رمضان در همدان

در همدان، در ماههای پیش از رمضان، مردم همه در تدارک مواد غذایی لازم برای ماه روزه داری هستند

رمضان در همدان

تدارک وسایل مورد نیاز برای ماه رمضان

در همدان، در ماههای پیش از رمضان، مردم همه در تدارک مواد غذایی لازم برای ماه روزه داری هستند. پیش از پیدایش یخچال برقی، خانواده ها بنا به وسع مالی خود، هریک مقداری آرد، نان، برنج، روغن، شیره، حبوبات، بقولات، مربّاجات و سبزیهای خشک شده را برای ایام روزه داری تهیه می کردند، و چون در آن زمان نگهداری گوشت دشوار بود آن را به صورت روزانه یا هفتگی خریداری می کردند. بعضی برای نگهداری گوشت برای مدّت چند روز، آنرا در زنبیلی گذاشته، با طنابی که به درختی بسته شده بود، به درون چاه آب-بالاتر از سطح آب-می فرستادند تا در آنجا خنک و سالم بماند و از ضایع شدن در امان باشد. برخی نیز گوشت را به صورت قورمه[1] درآورده، کم کم به مصرف می رسانیدند. البته، در زمستانها نگهداری گوشت آسانتر بود؛ زیرا آن را در زیر سبدی نیمکره(به نام خاکریزه)، که در نقطه ای از حیاط یا ایوان که آفتاب بدان نمی رسید می گذاشتند، و این گوشت دهها روز و بلکه یکی دو ماه سالم می ماند.

پس از به بازار آمدن یخدان، خیلی ها گوشت را در یخدان قرار داده، روی آن یخ می ریختند و برای مدت یک هفته یا ده روز نگهداری می کردند. بعد از پیدایش یخچال و بویژه فریزر، نگهدای انواع گوشت آسانتر شد و خانواده ها توانستند گوشت مورد نیاز خود را یکماه بلکه بیشتر محافظت نمایند. شیوۀ نگهداری پنیر نیز به این ترتیب بود که آنرا قطعه قطعه ساخته، درون کوزۀ دهان گشادی می ریختند و آب نمک بسیار غلیظی بدان می افزودند تا از خطر فساد در امان باشد. اما پس از آمدن یخچال، شیر و پنیر و سایر لبنیات و میوه های تازه را در آن نگهداری می کنند.

کلوخ اندازان

یکی از رسومی که در همدان و اطراف آن متداول است، رسم «کلوخ اندازان»می باشد. بدین ترتیب که اگر ماه شعبان سی روز باشد، روز سی ام آن ماه را برای کلوخ اندازان در نظر می گیرند، و در صورت مناسب بودن هوا-بویژه اواخر اردیبهشت تا آخر مهرماه-به باغ و دست و صحرا می روند، و ناهار را با خانواده و دوستان صرف می کنند، و به گفتگو و خوش و بش و بازی می پردازند، و چند نوبت چای و میوه و آجیل می خورند، و هنگام عصر به خانه باز می گردند؛ و در صورتی که هوا مناسب نباشد-بویژه در فصول سرد سال -این مراسم را در خانه ها به جای می آورند. اگر ماه شعبان 29 روز باشد، این مراسم را در روز بیست و نهم ماه شعبان انجام می دهند. البته، کسانی که بخواهند به پیشواز ماه مبارک رمضان بروند، روز آخر شعبان را روزۀ مستحبّی می گیرند و کلوخ اندازان را یکی دو روز پیش از آن برپا می کنند.

چگونگی پی بردن به حلول ماه مبارک رمضان

اگر ماه شعبان سی روز باشد، روز بعد از آن به تحقیق اول ماه رمضان خواهد بود، و مردم با خیال راحت روزه خواهند گرفت. اما اگر ماه شعبان 29 روز باشد و مردم در اینکه آیا فردا رمضانست یا خیر مردّد باشند؛ تعدادی از افراد امین را به بالای تپّه های بلند(مانند تپّۀ عباس آباد، تپّۀ حاج عنایت، تپّۀ مصلّی، کوه خورزنه و یا به بالای پشت بامها و گلدستۀ مساجد می فرستند، تا آنها ماه نو را رؤیت کرده و حلول ماه جدید را بشارت دهند. پس از آمدن تلگراف به ایران، این کار آسانتر شد؛ زیرا به محض دیدن ماه در یکی از شهرها، مراتب تلگرافی به سایر شهرها مخابره می شد که داس مه نو رؤیت شده و مردم باید سحر بیدار شوند. پس از آمدن تلفن، رادیو و تلویزیون، این کار توسط وسایل ارتباط جمعی صورت می گیرد و مردم دیگر به قول اجماع کاری ندارند.

چگونگی پی بردن به آغاز و پایان سحر

از آنجا که در گذشته رادیو، تلویزیون و حتی ساعت وجود نداشت؛ مردم به صور گوناگون، آغاز و پایان سحر را به یکدیگر اطلاع می دادند. یکی از راهها این بود که در هر کوی و برزن همسایگانی برای مناجات به پشت بامها می رفتند، و با صدای خوش و بانگ بلند مناجات[2] می کردند. مردم پس از پایان مناجات آنان، می فهمیدند که هنگام خوردن سحری است. گروهی با نگاه کردن به ماه و ستارگان-در شبهای غیر ابری-حدود ساعت را تشخیص می دادند و با دقّ الباب کردن در خانۀ همسایگان و یا کوبیدن به دیوار اتاقهای مجاور، صاحبان آن اماکن را برای خوردن سحری از خواب بیدار می کردند.

از دورۀ قاجار که توپ به همدان آمد، توپهایی را بالای تپّه مصلی تعبیه می کردند و دهانۀ آنها را باروت و پارچه می گذاشتند و با سمبه می فشردند، و سه نوبت در شبهای ماه رمضان آتش می زدند و توپ در می کردند. نوبت اول، هنگامی که مردم می بایست بیدار شوند و غذاهای خود را گرم و سفره های سحری را آماده سازند. توپ دوم، برای تناول غذا و سرانجام توپ سوم نشان پایان سحری و آغاز صبح صادق بود که با شنیدن آن، روزه گیران می بایستی دست از غذا کشیده، برای شستشوی دندانها و ساختن وضو و خواندن نماز صبح آماده شوند.

بعد از آمدن ساعت و تلفن، مردم برای تعیین وقت، اغلب ساعات خود را کوک می کردند تا از رسیدن وقت آگاه شوند. تلفن نیز وسیلۀ خوبی برای دادن اطلاع به دوستان و آشنایان بود. از زمانی هم که کارخانۀ چرمسازی توسط ارباب اردشیر یگانگی(یکی از زرتشتیان خیّر) در همدان دایر شد؛ آن کارخانه در پایان سحر بوق خود را به صدا درمی آورد، تا کارگران از نقاط مختلف شهر یک ساعته خود را به کارخانه رسانند و مشغول کار شوند. بوق این کارخانه نیز تا مدّتها وسیلۀ خوبی برای آگاهی از فرا رسیدن صبح بود.

ساعات کار مشاغل

کار کارگران کارخانه های چرمسازی و کبریت سازی و مانند آنها در ماه مبارک از ساعت 6 بامداد آغاز می شد و تا یک بعد از ظهر ادامه داشت. سایر مشاغل نیز اغلب ساعات کارشان در طول ماه رمضان تغییر می کرد؛ چنانکه قهوه خانه ها، چلوکبابیها، هلیم فروشی ها و کبابیها و سایر خوراک پزی و خوراک فروشیها، تا نزدیک غروب بسته بودند و از غروب آفتاب به بعد کارشان را آغاز می کردند، و تا پاسی از شب گذشته ادامه می دادند.

دکانداران نیز معمولا یک ساعت دیرتر از روزهای معمولی، دکانهای خود را می گشودند و هنگام نماز ظهر تعطیل می کردند، و برای اقامۀ نماز و استماع سخنرانی های مذهبی روانۀ مساجد می شدند، و عصر هنگام دوباره مغازۀ خود را می گشودند. راسته بازارها و کاروانسراها هنگام افطار بکلی تعطیل می شدند، ولی مغازه داران خیابانی، دوره گردها و... پس از افطار نیز تا ساعاتی باز بودند.

