آموزههای تربیتی در حوزه اخلاق مهدوی، بخشی مهم از آموزههای اهلبیت(ع) در راستای اهداف رسالت و امامت به شمار میآید. هدف این نوشتار، دستیابی به آموزههای تربیتی اهلبیت در قلمرو ویژگیهای اخلاقی امام عصر(ع) و یاران صدیق آن حضرت است. همچنین روش این تحقیق، توصیفی _ اسنادی است و به منظور گردآوری دادههای لازم برای نیل به اهداف پژوهش، منابع حدیثی موجود و مرتبط با موضوع پژوهش، با استفاده از فرمهای فیشبرداری از منابع، جمعآوری شده و با شیوههای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از یافتههای این پژوهش، تبیین ویژگیهای اخلاقی شخص امام در سه حیطۀ جامعیت مکارم اخلاق، اخلاق فردی و اجتماعی است و در تشریح عمده ویژگیهای اخلاقی یاران امام به الگوگیری از آن حضرت در محاسن و مکارم اخلاق، توجه به خدا، روحیات فردی، اخلاق یاران در زمان غیبت و در ارتباط با همدیگر پرداخته شده است.
مقدمه
تمام آموزههای اهلبیت برای تحقق اهداف رسالت و امامت است و از مهمترین هدفهای رسالت انبیا و امامت ائمه، تعلیم و تربیت و تزکیه اخلاقی مردم به شمار میآید. در چهار آیۀ قرآن به این هدف مهم برای انبیا بهویژه پیامبر خاتم آنان تصریح شده است (بقره: 129 و 151؛ آل عمران: 164؛ جمعه: 2). احادیث متعددی نیز از اهلبیت صادر شده مبنی بر این که آفرینش انسان هدفدار است و استکمال و اتصاف به صفات کمالی پروردگار عالیترین هدفی است که بشر میتواند به آن برسد و هدف بعثت انبیا و تعیین ائمه هدی برای تحقق این هدف عالی است. هموار کردن این راه، از طریق تربیت اخلاقی است که رسولان و پیشوایان دینی عهدهدار آناند. از اینروست که پیامبر اکرم در تبیین هدف بعثتش بر اتمام مکارم الاخلاق تأکید میکند و میفرماید:
إنّی بعثت لأتمم مکارم الأخلاق. (پاینده، 1382: 345) در این مقاله برآنیم تا پس از تبیین مفهوم تربیت، آموزههای تربیتی و مفهوم اخلاق و تربیت اخلاقی، روایات اهلبیت را در زمینه اخلاق مهدوی بررسی کنیم و به ویژگیهای اخلاقی امام عصر و یاران واقعی آن حضرت دست یابیم.
مفهوم تربیت
تربیت، مصدر باب «تفعیل» و دارای سه ریشه: 1. ربأ، یربؤ (= فعل مهموز)؛ 2. ربی، یربی (= فعل ناقص)؛ 3. رب، یرب (= فعل مضاعف) است. تربیت از «ربا، یربو» به مفهوم رشد کردن و برآمدن و قد کشیدن و زیاد شدن است (ابنمنظور، 1414: ج14، 305)؛ از «ربی، یربی» معنای افزودن، پروراندن، برکشیدن، برآوردن، رویانیدن و تغذیه کودک دارد و تربیت از ریشه «رب، یرب» به معانی پروردن، سرپرستی و رهبری کردن، رساندن به فرجام، نیکو کردن، به تعالی و کمال رساندن، ارزنده ساختن، از افراط و تفریط درآوردن، به اعتدال بردن، استوار و متین کردن آمده است (شرتونی، 1361: ج1، 386).
راغب اصفهانی مفهوم تربیت را در قرآن دگرگون کردن گام به گام و پیوسته هر چیز تا آنگاه که به انجامی که آن را سزد برسد دانسته است (راغب اصفهانی، 1412: 184) و بیضاوی تربیت را به کمال رساندن و ارزنده ساختن اندکاندک هر چیز بیان داشته است (بیضاوی، 1418: ج1، 10). مصطفوی نیز برای تبیین ریشه تربیت به مفهومی که مد نظر اندیشمندان علوم تربیتی است، آن را از ریشه «مضاعف» دانسته و تربیت کودک را به سوی کمال سوق دادن او معنا کرده است (مصطفوی، 1368: ج4، 35). همچنین علامه طبرسی پس از آنکه برای واژه «رب» معانی گوناگونی چون مالک، صاحب، سید، مطاع، مصلح و تربیت کننده را برمیشمرد، تربیت را سوق دادن چیزی به سمت کمال دانسته است (طبرسی، 1372: ج1، 22).
