خلاصه داستان:
در قرن نوزدهم یک استاد هنرهای رزمی به نام آه سام (با نقشآفرینی اندرو کوجی) از چین به سان فرانسیسکو مهاجرت میکند و در تبدیل به رئیس یکی از انجمنهای سری چینی در آنجا میشود. سریال درام «مبارز» ساختهی جاناتان تراپر است و از ایدهی بروس لی برای یک سریال تلویزیونی با این داستان الهام گرفته است.
در میان اسطورههای جذابی که در زندگی کوتاه اما به یاد ماندنی بروس لی رقم خوردند، یک سریال تلویزیونی است که در اوایل دههی هفتاد مطرح شد و داستان آن دربارهی یک مهاجر چینی است که در اواخر قرن نوزدهم به آمریکا مهاجرت میکند. به گفتهی خانوادهی لی، استودیو با احترام آنرا رد کرد، و سپس المانهای اصلی آنرا دزدید و «کونگ فو» را ساخت، اثری وسترن-شرقی که در ان نقش مهاجر را یک بازیگر سفید پوست به نام دیوید کارادین بازی کرده است.
![سریال مبارز](/Upload/Public/Content/Images/1398/05/06/1409560010i.png)
در پنجم ماه آوریل این افسانه با سریال «مبارز» Warrior به شکلی غیرمنتظره و شگفتانگیز به واقعیت پیوست. این سریال درام جدید از سینمکس با الهام از یادداشتهای بروس لی برای یک فیلمنامهی فروخته نشده و دزدیده شده است، و تهیهکنندهی اجرایی آن جاستین لین و شنون لی، دختر لی، هستند. این درام اکشن در محلهی چینیها در سان فرانسیسکو در سال 1878 روایت میشود. این سریال مانند ترکیب «نیک» با مبارزههایی همراه با تبر است.
قهرمان داستان ما که شبیه به بروس لی است آه سام نام دارد (و اندرو کوجی نقش آنرا بازی کرده است). او تازه از قایق پیاده شده است و به دنبال خواهر جدا افتادهی خود است. او بلافاصله با پیشداوریها و رفتارهای ضد مهاجری که در ان زمان معمول بود مواجه میشود، مهارتهای رزمی او کمک میکند تا در یکی از انجمنهای سری چینیها استخدام شود، که توسط پدر جون (پری یونگ) مدیریت میشود.
قبل از آنکه شانسی برای شروع جستجویش داشته باشد، با یک لباس شیک و همراهی یاگ جون (با بازی جیسون تابین) باید به جنگ رقبای پدر جون بروند که بازار مواد مخدر را از دستش در میآورند.
پدر جون در جایی از سریال میگوید:
“زمانهی لعنتی، بد زمانهای است. این آمریکاییها فکر میکنند ما کمتر از انسان هستیم. ما نمیتوانیم مالک چیزی باشیم، نمیتوانیم رای بدهیم، اما با این وجود باعث شکست اقتصادی کل ملتشان شدهایم.”
صحبتهایی مانند این، مرز دردناکی بین دورهای که این سریال در آن روایت میشود و دورهی حال حاضر میکشد. با وجودیکه «مبارز» هرگز از انعکاس واقعیتهای اجتماعی و سیاسی غافل نمیشود، هدف اصلی آن بزن بزن و کسب شهرت است، و به خوبی این کار را انجام میدهد.
در میانههای فصل، آه سام و یانگ جون به بیرون از شهر فرستاده میشوند و یک قسمت کامل را صرف مبارزه با درشکهسواران در یک میخانهی وسترن میکنند. این قسمت بسیار تماشاییست و نزدیکترین حالت «مبارز» به قلمرو «کونگ فو» است. حتی اگر لی میتوانست فیلمنامهاش را در همان موقع بفروشد، تلویزیون در دههی هفتاد به قدری پیشرفته نبود که بتواند گذشته را بازآفرینی کند و صحنههای نمایشی مبارزه و هنرهای رزمی را آنطور که «مبارز» به نمایش میگذارد، خلق کند. این بهترین زمان و بهترین موقعیت برای به واقعیت پیوستن رویای بروس لی بود، حتی اگر او دیگر زنده نیست که بتواند به عنوان قهرمانش در آن بازی کند. «مبارز» فوقالعاده است.
این مطلب برگرفته از نوشتهی الن سپینوال در وبسایت رولینگ استون است.
حال به بررسی نظر سایر منتقدین میپردازیم:
مت زولر سایتز Matt Zoller Seitz ؛ نیویورک مگزین (والچر) New York Magazine (Vulture)
با وجودیکه سریال «مبارز» المانهای همیشگی سینمکس مانند نبردها، سر زدن به میخانهها و غیره را دارد، به بررسی موضوع مهاجرت و موضعگیریهایی دربارهی این موضوع هم میپردازد. جالب اینجاست که این موضعگیریها بسیار بیشتر از المانهای کلیشهای این ژانر، مخاطب را درگیر خود میکند، که البته منحصر به فرد نیستند اما به خوبی بیان و اجرا شدهاند.
دن فینبرگ Dan Fienberg ؛ هالیوود ریپورتر The Hollywood Reporter
«مبارز» در طول شش قسمت اول خود معمولا سرگرمکننده و گهگاهی ریسکپذیر است اما همیشه تماشای آن جالب است. همین موضوع باعث میشود به راحتی بتوانیم از روند آهستهی آن و همچنین این موضوع که نیمی از آن بسیار بهتر از نیمهی دیگر ساخته شده است، چشمپوشی کنیم.
کاتلین تامس Kaitlin Thomas ؛ تیوی گاید TV Guide
بیدلیل نیست که این شبکه به ریشههای اکشن خود، پس از چند سال دوری از آن، بازگشته است. اگر سینمکس به تولید فیلمها و سریالهایی مانند «مبارز» ادامه بدهد — سریالی که قبل از همه چیز، سرگرمکننده است — من طرفدار پر و پا قرص آن خواهم بود.
ملانی مکفارلند Melanie McFarland ؛ سالن Salon
«مبارز» بیش از همه مناسب کسانی است که از تماشای فیلمبرداری جنگهای تن به تن با تمرکز بر فیزیک بازیگران، لذت میبرند. در عین حال، این سریال به همان میزان که مردان را در معرض خطر قرار میدهد، آنها را صاحب اختیار نشان میدهد و به آنها خشونت میورزد، نسبت به زنان هم همین رویکرد را دارد.
یکی از شخصیتها در طول سریال میگوید: “ما ملت جنگجوها هستیم، نه بردهها”و به راحتی میتوانید تصور کنید که این جمله از دهان بروس لی خارج میشود. حیف که او زنده نیست تا «جنگجو» را بر روی صفحهی تلویزیون ببیند، اما خوشبختانه هواداران او بالاخره پس از مدتها شانس تجربهی این اثر هیجانانگیز را به دست آوردهاند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
47