سریال «گاندو» Gando که این روزها از شبکه سوم سیما پخش میشود، بسیار پربیننده شده و مردم عامه پیگیر تماشای شبانه آن هستند. این اتفاق بهعبارتی بعد از مدت ها در صدا و سیما افتاده که بتواند سریالی بسازد که برای تماشاگران بسیار سرگرمکننده باشد و این چنین آنها را پای تلویزیون بکشاند.
هرچند که این بخشی از سیاستهای جدید صدا و سیما در چند سال گذشته است، اما داستان «گاندو» شاید کمی با باقی آثار خصوصا سریالها متفاوت باشد.
همچنین بخوانید:
چرنوبیل: مقایسه مینی سریال Chernobyl با واقعیت
الان چند سال است که صدا و سیما خود به این نتیجه رسیده که اگر می خواهد قدرت و نفود رسانهای و مخاطب خود را به رسانههای خارجی و ماهواره نبازد، باید ساختارهای برنامهسازیاش را عوض کند. به همین جهت بیشتر از هروقت دیگری به سراغ سرگرمکردن تماشاگران رفته و سعی کرده برنامههای مفرح و سرگرم کنندهای در چارچوبهای مختلف (از شوهای تلویزیونی مانند «خندوانه» و «دورهمی» گرفته تا سریالهای مناسبتی و مسابقههایی مانند «عصر جدید» و «برنده باش») بسازد تا مخاطبش را حفظ کند.
بماند که عموم این برنامهها تقلیدهای دست چندمی از یکسری برنامه خارجی هستند و اینکه صدا و سیما برای اینکه گوی رقابت را به ماهواره نبازد (که در ابتدای دهه نود عملا باخته بود و ماهواره تنها رسانه طبقه متوسط خصوصا در کلانشهرها شده بود) راهکاری نمییابد جر اینکه عین همان برنامههای ماهوارهای را در یک قالب وطنی و منطبق با محدودیتهای اجتماعی داخل کشور بازتولید کند.
این شیوه راه بهجایی البته که نمیبرد. تماشاگر وقتی بهتر و سرگرمکنندهترش را در اختیار دارد، مگر کاری برای انجام دادن نداشته باشد یا وقتش اضافه کرده باشد که مثلا بنشیند «برنده باش» ببیند! (درباره این برنامهها منابع مالی ناشفاف و بحث مافیای اقتصادی اپلیکیشنها «ستاره، مربع» طور هم بسیار مهم و قابل توجه بهنظر میرسد اما موضوع بحث این یادداشت نیست.) به هرحال هرچند که صدا و سیما سعی کرده اسلوب برنامهسازی خود را تغییر دهد و در کنار این، تولیدات سریالی خود را به شکل باورنکردنی افزایش دهد تا آنتن همیشه پر باشد، خدا میداند چند سریال ساخته شده و آماده در صف نمایش در سیما هستند!
اما حقیقت اینجاست که در سریالسازی اصلا موفق عمل نکرده و در میان خیل عظیم این سریالها کمتر موردی را میتوان یافت که به اقبالی عمومی رسیده باشد. حتی سریالهای مناسبتی هم بعد از «کلاه قرمزی نوروزی» و «مجموعه پایتخت» دیگر برش و جذابیت چندانی نداشتهاند و هیچ سریالی در این سالها ساخته نشده که تماشایش عمومی شود و اقشار مختلف جامعه را پای تلویزیون بکشاند.
خب بعد از همه این سالها، «گاندو» سر و کلهاش پیدا شده و اینکار را کرده است؛ توانسته اقشار مختلف را با خود همراه کند و احتمالا با اختلاف پربیننده ترین سریال غیر کمدی این سالهای صدا و سیما است. دلیل این محبوبیت سویههای مختلفی دارد.
اولین ویژگی «گاندو» که آنرا بر دیگر سریالهای این سالها برتری میبخشد بیشک ژانرش است. یک سریال جاسوسی، پر از تعقیب و گریز و اتفاقات هیجانانگیز که در آن هرلحظه باید منتظر یک حادثه میبود، مهم ترین دلیل محبوبیت «گاندو» است. یک اثر معمایی/هیجانی و البته جاسوسی هرچقدر هم که بد ساخته شود و داستانش آبکی باشد باز هم یک پتانسیل بالقوه برای جذاب تماشاگر عامه به خود دارد.