زورخانه های شهر در ماه رمضان یک ساعت پس از افطار گشوده می شدند، و ورزشکاران باستانی در آنجا ورزش می کردند. حمامهای عمومی-به استثنای حمامهایی که در جوار بازار بودند-تا ساعتی پس از سحر باز بودند و از مردان پذیرایی می کردند. در طول روز نیز پذیرای بانوان بودند. نانواییها کارشان را از هفت یا هشت بامداد آغاز می کردند ولی اغلب ظهرها تعطیل بودند و دوباره یکی دو ساعت به افطار مانده تا پس از افطار به پخت نان اشتغال داشتند. کارهای سخت مانند آهنگری، چلنگری، حلبی سازی، قندریزی، رنگرزی، دباغی و مانند آن ها تا بعدازظهر دایر بودند و پس از آن تعطیل کرده، صاحبانشان روانۀ خانه خود می شدند. قصابّخانۀ شهر از سحر تا ظهر مشغول فعالیت بود، و آنگاه کار خود را تعطیل می کرد. اما غسّالخانۀ شهر از هشت صبح آغاز به کار می کرد، و تا یکی دو ساعت به افطار مانده کارش را ادامه می داد، و اگر مرده ای نشسته می ماند، آنرا به امانت برای صبح فردا نگه می داشتند.

غذاهای افطار و سحر

روزه داران معمولا افطارشان را با نان و پنیر و سبزی و گرده[3] و انگوشت پیچ[4] و مانند آن باز می کردند و پس از خوردن قنداق(-قنداب) یا چای شیرین، به خوردن غذاهایی که برای افطار آماده شده بود می پرداختند. غذاهای افطار را بیشتر آش رشته، هلیم، حلوا، کوفته، شام کباب[5] و در سالهای اخیر ماکارونی، لازانیا و حتی پیتزا تشکیل می دهد. غذای سحر را اغلب آبگوشت، چلو خورش، چلوکباب، چلو مرغ، چلو ماهی و گاهی کوفته و مخمل پول(مخلوطی از برنج و رشتۀ بوداده) و... تشکیل می دهد. در بیشتر خانه ها، در پای سفرۀ افطار یک بشقاب یا دیس پر از لوبیا، بامیه و گوش فیل که شیرینی مخصوص ماه رمضان است وجود دارد. برای جلوگیری از تشنه شدن روزه داران در طول روز، معمولا غذاهای ماه رمضان را کم نمک می گیرند. برخی نیز برای این کار چند قرص نعنا مصرف می کنند.

در فاصلۀ افطار و سحر

در فاصلۀ میان افطار و سحر، خانواده ها اغلب به دیدار یکدیگر می روند، و ضمن خوردن خوراکیها و میوه ها و شیرینی های ماه رمضان، به گفتگو و تبادل نظر می پردازند. گاهی همین دید و بازدیدهای مقدمه ای برای انعقاد قرارداد عروسی میان دو زوج و زوجۀ جوان می شود. در این مجالس، پیرمردها و پیرزنان به کشیدن قلیان و ذکر خاطرات و سفرهای خود می پردازند، و تجارب خود را رایگان به جوانان منتقل می سازند.

یلان، گردان و پهلوانان نیز به زورخانه رفته، در گود چرخ می زنند، و یا با میل و کبّاده و سنگ ورزش می کنند. مردان جوان اغلب به قهوه خانه ها رفته، پای نقل نقّالها می نشینند و یا با یکدیگر شاه وزیر[6] بازی می کنند. باید دانست که زورخانه های شهر در شبهای احیا تعطیل است، و ورزشکاران در آن شبها برای ادای وظایف دینی و مذهبی به مساجد و تکایا می روند.

در پنجاه-شصت سال اخیر که سینما و تماشاخانه در شهر دایر شده است گاهی خانواده ها پس از افطار به سینما یا تماشاخانه می روند و به تماشای فیلم و نمایش می پردازند. اما کنسرت های موسیقی در ماه مبارک رمضان تعطیلند.

مراسم شبهای احیا

در شبهای احیا، مردان و زنان پیش از رفتن به مسجد اغلب غسل می کنند و یکی دو ساعت پس از افطار، با قرآن و جانماز و کتاب دعا یا مفاتیح الجنان روانۀ مسجد می شوند. پس از آغاز مراسم، روحانی مسجد بالای منبر رفته، در مدح و منقبت شبهای قدر و اجابت دعا در این شبها به سخنرانی می پردازد، و واقعۀ ضربت خوردن و شهادت علی (ع) را بازگو می نماید. آنگاه از منبر پایین آمده، در محراب رو به قبله می نشیند و مردم نیز رو به قبله نشسته، جانماز و کتابهای دعا را باز می کنند. سپس چند رکعت نماز مستحبّی خوانده می شود، و دعاهای مخصوص شبهای قدر را می خوانند.

اعمال شب نوزدهم چند چیز است: اول صد مرتبه: استغر اللّه ربی و اتوب الیه، دویم صد مرتبه: اللهم العن قتلة امیر المؤمنین. سوم خواندن دعای یا ذی الّذی کان... چهارم خواندن دعای اللهم اجعل فیما.... از اعمال مشترک شبهای قدر این است که به جای آورندۀ این اعمال، نخست باید غسل کند. بعد دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سورۀ توحید بخواند و پس از فراغ، هفتاد مرتبه استغفر الله... بگوید. بعد باید قرآن مجید را بگشاید و در مقابل خود قرار دهد و بگوید: اللهم انی اسئلک بکتابک المنزل و ما فیه و خیر اسمک الاکبر و اسماؤک الحسنی و ما یخاف و یرجی، ان تجعلنی من عتقائک من النّار.

پس، هر حاجت دارد بخواهد. چهارم آنکه مصحف شریف(قرآن) بگیرد و بر سر بگذارد و بگوید: اللهم بحقّ هذا القرآن بحقّ من ارسلته به و بحقّ کلّ مؤمن مدحته فیه و بحقّک علیهم فلا احد اعرف بحقّک منک. پس ده مرتبه بگوید بک یا الله، و ده مرتبه بمحمّد، و ده مرتبه بعلی، و ده مرتبه بفاطمة، و ده مرتبه بالحسن، و ده مرتبه بالحسین، و ده مرتبه بعلی بن الحسین، و ده مرتبه بمحمد بن علی، و ده مرتبه بجعفر بن محمد، و ده مرتبه بموسی بن جعفر، و ده مرتبه بعلی بن موسی، و ده مرتبه بمحمد بن علی، و ده مرتبه بعلی بن محمد، و ده مرتبه بالحسن بن علی، و ده مرتبه بالحجّة. پس هر حاجتی که دارد طلب کند. پنجم زیارت کند امام حسین علیه السلام را.

شب بیست و یکم، فضیلتش زیادتر از شب نوزدهم است، و باید اعمال آن شب را از غسل احیا و نماز هفت قل هو الله و قرآن به سر گرفتن و صد رکعت نماز، و دعای جوشن کبیر و غیرها را در این شب به عمل آورد.

میهمانیهای شب های ماه رمضان

رسم است که در یک یا چند شب از شبهای ماه رمضان، بزرگ خانواده از پسران، دختران، عروسها، دامادها، نوه ها و نتیجه ها دعوت به عمل می آورد تا افطار را در کنار هم صرف کنند.[7] در این شب، پس از گرد آمدن اعضای خاندان و شنیدن صدای اذان مغرب، همگان دور سفره گرد می آیند و بزرگترها با نمک یا آبجوش یا چایی افطار خود را باز می کنند، و سپس با خوردن خوراکیهایی همانند گرده، شیرمال، نان قندی، خرما، زلوبیا، بامیه، پنیر و سبزی و چای شیرین، کمی ته دل می گیرند، آنگاه نوبت شام فرا می رسد، و صاحبخانه شامی را که قبلا پخته و آماده کرده است، شامل: آش رشته، هلیم، حلوا، چلوخورش، چلوکباب، کوفته، شام کباب و مانند آن ها جلو میهمانها می گذارد، و آنان پس از صرف افطار و خوردن چای و شیرینی و میوه، به صحبت کردن با یکدیگر و گوش کردن به رادیو و نگاه کردن به تلویزیون می پردازند، و یا بزرگترها خاطرات گذشته و شرح سفرهای خود را برای جوانان بازگو می کنند، و ساعاتی از شب گذشته، میهمانان روانۀ خانه های خود می شوند.

اگر دختری را به تازگی نامزد یا عقد کرده باشند؛ بستگان داماد، عروس را به اتفاق خانواده اش برای صرف افطار به خانۀ خود دعوت می کنند، و به بهترین نحو ممکن از آنان پذیرایی به عمل می آورند. در این مراسم، از سوی خانوادۀ داماد، هدیه ای به رسم یادبود به عروس تقدیم می شود. همچنین، در یکی از شب ها، خانوادۀ عروس، داماد و بستگانش را به افطار دعوت می نمایند و ضمن گستردن سفرۀ مفصل افطار و پذیرایی، از سوی پدر عروس، هدیه ای نیز به داماد اهدا می گردد. بعضی از خانواده ها را رسم بر این است که غذایی آماده کرده، همراه با گرده و انگوشت پیچ و نان شیرمال و زلوبیا و بامیه و غیره در ظرفهایی گذاشته، از طرف خانوادۀ داماد به خانۀ پدر عروس می فرستند. سابقا این هدایا را در خوانچه هایی که روی سر طبق کش ها حمل می شد به خانه عروس می فرستادند. ولی امروزه این تحف و هدایا را توسط خودرو حمل می کنند. در گذشته، به همراه هدایا یک کله قند که با اگلیل زینت یافته بود به همراه چند شاخه نبات و یک قواره پارچۀ نفیس، به منزل عروس فرستاده می شد.

مراسم شب و روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان

از آنجایی که شب بیست و هفتم ماه رمضان، مصادف با هفتمین شب شهادت امیر مؤمنان است؛ بسیاری از مردم همدان، آن شب را نیز همانند لیالی قدر می دانند و در آن شب در حسینیه ها و تکایا و مساجد عزاداری می کنند و ضمن رفتن به مساجد و تکایا، در سوک نخستین پیشوای شیعیان جهان شرکت جسته، ضمن استماع سخنرانی های مذهبی و مدح اهل بیت، به نوحه خوانی و سینه زنی می پردازند. از سویی بنا به روایتی، این شب، شب قتل ابن ملجم مرادی قاتل حضرت علی بن ابیطالب(ع) است.

رسم است که در روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان، دختران و زنانی که آرزویی در سر دارند؛ یک تکه پارچۀ ندوخته را به همراه نخ و سوزن به مسجد می برند، و در فاصلۀ دو نماز ظهر و عصر، از آن کیسه ای می دوزند و دهانه اش را لیفه گذاشته، نخ کش می کنند و در آن سکه ای می اندازند. آنان اعتقاد دارند که این کیسه و سکۀ درون آن برکت خواهد آورد، و موجبات رفع گرفتاریهای مالی آنان را فراهم خواهد کرد.

چگونگی پی بردن به تغییر ماه و آغاز عید سعید فطر

اگر ماه رمضان سی روز باشد، فردای روز سی ام قطعا و یقینا عید فطر خواهد بود. اما اگر ماه روزه داری 29 روز باشد و مردم در اینکه آیا فردا عید است یا خیر مردّد باشند، گروهی از معتمدان محل را به پشت بامها و بالای گلدسته ها می فرستند تا در آغاز شب ماه نو را بیابند. اگر یک یا چند تن از آنان ماه نو را رؤیت کردند؛ به سایر مؤمنین و مؤمنات اطلاع می دهند، و قضیه دهان به دهان می گردد و همه از آن باخبر می شوند. در گذشته پس از مسجّل شدن عید، در بالای تپۀ مصلی توپ در می کردند. با شنیدن صدای توپ، مردم می فهمیدند که عید فطر فرا رسیده است. لذا خود را برای برگزاری نماز عید فطر آماده می ساختند.

پس از پیدایش تلگراف و به دنبال آن تلفن، این کار با مخابرۀ اطلاعات از سایر شهرها صورت می گرفت. پس از آمدن رادیو و تلویزیون به ایران، اینگونه وسایل ارتباط جمعی، مسؤولیت چنین اطلاع رسانی ها را بر عهده گرفتند و کار مردم از این حیث آسانتر شد. همین که حلول ماه نو قطعیّت یافت، مردم از صبح عید برای برگزاری مراسم نماز عید فطر(که یکی از بزرگترین اعیاد مسلمانانست.) آماده می شوند. بدین ترتیب که نخست به حمام رفته غسل می کنند و وضو می سازند و روانۀ مساجد محل، یا جایی که قرار است نماز عید فطر در آنجا برگزار شود خواهند شد. در گذشته های دور، در فصول مناسب سال، نماز در تپّۀ مصلی انجام می شد، و در زمستانها و به هنگام برف و باران، این امر بیشتر در مسجد جامع یا مساجد بزرگ دیگر شهر صورت می پذیرفت.

نماز عید فطر که به جماعت انجام می شود دو رکعت است. در رکعت اول، حمد و سوره می خوانند، و بعد از آن پنج تکبیر می گویند و بعد از هر تکبیری این قنوت را می خوانند: «اللهم اهل الکبریاء و العظمة و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرّحمه و اهل التّقوی و المغفرة، اسئلک بحقّ هذا الیوم الّذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمّد صلّی الله علیه و آله ذخرا و مزیدا ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تدخلنی فی کل خیر...

سپس تکبیر ششم را می گویند و به رکوع می روند، و بعد از رکوع و سجود برمی خیزند و به رکعت دومی، و بعد از حمد سورۀ و الشمس را می خوانند. آنگاه چهار تکبیر می گویند و بعد از هر تکبیری آن قنوت را می خوانند و چون به پایان رسید، تکبیر پنجم گفته می شود و نمازگزاران به رکوع می روند و نماز را تمام می کنند. مستحب است که نماز عید فطر در زیر آسمان و بر روی زمین بدون فرش و بوریا واقع شود.

زکات فطریه

روزه داران و کسانی که به دلایل شرعی روزه نگرفته اند؛ و به طور کلی تمام اعضاء خانواده باید زکات فطریه بپردازند. هنگام پرداخت زکات فطریه، از غروب آخرین روز ماه رمضان، تا ظهر روز عید فطر است. مقدار زکات فطریه، بنا به فتوای بسیاری از مجتهدین جامع الشرایط، معادل سه کیلو قوت غالب(یعنی خوراکی که بیشتر از همۀ خوراکیهای خورده می شود) می باشد. مثلا اگر اعضای خانواده بیشتر نان می خورند؛ معادل بهای سه کیلو نان و اگر بیشتر برنج خوار هستند؛ معادل بهای سه کیلو برنج و در صورتی که از هردو نعمت استفاده می نمایند، معادل میانگین سه کیلو قیمت هردو ماده برای هر نفر در نظر می گیرند، و این فطریه را به مستحقان غیر سادات می پردازند.

پی نوشت ها

[1] برای درست کردن قورمه، گوشت بدون استخوان را با کمی چربی همراه آن می پختند و به آن نمک زیادی اضافه می کردند و به صورت فشرده، درون خیک(که از پوست بز یا گوسفند درست شده و دباغی شده بود.) می گذاشتند. این گوشت به علت نمک سود بودن، ماهها سالم می ماند.

[2] مناجات ها اغلب از روی«مناجات نامه»خواجه عبد الله انصاری و اشعار شعرای معروف بود، مانند مناجات های زیر:

یا رب دل پاک و جان آگاهم ده

آه شب و گریۀ سحرگاهم ده

در راه خود اول ز خودم بیخود کن

بیخود چو شدم، ز خود به خود راهم ده

الهی، یکتای بی همتایی، قیّوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی از عیب مصفّایی، از شرک مبرّایی، اصل هر دوایی، داروی دلهایی، شاهنشاه فرمانفرمایی، معزّز به تاج کبریایی، به تو رسد ملک خدایی.

آنکس که ترا شناخت جان را چه کند؟

فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟

دیوانه کنی هردو جهانش بخشی

دیوانۀ تو هردو جهان را چه کند؟

***

مست توام از جرعه و جام آزادم

مرغ توام از دانه و دام آزادم

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

 ورنه من از این هردو مُقام آزادم

الهی، روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم، اکنون خود را می جویم و ترا می یابم. الهی، تا از مهر تو اثر آمد، دیگر مهر ما به سر آمد. الهی، ای مهربان فریادرس، عزیز آن کس که با تو یک نفس، نفسی که آن را حجاب ناید از پس. الهی، ای سرای کرم، ای نوازندۀ عالم، نه با وصل تو اندوه است و نه با یاد تو غم. یا این رباعیات از خواجه عبد الله:

دریای ملاحتی و موج حسنات

قانون مکرّماتی و ذات حیات

اندر طلب تو عاشقان در حسرات

چون ذو القرنین و جستن آب حیات

***

اندر دل من بدین عیانی که تویی وز دیدۀ من بدین نهانی که تویی وصّاف ترا وصف نداند کردن تو خود به صفات خود چنانی که تویی

***

بنمای رهی که ره نماینده تویی

بگشای دری که در گشاینده تویی

زنگار غمان گرفت دل در بَرِ من

بزدای دلم که دل زداینده تویی

برخی از مناجات کنندگان، رباعیهای دیگری از عارفان و صوفیان می خوانند. مانند این رباعی منسوب به شیخ ابو سعید ابو الخیر:

در دیده به جای خواب آب است مرا

زیرا که به دیدنت شتاب است مرا

گویند بخواب تا به خوابش بینی

ای بی خبران، چه جای خواب است مرا؟

یا این رباعی از مولوی:

جز من اگرت عاشق شیداست بگو

ور میل دلت به جانب ماست بگو

ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو

گر هست بگو، نیست بگو، راست بگو

[3] گرده برخلاف نامش نان درازی است که رویش را زردۀ تخم مرغ و شنبلیلۀ خشک می مالند و به دیوار تنور می زنند. هنگام بیرون آوردن، سبز و سرخ و بسیار خوشبو و خوشمزه خواهد شد. [البته این اسم«گرده» از زمانهای قدیم بازمانده است].

[4] انگوشت پیچ نوعی شیرینی سپیدرنگ است که با شکر، سپیدۀ تخم مرغ و گلاب تهیه می شود، و این خاصیّت را دارد که به دور انگشت یا قاشق می پیچد. بیشتر خانواده های همدانی پیش از افطار مقداری انگوشت پیچ از قنادی ها خریداری کرده، در روی آن دارچین می پاشند و بر سر سفرۀ افطار می گذارند.

طرز تهیۀ انگوشت پیچ بدین ترتیب است که نخست سفیدۀ تخم مرغ را آنقدر می زنند تا کف کرده و خاصیّت چسبندگی پیدا کند. آنگاه شکر را که به صورت شربت غلیظی درآورده اند کم کم با مقداری گلاب بدان می افزایند و آنقدر به هم می زنند تا خاصیت چسبندگی پیدا کند. آنگاه آنرا در تیانی ریخته و با چوب پهن خرّاطی شده ای به هم می زنند و با آن چوب انگوشت پیچ را در کاسه های مشتریان می ریزند. [«انگشت پیچ» از خوراکی های ویژۀ همدان است، مانند«سوهان»قم، «گز»اصفهان، و...].

[5] شام کباب را با گوشت بدون استخوان مغز ران و مقداری پیاز و لپۀ پخته شده چرخ کرده، با هاون یا سرکو (وسیلۀ سنگی کوبیدن گوشت که دستۀ استوانه ای چوبی دارد) کوبیده؛ بعد مقداری ادویه از قبیل فلفل، زردچوبه، دارچین، گلپر و... بدان می افزایند و آنها را به صورت دایره هایی به اندازه کف دست درآورده درون ماهیتابه با روغن سرخ می کنند.

[6] شاه وزیر همان ترنا بازی است. بدین ترتیب که با انداختن قاپ یا کبریت و آمدن شکّ یا بک یا اسب یا خر، یک نفر پادشاه و دیگری وزیر و یکی جلاّد و دیگری فرمانبر یا دزد می شود. بعد هر فرمانی که شاه صادر کند، دزد یا فرمانبردار باید آنرا به اجرا درآورد. مثلا اگر شاه بگوید ده ضربه شلاّق به دزد بزنید، جلاد با دستمال بزرگ گره کرده یا لنگی که در دست دارد، ده ضربه شلاق به کف دستهای دزد می زند. در این موقع اگر وزیر واسطه شود، می تواند از جرم دزد بکاهد و تعداد ضربه ها را کاهش دهد. یا اگر شاه فرمان دهد که دزد برای حاضران«زلوبیا»، «بامیه»یا بستنی بخرد، او ناگزیر به اجرای این فرمانست و باید دستور شاه را فورا به اجرا درآورد.

[7] از اینرو، در همدان، این میهمانی ها را«افطرانه»(افطارانه) گویند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر