یکی از آثار و نتایج سودبخشی که ورزش برای خود شخص دارد ایجاد روحیه ای شاداب و پرنشاط است. امروز کشورها با تشکیل تیم های ورزشی و اعزام آنان به کشورهای دیگر، مسابقات جهانی، جام جهانی و المپیک باعث تأثیرت فرهنگی در بین ملیت های مختلف و کشور های مربوطه خواهد شد.
1. کاهش فساد وناهنجاری ها:
یکی از آثار خوب و سازنده ورزش در اجتماع کاهش مفاسد و برنامه های غیر اخلاقی است. ورزشکاران به جهت تمرکز فکری در برنامه های ورزشی، از پرداختن به مسائل حاشیه ای و غیر هنجاری، غیر اخلاقی و اجتماعی در امان هستند وبه همین جهت می توان ورزش را یکی از مهم ترین عوامل بازدارنده از مفاسد اجتماعی و اخلاقی دانست. آیت الله مکارم شیرازی یکی از راه های که پیرامون «مشکلات جنسی جوانان» مطرح می کند توجه و روی آوردن به ورزش است وی می نگارد: «معروف است ورزشکاران نسبت به مسائل جنسی کم علاقه هستند، چون ورزش مقدار فراوانی از انرژی های بدنی و فکری آن ها را به خود اختصاص می دهد و طبعاً از مسائل دیگر کم می کند. به همین دلیل برای جلوگیری از تحریکات زیاد جنسی لازم است جوانان برنامه های وسیع و متنوع ورزشی انتخاب کنند».[1] ایشان می افزاید: «به همان اندازه که تحرّک و ورزش های فردی و دسته جمعی برای آن ها مفید است، انزوا و به گوشه ای خزیدن و در فکر فرو رفتن برای این قبیل افراد سم مهلک است که باید به هر قیمتی شده از آن دوری گزینند. این توصیه را فراموش نکنید و آثار معجزه آسای آن را ببینید، در روز آن قدر ورزش کنید که خسته شوید و شب هنگام به محض این که در بستر آرمیدید در خواب عمیقی فرو خواهید رفت و از شر بسیاری از خیالات و افکار واهی نجات خوهید یافت».[2]
2. صفا وشادابی درجامعه:
همان طوری که اشاره شد که یکی از آثار ونتایج سودبخشی که ورزش برای خود شخص دارد ایجاد روحیه ای شاداب و پرنشاط است، ولی از آن جایی که برخی ورزش ها به صورت گروهی و دسته جمعی اجرا می گردد و همچنین ورزش های که هرچند به صورت فردی انجام می پذیرد اما با این اصل که هر فرد زیر مجموعه ای از خانواده ها وجامعه می باشد ورزش به طور غیر مستقیم در ساختن یک جامعه پویا و شاداب نیز نقش ایفا خواهد کرد. بنا به راین از این زوایه نیز اهمیت ورزش در جامعه آشکار خواهدشد.
3. آمادگی در مقابل دشمن:
آمادگی درمقابل دشمن و دفاع از دین وناموس وطن بر هر مسلمانی لازم وضروری است. هر چند قوی و نیرومند بودن در ذات خود یک امر مطلوب و پسندیده است و باید از ضعف وناتوانی دوری جست چنانچه در روایت آمده است که رسول گرامی اسلام فرمود: «المُؤمنُ القَوی خَیرٌ وَ أَحَبَّ إلَی اللّهِ مِنَ المُؤمِنِ الضَّعیفِ؛[3] مؤمنی که قوی و نیرومند باشد از مؤمن ضعیف، بهتر و دوست داشتنی تر است. در جای دیگر نیز آن حضرت مؤمن قوی ونیرو مند را محکم واستوار تشبیه به تنه درخت، و آدم ضعیف را به ساقه های کم بنیه که با اندک بادی به این طرف آن طرف خم می شود تشبیه نموده است لذا می فرماید: »مَثَلُ الْمُؤْمِنِ الْقَوِی کالنَّخْلَةِ وَ مَثَلُ الْمُؤْمِنِ الضَّعِیفِ کخَامَةِ الزَّرْع؛[4] حکایت مؤمن نیرومند چون نخل است و حکایت مؤمن ناتوان چون ساقه کشت. اما از طرف دیگر ورزیده گی و توانایی دفاعی در مقابل دشمن نیز به عنوان یک وظیفه لازم وضروری است چنانچه قرآن کریم از مسلمانان می خواهد که برای مقابله وبرابری با دشمنان اسلام. در پی کسب توانایی های لازم باشند بدین جهت در قرآن کریم می فرماید: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة؛ (انفال) هر مقداری که می توانید در برابر دشمنان توانایی کسب کنید. خداوند دراینجا به یک اصل حیاتی که در هر عصر و زمان باید مورد توجه مسلمانان باشد اشاره می کند، و آن لزوم آمادگی رزمی کافی در برابر دشمنان است؛ لذا می فرماید «و در برابر دشمنان هر قدر توانایی دارید از نیرو و قدرت آماده سازید» (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ).یعنی در انتظار نمانید تا دشمن به شما حمله کند و آن گاه آماده مقابله شوید، بلکه از پیش باید به حد کافی آمادگی در برابر هجوم های احتمالی دشمن داشته باشید. در این اصل اساسی که در زمینه ی جهاد اسلامی و حفظ موجودیت مسلمانان، و مجد و عظمت و افتخارات آنان بیان شده است، تعبیر آیه به قدری وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانی کاملا تطبیق می کند. کلمه «قوة» چه کلمه کوچک و پر معنایی است، نه تنها وسائل جنگی و سلاح های مدرن هر عصری را در بر می گیرد، بلکه تمام نیروها و قدرت هایی را که به نوعی از انواع در پیروزی بر دشمن اثر دارد شامل می شود، اعم از نیروهای مادی، معنوی، جسمی، روحی و... همچنین قدرت های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، که آن ها نیز در مفهوم «قوة» مندرج هستند. خلاصه از هر نیرو و قوه ای که نقش بسیار مؤثری در پیروزی بر دشمن دارد نباید غفلت کرد. جالب این است که در روایات اسلامی برای کلمه «قوة» تفسیرهای گوناگونی شده که از وسعت مفهوم این کلمه حکایت می کند، مثلا در بعضی از روایات می خوانیم که پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود منظور از قوة «تیر» است؛ و در روایت دیگری آمده که منظور از آن هر گونه اسلحه است؛ و باز در روایتی که در تفسیر عیاشی آمده می خوانیم که منظور از آن شمشیر و سپر است؛ و بالآخره در روایت دیگر که در کتاب «من لا یحضر» آمده: که یکی از مصداق های قوة در آیه موهای سفید را به وسیله رنگ سیاه کردن است! یعنی اسلام حتی رنگ موها را که به سرباز بزرگسال چهره جوان تری می دهد به خاطر ارعاب دشمن از نظر دور نداشته است، و این نشان می دهد که چه اندازه مفهوم «قوة» در آیه فوق وسیع است.[5] وقتی رنگ کردن موهای سفید ازمصادیق «قوّه» گفته شود آیا ورزیده شدن بدن وبدست آوردن نیروی جسمانی که آثر وفوائد روحی و اجتماعی واخلاقی و... دیگر دارد از مصادیق «قوة» محسوب نمی شود؟ علاوه بر اینکه امروزه ورزش و ورزیدگی یکی از فنون نظامی به حساب می آید که باید رزمندگان اسلام علاوه بر فنون دیگر نظامی باید این فن را نیز مهارت داشته باشد.
آیت الله مکارم شیرازی می فرماید: ولی افسوس که مسلمانان با داشتن یک چنین دستور صریح و روشنی گویا همه چیز را به دست فراموشی سپرده اند، نه از فراهم ساختن نیروهای معنوی و روانی برای مقابله دشمن در میان آن ها خبری هست، و نه از نیروهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و نظامی، و عجب این است که با این فراموشکاری بزرگ و پشت سر انداختن چنین دستور صریح باز خود را مسلمان می دانیم، و گناه عقب افتادگی خود را به گردن اسلام می افکنیم و می گوئیم اگر اسلام آئین پیشرفت و پیروزی است پس چرا ما مسلمان ها عقب افتاده ایم!؟.به عقیده ما اگر این دستور بزرگ اسلامی (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ) به عنوان یک شعار همگانی در همه جا تبلیغ شود و مسلمانان از کوچک و بزرگ، عالم و غیر عالم، نویسنده و گوینده، سربازوافسر، کشاورزو بازرگان، در زندگی خودآن را بکار بندند، برای جبران عقب ماندگیشان کافی است. سیره عملی پیامبر ص و پیشوایان بزرگ اسلام نیز نشان می دهد که آن ها برای مقابله با دشمن از هیچ فرصتی غفلت نمی کردند، در تهیه سلاح و نفرات، تقویت روحیه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب برای حمله به دشمن و به کار بستن هر گونه تاکتیک جنگی، هیچ مطلب کوچک و بزرگی را از نظر دور نمی داشتند.[6] از لحاظ قانون ادبی نیز آمادگی نیروی جسمی و ورزیدگی بدنی در این آیه مندرج است زیرا واژه «قوة» که به صورت نکره آمده عمومیت را می رساند چنانچه آیت الله مکارم در نکته های تفسیر آیه می فرماید: نکته مهم دیگری که از آیه فوق استفاده می شود رمز جهانی و جاویدانی بودن آئین اسلام است، زیرا مفاهیم و محتویات این آئین آن چنان گسترده است که با گذشت زمان به کهنگی و فرسودگی نمی گراید، جمله «و أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» هزار سال پیش مفهوم زنده ای داشت، و امروز هم چنین است، و ده هزار سال دیگر هم مفهوم آن هم چنان زنده باقی خواهد ماند، زیرا هر سلاح و قدرتی در آینده نیز پیدا شود در کلمه جامع «قوة» نهفته است چون جمله «ما استطعتم» «عام» و کلمه «قوة» که به صورت «نکره» آمده است عمومیت آن را تقویت کرده و هر گونه نیرویی را شامل می شود.[7]
4. تأثیرات فرهنگی:
امروز کشورها با تشکیل تیم های ورزشی و اعزام آنان به کشورهای دیگر، مسابقات جهانی، جام جهانی و المپیک باعث تأثیرت فرهنگی در بین ملیت های مختلف و کشور های مربوطه خواهد شد. وقتی تیمی از یک کشوری علاوه بر اجرای مسابقات ورزشی اخلاق، ایمان، توکل به خدا، امانت، صداقت، فروتنی و... را نیز در مقابل انظار میلیون ها شرکت کننده و تماشاگران به طور مستقیم و غیر مستقیم، به نمایش می گذارند برنده دل ها و مجذوب قلوب خواهند شد زیرا دستورات اسلام منطبق با فطرت بشری است و رعایت آن ها لاجرم بر دل هر انسانی خواهد نشست. یک ورزشکار مؤمن و متعهد می تواند که هویت دین ومذهبش را در چنین موقعیت های به دیگران اعلام نماید و با اخلاق واعمال زیبا خویش به طور غیر مستقیم مبلّغ و مروّج دین اسلام قرار گیرد و موجب عزت و افتخار گردد چنانکه خواسته ی رهبران دینی ما نیز همین است لذا امام جعفر الصادق (علیه السلام) می فرماید: «کونُوا لَنَا زَیناً لَا تَکونُوا عَلَینَا شَیناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکمْ وَ کفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِیحِ الْقَوْل؛[8] امام صادق (علیه السلام) فرمود: مایه زینت ما باشید و مایه زشتی ما نباشید. با مردم سخن نیکو بگوئید و زبانتان را حفظ کنید و از پر حرفی و سخنان زشت خودداری نمائید. بنابر این وقتی یک ورزشکار فرمایشات اهل بیت را بکار بندد هم مایه زینت برای آن ها خواهد بود و هم از این رهگذر در بین اقوام وملل گوناگون با ادیان و گرایشات مختلف فرهنگ اسلام واهل بیت را به جهانیان منتقل خواهد کرد.».
نتایج:
ورزش و فعالیت ازلوازم زندگی انسان است به طور که از همان بدو تولد دستگاه خلقت، فعالیت و تحرک را برای رشد و توانایی او در وجودش نهادینه کرده است. بر اساس متون دینی، ورزش نه تنها یک امر جایز بلکه نسبت به آن تشویق شده است. براساس حکم عقل نیز ورزش با توجه به آثار مفید وسازنده ی فردی، اجتماعی و... که دارد؛ ضروری می نماید.
منابع:
قرآن.
1. نهج الفصاحة.
2.نهج البلاغه.
3.آرام، احمد، ترجمه الحیاة، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ مکرر 1380.
4.آشتیانی، میرزا احمد و شاگردان، طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز، تهران، کتابخانه صدوق، چاپ سوم 1362.
5.انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ اول 1381.
6.توحیدی اقدم، محمدحسین، درامدی بر ورزش در اسلام، قم، نصایح، چاپ اول 1380.
7.تممی آمدی، عبد الواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات، چاپ 1366.
8.حاجی زینعلی، علی محمد، قلب و ورزش، تهران، موسسه کتاب همراه، چاپ دوم 1377.
9. حرانی، ابن شعبه تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه وآله) ، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم 1404ق
10.خرمشاهی، بهاء الدین و انصاری، مسعود، پیام پیامبر، تهران، منفردریا، چاپ اول 1376
11.خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، چاپ چهارم 1385.
12.شیخ صدوق، أمالی الصدوق، بیروت، چاپ پنجم 1400 ق.
13.طباطبایی، محمدحسین، المیزان، مترجم محمدباقر، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین حوزه علمیه، چاپ اول 1374.
14.صابری یزدی، علی رضا و انصاری محلاتی، محمد رضا، ترجمه الحکم الزاهرة، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم 1357.
15.صبوری، حسین، ورزش در اسلام، مشهد، انتشارات امامت، چاپ اول 1371.
16.عارف سید محمد صادق، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1372
17.فلسفی، محمد تقی، الحدیت- روایات تربیتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ 1368.
18.قاسمی، وحید، جامعه شناسی ورزش، تهران، جامعه ورزش شناسان، چاپ اول 1388
19.قدسی، احمد، حیات پر برکت، قم، بی جا، چاپ اول 1380.
20.قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، قم، مصطفی، چاپ چهارم 1380
21.قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، قم، هجرت، چاپ هفدهم 1386.
22. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنزاعمال، بی جا، بی تا.
23. علامه مجلسی،1404 ق، بحار الأنوار، لبنان، مؤسسة الوفاء بیروت.
24.مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم، دارالعلم، چاپ اول 1378.
25.مکارم شیرازی، ناصر، آفریدگار جهان، قم، انتشارات مدرسة الامام علی بن ابی طالب (علیه السلام).
26. مکارم شیرازی، ناصر، والاترین بندگان، قم، انتشارات نسل جوان، بی تا.
27.مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، چاپ 1377..
28. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ 1374،
29. ورایم ابن ابی فراس، مجموعة ورایم (تنبیه الخواطر)، قم، مکتبه فقیه، بی تا.
30.هاشمی نوربخش، حسن، ورزش از دیدگاه اسلام، قم، سبط النبی، چاپ اول 1384.
خرمشاهی، بهاءالدین وانصاری، مسعود، پیام پیامبر، ص 640
پی نوشت ها
[1] مکارم شیرازی، ناصر والاترین بندگان خدا، ص 172 56.
[3] نهج الفصاحه، مترجم ابوالقاسم پاینده، ص 715
[5] برگرفته از تفسیر نمونه، برای توضیح بیشتر به ج 7 تفسیر نمونه ص 223 رجوع شود.
[8] صابری یزدی، علیرضا و انصاری محلاتی، محمدرضا، ترجمه الحکم ازاهره، ص 469.