All the President’s Men: خوشبختانه شما باختید آقای رئیس‌جمهور

آلن جی پاکولا فیلم‌سازی را در اواخر دهه پنجاه آغاز کرد. در ابتدا در ژانرهای مختلف سرک کشید و ساخت درام ورزشی تا وسترن، رومانس و میستری را تجربه کرد

آلن جی پاکولا فیلم‌سازی را در اواخر دهه پنجاه آغاز کرد. در ابتدا در ژانرهای مختلف سرک کشید و ساخت درام ورزشی تا وسترن، رومانس و میستری را تجربه کرد. جی پاکولا هرچند تا انتهای کار خود، تنوع ژانری را حفظ کرد (حتی در آخرین دوره فیلم‌سازی‌اش روی تریلرهای اکشنی متمرکز شد که تا پیش‌ازاین در میان فیلم‌های او دیده نمی‌شد) اما تعلق‌خاطرش نسبت به مضامین، خرده‌پی‌رنگ‌ها، المان‌های روایی و تماتیک خاص خودش را هرگز از دست نداد و می‌توان آن‌ها را در اکثر فیلم‌های او یافت و مورد کنکاش قرار داد.

همچنین بخوانید:
13 حقیقت جالب در مورد فیلم All the President’s Men

پاکولا بعد از تجربه‌های ژنریکش، در دو دوره متفاوت سراغ رومانس و درام‌های معمایی و رازآلود رفت و بیشترین و بهترین فیلم‌های خود را از تلاقی و ترکیب این دو گونه متفاوت در تاریخ سینما ثبت کرد. البته باید اعتراف کرد که تاریخ سینما پاکولا را همواره دست‌‌کم گرفته است. فیلم‌های پاکولا هرچند ساده و روان به نظر می‌آیند اما از یک ذهن پیچیده و شکاک نشاءت می‌گیرند. این فیلم‌ها راحت و روان با تماشاچی ارتباط برقرار می‌کنند اما در پس این ظاهر ساده و فروتن یک جهان پیچیده و مجموعه درهم‌تنیده‌ای از جزییات ارتزاق می‌کنند.پاکولا شبیه به مهم‌ترین فیلم‌هایش، کارگردانی متواضع و متفکر است و بیش از آن‌که بخواهد راز را دلهره‌آمیز به تصویر بکشد، در آن تأمل می‌کند و همین کیفیتی متفاوت و خاص از دلهره را به تصویر می‌کشد که درونی می‌شود و با قدرت‌های پنهان پیوند می‌خورد و تعلیق خلق می‌کند. تعلیقی که هرچند در میزانسن و پرداخت صحنه از هیچکاک بزرگ ملهم است اما در ترکیب با فرم کلاسیک نوآر و ترکیب‌بندی‌های اکسپرسیونیستی و تأکید بر چیزی درونی و ناشناخته (که به‌جای اینکه به دنبالش بگردد و بدود، حولش جست‌وجو می‌کند) کیفیت متفاوتی پیدا می‌کند: تعلیقی دردل ماجرا و درونی.

مهم‌ترین فیلم‌های پاکولا در دیوانه‌وارترین دهه احتمالاً تکرار نشدنی تاریخ سینمای آمریکا یعنی هفتاد ساخته شده‌اند. بعد از ساخت کلی رومانس (ژانری که بیشتر از هر چیزی فضاسازی و خلق اتمسفری گیرا در آن اهمیت دارد) پاکولا سراغ درام‌های راز آمیزی می‌رود که همه‌شان تجسم تئوری توطئه‌اند. مافیای سیاست و بازی‌های پیچیده و مکارانه‌اش تا به اینجا به شکل فرعی و بافاصله‌ در فیلم‌های او حضور داشته‌اند و قابل‌ردیابی بوده‌اند.

