در قسمت سیزدهم مجموعه «هیولا» monster، کمی بیشتر وارد روابط شخصی کامروا میشویم. ارتباط او با همکارش خانم زحمتکش، ابعاد جدیدی به اثر انتقادی مدیری اضافه میکند. رسوایی اخلاقی مدیران ردهبالا، خبر جدید و حتی شگفتآوری نیست و در اینجا «هیولا» باظرافت به این رسواییها کنایه میزند.
آنچه در پرداخت و نگاه «هیولا» شایان توجه است، نقش خانم زحمتکش در این رسوایی است. درحالیکه کامروا مردی بیقیدوبند است و با زنان دیگری هم در ارتباط بوده است، با آشکار شدن این رابطه، تنها همکار زن در مجموعه خاف است که مورد بیاحترامی قرار میگیرد و نگاههای ناخوشایند را به سمت خود جلب میکند. آنهم درحالیکه کامروا پشت صندلی مدیریتش نشسته است و روی از او برگردانده و حداقل در دنیای کاریاش آب از آب تکان نخورده است. اما خانم زحمتکش، برای جایگاهش، یا بهتر است بگوییم دوباره به دست آوردن جایگاهش باید زحمت بکشد.
مدیری و قاسمخانی که هردو در موقعیتهای مختلف موردانتقاد قرارگرفته بودند که نگاه ضد زنی دارند و این نگاه مردسالارانه را در آثارشان تشویق میکنند، از «هیولا» و فرصتی که در اختیارشان قرار داده است، استفاده کرده و برداشتی واقعی از نگاه جامعه به زنان ارائه دادهاند. فراموش نکنیم که کاراکتر خانم زحمتکش، نماینده یک زن کارمند است و در مقابل زنان خانهدار و خرافاتی دیگر که همسران اعضای هیئتمدیره هستند هم قرار میگیرد.
در آنسو، بعدازآنکه «هیولا» تمرکز اصلی خود را روی فساد مالی و ناکارآمدی سیستمهای اقتصادی گذاشته بود و با انتقاد از اختلاسهای چندمیلیاردی، بنمایه روایتش را پایهریزی کرده بود، این بار نیمنگاهی هم به فساد و جریانهای دلالی در عالم هنر میاندازد. «هیولا» مثل همیشه با زبانی تندوتیز، از قیمتگذاریهای جعلی روی تابلوهای نقاشی و نادیده گرفتن هنرمندان در زمان حیاتشان میگوید و با بیرحمی، یکی از اعضای این مجموعه را که در کار رصد کردن هنرمندان بیمار است را ناگهانی و درست هنگام بحث بر سر این مسائل میکشد.
مدیری در «هیولا» بارها ثابت کرده است که بیتعارف و بدون هیچگونه خودسانسوری، رک و راست حرفهایش را میزند و این بار، پلان پایانی قسمت سیزدهم، با نمایی از هنرمند درگذشته در مرکز قاب و اعضای هیئتمدیره در پسزمینه قاب و خارج از فوکوس، نشان میدهد که از مطرح کردن موضوعات موردنظرش، هیچ ابایی ندارد و حتی ممکن است با بیرحمی این کار را انجام دهد.
در نهایت، بعد از قسمت سیزدهم مجموعه «هیولا» باید بپذیریم که ریتم این سریال کندتر شده است و به نظر میرسد که روایت به ایستایی رسیده است. درواقع مدیری برای رونمایی از فینال هیجانانگیزی که در ادامه کارخواهیم دید که احتمالاً منجر به دستگیری هوشنگ خواهد شد، در این چند قسمت، تمرکزش را روی بسط روایت گذاشته است و پیشروی زیادی در قصه و کنش کاراکترها نمیبینیم.
این رویکرد که شاید در نوع خود فکر شده و دراماتیک باشد، بعد از چند قسمت پرهیجان اولیه این مجموعه، کنشهای کاراکترها و انتقادات تندوتیز «هیولا» حالا کمی ملالت به این مجموعه آورده است. در حقیقت نمیتوان انکار کرد که انگار «هیولا» به تکرار رسیده است.
چالش مدیری و «هیولا» ازاینجا به بعد شروع میشود. مسلماً پایانبندی یک مجموعه چندقسمتی با روایتی پیوسته، کار راحتی نیست. حالا مدیری و گروه نویسندگانش، که تاکنون روایت قابل قبولی ارائه دادهاند، با مشکلترین قسمت کار مواجهاند. «هیولا» باید بهگونهای که نه طولانی و کشدار به نظر برسد و نه انگار سروته آن را زدهاند و به سرانجام رساندهاند به پایان برسد.
همچنین سرنوشت هوشنگ، مهمترین نقطه عطف «هیولا» از ابتدا تا پایان خواهد بود. اینکه سرنوشت هوشنگ به گونهای باشد که زیادی بیننده را احساساتی نکند و درعینحال از واقعیت دور نباشد هم چالش بعدی است که مدیری در آخرین تجربه کارگردانیاش با آن روبروست.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
1