این شاعر در گفتوگو با ایسنا، درباره برگزاری جلسههای ادبی در مکانهایی مثل کافهها اظهار کرد: ممکن است گاهی برگزارکنندگان این جلسات نتوانند جایی را از سازمانها، ادارات و نهادهای مربوطه بگیرند و برای همین جلسهشان را گاهی در منازل شخصیشان و گاهی هم در کافهها برگزار کنند. کافههای ما چه بهتر که به این سمتوسو حرکت کنند تا اینکه خدایی نکرده محفل پرورش معتادان باشند. چه بهتر کسانی که به طور اتفاقی گذرشان به این کافهها میافتد با دیدن جلسات شعرخوانی، کتابخوانی و قصهخوانی علاقهمند شوند و به این سمتوسو بیایند تا مخاطبان کتاب، کتابخوانی، شعر و شعرخوانی هم بیشتر شوند.
او افزود: برگزاری جلسات ادبی چه از روی ناچاری و چه به دلخوه افراد اتفاق بدی نیست. هر کس میتواند بیاید، هزینه سفارش خود را بدهد و زمانی را هم در کنار دوستان همقلم و همذوق خودش بنشیند و بهره بگیرد و بهره برساند.
محقق با بیان اینکه انجمنهای ادبی پرسابقهترین جمعهای ادبی و فرهنگی در ایران، افغانستان، پاکستان و شبه قاره بودهاند، گفت: مشکلی که هست این است که تاریخچه بسیاری از این انجمنها نوشته، ثبت و ضبط نشده و اطلاعات زیادی از آنها باقی نمانده است. ما انجمنهایی داریم که سابقه بسیار بسیار طولانی دارند و در کتابهای پیشینیان ما اشارههایی به وجود و حضور این انجمنها شده است؛ مثلا انجمن هرات که سابقه بسیار طولانی دارد. انجمنهایی هم در ایران مثل انجمن مرحوم آقای فرخ در خراسان یا انجمنهای دیگری مثل انجمن «قدس» در دورههای گذشته وجود داشته است.
این شاعر در پاسخ به این سوال که آیا در انجمنهای ادبی افغانستان، پاکستان و ... هم زبان فارسی مورد استفاده بوده است، اظهار کرد: بله، عمدتا به زبان فارسی بودهاند. اما طبیعی است که زبانهای دیگری هم وجود داشته است. مثل کشور ما که علاوه بر زبان فارسی، زبانهای دیگری هم دارد و ممکن است در انجمن فارسیزبان آذربایجان، عدهای شعر ترکی هم بخوانند که این منافاتی ندارد. اما به هر حال بخش عمدهای از این انجمنها به زبان فارسی میپرداختند که گزارشی هم از آنها در برخی کتابهای تذکره و تاریخ هست. بعضی از انجمنها بودند که سوابق خودشان را با وسواس ثبت و ضبط میکردند؛ مثل انجمن «دانش» در همدان یا انجمنهایی در نقاط دیگر. بعدا که دفتر و دستکشان دست آدمهای علاقهمند رسیده، آنها را تصحیح و منتشر هم کردهاند. به هر حال پربسامدترین جمعهای فرهنگی و ادبی در کشور ما انجمنهایی بودند که عمدتا انجمن شعر بودند تا انجمن داستان و غیره.
معاون شعر بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان درباره ارتباط انجمنهای ادبی که از گذشته بودهاند نیز بیان کرد: انجمنهای ادبی غالبا ظروف مرتبطی نبودند و با یکدیگر ارتباطات زیادی نداشتند. جمعها و محفلهای خصوصی و نیمهخصوصیای بودند که عده خاصی از دوستان دور هم جمع میشدند و جلسه برگزار میکردند. اما بعضی از این انجمنها ارتباطاتی هم با هم داشتند، هم با هم مبادله شعر میکردند و هم گاهی شاعران شرکتکننده در یک انجمن به انجمن دیگر که در شهر دیگری بود، مسافرت میکردند.
او ادامه داد: من سوابقی را از بعضی انجمنهای شهر خودم، همدان و حتی اصفهان پیدا کردهام که نشان میدهد مراودهای بین انجمن ادبی همدان و انجمن ادبی اصفهان برقرار بوده است و شعرهای اینها در مجموعههای هم میآمده که نمونههایش مثل شعرهای آیتالله فنای همدانی در دانشنامه مرحوم آقای الفت که از مسئولان انجمن ادبی اصفهان بوده درج شده که این نشان میدهد ارتباطاتی وجود داشته است. ولی اکثریت آنها با هم ارتباط زیادی نداشتند و مراودهای بینشان اتفاق نمیافتاده است. در چند سال اخیر در بنیاد شعر و ادبیات داستانی برای رفع این نقیصه و کمک به انجمنها تلاش کردیم تا اساسنامهای را به تصویب وزارت ارشاد برسانیم؛ اساسنامهای که بتواند انجمنها را احضار کند، در کنار هم قرار بدهد و بتواند ارتباطی بینشان برقرار کند و در عین حال امکان کمک به آنها را برای فعالیتهای بیشتر ادبی مهیا کند.
جواد محقق با بیان توضیحاتی درباره برگزاری جشنوارهای برای انجمنهای ادبی با عنوان جایزه «ملکالشعرای بهار» توسط بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان گفت: در حال حاضر تعداد انجمنهایی که ما ثبت کردهایم و شناسنامه دارند به بیش از 1100 انجمن میرسد که اکثریت آنها شناسنامه گرفتهاند و بقیه هم در جریان انجام این کار هستند. در این فرآیند خیلی برای ما مهم نبود که این انجمنها زیر نظر جایی هستند یا اینکه در منزل شخصی کسی برگزار میشوند؛ مهم این بود که این انجمنها تشکیل و جلساتشان مرتب برگزار شوند و افرادی برای آموختن و آموزش دادن در آنها شرکت کنند. هر سال جشنوارهای برایشان برگزار میشود و اگر بخواهند جلسهای برگزار کنند و نیازمند استاد یا معلم باشند، با همکاری و هماهنگی آنها افرادی اعزام میشوند و هزینه رفت و برگشت و حقالتدریسشان هم توسط ما پرداخت میشود و آنها باید فقط هزینه اسکان و تغذیه آن استاد را تامین کنند.
او همچنین در پاسخ به سوال مطرحشده درباره میزان همکاری نهادهای مربوطه در ارائه مکان برای برگزاری نشستهای انجمنهای ادبی اظهار کرد: نمیتوان یک اظهارنظر واحد داشت. گاهی ممکن است مسئول جایی خودش برای فعالیتهای فرهنگی خیلی ذوق نداشته باشد یا این کار را مرتبط با اهداف سازمانی خودش نبیند و در نتیجه همکاری نکند و برخی دیگر هم برعکس ممکن است استقبال کنند. امروزه با بودن این همه خانه فرهنگ، فرهنگسرا، مسجد و کتابخانه فعال امکانات بیشتری به نسبت گذشته وجود دارد اما با این حال من خودم هم سالها انجمنی را در شهر خودم، همدان تاسیس کرده بودم و برگزار میکردم، ایرادی هم در این کار نیست، اما واقعیت این است که گاهی برخی از دوستان جوان ما طریقه تعامل با سازمانها، نهادها و موسساتی را که امکان دادن اتاق یا جایی را دارند، ندارند. یافتن راه و زبان تعامل و گفتوگو نکته اصلی این حلقه مفقوده است. به نظرم اگر این تعامل وجود داشته باشد و دوستان ما اهل گفتوگو و تعامل باشند، میتوانند توافق و انجمنشان را برپا کنند.
این شاعر افزود: حس شخصی من این است که متاسفانه ما در این زمینه هم مانند زمینههای دیگر خیلی بلد نیستیم حرف بزنیم و این معضل یک معضل جدی و اساسی است که در همه حوزههای دیگر از خانواده گرفته تا جامعه و جریانهای سیاسی خیلی برقرار نیست.
جواد محقق با بیان اینکه در سال 1359 انجمن ادبی «میلاد»، نخستین انجمن استانی بعد از انقلاب را تأسیس کرده است، درباره اینکه شاعران و نویسندگان جوان در میان تعدد انجمنهای ادبی چطور میتوانند انجمن مناسب و مفید را برای خود انتخاب کنند، بیان کرد: بهنظرم تنها راهش شرکت در یک یا دو جلسه از نشستهای آن انجمن است. همچنین باید اطلاعاتی را هم از طریق شنیدههایشان و هم از طریق اطلاعات جنبی دیگر مثل سابقه انجمن پیدا کنند تا اگر با ذهن و ذائقهشان هماهنگ است و آنها را ارتقا میدهد در آن شرکت کنند، اگر هم نمیدهد، آن را ترک کنند یا انجمن دیگری پیدا کنند.