گروه فرهنگی خبرگزاری میزان _ اگر پای صحبتهای هر کارشناس فرهنگی نشسته باشید، حتما نقدی به وضعیت عفاف و حجاب کنونی در کشور داشته است و میتوان گفت که موضوع حجاب زنان در جامعه نُقل مجالس و جلسات فرهنگی عام و خاص شده است. اگر بخواهم سادهتر بگویم، باید گفت که اگر به هر شخصی بگویید که سه معضل فرهنگی موجود در کشور را نام ببر، حتما یکی از آن سه معضل، بد حجابی است.
ویژگی مشترک تمام این صحبتها یک سری جملاتی است که دیگر تبدیل به کلیشه شده اند؛ مانند اینکه، حجاب نشانگر ارزش زن است، زن همچون مروارید در صدف باید حجاب داشته باشد، حجاب باعث آرامش روانی میشود و جملات این چنینیای که شما بیشتر از من آنها را در بالای منابر هیئتها و مساجد، گفتگوهای تلویزیونی، بنرهای نصب شده در اتوبانها و خیابانها و ادارات دولتی و غیر دولتی دیده اید. نمیخواهم بگویم این حرفها غلط است، اما دیگر نمیتوان بوسیله این حرفها و جملات، امیدوار به گسترش حجاب در جامعه باشیم. حرفهای کلیشهای که گوش تمام زنان جامعه از آنها پر است و شاید بهتر از یک کارشناس مذهبی هم بتوانند در این زمینه صحبت کنند و لزوم حجاب برای زنان را به طور منطقی استدلال کنند.
اما چه شده است که در جامعه اسلامی ما با یک امر فطری به نام حجاب که تمامی انسانها ذاتا گرایش به رعایت آن دارند و جزو فطرت وجودی انسان است. مشکل اینجاست که سیاست گذاران فرهنگی و کارشناسان ما این مسئله را به درستی فهم نکرده اند و به دنبال آن هم سیاست صحیحی برای حل آن تجویز نکرده اند. باید بگویم که در طول این 40 سال مدام از هر تریبونی وقتی میخواستیم درباره مسئله حجاب صحبت کنیم، گفته ایم حجاب چیز خوبی است. هیچ وقت از خودمان نپرسیدیم که اگر حجاب چیز خوبی است، پس چه شده است که زنان زیادی گرایش به بی حجابی پیدا میکنند، مگر نه اینکه که همه انسانها دنبال چیزهای خوب هستند و حجاب هم جزو فطرت انسان است و انسانها هم ذاتا دوست دار آن هستند.
غریزه جنسی یکی از قدرتمندترین غرایز وجودی انسان است که با شروع دوران بلوغ، به حد کمال خود میرسد و هر انسانی نیاز به ارضای آن دارد. در اسلام برای ارضای غریزه جنسی یک راه صحیح به نام ازدواج قرار داده شده است که بوسیله آن یک دختر و یک پسر با هم تشکیل خانواده میدهند و در محیط خانواده، نیاز جنسی و عاطفی آنها نیز ارضاء میشود و به این وسیله به آرامش روانی دست مییابند. در قرآن نیز در آیه 21 سوره روم نتیجه کنار هم قرار گرفتن زن و مرد و ازدواج آنها و تشکیل خانواده را رسیدن به آرامش بیان میکند. به عبارتی اسلام محیط خانواده را که یک محیط خصوصی بین زن و شوهر است را محل عشق ورزی و مودت قرار داده است. زن و مرد در خانواده از طریق روابط مناسب، یک حس تعلق و وابستگی نسبت به هم کسب میکنند و این حس تعلق مانع به اشتراک گذاشتن و جلوه گری خود در محیط جامعه برای جلب توجه دیگران میشود. وقتی زن و مرد در کانون خانواده این احساس آرامش را کسب کنند، با هر کسی که بخواهد محیط خانواده شان را تضعیف یا نابود کند مقابله میکنند.
نابراین تا زمانی که به مسئله خانواده و مشکلات موجود در آن نپردازیم، صحبت از رعایت حجاب بی معنی است، زیرا حجاب فرع بر خانواده و غریزه جنسی است و باید بگوییم که حجاب بدون خانواده معنا پیدا نمیکند و صرفا تبدیل به یک لباس فرم میشود که قانون امر به پوشیدن آن میکند.
دستگاههای دولتی باید به فکر تسهیل امر ازدواج جوانان دختر و پسر و تشکیل خانواده باشند و برای حل اشتغال و مسکن زوجها قدمی بر ندارند؛ رسانه ملی به جای به تصویر کشیدن سختیهای ازدواج و نفرت زن وشوهر از همدیگر، زیباییها و آرامشهای موجود در روابط زناشویی در خانواده را نشان دهد، حوزههای علمیه به ارتباط گیری با جوانان امروزی و بر طرف کردن ابهامات و وسوالات آنها بپردازد و نظر اسلام را به صورت منطقی در این مورد به گوش جوانان برساند و پدر و مادر از دوران بلوغ فرزندشان به فکر باشند؛ تا جوانان به جای رجوع به جامعه و رسیدن به آرامش از طریق کانون خانواده به آن برسد.
مجید یوسفی پژوهشگر حوزه خانواده