“عمو اسم مرا هوشنگ گذاشته بود. از تو شاهنامه پیداکرده بود. که با لهجه محلی “هوشو” صدام میکردند. یعنی هوشنگ کوچولو. گویا مادرم اسمم را رحیم گذاشته بود. من تنها هوشنگ آبادی بودم. هرکس ایراد میگرفت و میگفت هوشنگ یعنی چه؟ عمو میگفت یعنی باهوش، تیزهوش، فارسی خالصه. آغ بابا میخندید و میگفت: تیزش را قبول داریم ولی هوشش را نه!”
هوشنگ مرادی کرمانی، در کتاب «شما که غریبه نیستید» شرح احوال خودش را با همان زبان شیرین کودکانه بیان میکند. در همین کتاب میگوید که چگونه هوشنگ و هوشو شده است. شاید اگر رحیم بود هم همینقدر دوستش داشتیم. اما معلوم نیست که اگر عمویی معلم و باسواد نداشت که نامش را از شاهنامه انتخاب کند، چه بلایی بر سر قصههای محبوب کودکیمان میآمد.
همچنین بخوانید:
نگاهی به پنج اتفاق مهم دوران بازیگری پژمان جمشیدی
هوشنگ مرادی کرمانی با نوشتههایش هم چهره ادبیات کودکان و نوجوانان را تغییر داد و هم فصل جدیدی در اقتباس سینمایی ایجاد کرد. کرمانی آنقدر به جزئیات وفادار است که انگار فیلم مینویسد. نوشتههایش پر است از فضاسازی. هر برگ را که میخوانی انگار پیش چشمانت زنده میشود. هر حادثه عمیقاً با خواننده ارتباط برقرار میکند و درونش حسی نهفته، که خودش هم از آن خبر نداشته را بیدار میکند. کرمانی خود دراینباره میگوید:
” هنگام نوشتن داستان به جنبههای سینمای آن فکر میکنم؛ درواقع داستان را بهصورت تصویری میبینم و به همین دلیل در رابطه با آثاری که از روی داستانهایم ساختهشدهاند، کمترین مشکل را دارم.”
شانزدهم شهریور، تولد هوشنگ مرادی کرمانی است. نویسندهای که حتی اگر کتابهایش را نخوانده باشید، او را میشناسید. به مناسبت تولد هفتادوپنجسالگی کرمانی، سری میزنیم به اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی که از آثار او انجامگرفته است.
1- قصههای مجید – کیومرث پوراحمد
ردپای مجید را باید در کودکی خود کرمانی یافت. زمانی که در سیرچ کنار مادربزرگ و پدربزرگ و عمو بزرگ میشد و فقط هوشو بود. مجید، پسرکی است عاشق شعر و ادبیات که در ریاضی ضعیف است. کنجکاو است و کنجکاویاش همیشه کار دستش میدهد. مجید دائماً در تلاش است، مرزهای دنیای کوچکش را جابهجا کند. بیشتر بداند و بیشتر ببیند. مجید، با همه شیطنتهایش، معصومیتی دلربا دارد. قصههای مجید بااینکه برای کودکان و نوجوانان نوشتهشده است، اما مخاطب بزرگسال را هم همانقدر جذب میکند.
اقتباس پوراحمد هم عالی است. او طنز و تلخی توأمان اثر را بهخوبی به کارش میآورد. فضای کودکانه مجید را به شیوهای به بیننده نشان میدهد که مانند کتاب، بزرگسالان هم جذب میشوند. مجید او هم که انگار یکراست از میان «قصههای مجید» بیرون آمده است. مهدی باقر بیگی، نوجوانی لاغر و دراز، با گویش شیرین اصفهانی، مخاطب را مجذوب خود میکند. بیبی هم همان پیرزن سادهدلی است که کرمانی تصویر کرده است. قسمتی که بیبی بعد از شکایت مدرسه از صادق هدایت خواندن مجید، به کتابفروشی میرود و به دنبال صادق هدایت میگردد تا با او دعوا کند، تجلی کامل شخصیت بیبی است.
پوراحمد بعد از موفقیت «قصههای مجید» در تلویزیون، چند قصه دیگر از این کتاب را در قالب فیلم سینمایی به تصویر درآورد. در این زمان مهدی باقر بیگی دیگر بزرگشده بود و شبیه مجیدی که میشناختیم نبود. پوراحمد هم با درهم آمیختن چند قصه از کتاب در یک فیلم انسجام اثرش را از بین برد و این اقتباسهای سینمایی چندان موردتوجه قرار نگرفت.
2- مهمان مامان – داریوش مهرجویی
کرمانی میگوید سرسختی پیرمرد رمان “پیرمرد و دریا” و لایههای درونی این قصه برای او تداعی یک مجید را آمریکایی را کرده است. بیراه نیست اگر شخصیت پدر خانواده با بازی حسن پورشیرازی در «مهمان مامان» را ورژن بزرگسال مجید دانست. مردی که در میان مشکلات اقتصادی و بیکاری و هزار مشکل دیگر، دودستی به عشقش به سینما چسبیده است. مانند مجید که در لحظات حساس حس شاعریاش گل میکرد، او هم زیر آواز میزند و آهنگهای قدیمی فیلمها را میخواند.
مهرجویی در فیلمش، بهخوبی توانسته طنز و تلخی متن اصلی را جاری سازد. در پشت همه خوشیها و سفره شام و بگومگوها، فقر و اعتیاد و تنهایی است. مهرجویی مانند «اجارهنشینها» آدمهای خانه شلوغ قصه را نماد جامعه میکند و دقت کرمانی به جزئیات را وارد فیلمش میکند.
3- خمره – ابراهیم فروزش
«خمره» هم، داستانی کودکانه است که از مشکلات اجتماعی و محرومیتها سر برمیآورد. دانش آموزان مدرسهای شیر آب ندارند و بهجای آن از خمره آب مینوشند تا اینکه خمره میشکند. مدیر و اهالی روستا تلاش میکنند برای این مشکل راهحلی پیدا کنند. همکاری همه برای حل این مشکل میشود قصه اصلی «خمره».
ابراهیم فروزش در اقتباسی موفق از این اثر کرمانی ، فیلمی کودکانه میآفریند که درونمایههای همیشگی آثار کرمانی را در خود دارد. او هم مانند مهرجویی میان شوخوشنگی فضای حاکم بر روایت و تلخی گزندهای که در لایههای زیرین روایت جاری است، به تعادل میرسد. تعادلی که رمز اصلی جادوی کرمانی است.
«خمره» در سال 1994 برندهٔ جایزهٔ یوزپلنگ طلایی از جشنواره فیلم لوکارنو شد. بعدها، علی احمدی با برداشتی آزاد از این داستان، انیمیشنی ساخت که به بخش مسابقه پنجاه و یکمین دوره جشنواره بینالمللی انسی فرانسه راه یافت. این مجموعه انیمیشن در چهارمین دوره جشنواره فیلم جیپور هندوستان بهعنوان بهترین فیلم انیمیشن برگزیده شد.
4- گوشواره – وحید موسائیان
این بار قهرمان اصلی قصه هوشنگ مرادی کرمانی یک دختربچه است. دختری که از خانوادهای فقیر میآید و به یک جشن تولد دعوت میشود. دخترک گوشوارهای برای دوستش میخرد و به تولد میرود. در مهمانی است که بازندگی جدیدی روبرو میشود. زندگی پر از تجملات و پدری که شباهتی به پدر خودش ندارد.
قصه «گوشواره» اساساً قصه تلخی است. نه آنقدر تلخ که لحن کودکانه اثر بر آن غالب نشود. اما حقایقی که کرمانی در این اثر بیان میدارد، واضحتر از همیشه جلوی روی خواننده قرار میگیرد. موسائیان در تلاش برای آنکه اثری در ژانری کودک بیافریند و درعینحال، به متن اصلی وفادار بماند، چندان موفق نیست. بااینحال، «گوشواره» در سینمای کودک اثر نسبتاً قابل قبولی محسوب میشود، فقط بهاندازه «مهمان مامان» یا «خمره» در برقراری ارتباط با مخاطبش خوب عمل نمیکند.
5- مربای شیرین – مرضیه برومند
هوشنگ مرادی کرمانی قصه گوی دنیای کودک است و مرضیه برومند فیلمساز این دنیا. قاعدتاً «مربای شیرین» باید کاری موفق از آب درمیآید. اما حیف که بهجرئت میتوان ادعا کرد، ضعیفترین اقتباسی که از آثار کرمانی صورت گرفته، «مربای شیرین» است. «مربای شیرین» مثل بقیه قصههای کرمانی نیست. نه لحن کودکانهاش غالب است و نه تلخی که همیشه از آثارش دیدهایم در کل روایت جریان پیدا میکند. تنها در پایان و گرهگشایی نهایی است که قصه عمیق میشود و میتواند مخاطب را درگیر کند.
اقتباس برومند هم تعریفی ندارد. او با تکیه بیشازحد بر بعد کودکانه این داستان، از پرورش مناسب قصه بازمیماند. روایتش را با فانتزی و موسیقیهایی میآراید که بههیچوجه روی اثر اصلی کرمانی نمینشیند و یکسره از واقعگرایی که تم اصلی آثار کرمانی است بازمیماند.
اقتباسهای دیگری هم از آثار کرمانی ساختهشده است. فرهنگ خاتمی، «تنور» را به تصویر درمیآورد و سعید ابراهیمی فر «تکدرختها» را. محمدعلی طالبی هم سه اقتباس از آثار کرمانی انجام داده است؛ «چکمه»، «تیکتاک»، و «سه کیسه برنج».
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
30