فیلسوفان تربیتی مسلمان نیز با توجه به کاربردهای لغوی تربیت و گفتههای صاحبنظران در زمینه مفردات قرآن و کلمات مفسران به تعریف اصطلاحی تربیت پرداختهاند. برای مثال، ابنسینا (373 یا 363-428ق) تربیت را _ که به آن تعلیم و تربیت نیز گفته میشود _ برنامهریزى و فعالیت محاسبه شده برای رشد کودک، سلامت خانواده و تدبیر شئون اجتماعى، براى وصول انسان به کمال دنیوی و سعادت جاویدان الهى تعریف کرده است (دفتر همکاری ... ،1372: ج1، 384). همچنین تعلیم و تربیت به عنوان واحد مفهومی فراهم ساختن زمینههای رشد و شکوفایی تربیتپذیر و رساندن او به مرحلهای که استعدادها و قابلیتهایش را بروز دهد، تعریف کرده است. و علاوه بر پرورش استعداد، بر رفع موانع و ایجاد مقتضیات براى آنکه استعدادهاى انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود» تأکید کرده است (دلشاد تهرانى، 1377: 24). و در برخی تعاریف دیگر «رشد و تکامل اختیاری متربی به سوی هدفهای مطلوب و اینکه تربیت بر اساس برنامهای سنجیده شده، باید انجام گردد، توجه شده است (دفتر همکارى ... ،1372: ج1، 341-366). به نظر میرسد بیان شهید مرتضى مطهرى بهترین و جامعترین بیان در این زمینه است. وی علاوه بر اینکه تعلیم و تربیت، را پرورش دادن و به فعلیت درآوردن استعدادهای درونى که بالقوه در یک شىء موجود است؛ تبیین میکند و آن را شامل همه جانداران، اعم از گیاه،حیوان و انسان دانسته و معتقد است تربیت، باید تابع و پیرو فطرت، طبیعت و سرشت شىء باشد. اگر بنا باشد یک شىء شکوفا شود باید کوشید تا همان استعدادهایى که در آن هست بروز کند. بنابراین، تربیت در انسان به معنای پرورش دادن استعدادهاى اوست. این استعدادها در انسان شامل: استعداد عقلى (علمى و حقیقتجویى)، استعداد اخلاقى (وجدان اخلاقى)، بعد دینى (حس تقدیس و پرستش)، بعد هنرى و ذوقى یا بعد زیبایى و استعداد خلاقیت، ابتکار و ابداع است (مطهری، 1390: 20-22 و 57-69).
آموزههای تربیتی اهلبیت
منظور از آموزههای تربیتی، مجموعه برنامههای آموزشی و پرورشی خرد و کلان در متون حدیثی است که به صورت گفتارها، ارشادها، اوامر و نواهی، سیره عملی رسول اکرم و ائمهبرای به فعلیت درآوردن استعدادهای سرشتی آدمیان و هموار ساختن مسیر رشد و تعالی و سعادت دنیا و آخرت آنان به دست ما رسیده است.
اخلاق : «خُلق» ریشه اخلاق به مفهوم سرشت، سجیّه و طبیعت است (ابنمنظور، 1414، ج4، 194) و به تعبیر ابنمسکویه، خُلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت میکند، بیآنکه نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد (ابنمسکویه، 1371: 51). همین ملکات و صفات درونی انسان «اخلاق» نامیده میشود و به رفتاری که از این خلقیات ناشی میشود نیز «اخلاق» یا رفتار «اخلاقی» میگویند (دیلمی و آذربایجانی، 1390: 15). همچنین گفته شده است اخلاق، اعم از ملکات نفسانی است که فلاسفه اخلاق تاکنون بر آن تأکید داشتهاند. اخلاق شامل همه کارهای اختیاری انسان میشود که ارزشی است؛ یعنی متصف به خوب و بد بوده و میتواند برای نفس کمالی را فراهم آورد یا موجب رذیلت و نقصی در نفس شود (مصباح یزدی، 1387: ج1: 25). همچنین مطلق صفات نفسانی در قلمرو اخلاق قرار میگیرد، خواه به صورت پایدار «ملکه» یا به صورت ناپایدار «حال» باشد (همو: 240). بنابراین موضوع اخلاق اعم از ملکات نفسانی است که تاکنون فلاسفه اخلاق بر آن تأکید داشتهاند، بلکه اخلاق همه کارهای ارزشی ایشان که متصف به خوب و بد میشوند و میتوانند موجب پیدایش کمال یا نقصی در نفس شوند. اینها همگی در قلمرو اخلاق قرار میگیرند. در نتیجه، اخلاق شامل همه ملکات، حالات نفسانی و افعالی است که رنگ ارزشی دارند.
به نظر میرسد در جمعبندی میتوان گفت اخلاق، صفات نفسانی و افعال ارزشی است که برای نفس آدمی موجب کمال شود. بنابراین اخلاق همه فضایل و اصول و فروع آنها _ اعم از ملکات نفسانی، حالات روحی، آداب فردی، اجتماعی و همه افعال اختیاری جوارحی و جوانحی _ است که دارای بار ارزشی هستند و انسان را در نیل به کمال نهایی _ یعنی قرب الهی و عبودیت و بندگی _ کمک میکنند و آنچه از صفات، حالات و افعال اختیاری که ضد آنهاست و مانع نیل آدمی به کمال است ضد اخلاق یا رذایل خواهد بود. در اینجا لازم است به دو نکته توجه شود: یکی اینکه صفت و رفتار اخلاقی از طبیعت سرشتی فرد بروز میکند. اطلاق این کلمه در عربی به ارزشهایی است که فرد در سرشت انسانی خود میل به آنها را دارد و حتی اینکه فرد به صورت طبیعی از زشتیها و بدیها نفرت دارد، به عنوان یک ارزش است که از سرشت و فطرت انسانی نشأت میگیرد. قرآن کریم این سرشت و فطرت انسان را با کلمه الهام تبیین کرده است که منظور، الهام تکوینی و خلقتی است (شمس: 8) . دیگر اینکه ارزشی بودن اخلاق به صورت فطری برای انسان روشن است و از اینرو افعال خوب به آسانی و بدون نیاز به فکر و اندیشه از او صادر میشود (نراقی، بیتا: ج1، 26-27؛ جوادی آملی، 1374: 77).