پاکولا نشان داده است که کارگردانی حساس نسبت به احوالات سیاسی است و خصوصاً در داستان‌های پشت پرده و معامله‌های نانوشته قدرت‌های بزرگ (خواه پلیس یا مافیا باشد، خواه رئیس‌جمهور یا دشمن سیستم) سرک می‌کشد. او در دهه هفتاد که جامعه آمریکا در آزادانه‌ترین و آنارشی‌ترین حالت ممکن است سراغ این علاقه شخصی و پای ثابت آثارش می‌رود. دهه هفتاد متأثر از این گشایش سیاسی و اجتماعی و البته روحیه ضد سیستم تعدادی از مهم‌ترین فیلم‌های توهم توطئه را در خود جای داده است. در کنار سه‌گانه پاکولا که به آن می‌پردازیم، «ترکیدن» یکی از بهترین فیلم‌های دیپالماست و دهه هفتاد و اصلاً تاریخ سینما! و «تعقیب» از بهترین فیلم‌های آرتور پن، دو اثر مهم دیگر با ایده مشابه توهم توطئه هستند که ماندگار شده‌اند.
«کلوت» اولین فیلم این سه‌گانه است. فیلمی که در بستر یک عاشقانه شکل می‌گیرد. عاشقانه میان یک بازرس و یک فاحشه که مسیرشان از طریق پرونده ناپدید شدن مردی به هم گره می‌خورد. پاکولا از تجربه رمانس‌هایی که ساخته استفاده می‌کند تا فضایی بسازد که در عین اینکه شدیداً اکسپرسیونیستی است، واقع‌گرایانه به نظر برسد تا تماشاگر به سیاق یک فیلم رئالیستی با آن برخورد کند.اما فضاهای کم‌نور و تیره و علی‌الخصوص چهره‌هایی که غیرقابل‌شناسایی‌اند، نماهای ضد نور، استفاده از نورهای متمرکز که تنها بخشی از صحنه را روشن می‌کند و انگار باقی جهان فیلم در تاریکی مطلق فرو می‌رود، همان عناصر مهم و تکرارشونده‌ای است که پاکولا از فیلم‌های نوآر به امانت می‌گیرد سپس آن را به زبان خود بازنویسی می‌کند و در جهان این سه اثر معنای تازه‌ای به آن می‌بخشد. کاراکترها همه غرق در این سیاهی‌اند و این باعث می‌شود تا تماشاگر نتواند به هیچ‌کدام آن‌ها اعتماد کند و همه‌ی این‌ها دست‌به‌دست هم می‌دهند تا ذهن او «مشکوک» شود و در پی آن توهم توطئه در نزد تماشاگر شکل بگیرد.
در «کلوت» تماشاگر همواره نگاهی ناظر و حضوری سنگین را حس می‌کند و در چند صحنه هم در لوای فردی ناشناس که کاراکترها را تحت نظر گرفته، جلوی دوربین ظاهر و باعث می‌شود تماشاگر یک قدم جلوتر از کاراکترها و فهم آنان، مورد تعقیب قرار بگیرد. حس تعقیب شدن در دو فیلم دیگر هم به همین شکل حضور دارند و پاکولا حتی به شکل جسورانه‌تری این تعقیب شونده را در تصویر ثبت نمی‌کند بلکه با شکل فیلم‌برداری و طراحی میزانسن و استفاده از نماهای انعکاسی، این حضور را القا می‌کند و ترسش را به جان تماشاگر می‌اندازد. تعقیب کننده در دو فیلم بعدی از ساحت «فردی» و یک شخص به‌خصوص فراتر می‌رود و کیفیتی استعاری از قدرت کثیف و بهره‌کشانه سیاست پیدا می‌کند. در فیلم بعدی یعنی «منظر پارالکس» در قالب سازمانی امنیتی و خرابکارانه بنام پارالکس و در فیلم سوم یعنی «تمام مردان رئیس‌جمهور» از داخل کاخ سفید، این مافیای سیاست است که از همان شروع فیلم و بعد از تیتراژ سایه سنگینش را بر سر قهرمان‌ها، جهان فیلم و تماشاگر می‌اندازد و با روح و روان آن‌ها بازی می‌کند. همیشه چیزی ناشناخته، یک جنایت تمیز و بدون سرنخ وجود دارد که یک سویش به مافیای قدرت وصل می‌شود و اجازه نمی‌دهد رسانه و به تبعش جامعه از آن سر دربیاورند و با همه وجود بر آن سرپوش می‌گذارد و سوی دیگرش به کسانی پیوند می‌خورند که حس می‌کنند یک جای کار می‌لنگد و رهسپار کشف حقیقت می‌شوند.