ندارند، اما بستری را فراهم میکند تا تازهکارها از اطلاعات اساتید و پیشکوستان استفاده کنند.
جدای از جذابیتهای بصری و معرفی نوع نگرش هر هنرمند که به واسطه برگزاری جشنوارهها برای شرکتکنندگان و بازدیدکنندگان ایجاد میشود، تجربیات و اطلاعاتی که رد و بدل میشود مهمترین سرمایه و خروجی هر فستیوال به شمار میرود.
البته ارائه آثار در ایران صرفا به جشنوارهها که مدت زمان مشخصی دارند، محدود نمیشود، بلکه این گالریها هستند که در طول سال آثار هنری را به نمایش میگذارند و زمینهساز اصلی فروش آنها میشوند.
جدای از ویژگیها، استانداردها و فضایی که باید نگارخانهها داشته باشند، این روابط مدیر گالری است که باعث شناخته شدن هنرمند و البته فروش آثارش میشود.
برگزاری نمایشگاه و دعوت از هنرمندان، مخاطبان عامی و مدیران نهادهای دولتی و غیردولتی باعث میشود تا آثار یک هنرمند به واسطه اطلاعرسانی درست بهتر دیده شود و در ادامه با فروش بهتری مواجه شود.
اگرچه در این بین، بسیاری از نگارخانهداران موقعیت جغرافیایی نگارخانه و جمعی از عوامل از جمله حمایت دولتی را موثر در شناخته شدن هنرمند و فروش آثارش قلمداد میکنند، اما گالریداران بسیار زیادی هم هستند که فروش آثار را منوط به کیفیت آن میدانند.
مدیرانی، چون لیلی گلستان مدیر گالری گلستان معتقدند که تنها عامل موثر در فروش آثار هنری، سطح کیفی آن کار است و این هنرمند است که با ارتقای سطح کیفی آثارش میتواند زمینه بهتر فروخته شدن کارهایش را بوجود آورد.
اگر بخواهیم کمی روی این نظریه، نگاه ریزبینانهتر و دقیقتری داشته باشیم، به این نتیجه خواهیم رسید که حتی اگر کیفیت اثر تنها عامل در فروش بیشتر نباشد، اما قطعا از عللی است که در این امر موثر خواهد بود.
از این رهگذر، حتی اگر به واسطه روابط بینالملل، ایجاد بازار فروش در داخل کشور، برپایی حراجیها و پایین آوردن قیمت یک اثر هنری شرایطی را برای خرید فراهم کنیم، اما تا زمانی که بازدیدکننده درک روشنی از اثر ارائه شده نداشته باشد و نتواند ارتباط عمیقی با نوع نگرش هنرمند که با اثر هنری باید انتقال داده شود، برقرار کند، قطعا از خرید آن ممانعت خواهد کرد.
در شرایطی که فشارهای اقتصادی مردم را وادار به تامین نیازهای اولیه میکند طبیعی است که عوام به راحتی ارزش و تاثیر یک اثر هنری را فراموش کنند.
در این پروسه، فشارها عرصه را بر مردم تنگتر میکند و بار روانی و استرسهای موجود میزان خشونت، بزهکاری و مشکلات روحی روانی را افزایش میدهد و زندگی در فضایی پراضطراب هر روز سطح آرامش مردم را که تا پیش از این به واسطه سفر، خرید از آثار هنری، حظ بصری و... کسب میشد، کاهش میدهد.
از سویی دیگر هنرمند که تنها راه گذران زندگیاش هنری است که سالها به آن مشغول بوده، در تامین نیازهای معیشت خود درمانده میشود و یا مجبور به روی آوردن به شغل دیگر خواهد شد یا فروش آثار ارزشمندش در خارج از مرزها که هر یک از دست رفتن سرمایهای هنگفت است.
بر همین اساس لازم است تا ضمن ارتقای سطح کیفی آثار، بستر مناسب برای فروش بیشتر ایجاد شود تا هنر به خانه مردم راه پیدا کند و کارهایی که به دست هنرمندان بااستعداد خلق شدهاند صرفا در انبارهای شخصی، ویترینها و گالریها خاک نخورند.