تربیت اخلاقی
گفته شده تربیت اخلاقی ایجاد شناخت و برانگیختن احساس فرد است برای آنکه زشتیهای رفتاری و صفات منفی از وی دور و صفات مثبت و ارزشهای اخلاقی برای او درونی و پایدار شود(حسینزاده،1386: 115). به نظر میرسد تربیت، کاری است که مربّی انجام میدهد. البته مربی شناخت ایجاد نمیکند و آموزش دادن به معنای ایجاد کردن نیست؛ بلکه فراهمسازی زمینههای پرورش ذهنی است که به شناخت متربی میانجامد. بنابراین، تعبیرِ ایجاد، مناسب نیست. دیگر اینکه تربیت، تنها شناخت و برانگیختن احساس نیست. توجه دادن به مسائل اخلاقی و برانگیختن احساس مثبت به آنها برای اتصاف به صفات و رفتارهای اخلاقی ناکافی است و راهکارهای عملی نیز لازم است. به دلیل اهمیت راهکارهای عملی گفته شده، تربیت اخلاقی، بخشی مهم از علم اخلاق را تشکیل میدهد. از آنجا که مباحث آن به طور عمده ناظر به راهکارهای عملی و ارائۀ توصیههایی در باب عمل است، گاهی از این بخش با نام «اخلاق عملی» یاد میشود. در مقابل، به آن بخش از مباحث اخلاقی که به توصیف خوبیها و بدیهای اخلاقی میپردازد، «اخلاق نظری» میگویند. تربیت اخلاقی چگونگی پرورش استعدادها و بهکارگیری قوای درونی، برای توسعه و تثبیت صفات و رفتارهای پسندیدۀ ارزشی و نیل به فضایل عالی اخلاقی و نیز دوری از رذیلتها و نابود کردن آنهاست. بنابراین در تربیت اخلاقی، رویکرد اصلی متوجه پرورش استعدادهای اخلاقی و رسیدن به کمالات اخلاقی است (دیلمی و آذربایجانی، 1383: 18).
تعلیم و تربیت اخلاقی و ارزشی، به آنچه مدارس و دیگر نهادهای آموزشی برای کمک به افراد برای تفکر درباره مسائل مربوط به درست و نادرست امور و در پی آن تمایل به سمت خوب بودن اجتماعی و نیز کمک به آنها جهت رفتار به روش و منش اخلاقی و ارزشی انجام میدهند، اطلاق میشود (سجادی، 1379: 148). همچنین تربیت اخلاقی، آموزش اصول و ارزشهای اخلاقی و پرورش گرایشها و فضیلتهای اخلاقی در ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری به شمار میآید (داودی، 1387: 10- 11).
به نظرمیرسد در تبیین تربیت اخلاقی مبتنی بر دیدگاه اسلامی، توجه به نکات زیرلازم است:
1. آدمی دارای فطرت اخلاقی است و توانمندی درک خوبیها و بدیها را به صورت بدیهی دارد؛ زیرا خداوند این توانمندی را با الهام تکوینی در انسان سرشته است.
2. تربیت در جایی به کار میرود که استعداد رشد و شکوفاسازی در آن باشد؛ بنابراین تربیت در جایی که استعداد تحول و پرورش را نداشته باشند و بخواهند آن را ایجاد کنند به کار نمیرود.
3. تربیت کردن به مفهوم فراهمسازی رشد و شکوفایی در جهت هدفی معین همراه با نقشهای مشخص است. کار مربی صرفاً فراهمسازی رشد و تحول و تغییر است و نه اینکه مهارتی را ایجاد کند یا به متربی اعطا کند.
4. آموزش دادن نیز خود نوعی تربیت و فراهمسازی تحول و رشد ذهنی است و به مفهوم ایجاد علم در ذهن متربی یا انتقال معلومات مربی به متربی نیست.
5. تربیت اخلاقی، پرورش همه ارزشها و خوبیهایی است که انسان به صورت فطری وجدانی اوست و عقل بر تزیّن آدمی به آنها در روابطش با خدا، خود، دیگران و طبیعت الزام دارد.
6. از محورهای مهم در برنامههای تربیتی انبیا و اهلبیت پرورش اخلاق و ارزشهای فطری است. ارزششناسی صفات و اعمال در گسترۀ زندگی که تحول و ارتقای انسانی را در مسیر کمال و خوشبختی جاوید تسهیل میکند و آدمی را از بیگانه شدن از اصل خود و اعوجاج فطری و سقوط در بهیمیت، بلکه پستتر از آن، پیشگیری مینماید و سقوط کرده را صعود میبخشد.
بنابر این، منظور از تربیت اخلاقی مورد توجه اسلام، انجام فعالیتهای آموزشی و پرورشی است که زمینهساز رشد و ارتقای توانمندیهای فطری در حوزه صفات و عملکردهای ارزشی است و روابط شخص با خدا، خود، دیگران و طبیعت را به طور مطلوب، سامان میدهد و وی را به حیات طیبه و سعادت جاوید میرساند. در ادامه به توصیف و تبیین صفات و رفتارهای اخلاقی که در روایات تربیتی برای حضرت مهدی و یاران ایشان برشمرده شده است، میپردازیم. بنابر این، بحث در دو محور صفات و رفتارهای اخلاقی شخص امام مهدی و یاران آن حضرت انجام میشود.