«منظر پارالکس» که با ترور جان اف کندی آغاز می‌شود افراط‌گرایانه‌ترین فیلم این سه‌گانه است و البته از لحاظ فرمی، بیانگرایانه و جالب‌توجه‌ترینشان. فیلمی پر از نماهای انعکاسی که میزانسن را چندوجهی و موهم می‌کند، تصاویری که مزین به ضد نورهایی هیجان‌انگیز است که در تاریخ سینما کم‌نظیرند و داستانی که با قدرتمندترین سیستم جهان درمی‌افتد: گزارشگری جوان پی می‌برد که همه شاهدان در پرونده ترور کندی، در طی سه سال و به‌مرور کشته شده‌اند.
اما آخرین فیلم این سه‌گانه و مهم‌ترینشان و مرتفع‌ترین قله‌ای که پاکولا در فیلم‌سازی به آن می‌رسد بی‌اغراق «تمام مردان رئیس‌جمهور» است. فیلمی درباره تلاش دو خبرنگار برای سردرآوردن از سر پوشانی‌های واترگیت با ترکیب درخشان رابرت ردفورد و داستین هافمن که بیش از هر چیزی تماشاگر را با فیلم و آن‌ها صمیمی می‌کند.سیاست در«تمام مردان رئیس‌جمهور» نه تنها بیش از هر فیلم دیگری حضور مستقیم دارد که اصلاً به شکلی رسمی و اتفاقاً رسانه‌ای متهم شماره یک پرونده است. رفتن به سراغ رسوایی واترگیت (اتفاقی که منجر شد قدرتمندترین مرد جهان یعنی رئیس‌جمهور ایالت متحده به چنین شکل مفتضحانه‌ای رسوا شود و استعفا کند) همان معمای ناشناخته همیشگی مورد علاقه پاکولاست که قرار است داستان و قهرمانانش آن‌قدر دور آن بچرخند و زیروبمش را دربیاورند تا جوابش را پیدا کنند. از این نظر «تمام مردان رئیس‌جمهور» جسورانه‌ترین اثر کارگردان در مواجهه با سیاست است اما به طرز ویژه‌ای (که از نبوغ پاکولا حاصل می‌شود) سیاست ‌را جایی خارج از جهان دو قهرمان و فیلم نگه می‌دارد و اصلاً زاویه دید خود را به سمت آن برنمی‌گرداند؛ هرچند سیاست در هرلحظه فیلم و معما حضور دارد اما به شکل مستقیم و بی‌واسطه تنها در چند صحنه و آن‌هم از قاب تلویزیون قابل‌ردیابی و مشاهده است. باقی همه خوانش‌های‌ دو روزنامه‌نگار جوان و آتشین‌مزاج است از سرنخ‌ها و مکاشفاتشان.در کنار برخورد دور اما نزدیک و ملموس با سیاست آنچه برای پاکولا اهمیت دارد نه نتیجه و استعفای رئیس‌جمهور که سیر کشف جنایت سیاسی واترگیت است. تماشاگر قدم‌به‌قدم همپای خبرنگارها می‌شود و در مسیر رسیدن به حقیقت مانند آن‌ها مجبور به تأمل و کشف و شهود می‌گردد. درحالی‌که دو خبرنگار مرحله‌به‌مرحله لایه‌های ظاهری و ساختگی را پاره می‌کنند تا مافیای قدرت افشا و رسوا شود، تماشاگر در هر مرحله‌ به عمق و کنه ماجرا نزدیک‌تر می‌شود. کار ویژه‌ای که پاکولا در اینجا می‌کند ورای جمع‌آوری اطلاعات از شاهدان مختلف کمپین نیکسون و تائید گرفتن از منابعشان در داخل سیستم اینست که تماشاگر را وامی‌دارد تا فکر کند و خودش هم به دنبال کلید ماجرا بگردد، تماشاگر به‌جای اینکه چشم به تعقیب و گریز و یا کشف سرنخ بدوزد، قهرمانان را در جست‌وجو و کنکاش حقیقت، تحلیل داده‌های گسترده و کناره‌ام چیدن تکه‌های پازل مشایعت می‌کند و این سخت‌ترین شکل همراهی و خلق تعلیق است که فیلم و کارگردان ریسک می‌کنند و به آن تن می‌دهند تا باوجودیکه فیلم سراسر درباره روزنامه‌نگاری و ژورنالیسم است اما خود تبدیل به اثری ژورنالیستی و سطحی‌نگرانه نشود.فیلم با مکث کردن روی ریز جزییات، حتی نزدیک شدن به احوالات درونی شاهدان ماجرا و سایه شومی که از قدرت بر سر فیلم می‌اندازد (همه آدم‌های مرتبط مدام به روزنامه‌نگارها هشدار می‌دهند مبادا آن‌ها را ببینند)، با نمایش پی‌درپی شکست‌ها و موفقیت‌های قهرمانان فیلم و فشاری که از همه‌ طرف بر آن‌ها وارد می‌شود، از سطح ژورنالیسم فراتر می‌ٰرود و به مفاهیمی بزرگ‌ و جدی نقب می‌زند و تبدیل به یک فیلم تند و جدی سیاسی می‌شود. از این نظر «تمام مردان رئیس‌جمهور» علیه ماهیت روایتش یعنی ژورنالیسم می‌شورد و به آن شکل تازه‌ای می‌بخشد که در نهایت منجر به کشف حقیقت می‌گردد.
در این مسیر قهرمانان هرکدام به شیوه خود و با استفاده از منابع اطلاعاتی که در دست دارند پیش می‌روند و برآیند کار آنان یک اتفاق تاریخی خلق می‌کند و خب در دوگانه میان این اتفاق تاریخی که «رسانه» رقم می‌زند و یک توطئه سیاسی که رسوا می‌شود پاکولا اولی را به‌عنوان دستمایه انتخاب می‌کند تا در خلل آن و در زیرمتن و دل معما به دومی که دست نیافتنی می‌نماید، برسد. روایت در «تمام مردان رئیس‌جمهور» با طمانینه، آرام و بسیار پخته جلو می‌رود؛ اطلاعات را رگباری بر سر تماشاگر نمی‌ریزد تا درگیر فردیت‌ها شود و به‌جایش با مکث و دست‌انداز انداختن در مسیر تحقیقات به‌مرور دست طویل قدرت و مافیا را برای تماشاگر نمایان‌تر می‌کند تا در این سیر تکاملی، یک داستان در ابتدا بی‌مزه و بی‌اهمیت ژورنالیستی، در پایان کار تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین و شرم‌آورترین رسوایی‌های سیاسی تاریخ ایالت متحده شود.
هرچند پاکولا یکی از مهم‌ترین کارگردانان درجه اول دیده نشده سینمای آمریکاست که این مطمئناً به دسیسه همین مافیای قدرت حالا در چهارچوب دیگرش یعنی سینما و صنعت شهرت بی‌ارتباط نیست، اما آلن جی پاکولا حالا درگذر زمان بی‌تردید سه‌تا از مهم‌ترین و بهترین آثاری را که به تئوری توطئه سیاسی می‌پردازند، ساخته است. فیلم‌سازی که روی کارگردانان مهمی تأثیر گذاشته؛ از سیدنی لومت و «شبکه» تا دیوید فینچر که «زودیاک»اش شبیه‌ترین فیلم هزاره سوم به «تمام مردان رئیس‌جمهور» بود و فراتر از آن اصلاً می‌تواند پاکولای دوران خودش باشد. راستی، خود آلن جی پاکولا به تعبیری به سرنوشتی همانند قربانیان سه‌گانه خودش محتوم می‌شود: در سن هفتادسالگی به شکلی ناگهانی در یک تصادف «مشکوک» می‌میرد…

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر