واژگانی چون سرنوشت، شانس، بخت و جبر در میان مردم بسیار به کار می رود؛ زیرا این گونه، رفتار و بازتاب های آن را توجیه می کنند و دل های خود را تسکین می دهند. هرگاه با بدبیاری روبرو می شوند یا به زندگی خفت باری تن می دهند و یا گرفتار موادمخدر شده و به فلاکت و بدبختی می افتند، آن را به سرنوشت و بخت بد خودشان نسبت می دهند؛ و هنگامی که از آنان خواسته می شود تا کاری کنند و به زندگی خود سامانی دهند و از بدبختی رهایی یابند و تغییری را ایجاد کنند، می گویند: مگر می شود سرنوشت را تغییر داد؟ نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا امکان تغییر سرنوشت و چگونگی آن را تحلیل و تبیین نماید.
چیستی قضا و قدر
یکی از مهم ترین مباحث اسلامی، مسئله قضا و قدر است؛ چرا که تاثیر بسیار شگرفی در رفتار آدمی در زندگی دنیوی دارد. فهم درست و پذیرش این مسئله در حوزه بینشی و نگرشی آدمی موجب می شود تا زندگی انسان دگرگون شود و سبک زندگی جدیدی برای او رقم بخورد. مسایلی چون جبر و اختیار نیز ارتباط تنگاتنگی با این مسئله دارد؛ بنابراین، می توان گفت که بسیاری از رفتارهای ما تحت تاثیر بینش و نگرش ما نسبت به قضا و قدر قرار می گیرد.
قضا، در لغت به معنای حکم (ترتیب العین، خلیل بن احمد الفراهیدی، ج 3، ص 1490، «قضی»؛ لسان العرب، ابن منظور، ج 11، ص 209، «قضی») و نیز به معنای تمام کردن کار آمده است. قضای منسوب به خداوند، اخص از «قدر» است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 674، «قضی») و از آنجا که پدیده ها در وجود و تحقق، مستند به خداوند متعال هستند، اگر خداوند، تحقق پدیده را اراده کند و علل و شرایط آن تمام شود و راهی برای پدیده باقی نماند مگر موجود شدن به تعیین الهی و از دایره تردید و ابهام خارج شود، این اراده، قضای الهی نامیده می شود.
قضا، هم در دایره تکوین است و هم در دایره تشریع. از نظر فلسفی نیز قضا خروج از تردید و ابهام و ضروری شدن وجود از ناحیه علت تامه می باشد که واجب تعالی است؛ زیرا مقصود از قضا تمام شدن امر و تعیین و تعین پیدا کردن است.
علامه طباطبائی می فرماید: قدر، مقدر را حتمی نمی کند و احتمال عدم وقوع دارد، اما هنگامی که مورد قضا واقع شد، چاره ای جز وجود و تحقق ندارد. (المیزان، علامه طباطبایی، ج 13، ص 72- 75) در آیات قرآنی واژه های «امر»، «کلمه»، «کتاب»، «قضی» و مشتقات آنها برای بیان این مفهوم استفاده شده است.
اما قدر در لغت به معنای بیان کمیت شیء (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 658 «قدر») مقدار و اندازه چیزی به حسب وزن یا به حسب زمان و مکان، اندازه نمودن، فرمان دادن، حکم کردن، محدود ساختن حوادث و اشیاء به علل مادی و شرایط زمانی و مکانی (نثر طوبی، علامه شعرانی، ص 288) آمده است.
قدر در اصطلاح، اندازه اشیاء و تعیین حدود وجودی آنها است؛ (المیزان، طباطبایی، ج 19، ص 90) به بیان دیگر، تقدیر امری از ناحیه خداوند، قرار دادن آن به اندازه و مقداری است که حکمت اقتضا می کند. (مجمع البیان، طبرسی، ج 9- 10، ص 785) در آیات قرآنی از واژه های «اجل»، «کتب»، مشتقات «قدر» و بعضی عبارات دیگر برای بیان مفهوم قدر استفاده شده است.
بنابراین، گام نخست در تحقق هر چیزی تقدیر الهی و سپس قضا و پس از آن امضای الهی است. اگر چیزی در مرحله قضا قرار گرفت، بی هیچ شک و تردیدی تحقق خواهد یافت، اما در مقام تقدیر قابل تغییر است.