ویژگیهای اخلاقی شخص امام مهدی
هدف اصلی اهلبیت از آموزههای تربیتی در حوزه صفات و رفتارهای اخلاقیِ امام مهدی، این است که نمونه بارز اخلاق انسان کامل و اسوه حسنه محاسن و مکارم اخلاق، و الگوی عینی از تحقق هدف آفرینش معرفی شود و تلاش بشر برای سیر صعودی و دستیابی به حیات طیبه، در مسیر سالم و راه درست سیر و سلوک دینی، جهت یابد، یاران امام مهدی به روشنی بتوانند ویژگیهای آن حضرت را بشناسند و برای پیروی از او تمام تلاش خود را به کار گیرند و مظهر شمع وجودش شوند و نیز زندگی آنان، نمونههایی از زندگی سالم انسانی باشد.
اهلبیت درباره صفات و رفتارهای اخلاقی امام مهدی سه دسته آموزه دارند:
دسته اول بر این حقیقت تأکید دارد که اخلاق مهدوی همان اخلاق محمّدی است . آن حضرت همانند جدش رسول خدا جامع صفات و رفتارهای ارزشی و مظهر کامل اخلاق خداوندی است که در آموزههای تربیتی تخلّق به آن بسیار مورد تأکید است . در آموزههای رسول خدا و توصیه ایشان به تخلّق به اخلاق الهی به تصریح عامه و خاصه در تفسیر آیۀ 55 سورۀ مائده آمده است که تمام ائمه هدی و از جمله امام مهدی مظهریت تام اخلاق الهی را دارند . گفتنی است در معرفی کلی شخصیت اخلاقی امام تأکید بر این است که نهتنها ایشان داری محاسن اخلاقاند، بلکه مکارم اخلاق را به صورت تام دارند. در توضیح محاسن و مکارم اخلاق باید توجه داشت که در روایات، معمولاً محاسن اخلاق به صفات و رفتارهای اخلاقی اطلاق میشود که روابط اجتماعی و معاشرت با دیگران را باارزش میسازد و سبب سازماندهی بهتر روابط اجتماعی و بهبود زیست افراد با یکدیگر، گروهها و جوامع انسانی میشود. در برخی آموزههای اهلبیت محاسن اخلاق، در مقابل تساوی اخلاق و حسن خلق در برابر سوء خلق مطرح شده است. پیامبراکرم میفرماید: مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ مِنْ شَقَاوَتِهِ سُوءُ الْخُلُقِ. (نوری، 1408: ج2، 83) هنگامی که از امام صادق پرسیدند: «ما حدُّ حسن الخلق؛ محدوده حسن خلق چیست؟» فرمود:
تُلِینُ جَانِبَکَ وَ تُطِیبُ کَلَامَکَ وَ تَلْقَى أَخَاکَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ؛ (صدوق، 1403: 253) با مردم به نرمی برخورد کن و پاک و مؤدب سخن بگوی و در رویارویی با برادرانت گشادهروی باش. امیرالمؤمنین نیز حسن خلق را رابطه بین خداوند و بندگانش قرار داده است؛ آن جا که میفرماید: ان الله عزوجل جعل محاسن الاخلاق وصلة بینه و بین عباده. (نوری، 1408: ج11، 193) رسول اکرم فرموده است: قال رسول الله: أحبّکم إلی الله أحسنکم أخلاقاً الموطئون اکنافاً الذین یألفون و یؤلفون؛ (همو: 150) از همه شما محبوبتر نزد خداوند کسی است که اخلاقش از همه بهتر باشد؛ همان کسانی که متواضعاند، با دیگران میجوشند و مردم نیز با آنها میجوشند. حضرت علی نیز در اوصاف انسان کامل (مؤمن) چنین میفرماید: عُنْوَانُ صَحِیفَةِ الْمُؤْمِنِ حُسْنُ خُلُقِهِ؛ (مجلسی، 1403: ج71، 392) سرلوحه ویژگیهای مؤمن (انسان کامل) حسن خلق اوست. در آموزههای تربیتی اهلبیت محاسن اخلاق، از چنان اهمیتی برخوردار است که رعایت آن، نشانه دینداری فرد است. پیامبراکرم فرموده است: حُسْنُ الْخُلُقِ نِصْفُ الدِّینِ. (همو: ج68، 393) داشتن اخلاق نیکو [در روابط اجتماعی] نیمی از دین است [و سبب گوارا شدن زندگی میگردد]. امام موسی کاظم میفرماید:لا عیش أغنی من حسن الخلق؛ (نوری، 1408: ج11، 12) هیچ زندگانیای غنیتر از حسن خلق نیست. محاسن اخلاقی عزتآفرین است، همانطور که متساوی اخلاق ذلتآفرین است. حضرت علی فرمود: رُبَّ عَزِیزٍ أَذَلَّهُ خُلُقُهُ وَ ذَلِیلٍ أَعَزَّهُ خُلُقُهُ. (مجلسی، 1403: ج78، 53) بسا ارجمندى که اخلاق ناپسند او اسباب خواریاش را ایجاد کرد و بسا بى اعتبارى که اخلاق حمیدهاش او را عالیمقام ساخت. اما مکارم اخلاق به برترین صفات و رفتارهای محاسن اخلاقی اطلاق میشود که اختصاصی انبیا و اولیای الهی است: إِنَّ اللَّهَ خَصَّ الْأَنْبِیَاءَ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ. (قمی، 1414: ج1، 410) هدف رسول اکرم از رسالتش هم مکارم و هم محاسن اخلاق است. آن حضرت میفرماید: بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ وَ مَحاسِنُهَا؛ (نوری، 1408: ج2، 282) به منظور رسیدن به درجات بالای اخلاق و مکارم اخلاق، به پیامبری مبعوث شدم. چگونگی رسیدن به این مقام رفیع و بلند را میتوان در کلام امیرالمؤمنین جستوجو کرد؛ آنجا که میفرماید: ذَلِّلُوا أَخْلَاقَکُمْ بِالْمَحَاسِنِ وَ قَوِّدُوهَا إِلَى الْمَکَارِم؛ (همو: ج11، 188) اخلاق خود را در آغاز با صفات حمیده و محاسن اخلاق رام کنید و سپس آن را به سوی مکارم اخلاق و سجایای عالی و ملکات نفسانی انسانی سوق دهید.
بنابراین، گام اول در اخلاق رعایت محاسن اخلاقی است. برای دستیابی به گام دوم _یعنی مکارم اخلاق _ باید گام اول را با موفقیت سپری کرد. محاسن اخلاق سبب بهزیستی و تحکیم روابط اجتماعی است. محاسن اخلاق مردم را به ادب و احترام متقابل وامیدارد و در جامعه مهر و محبت ایجاد میکند. دستیابی به محاسن اخلاق کم و بیش برای همه افراد میسّر است و همه میتوانند با تمرین و مراقبتهای لازم، دیر یا زود خویشتن را به اخلاق خوب اجتماعی متخلّق سازند، با مردم به گرمی برخورد کنند، وظایف خویش را به شایستگی انجام دهند و از نتایج مفید و ثمربخش آن بهرهمند گردند.
مکارم اخلاق، آن دسته از صفاتی است که در مرتبه بالاتری قرار دارد و به انسان تعالی معنوی عطا میکند و تمایلات عالی انسان را از قوه به فعلیت درمیآورد. تنها کسانی میتوانند به کرایم اخلاق متخلّق شوند که از محاسن اخلاقی عبور کنند، بر هوای نفس خود فائق آیند، به خواهشهای غیرانسانی خویش پشت پا زده و خویشتن را از اسارت آزاد کنند. از نشانههای اخلاق کریمه این است که نفس صاحب کرامت ویژه میشود و امیال خویش، او را به رفتارهای ارزشی نمیکشاند، بلکه خواست خدا و ارزشی بودن فعل برایش مطرح است:
مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُه. (شریف رضی، 1414: حکمت 441) از امام صادق سؤال شد: مکارم اخلاق چیست؟ فرمود: الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَ صِلَةُ مَنْ قَطَعَکَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَکَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِکَ. (صدوق، 1403: 191) با این توضیح معلوم میشود معرفی حضرت امام مهدی در روایات، به دارا بودن محاسن و مکارم اخلاق بدین معناست که مردم بدانند آن حضرت همۀ مراتب اخلاقی را دارد و افراد برای تزیّن به اخلاق، به مراتب اخلاقی در سطوح مختلف واقف باشند.
دسته دوم، آموزههایی است که در آنها برخی از ویژگیهای اخلاقی فردی امام مطرح میشود؛ مانند اینکه امام مهدی دارای عزت نفسی بالاست و هرگز احساس نیاز به دیگری ندارد؛ از آرامش و سکینه روانی کامل برخوردار است و متانت و وقار، صبوری و مقاومت در برابر سختیها، خشوع قلبی نسبت به پروردگار و کمال فروتنی در برابر خداوند از دیگر صفات اخلاقی آن حضرت است. زندگی او زاهدانه و ساده است؛ در حفاظت خویش از هرگونه آلودگی و زشتی، باتقواترین مردم است. بهترین بندگیها و عبادتها را شبانه با رکوع و سجود طولانی انجام میدهد و در خوبی و بزرگواری و سختکوشی گوی سبقت را از همگان ربوده است.
دسته سوم، آموزههایی است که در آنها بر ویژگیهای اخلاق اجتماعی امام و نقش آن حضرت در جامعه انسانی تأکید میشود. بیشتر آموزههای تربیتی در حوزه اخلاق شخص حضرت مهدی امور اخلاقیِ مرتبط با مردم و افراد جامعه است.
امام مهدى نسبت به مردم، حتى از والدینشان نیز به آنان مهربانتر است. این مهر و محبت اوست که خطاب به شیعیان مى فرماید: اگر علاقه ما به شما و آنچه به مصلحت شماست و محبت و مهرورزى ما نسبت به شما نبود، اشتغالها نمیگذاشتند که ما با شما، به سخن گفتن بپردازیم. امام از یارى رساندن به مردم کوتاهى نمیروزد و در سختیها و گرفتاریها آنان را فراموش نمىکند. از اینروست که ناگواریها نمیتواند بر شیعیان فشار زیادی آورد و دشمنان، با آنکه در صدد نابودیشان هستند، نمیتوانند آنان را از بین ببرند.
امام مهدی با شیعیان همدردی میکند و غصه و ناراحتی آنان را غم و اندوه خود میداند. همچنین برای رفع گرفتاریهای آنان دعا مى کند و عزتشان را در سایه عزّت و حکومت مهدوی از خدا میخواهد. او برای رفع کینه ها از سینه های مؤمنان، اصلاح پراکندگی بین امت اسلامی، تألیف قلوب مردم و ایجاد وحدت واقعی اقدام میکند. مردم به وسیلۀ او از فتنهها نجات مییابند، همانطور که توسط پیامبر از شرک نجات یافتند. به وسیله او خداوند پس از دشمنیها، فتنهها و آزمایشهای سخت دلهایشان را با هم الفت میبخشد، چنانکه پس از دشمنی شرک، آنان را برادر دینی قرار داد و دلهایشان را به هم الفت بخشید.
عدالتخواهی و کوشش برای برقراری عدالت، از مهمترین ویژگی اخلاق اجتماعی امام زمان است که به استقرار عدالت جهانی میانجامد. آن حضرت با بندگان خدا _ چه نیکوکار و چه بدکار _ با عدالت رفتار میکند. او با ستمگران مبارزه میکند و از آنان انتقام میگیرد؛ حکمرانان ستمگر را از میان برمیدارد و زمین را از هر ستمگری پاکیزه میکند. او حقوق به یغما برده شده را به صاحبان حق بازمیگرداند و حتی با اصحاب خویش _ که به تمامی شهرها اعزام میکند _ به عدالت و احسان فرمان میدهد. حقطلبی و تلاش برای احیای دین حق و تجدید حیات قرآن و سنّت از دیگر ویژگیهای اخلاقی امام مهدی است. از اینرو حضرتش در روزگار ظهور، بزرگترین امرکننده به معروف و نهی کننده از منکر است. او با بدعتها در دین مبارزه میکند و همه بدعتها را از بین میبرد و به اصلاح نقایص و برقراری راستی و درستی میپردازد.
امام همچون یوسف سخاوتمند است. او به وفور، مال میبخشد و دیون شیعیان را میپردازد. امام رضا دربارۀ سخاوت ایشان میفرماید: یَکونُ ... أسخی النّاسِ؛ (صدوق، 1378: ج1، 213) [او] با سخاوتترین مردم است. زیرا امام مهدی عطا و بخششى مىکند که هیچکس _ حتى امامان پیش از او _ چنین عطایى نکرده است. گفتنی است این بذل و بخشش از اموال بیتالمال نیست. آن حضرت اموال بیتالمال را برابر تقسیم مىکند و آنگونه بین مردم به مساوات رفتار مینماید که نیازمند به زکات دیده نشود.
در بینش امام مهدی اموراخلاقی بسیار مهم است؛ به گونهای که با کسانی که میخواهند در انقلاب شرکت فعال داشته باشند و کارگزاران حکومت شوند، بر اساس منشور اخلاقی اسلام پیمان میبندد. این پیماننامه، نشانگر رویکرد اخلاقی آن حضرت و مشخص کردن خط مشی و برنامههای آتی دولت مهدوی و الزام به رعایت آن است. این پیمان و بیعت، بر سر اصولی است که راه و رسم و شیوه امام را در حکومت تبیین میکند؛ مانند احترام به ارزش و حقوق انسان، دوری از ظلم، احتکار، فساد، دعوت به سادهزیستی، عدالتگستری و دادگری. ابنطاووس این پیماننامه را در دو محور، چنین تبیین میکند:
1. پایبندی به فضایل اخلاقی: فضایل و مکارم اخلاقی مورد تأکید امام مهدی عبارت است از: طهارت و پاکی، امر به معروف و نهی از منکر، زهد و پارسایی، تواضع و فروتنی، جهاد و قناعت.
2. دوری از رذایل و کژیهای اخلاقی: مفاسد و ناهنجاریهای مورد نهی حضرت عبارتاند از: دزدی، زنا، هتّاکی، قتل، آبروریزی، تجاوز، احتکار، گواهی دروغ، شرب خمر، دنیادوستی و چپاولگری.
از این انگاره به دست میآید که دولت دینی _ چه در حال و چه در آینده _ باید یکایک این مفاسد و ناراستیهای اخلاقی را مورد توجّه قرار دهد و در ریشهکنی آنها و ترویج فضایل اخلاقی کوشا باشد. همچنین همه منتظران، خود باید به تعهدات اخلاقی پایبند باشند و همه کارهایشان بر اساس تقوا، پاکی و اخلاق نیک انجام شود تا زمینه برقراری دولت اخلاقی امام مهدی فراهم گردد.
ویژگیهای اخلاقی یاران مهدی
صفات و عملکردهای اخلاقی یاوران مهدی در چند دسته زیر تبیین میشود:
1. توجه به الگوبودن امام و جامعیت آن حضرت در محاسن و مکارم اخلاق: از ویژگیهای اخلاقی یاوران مهدی همانندسازی آنان با اخلاق حسنه و مکارم اخلاق امام است و عمل به آنچه آن حضرت دوست دارد و دوری نسبت به آنچه امام از عمل به آن ناراحت میشود؛ زیرا به اسوه کامل بودن امام مهدی ایمان و اعتقاد راسخ دارند. آنان بر قول به امامت حضرتش ثابتاند؛ با پذیرش ولایت مولای خود، در دل و عمل، ایمانشان را کامل و اسلامشان را نیکو میسازند و بر این پذیرش و باور ولایی پایبندند. آنان به او عشق میورزند و سراپا گوش به فرمان، از حضرتش پیروی میکنند. یاوران صدیق امام تقوای الهی را پیشه خود میکنند، به تهذیب و تزکیه نفس میپردازند، رذایل اخلاقی را از خود میزدایند و به کسب فضایل مشغول میگردند.