«گاندو» به کارگردانی جواد افشار اما از سطح داستانهای پلیسی و آبکی که معمولا در صدا و سیما میدیدیم، فراتر میرود. کارگردان و فیلمنامهنویس بهخوبی میدانستهاند که در جهانی که پر از سریالهای هیجانی این چنینی است، دیگر یک اثر صرفا جنایی اما کم کیفیت نمیتواند نیاز و ولع و میل تماشاگر امروز را که با «فرار از زندان» و «برکینگ بد» و اینها دم خور است را پاسخگو باشد.
پس تیم فنی «گاندو» همه تلاششان را کردهاند تا حداقل سریالی بسازند که از آثار هممدل و همژانر خود در صدا و سیما یک سر و گردن بالاتر باشد و مثلا در صحنههای اوج اکشن، ناگهان تبدیل به یک کمدی ناخواسته نشود. این برای صنعت سریالسای و حتی سینمای ایران که همیشه در ساخت آثار معمایی/ جنایی ضعیف عمل کرده و درواقع پشتوانه این ژانر را ندارد یک قدم بزرگ و روبهجلو محسوب میشود.
هرچند «گاندو» هم شبیه به هر سریال دیگری در صدا و سیم صحنههای ملودراماتیک اضافه کم ندارد، هرچند در بسیاری از لحظات خود درگیر شعار دادن و اغراقهای احساساتی میشود تا شور ملی و هیجان ناسیونالیستی را در این برهه حساس کنونی در تماشاگر خود بهوجود بیاورد.
هرچند گاهی تعقیب و گریزهای سایه به سایهاش دم دستی جلوه میکنند اما درامی پرکشمکش و سرپا دارد و داستان پر شاخ و برگی که در هر لحظه چیز جدیدی برای رودست زدن یا سورپرایز کردن مخاطب، در خود میپروراند. در صنعت سریالسازی که در آن ژانر معمایی/جنایی هرگز جدی گرفته نشده، سازندگان «گاندو» کار خودشان را جدی گرفتهاند و محصولی را تحویل تماشاگر دادهاند که حداقلهای یک سریال اینچنینی را رعایت میکند و کمدی ناخواسته از آب درنمیآید.
اما اینکه صدا و سیما سراغ ساخت یک سریال جاسوسی برود (درحالیکه همواره با برنامههای لوس سرگرمکننده و باسمه و سریالهای منفعل و بیخاصیتش سعی دارد حواس عامه را از واقعیات اجتماعی پرت کند) آنهم سریالی که براساس یک داستان واقعی، آنهم نه هر داستانی که یکی از حیاتیترین داستانهای امنیتی و ملی برود که پای شماری از سردمداران قدرت و یا نزدیکان و وابستگانشان در آن باز است، از هوش این صدا و سیما بعید بهنظر میرسد. احتمال اینکه ایده ساخت و نمایش «گاندو» فرا سازمانی بوده باشد بسیار محتمل بهنظر میرسد و این اتفاقا قضیه را بسیار جالبتر میکند.
سیستمهای امنیتی ملی که اساسا برای ما سربهمهر و ناشناختهاند، به خوبی فهمیدهاند که در جنگ رسانهای چطور آماج حملات فرهنگی و اجتماعی قرار داریم و چطور سادهلوحی و زودباوری عمومی خود تبدیل به برندهترین تیغ هجوم رسانهای شده است. جریانهایی مانند چهارشنبه های سفید، خیل عظیم دستگیریهای امنیتی در سال گذشته، رسانهای شدن پرونده دوملیتیهایی مانند نازنین زاغری که گویا این روزها هم در «ترفند رسانهای» مد شده اعتصاب غدا بهسر میبرد، یک سر دیگر و روی دیگر سکه هم دارد که در دست همین ماموران امنیتی است. این همان رویی است که به کلی سند و مدرک در راستای اتهامات مورد نظر گره می خورد که سررشتهاش فقط در دست سیستمهای امنیتی است.
اینکه سیستم امنیتی به این نتیجه رسیده که در این جنگ رسانهای، سکوت را بشکند و در بسیاری از پروندههای جاسوسی این چنینی که بازیچه حقوق بشر و سازمان ملل و کمپینهای مجازی میشوند، مدارکش و سند اتهامات را درباره شماری از بازداشتشدگان رو کند، اقدامی لازم و حیاتی مینماید بلکا اعتماد از دست رفته مردم و عامه نسبت به نهادهای حکومتی کمی ترمیم شود و بهبود بیابد.
«گاندو» براساس داستانی واقعی، یعنی پرونده جاسوس معروف، جیسون رضاییان ساخته شده است و بسیاری از حقایق آن پرونده را درباره خود رضاییان به عنوان یکی از جاسوسان عالیرتبه سیآیای و روابط و بدهبستاهای سیاسی بسیاری از آدمهای اصطلاحا کلهگنده که منسبهای دولتی جدی دارند را رو میکند و حتی به دستور روسای دولت، بخشهایی از سریال که درباره نزدیکان دولتمردان بوده و رشته در واقعیات و مستندات دارد، سانسور میشود!
احتمالا کمپین های حقوق بشری که در اوایل دستگیری رضاییان برای او برپا شد یا هشتگ معروف جیسون رضاییان را آزاد کنید را بهیاد دارید. همهمان، به باور آنچه رسانههای غربی به خوردمان داده بودند او را یک شهروند مظلوم میدانستیم که اشتباها دستگیر شده یا بیگناه است. همانطور که درباره نازنین زاغری هم همین اتفاق افتاد و کمپینها و بیانیههای حقوق بشر آنقدر ذهن عامه جامعه را تحت تاثیر قرار دادند که عامه چنان باور کرد او بیگناه است که حتی به صحبت رسمی نخست وزیر بریتانیا که به اشتباه در دفاع از او اعتراف کرد که او در مسئله آموزش خبرنگار/جاسوس با دولت بریتانیا همکاری میکرده است هم توجه نکرد و بهایی نداد.
اگر همین چندوقت پیش در یکی از چند مستندی که جدیدا درباره پروژه نفود در ایران ساخته شده است، تصاویری از فعالیتهای او در داخل و خارج ایران و فیلم دستگیریش در فرودگاه و آن چهره ترسیده و وحشتزده (که واضح است کاسهای زیر نیمکاسهاش است) افشا نمیشد، همه کماکان برای او دل میسوزاندند. کما اینکه الان هم هرکس آن تصاویر را ندیده باشد، باور دارد که نازنین زاغری تنها یک شهروند بیگناه دوملیتی است که ظلم زیادی در حقش شده و به ناحق او را دستگیر کردهاند و بنده خدا الان هم خودش هم شوهرش آن سوی دنیا در اعتصاب بهسر میبرند.
اینکه سیستمهای اطلاعاتی در لوای سریال و مستندهایی عامهپسند شروع به مقابله به مثل در این جنگ رسانهای کردهاند خبر خوبی است، اینکه حالا به واسطه این افشاگریها، مردم می توانند به سر دیگر هر قضیه امنیتی این چنینی هم دسترسی داشته باشند و از بعضی از شواهدی که البته مطمئنا دیگر اهمیت امنیتی ندارند که در اختیار عموم قرار میگیرند، مطلع شوند.
حداقل کاری که میکند این است که در بلند مدت روحیه عامه را نسبت به وقایع اطرافش و آن تعبیری که رسانههای مختلف، هرکدام متناسب با منافعشان، از این وقایع بهدست میدهند، حساستر می کند تا شاید کمی از این زودباوری و سادهلوحی در مواجهه با اخبار جعلی دست بردارند و ذهنشان را دو دستی در اختیار سرویسهای رسانهای/ امنیتی/ جاسوسی قرار ندهند.
این کارکرد اجتماعی مهمترین نکته سریال «گاندو» است که با ادامه ساخت آثاری بهروز از پروندههای امنیتی شبیه به مورد جیسون رضاییان می تواند جایگاه ایران را که در این جنگ رسانهای در موضع ضعف و حتی در آستانه شکست قرار دارد، دستخوش تغییر جدی کند و مرزهای اعتمادسازی به رسانههای خارجی و داخی را تغییر دهد. هرچند که خوب میدانیم هر رسانهای، هر رسانهای خبر را نه تولید که تنها در جهت منافع و مطابق با اهدافش، «بازتولید» میکند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
351