خداوند در آیاتی از جمله 22 و 23 سوره حدید از امکان تغییر قدر سخن به میان آورده و آن را مستند به رفتار و عملکرد مردم دانسته است. همچنین در آیات 21 تا 26 سوره مائده از قابلیت تغییر مقدرات الهی با تغییر عملکرد مردم و امت سخن به میان آمده است.
در حقیقت در این آیات سخن از امکان تغییر در مقدرات الهی است، اما در عین حال تاکید شده که این تغییر مقدرات تنها در سایه تغییر رفتار و عملکرد مردم و امت ها امکان پذیر است. از این رو درخواست انسان برای تغییر مقدرات بی آنکه تغییری در رفتار و عملکرد صورت گیرد، درخواستی نادرست شمرده شده است. (نساء، آیه 77؛ ابراهیم، آیه 44؛ منافقون، آیه 10)
البته از آیه 10 سوره ابراهیم و نیز 2 تا 4 سوره نوح چنین استنباط می شود که یکی از راه های تغییر تقدیر و مقدرات الهی، درخواست های پیامبران و اجابت آن از سوی خداوند است؛ اما باید دانست که آنچه به عنوان عامل اصلی تغییر در مقدرات الهی می شود، تغییر رفتار و عملکرد خود مردم است؛ از این رو خداوند به مردم هشدار می دهد که حتی اگر پیامبر(ص) نیز بخواهد، تغییری در مقدرات امت ها و ملت ها پدید نخواهد آمد. (یونس، آیات 48 تا 50)
به هر حال، تغییر در سرنوشت و مقدرات زمانی خواهد بود که انسان ها رفتارهای خویش را اصلاح و تغییر دهند و براساس نظام احسن الهی عمل و حرکت نمایند. اگر بندگان رفتارهای خویش را تغییر داده و اصلاح نمایند، مقدرات الهی نیز تغییر می یابد و مسایل و حرکت هستی به نفع آنان رقم می خورد.
بنابراین، هرگونه تغییر از مثبت به منفی و از منفی به مثبت در عملکردها و رفتار آدمی، موجب تغییر در سرنوشت و تقدیر اوست؛ پس اگر رفتار منفی اصلاح شود، از بدبختی می رهد؛ چنانکه اگر رفتار مثبت به منفی تبدیل گردد، گرفتار بدبختی می شود. این همان تغییری است که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است.
به سخن دیگر، هرگونه تغییر در تقدیر و سرنوشت بشر، منوط به تغییر در رفتار آدمی است. مشیت الهی بر این قرار گرفته است که اگر مردم رفتار و عملکرد خویش را تغییر دهند، تقدیر و سرنوشت آنان نیز تغییر می یابد. (رعد، آیات 38 و 39) اما اگر مشیت الهی از مقام تقدیر به مقام قضا برسد، دیگر قابل بازگشت نیست؛ چرا که قضای الهی حتمی و قطعی است و تبدیل و تحویل و تغییری در آن راه نمی یابد. (رعد، آیات 38 تا 41؛ المیزان، ج11، ص 374)
خداوند در آیات بسیاری از حتمی و غیرقابل تغییر بودن قضای خود خبر داده است. در آیاتی از جمله 117 سوره بقره و 47 و 59 و 154 سوره آل عمران و آیات دیگر قرآن، قضای خداوند، امری غیرقابل تغییر و تخلف ناپذیر در وقوع معرفی شده است. بنابراین، در مقام قضا هرگز تغییری رخ نخواهد داد و آنچه قضای آن صادر شده، بی هیچ تردیدی وقوع خواهد یافت.
مقام محو و اثبات
یکی از اصطلاحات قرآنی و روایی، محو و اثبات است. این اصطلاح هم ارتباط تنگاتنگی با مسئله تقدیر و سرنوشت دارد؛ زیرا این اصطلاح بیانگر امکان تغییر در مقام تقدیر است.