2. راز و نیاز با خدا: یاوران مهدی با تأسی به مولای خود، در عبادت و راز و نیاز با خدا، شبها را با شبزندهداری سپری میکنند و در همه حال و حتی بر فراز اسبها، خدا را تسبیح میگویند و در طریق عبودیّت بسیار با جدیّت در تلاشاند.
3. روحیات فردی: یاوران مهدی با همه سختیها و رنجهایی که از جانب دشمنان بر آنان وارد میشود، از قوت قلب، آرامش روحی و شجاعت برخوردارند. آنان در شرایط بس دشوار غیبت، دارای تحمل و استقامت بالایند، ثابتقدم و استوار و به رحمت خداوند امیدوارند.
4. برجستگیهای اخلاقی یاران مهدی در زمان غیبت: در زمان غیبت، یاوران امام از قوت عقل و اندیشهای برخوردارند که غیبت امام برای آنان به منزلۀ مشاهده و حضور درآمده است. آنان اهل بصیرتاند و بر غایب بودن امامشان صابر و بر محبت و دوستیاش پابرجایند؛ برای فرج تلاش میکنند و انتظار فرج را دوستداشتنیترین کارها در پیشگاه خداوند عزّوجل میدانند. آنان برای تعجیل فرج، بسیار دعا میکنند و فرج آن حضرت را فرج خود میدانند. همچنین هریک به اندازه توانشان در آماده کردن امکانات برای مقابله با دشمنان از جمله آمادگی جسمانی، تهیه سلاح، مرکب و کسب مهارتهای نظامی روز میکوشند؛ ظهور امام را درک کنند، تمام روزهای زندگانیاش راخدمتگزار او خواهند بود؛ نام او را محترم میشمرند و برای ادای احترام و ابراز فروتنی به هنگام یاد آن حضرت با لقب «قائم» میایستند.
امام صادق درباره اینکه چرا به هنگام شنیدن نام «قائم» باید برخاست فرمود: آن حضرت، غیبتی طولانی دارد و این لقب یادآور دولت حقۀ آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت اوست. لذا آن حضرت از شدت محبت و مرحمتی که به دوستانش دارد به هر کس که حضرتش را به این لقب یاد کند نگاهی محبتآمیز مینماید. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعی در مقابل صاحب عصر خود هنگامی که مولای بزرگوارش به سوی او بنگرد از جای برخیزد. پس باید برخیزد و تعجیل در فرج امر مولایش را از خداوند مسئلت نماید. (صافی گلپایگانی، 1422: 640، ح4)
یاوران حضرت مهدی به صورتهای گوناگون علاقه خویش را به حضرتش ابراز میدارند؛ مانند اینکه برای سلامتی او صدقه میدهند (نوری، 1384: 773) و ثواب اعمال واجب یا مستحب خودشان را به آن حضرت هدیه میکنند (همدانی، 1361: 225). این نوع اعمال بدین معناست که وجود آن حضرت از وجود خودشان محبوبتر است و سلامتی او را بر سلامتی خود ترجیح میدهند و این را نشانه کمال ایمانشان میدانند (موسوی اصفهانی، 1380: ج2، 297).
5. رفتارهای اخلاقی در ارتباط با یکدیگر و با دشمنان: از ویژگیهای بارز یاوران مهدی این است که با یکدیگر رابطه عاطفی و برادری برقرار میسازند؛ وحدت مقصد و اخلاص نیت، دلهایشان را با هم پیوند داده و یار و غمخوار همدیگرند. آنان برای یکدیگر خود را به رنج میافکنند و در بهرهگیری از زیباییهای زندگی، دیگران را بر خود پیش دارند؛ به سراغ مال برادر خود رفته، حاجت خویش را برمیگیرند و کسی آنها را منع نمیکند؛ زیرا دوستیشان چنان محکم است که گویا برادران تنیاند و همهشان از یک پدر و مادرند؛ دلهای آنان از محبت و خیرخواهی به یکدیگر آکنده است؛ دوستانی با صفایند و کارها را ماهرانه به نظم و ترتیب درمیآورند و پیشاپیش، مقدمات حرکت را برای امام فراهم میکنند (مجلسی، 1403: ج52، 35).
همه کارهای آنان از نظم و انضباط معقول برخوردار است؛ در رزم از لباس یکسان استفاده میکنند و زی و هیئتی یکسان دارند؛ در جمال و برازندگی همانند هماند؛ در آغاز و انجام کارها، سازماندهی دارند و در بیعت با امام و دعوت به قیام و جهاد با دشمنان هماهنگ عمل میکنند. یاوران امام مهدی دارای تولّی و تبرّی مهدوی قوی هستند؛ با دوستان او دوستی دارند و از دشمنانش بیزاری میجویند و بر آن پایدارند. یاران مهدی حقیقتاً انسانهایی خالص شده و شیعیان راستین هستند که مردم را آشکار و نهان به سوی دین خداوند دعوت میکنند.
