«شانَگ» و «زوری» و «کپور»، گله گله به هور «دورق» (شادگان) زدهاند. گلههای ماهیانی که سالهاست غیبت کبرا داشتهاند. حالا رقصان رقصان خبر آوردهاند که هور نمرده است.
به گزارش به نقل از شهروند ، هور آمده، تنه به تنه روستا زده و بلم و چینکو را از کف و گیاه «بردی» و نی آورده بالا.ببین چه موجی آوردهاند بلمهای ماهیگیران روستای حدبه. گو اینکه ساحل دریا، خودش را به «کسور» و کنارههای «حدبه» رسانده و حالا هور و خلیج و روستا آشتیکنان مردمان هور را به میهمانی صید فرا خواندهاند. محیطزیست آرایش خود را باز مییابد و از سیلاب و باران و باد، حلهای نو به تن میکند، هرچند با تأخیر چند ساله.
سیلاب خوب، سیلاب بد
«زیر پایمان ماهی، دور و بر ماهی، بالاسر پرنده و بردی و نی و همه جا سبز و آبدار برای گاومیشها. همه اینها را هور داشت. الان هم دوباره پیدا خواهد کرد. چون آب خوبی اومده. ولی چگونه این آب سالهاست از ما دریغ شده بود؟» با این سوال «ابوهادی»، هورنشین روستای حدبه دورق، آن سوی دیگر داستان سیلابی را که تمام استان خوزستان را بحرانی کرد، نمایان شد. تناقض سیلاب خوب - سیلاب بد، در اطراف این روستا در تصویری زنده و صاف قابل مشاهده است.
بیست کیلومتر از جنوب فلاحیه به سمت خروسی یا شهر خنافره و پس از گذشتن از میان نخلستان باغ، روستای سیلزده حدبه که حالا مقر و محل استقرار نیروهای کمکی است، نمایان میشود. سیل از جهت ١٥ کیلومتری شمال این روستا در محل روستاهای صراخیه و رگبه به هور رسیده و تالاب را سیلابی کرده است.
جاده منتهی به این روستا به زیر آب رفته و رسیدن به روستا از طریق قایقهای مکینهدار امکانپذیر است. سیل بندهای کیسهای که توسط مردم ساخته شده نتوانسته از نفوذ آب به داخل بخشهایی از روستا جلوگیری کند. منازلی که در جاهای مرتفع روستا ساخته شدهاند سالم هستند، اما آب به بخشی از خانههای با ارتفاع کم و آنهایی که در کف و در اطراف روستا ساخته شده، نفوذ کرده است.
در روستا جنب و جوشی به پاست. گروهی مجری، پرچمهای کوچکی با دسته چوبی دست دانشآموزان روستا دادهاند و درحال اجرای برنامه شاد همراه با موسیقی با ریتم تند، مقابل در مدرسه تعطیل شده روستا هستند. دانشآموزان ابتدایی را رئیس شورا دعوت کرده و در محل خارج از محیط مدرسه برای استفاده از برنامههای تدارک دیده شده، جمع کرده است.
تعدادی هم در اطراف حسینیه جمع شدهاند و با هر بار رسیدن کامیون یا کامیونتی به روستا سریع، جمعی دور آن جمع میشوند. چینکوها اما بیش از هر چیزی در اطراف روستا در حرکتاند و بلمهای حلبی و سبک دو نفره که افراد روستا برای تردد در تالاب و سرکشی به تورهای کمینی ماهیگیری که در اطراف روستا در بخشهایی از تالاب انداخته اند، از آن استفاده میکنند.
در میان دهها چینکوی سوار بر آب جریاندار سیلابی، تعدادی قایق سنگین ماهیگیری هم در حرکت است و امواجی پشت سرهم از آب را به اطراف روستا میفرستند.
آب دریغ شده از تالابیان
ابوهادی میگوید: «این آب رحمت الهی است که انسان از ما دریغ کرده بود. سالهای بدی گذراندیم. ١٠سال بلکه بیشتر هور بیآب بود. ماهی و پرنده تقریبا ازبین رفت توی این مدت. گاومیشها هم نابود شدند.»
جریان سریع آب قایق ابوهادی را کمی از ساحل دور میکند و دختر ٩ سالهاش فاطمه به همراه یک مرد در جهت معکوس این جریان، جلوی حرکت قایق را میگیرند. ابوبکر ٤٣ ساله میگوید: «صید ماهی و پرنده در این مدت تقریبا ناممکن شده بود و مقدار آبی که وارد تالاب میشده از زهاب نیشکر است و بسیار شور.» صیادان حدبه به روش شیپوری دستها را جلوی دهان خود میگیرند و در فضای پژواکی تالاب، همدیگر را صدا میکنند. اطلاعات رد و بدل شده، حرفهایی است درباره «سمچه»ای که امروز به تالاب آمده.
«شانگ خوب و بزرگی اومده. «بنی» هم مشاهده شده و قزلها کمی رفتهاند آن بالا.» این را ابواحمد خنفری به ابوهادی اطلاع میدهد. او به سمت غرب هور برای شناسایی رفته و برگشته. بلمش به قایقهای ساحل تنه میزند و موجی ایجاد میکند. «صید سر راهی بود. این پرنده که مدتها خیلی کم دیده شده، با پرشدن هور، دوباره حتما اینجا بیشتر دیده میشود. این ماهی مال هور است.»
ابواحمد که به نظر شاد و سرخوش است، از این همه آب شیرینی که وارد تالاب شده، به یاد روزهای سختی میافتد: «صحنههای تلفشدن گاومیش و مرگ تدریجی نخل بر اثر نبود آب، هیچ وقت از ذهن نمیرود. بچههای ما سالهاست برای پیدا کردن شغل به سمت کنگان و عسلویه مهاجرت کردند. این برای ما دردآور است.»
این مرد ٥٠ ساله و صاحب چندین گاومیش از تجربه صیادی یک عمر در تالاب میگوید: «عمو هور را نمیشود با زهاب نیشکر زنده نگه داشت. کم شدن ورود آب شیرین به هور باعث پیشروی آبهای شور دریا به لایههای زیرین تالاب و زمینهای دورق (شادگان) شده و «چولان» و «بردی» و جلبک را نابود کرده است.»
دورههای «تالاب خشکی» و تاثیر منفی آن بر شاخصهای اقتصادی و اجتماعی حالا اما با ورود سیلاب دو رودخانه کارون و جراحی به تالاب، گذشته و یکی از بزرگترین تالابهای منطقه جان تازهای گرفته است.
اهالی منطقه احتمال میدهند این سیلاب از روند مهاجرت جوانان جویای کار، کم کند یا از سرعت آن که طی سالهای اخیر شدتگرفته، بکاهد. سیلابی که امسال به دورههای «تالاب خشکی» پایان داد. «بدترین شکل نتایج خشکاندن هور در تغییر منفی شاخصهای اقتصادی و سلامت اجتماعی و فرهنگی تمام شهرستان شادگان نمایان شد.»
صادق صوفی، فعال محیطزیست اهل شادگان هم حرفها دارد دراینباره برای گفتن: «دورههای خشکاندن هور بهطور مستقیم زندگی اقتصادی و به دنبال آن شاخصهای اجتماعی و شیوه زندگی مبتنی بر صیادی و کشاورزی را دستخوش تغییر کرد و به سبب آن بیکاری بر تمام جامعه سایه انداخت.» او میگوید: «نابودی شغل پایدار مردم این منطقه و به دنبال آن بیکاری و فشار معیشتی، سبب بروز ناهنجاریهای اجتماعی و انحراف در شیوه زندگی در منطقه شد. امری که سلامت و روان اجتماع را بشدت تحتتاثیر قرار داد و تاکنون راهی برای معالجه آن دیده نشده است.»
این فعال اجتماعی، جان دادن دوباره به تالاب و اعاده حیات به صیادی، نخلداری، دامداری و کشاورزی را تنها راه نجات شادگان از آسیبهای متعددی میداند که مردم این منطقه را تهدید میکند.
تقابل فقر و سرمایه
در اطراف مردمی که در شادگان زندگی میکنند و حالا با مشکلات شغلی و اجتماعی دست به گریبانند، میادین نفتی منصوره و دارخوین از بزرگترین میادین نفتی منطقه است. غولهای پتروشیمی هم در ماهشهر در مجاورت این شهر مهاجرفرست وجود دارد. منطقه آزاد آبادان و خرمشهر در محدوده غربی آن است. طرح توسعه نیشکر به اطراف آن رسیده و اخیرا فولاد هم پایش به شادگان باز شده است.
بندرگاه هم چندی است اعلام وجود کرده، اما همه اینها مال روستاییها نیست. هور مال مردم است. هوری که زنده ماندن آن به آب شیرین وابسته است. این را مردمان روستا خوب میدانند.
آب شیرین، نیاز دیگری است که در سالهای اخیر بشدت تحتتاثیر مستقیم تصمیمهای وزارت نیرو بود. در سالهای قبل، حقابه قانونی تالاب هم هیچوقت تامین نشد و این تالاب بینالمللی را با خطر جدی نابودی مواجه کرد. البته فعالیتهای حفاران نفتی در بخشهای شمالغرب این تالاب، همانند آنچه در هورالعظیم در جریان است، بیتاثیر در وضع متزلزل تالاب نیست.
آمادگی برای فصل خوب صید
مردان صید آماده فصل برداشت خوب و امیدوارکنندهایاند. آنها منتظرند سطح آب کمی پایین بیاید، تا ماهی به تور بیفتد. شوق زدن به هور و تجربه صید خوب در چهره کودکان هم قابل مشاهده است. این صیادان کوچک بعد از مدتها میتوانند به صیادان ماهر تالاب تبدیل شوند. انواع ماهی و پرنده تالاب را به اسم نام میبرند و قرار است تا دوردستها با پدران به محیط اسرارآمیز هور دورق بروند.
حالا همه در روستای حدبه از یک فصل خوب صید حرف میزنند. آنقدر زندگی آنها به آب و تالاب وابسته است که کسی از سیلاب حرف نمیزند و حاضر به ترک روستا نیستند. تنها سیلابی که توانست آنها را از روستا بیرون کند، سیلابی بود که ٣١سال پیش اتفاق افتاد و اهالی مجبور شدند برای حدود دو ماه روستا را ترک کنند.