محو در لغت به معنای برطرف کردن اثر، پاک کردن نوشته و نقش و از میان بردن آن است. اثبات نیز به معنای ثابت گردانیدن و ضدسلب آمده است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 762 و 171؛ لسان العرب، ج13، ص 43) در قرآن محو در مقابل اثبات و هر دو در کنار ام الکتاب قرار گرفته است. (رعد، آیه 39)
از واژه محو و اثبات به لوح محو و اثبات و از ام الکتاب به لوح محفوظ نیز یاد شده و گفته شده که آنچه در لوح محو و اثبات ثبت است، قابل تغییر بوده و ممکن است تغییر یافته و محو گردد؛ اما آنچه در لوح محفوظ آمده غیرقابل تغییر است. البته حکم محو و اثبات، بر همه حوادث عالم عمومیت دارد. (المیزان، ج11، ص 375)
براساس آموزه های قرآنی، تقدیرهای پیشین الهی براساس مشیت او، قابل محو و اثبات و تغییر و تحول است. (رعد، آیه 39) از آیه 24 سوره شوری نیز بر می آید که سنت محو و اثبات یک سنت دایمی و قانون حاکم بر هستی است. این بدان معناست که سرنوشت هر انسان و امتی در جهان تا زمانی که در لوح محو و اثبات است، قابل تغییر است و شخص می تواند با تغییر رفتار و عملکردش آن را تغییر دهد.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که محو و اثبات و ام الکتاب دو کتاب است: یکی کتابی غیر از ام الکتاب که خداوند هر آنچه را بخواهد از آن محو می کند و آنچه را بخواهد در آن ایجاد می کند؛ و دیگری ام الکتاب که چیزی در آن تغییر داده نمی شود. (مجمع البیان، ج5 و 6، ص 458؛ تفسیر نورالثقلین، ج2، ص517، حدیث 184)
بنابراین می توان گفت که تفاوت کتاب محو و اثبات با ام الکتاب در همان تفاوتی است که میان قدر و قضا است. آنچه در کتاب محو و اثبات نوشته می شود مانند قدر الهی است که قابل تغییر می باشد و آنچه در ام الکتاب است همانند قضای الهی می باشد که قابل تغییر نیست.
منشا آنچه دو کتاب محو و اثبات و ام الکتاب، مشیت الهی است؛ چنانکه منشا قضا و قدر الهی نیز مشیت الهی است. به این معنا که مشیت و اراده الهی اقتضای آن را دارد که در یک مرحله امری قابل تغییر باشد ولی در مرحله دیگر قابل تغییر نباشد؛ چنان که امور هستی به دو دسته ثابت و متغیر دسته بندی می شود؛ چرا که برخی از امور در هستی قابل تغییر هستند ولی برخی دیگر امور ثابتی می باشند که تغییری در آن راه نمی یابد. از جمله امور ثابت در هستی می توان به سنت های الهی حاکم بر هستی اشاره کرد که قابل تغییر و تبدیل و تحول نیست و می توان آن را همان اموری دانست که در ام الکتاب است. مشیت الهی اقتضای این را داشته که این دسته امور ثابت و بی تغییر و تبدیل و تحویل باشند، در حالی مشیت الهی در امور دیگر تغییر را اقتضا می کند. (رعد، آیه 39، شوری، آیه 24)
زمان تغییر تقدیر و سرنوشت
چنان که گفته شد، هر انسانی می تواند با تغییر در رفتار و عملکرد خود، سرنوشت و تقدیر خویش را تغییر دهد و از خوشبختی به بدبختی یا از بدبختی به خوشبختی تبدیل و تغییر دهد.
در حقیقت یکی از سنت های الهی این است که سرنوشت و تقدیر هر انسانی به دست خود قابل تغییر باشد. بر این اساس، رفتارها و کارهای خوب و بد ما در تغییر سرنوشت ما تاثیر مستقیم و شگرفی دارد و می تواند سعادت را به شقاوت و یا شقاوت را به سعادت تبدیل کند.
زمان این تغییر در هر سال در شب قدر اتفاق می افتد. به این معنا که هر ساله در شب قدر هر انسانی با رفتاری که در طول سال در پیش گرفته، سرنوشت سال آینده خود را تغییر می دهد. در حقیقت شب قدر همانند یک تبدیل گر و تغییردهنده عمل می کند. کسانی که در طول سال، عملکرد و رفتار خوب و اصلاحی داشتند، در شب قدر سرنوشت دیگری را برای خود رقم می زنند و خوشبختی را برای سال آینده خود می نویسند.
