سینماسینما، عزیزالله حاجیمشهدی
پخش دوباره و گاه چندباره ی برخی از مجموعه های موفق تلویزیونی در یکی دو ساله اخیر، اگرچه به دلیل کیفیت مناسب بعضی از این نمونه ها، برای مخاطبان گسترده این رسانه پرنفوذ و تاثیرگذار بسیار نیز دلشاد کننده و لذت بخش بوده است، اما در عین حال می تواند زنگ خطری باشد برای برنامهریزان تلویزیونی و مدیران شبکه های مختلف که به دلیل شرایط دشوار اقتصادی، کمبود اعتبارات و نقدینگی لازم ویا دیگر تنگناها، ناخواسته به محدودکردن دامنه ی تولیدات یا پرهیز از تولید آثار پرهزینه -که برخی از مدیران در سینمای ایران از آن ها با عنوان «تولیدات فاخر» یاد می کنند- منجر شده است.
برای پاسخ دادن به این پرسش که دلیل ارتباط مناسب مردم بابرخی از مجموعه های دو سه دهه ی گذشته چیست و چرا تلویزیون دست به پخش دوباره و تکراری برخی مجموعه های بایگانی شده خود زده است، باید گفت:
واقعیت این است که ساخت مجموعه های تلویزیونی- به ویژه مجموعه های بلند و جذاب- در کنار برخی مجموعههای کوچک (سریال های کوتاه وچند بخشی series Mini) در تلویزیون ما نیز مانند بسیاری از تلویزیونهای دنیا از دیرباز طرفداران و مخاطبان بی شماری داشته است. خاطره ساخته شدن برخی مجموعه های موفق و پرطرفدار در نیمه ی اول دهه 50 (دلیران تنگستان، آتش بدون دود، سلطان صاحبقران و….) همچنین تولید چند مجموعه به یاد ماندنی در دو سه دهه اخیر در تلویزیون (سر بداران، افسانه سلطان و شبان، روزی روزگاری، پدر سالار، هشت بهشت، مدرس، مرغ حق، ابوعلی سینا، گرگ ها، کوچک جنگلی، امیرکبیر، در چشم باد ،شب دهم ، روزگار قریب و…. ) هنوز در خاطر بسیاری از دوستداران این گونه آثار باقی مانده است. به خصوص با ساخته شدن چند مجموعه فاخر (امام علی، در چشم باد، و…) در یکی دو دهه اخیر، مجموعه سازی در تلویزیون به ویژه در عرصه تولیدآثار داستانی، همواره در مقایسه با مجموعه های مستند و حتی مستند داستانی برای مخاطبان همگانی شبکه های مختلف سیما طرفداران بیش تری داشته است.
ناگفته پیداست که ساخت مجموعه های داستانی ماجراجویانه و گاه حتی کارهای طنز و همچنین ملودرام نیز همواره از تولید سایر گونه های برنامهسازی در تلویزیون (برنامه هایی از قبیل ورزش، مسابقات و سرگرمی، نشست های کارشناسی گفتوگو محور، نقد و بررسی تخصصی آثار سینمایی و تلویزیونی، میزگردها، برنامه های مصاحبه و گفتوهای تخصصی در زمینه های مختلف آموزشی، اخلاقی، خانوادگی، جوانان، ازدواج، همسرگزینی، تعلیم و ترتیب، اعتیاد و سایر معضلات اجتماعی و…) به راستی دشوار بوده است. چراکه با توجه به هزینه های سنگین مجموعه های مثلاً 60 بخشی به هم پیوسته، ساخت این گونه آثار دارای حساسیت های بیشتری بوده و به همین سبب نیازمند نظارت کیفی جدیتری بوده است. گذشته از این ها، تولید چنین مجموعههایی بدون انجام پژوهش های لازم در مرحله بیش از تولید (از مرحله ایده یابی گرفته تا نگارش فیلمنامه) هیچ گاه نتایج درخشانی دربرنداشته و به خصوص در مورد تولید مجموعه های تاریخی، وجود کم ترین انحراف یا تفاوت ها در بازسازی یک واقعه تاریخی – حتی در قالب یک مجموعه داستانی – همواره با نقدهای منفی و اعتراض های کارشناسانه روبه رو شده است.
نداشتن چشم اندازی روشن یا «نقشه ی راه» شفاف و مشخص، خطر از دست دادن مخاطبان کنونی شبکه های تلویزیونی ما را در پی خواهد داشت و در چنین شرایطی حتی ساختن برخی مجموعه های سرگرم کننده، مهیج، مفرح و شادی آور یا هشداردهنده و انتقادی- اجتماعی و یا تنها با تکرار و پخش دوباره و چند باره برخی از مجموعه های خاطره انگیز نیز نمیتوان از گرایش روزافزون مخاطبان فارسی زبان به شبکه های تلویزیونی خارجی جلوگیری کرد.
برای نجات تولیدات تلویزیونی (به طور عام) و ساخت مجموعه های تلویزیونی (به طور خاص) نیاز به هم اندیشی و رایزنی های دلسوزانه و کارشناسانه گستردهای داریم تا بتوانیم با دستیابی به چارچوبهای روشن و دقیق و کارشناسانه با هدف حفظ کیفیت و جذابیت و تازگی آثار که در عین حال، مانع نوآوری ها و خلاقیتهای هنرمندانه فیلمنامهنویسان و سازندگان فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی نیز نباشد، از حجم مشکلات موجود بر سر راه مجموعه سازان تلویزیونی کاسته شود و به مجموعه های تلویزیونی به عنوان پرمخاطب ترین برنامه های این رسانه ی پرنفوذ ، رونقی دوباره بخشیده شود.