نتیجه
از مهمترین هدفهای رسالت انبیا و امامت ائمه تعلیم، تربیت و تزکیه اخلاقی مردم است. منظور از آموزههای تربیتی مجموعه برنامههای آموزشی و پرورشی خرد و کلان در متون حدیثی است که به صورت گفتارها، ارشادها، اوامر و نواهی، سیره عملی رسول اکرم و ائمه، برای به فعلیت درآوردن استعدادهای سرشتی آدمیان و هموار ساختن مسیر رشد و تعالی و سعادت دنیا و آخرت آنان، به دست ما رسیده است. هدف اصلی اهلبیت از آموزههای تربیتی در حوزه صفات و رفتارهای اخلاقی شخص امام مهدی این است که نمونه بارز اخلاق انسان کامل، اسوه حسنه، محاسن و مکارم اخلاق و الگوی عینی از تحقق هدف آفرینش معرفی شود و تلاش بشر برای سیر صعودی و دستیابی به حیات طیبه، در مسیر سالم و راه درست سیر و سلوک دینی جهت یابد و یاران مهدی به روشنی بتوانند ویژگیهای آن حضرت را بشناسند و برای پیروی از او تمام تلاش و کوشش خود را بهکار گیرند تا زندگیشان نمونههایی از زندگی سالم انسانی باشد. در بررسی آموزههای تربیتی اهلبیت ویژگیهای اخلاقی شخص امام در سه حیطه جامعیت مکارم اخلاق، اخلاق فردی (مانند عزت نفس، آرامش، متانت، خشوع در عبادت، زهد و تقوا) و اجتماعی (مانند مهرورزی، همدردی، برقراری عدالت اجتماعی، رفع گرفتاری و رشد اقتصادی) بررسی گردید و در تشریح عمده ویژگیهای اخلاقی یاران امام، توجه به الگوبودن امام و جامعیت آن حضرت در محاسن و مکارم اخلاق، عبادت و راز و نیاز با خدا، روحیات فردی، برجستگیهای اخلاقی در زمان غیبت و رفتارهای اخلاقی در ارتباط با همدیگر و با دشمنان پرداخته شد.
منابع
_ ابنشاذان قمى، ابوالفضل، الفضائل، قم، منشورات رضى، 1363ش.
_ ابنطاووس، على بن موسى، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، قم، مؤسسة صاحب الأمر4، 1416ق.
_ جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، قم، دار الرضى، 1330ش.
_ فلاح السائل و نجاح المسائل، قم، بوستان کتاب، 1406ق.
_ مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، دار الذخائر، 1411ق.
_ ابنمسکویه، احمد بن محمد، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، قم، نشر بیدار، 1371ش.
_ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، 1414ق.
_ اربلى، على بن عیسى، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، بنىهاشمى، 1381ش.
_ امینى، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، 1416ق.
_ بیضاوى، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1418ق.
_ پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران، دنیای دانش، 1382ش.
_ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، مبادی اخلاق در قرآن، قم، اسراء، 1374ش.
_ حر عاملى، محمد بن حسن، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمى، 1425ق.
_ حسینزاده، اکرم، «آسیبشناسی تربیت اخلاقی»، فصلنامه کتاب نقد، ش42، 1386ش.
_ حسینى استرآبادى، شرفالدین على، تأویل الآیات الظاهرة، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1409ق.
_ خزاز رازى، على بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ على الأئمة الإثنی عشر، قم، بیدار، 1401ق.
_ داوودی، محمد، تربیت اخلاقی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387ش.
_ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، فلسفه تعلیم و تربیت، تهران، سمت، 1372ش.
_ دلشاد تهرانى، مصطفى، سیرى در تربیت اسلامى، تهران، مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر، 1377ش.
_ دیلمی، احمد؛ مسعود آذربایجانی، اخلاق اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، 1390ش.
_ راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دمشق، دارالعلم الدار الشامیة، 1412ق.
_ سجادی، مهدی، «رویکردها و روشهای تربیت اخلاقی و ارزشی؛ بازنگری و نوعشناسی»، پژوهشهای فلسفی _ کلامی، ش3، 1379ش.
_ شرتونی، سعید، اقرب الموارد، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، 1361ش.
_ شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمه: صبحی صالح، قم، هجرت، 1414ق.
_ صافى گلپایگانى، لطفالله، منتخب الأثر فی أحوال الإمام الثانی عشر4، قم، دفتر مؤلف، 1422ق.
_ صدوق، محمد بن على بن بابویه، الخصال، قم، جامعه مدرسین، 1362ش.
_ علل الشرایع، قم، مکتبة داوری، 1385ش.
_ عیون اخبار الرضا، تهران، نشر جهان، 1378ش.
_ کمال الدین و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلامیه، 1395ق.
_ معانی الأخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1403ق.
_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
_ طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، تهران، اسلامیه، 1390ش.
_ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو، 1372ش.
_ طوسى، محمد بن حسن، الغیبة، قم، دار المعارف الإسلامیة، 1411ق.
_ قمى، عباس، سفینة البحار، قم، اسوه، 1414ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1407ق.
_ مجلسی، محمدباقـر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
_ زاد المعاد، بیروت، موسسة الأعلمی للمطبوعات، 1423ق.
_ مجلسى، محمدتقى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم، مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، 1406ق.
_ مسعودى، على بن حسین، اثبات الوصیة، قم، انصاریان، 1384ش.
_ مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، 1387ش.
_ مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368ش.
_ مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، صدرا، چاپ هفتاد و سوم، 1390ش.
_ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق.
_ موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، قم: برگ شقایق، 1380ش.
_ نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، قم، اسماعیلیان، بیتا.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران، نشر صدوق، 1397ق.
_ نورى، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آل البیت:، 1408ق.
_ ، نجم الثاقب فی أحوال الإمام الغائب، قم، مسجد جمکران، 1384ش.
_ همدانی، علیاکبر، پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی، تهران، بدر، 1361ش.
_ یزدى حائرى، على، إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب4، بیروت، مؤسسة الأعلمى، 1422ق.