از امام صادق(ع) روایت شده است زمانی که شب قدر فرا رسد، فرشتگان، روح و نویسندگان الهی به آسمان دنیا فرود می آیند. پس آنان می نویسند آنچه را که در آن سال از قضای الهی باشد. پس زمانی که خداوند اراده کند، چیزی را مقدم یا موخر سازد، یا آن را بکاهد یا بر آن بیفزاید، امر می کند که محو کنند آنچه را او بخواهد، سپس محقق می سازد آنچه را اراده کرده است. (تفسیر قمی، ج1، ص366؛ تفسیر نورالثقلین، ج2، ص515، حدیث 174)
بنابراین، در شب قدر به اقتضای رفتار و عملکرد آدمی قدر و سرنوشت جدیدی رقم می خورد و هر کسی که خود را اصلاح کرد، در سال دیگر قضای دیگری برای خود خواهد داشت و کارهای وی به راه خواهد بود و از مصیبت و بلارهایی می یابد. در شب قدر کاری که انجام می گیرد مانند از میان رفتن تاریکی شب با آمدن روشنایی روز است و یا مانند محو روز و آمدن تاریکی شب خواهد بود. این بستگی به عمل و رفتار آدمی دارد که چگونه سرنوشت خویش را تغییر می دهد.
احاطه علمی خداوند در این تغییر سرنوشت و قضا و قدر تاثیر به سزایی دارد؛ چرا که خداوند به حکم علم خویش جهان را مدیریت می کند و سرنوشت ها را تقدیر و یا قضا و امضا می کند. البته انسان ها به سبب عدم احاطه علمی به هستی، درک درستی از مسئله محو و اثبات و قضا و قدر ندارند؛ همین عدم احاطه علمی و آگاه نبودن به زیربنای قوانین اثبات و محو است که بسیاری را سرگردان می کند؛ اما کسانی که از طریق آموزه های وحیانی به حقیقت قوانین و سنت های الهی در قضا و قدر و محو و اثبات آشنا هستند و ایمان می آورند، رفتار درستی را در پیش می گیرند و سبک زندگی خود را تغییر می دهند.
این دسته از افراد مومن به سبب ایمان و آگاهی به احاطه علمی خداوند و حکمت و علم او، هرگاه با مشکل و مصیبتی مواجه شوند، نخستین کاری که انجام می دهند، استغفار از خداوند و سپس بازبینی عملکرد و رفتار براساس موازین اسلامی و اخلاقی است تا به تغییر آن اقدام کرده و زمینه را برای تغییر قدر و سرنوشت خود فراهم آورند.
چگونگی مواجه شدن با تقدیر و قضا
انسانی که گرفتار قضای الهی شده می بایست صبر پیشه کند، زیرا قضای الهی تغییرناپذیر است. پس صبر به او کمک می کند تا از آن مشکل و مصیبت بگذرد بی آنکه تحت تاثیرات منفی آن قرار گیرد و از دین و ایمان خارج شود. (طور، آیه 48، قلم، آیه 48، انسان، آیه 24)
هر مصیبتی که بر آدمی وارد می شود در کتاب محو و اثبات نوشته شده و مقدر گردیده است؛ پس تنها با تغییر رفتار می توان آن را تغییر داد. اما اگر به مقام قضا درآید دیگر تغییرناپذیر است و می بایست بر قضای موجود صبر کرد و برای آینده و رهایی از آن با تغییر رفتار و عملکرد چاره اندیشی نمود. (حدید، آیه22 و آیات دیگر)
به سخن دیگر، می توان با تقدیر الهی و مقدراتی که در زندگی انسان نوشته شده، با تغییر عملکرد و رفتار، کاری کرد که آن تقدیر تغییر یابد، ولی با قضای الهی نمی توان جز با صبر و شکیبایی کنار آمد.
البته این بدان معنا نیست که در برابر قضای الهی بیکار بنشینیم، بلکه می بایست با استغفار و تغییر عملکرد و صدقه و انفاق و امور دیگری که در آیات و روایات بیان شده، اقداماتی را انجام دهیم که این حکم تخفیف یافته یا در آینده برداشته شده و تغییر یابد.
بنابراین، هر انسانی می تواند با تغییر رفتارهای خود حتی قضای الهی را نیز مدیریت کند، هر چند که این حکم، قطعی و غیرقابل تغییر می باشد و بلایی که فرود آمده را نمی توان برطرف کرد و تغییر داد، ولی می توان نسبت به آینده آن را تغییر داد و از آثار و تبعات آن فرو کاست.
به طور کلی در مسئله مقدرات دست انسان بسیار باز است و هر انسانی می تواند با اصلاح رفتار و عملکرد خویش در طول سال، مقدرات خود را در کتاب محو و اثبات تغییر دهد و زندگی بهتری را برای خود رقم زند.