«ایتالیا ایتالیا» Italy Italy، یک فیلم اولی دیگر؛ فیلمی که شاید بهاندازه آنچه وقتی به یک فیلم اولی اشاره میکنیم، قوی و پخته نباشد، اما در نوع خود جذاب و ستودنی است و از خیلی فیلم اولیهای دیگر سر باشد. کاوه صباغ زاده، فرزند مهدی صباغ زاده با اولین فیلم خود یعنی «ایتالیا ایتالیا» در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر حضور داشت و اتفاقاً بازخوردهای خوبی هم گرفت.
همچنین بخوانید:
ایتالیا ایتالیا – برداشتی آزاد از یک عاشقانه
«ایتالیا ایتالیا» از آن دسته از فیلمهایی است که میتواند هم رضایت مخاطبان را جلب کند و هم حرفی برای گفتن دارد و ازلحاظ فرم و ساختار هم قابلقبول است؛ و البته همان فیلمی است که خروج مسعود فراستی در دقیقه بیست فیلم از سالن، واکنش تند مهدی صباغ زاده، تهیهکننده فیلم را در پی داشت و حواشی این منتقد سینما را بار دیگر بر زبانها انداخت.
«ایتالیا ایتالیا» فیلمی است شوخوشنگ، در یک فضای جدی و همین تضاد است که علاوه بر اینکه بیننده را به خنده وامیدارد، او را به فکر فرومیبرد.
«ایتالیا ایتالیا»، موضوع و بهتبع آن فیلمنامه سادهای دارد. خط داستانی که بدون پیچیدگی خاصی در مضمون روایت میشود و گرهگشایی و گرهافکنی غیرقابلانتظاری هم ندارد؛ اما پرداخت صباغ زاده از روابط دو جوان با گرایشهای اخلاقی و رفتاری متفاوت، داستانی جذاب آفریده است. عمده طنز آن مبتنی بر شوخیهای کلامی است و این طنزی که در دل موقعیت سخت یک زوج جوان پرورانده میشود از حائز اهمیتترین نکات «ایتالیا ایتالیا» است.
این پارادوکس مضمون و پرداخت، مهمترین نقطه قوت اولین تجربه فیلمسازی کاوه صباغ زاده است. او بهخوبی توانسته، انسجام و وحدت را در طول فیلمش و در خلال اوج و فرودهای داستانی و تحول شخصیتها به تصویر بکشد و درنهایت فیلمی یکپارچه و سرگرمکننده پدید آورد که بیننده را همراه میکند و روایتش را بهپیش میبرد.
از طرف دیگر، بااینکه این فیلم، یک روایت کاملاً کلاسیک و قصهگوست توانسته محتاطانه به مرزهای سینمای مدرن نزدیک شود و با عاریه گرفتن عناصری از سینمای مدرن و پستمدرن، آب و رنگی دلنشین به فیلم بیفزاید.
«ایتالیا ایتالیا» پر است از ارجاعات سینمایی و ادبی. در تیتراژ فیلم آمده که داستان اقتباسی است از داستانی از جومپا لاهیری، اما در خلال داستان اشاراتی هم به آخرین اثر منتشرشده خالد حسینی میشود. بازسازی صحنههای فیلمهای معروف و اشارات مستقیم به «هامون» داریوش مهرجویی در کنار حضور برخی از عوامل سینما در نقش خودشان از دیگر ارجاعت سینمایی آن ست؛ اما شاید مهمترین قرابت معنایی در «ایتالیا ایتالیا»، در ارجاع سینماییاش به فیلم «زندگی زیباست» روبرتو بنینی باشد.
در فیلم بنینی هم شاهد وضعیت بغرنج کاراکترها هستیم درحالیکه فضای کلی فیلم با خنده و شوخی پرشده است. «ایتالیا ایتالیا» هم مثل «زندگی زیباست» بنینی، با کاراکترهایی در فضایی آرمانی شروع میشود و با به تصویر کشیدن عشقی رؤیایی، فضایی آرامشبخش و جذاب برای مخاطبش فراهم میکند و درست ماند «زندگی زیباست» با شروع موقعیتهای بغرنج و حساس داستان و حتی تحول کاراکترهایش، فضای صمیمی و دلچسب نیمه اول فیلم را حفظ میکند، البته نه به آن مهارتی که بنینی در «زندگی زیباست» ارائه میکند.
دقت و سختگیری صباغ زاده در روایت موسیقیایی فیلم اولش نیز ستودنی است. تمام موسیقی فیلم انتخابی است و این انتخاب درنهایت دقت و ظرافت انجامگرفته است و بار دراماتیک فیلم را بهخوبی به دوش میکشد. همراهی موسیقی در «ایتالیا ایتالیا» ورای موسیقی متن است و کاملاً در جریان روایت داستان نقش تعیینکنندهای دارد. صباغ زاده با استفاده از موسیقی فضاسازی میکند و این اقدامی جسورانه و نسبتاً نوین است که در این فیلم کاملاً به بار مینشیند و نقش مهمی در حفظ انسجام و هماهنگی کل فیلم ایفا میکند.
«ایتالیا ایتالیا» علاوه بر سرگرم کردن مخاطبش، از طریق بازی با خاطرات وی و به وجود آوردن فضایی نوستالژیک و به کار گرفتن موسیقی بهعنوان عنصری مهم در پیشبرد روایت و شخصیتپردازی و انتقال احساس کاراکترها در موقعیتهای مختلف، مخاطبش را درگیر میکند و فضایی مفرح و شاد برایش ایجاد میکند که لزوماً با فضای داستانی در یکسو نیست، اما او را پس نمیزند و بعد از خاتمه فیلم مزه تلخی از ناکامی و شکست دردهانش باقی نمیگذارد.
دوربین در «ایتالیا ایتالیا» گرچه حرکاتی نرم و زیبا دارد و در قسمتهایی وارد کنش میشود و همراه شخصیتها حرکت میکند اما شگفتیآفرین ظاهر نمیشود. در نقطه مقابل، تدوین در عین نامحسوس بودن، فضای داستانی که صباغ زاده آفریده است را حفظ میکند. پرداخت سینمایی صباغ زاده هم از همین استفاده بهجایش از عناصر سینمایی نشاءت میگیرد. اینکه بدون اذیت کردن مخاطب و بدون هیچ اداواطوار اضافی، با آنچه در اختیار دارد، داستانی ساده از شروع و شکوفایی یک عشق تا شکست و فروریختن آن را به تصویر میکشد و در تمام این مدت بیننده نهتنها باشخصیتها همراه میشود بلکه به مضمونی ورای روایت خطی داستان میرسد و سالن سینما را با امید و حسی خوب ترک میکند. چیزی که این روزها در سینمای ایران کم میبینیم.
در کنار اینها، بازی بازیگران هم بسیار خوب و حسابشده ازکاردرآمده است. گرچه حامد کمیلی را تاکنون در یک فیلم سینمایی قابلتأمل ندیدهایم، اما بازی وی در این فیلم خوب و قابلقبول است و بهخوبی توانسته موقعیت سخت شخصیتش را منعکس کند؛ اما ستاره بیچونوچرای فیلم، سارا بهرامی است.
بازی وی راحت و روان است و در نیمه دوم فیلم احساسی و درونی. حضور بهرامی در چنین نقش پیچیده و دوستداشتنی برگ برنده فیلم صباغ زاده است. از منظر دیگر میتوان «ایتالیا ایتالیا» را فیلمی باحال و هوای زنانه دانست.
گرچه شخصیت اصلی فیلم نادر (حامد کمیلی) است، اما آنچه روایت داستانی صباغ زاده را جذاب میکند سفر شخصیت برفا (سارا بهرامی) است که از اوج شروع میشود و کمکم فرومیریزد. فروپاشی این شخصیت چنان ظریف و موشکافانه در فیلمنامه تنیده شده است که مفاهیم هویت و جنسیت در زندگی روزمره یک زوج جوان را بهخوبی منعکس میکند و برفا را تا حد زیادی به یک شخصیت پخته و شکلگرفته تبدیل میکند؛ اما آنچه بیش از فیلمنامه و مسیر کاراکتر برفا، این شخصیت را باورپذیر میکند و سفر داستانیاش را برای بیننده مهم و جذاب میکند بازی بینظیر سارا بهرامی است که افتوخیز این کاراکتر را کاملاً به تصویر میشود و یکپارچه در روایت حل میشود.
اما آنچه فیلم صباغ زاده را دچار تزلزل میکند، همین شخصیتپردازی است که هم در نیمه اول و هم در نیمه دوم با اغراق همراه است.
گرچه کاراکترهای اصلی روند تحولی یکدستی دارند اما نه شوخی و شنگی نیمه اول فیلم واقعی به نظر میرسد و نه شکست و مغموم بودنشان در نیمه دوم.
پیرنگ اصلی داستان، زندگی برفا و نادر (حامد کمیلی و سارا بهرامی) است اما صباغ زاده با اضافه کردن خرده پیرنگهایی با الهام از مشکلاتی که خودش در مسیر ساخت اولین فیلم بلندش با آن مواجه شده است، سیر منطقی حوادث را دچار مشکل کرده است و با سرک کشیدنهای بیدلیل و خارج از موضوعش به مقوله فیلمسازی، این فیلم را بین یک ملودرام عاشقانه یا عاشقانه موزیکال و یک درد و دل اجتماعی معلق نگهداشته است. شاید اگر صباغ زاده همانطور که جسورانه داستانش را پرداخته و بی محابا به سراغ موضوعی جدید رفته است، بهطور کامل وارد ژانر و قواعد مرسومش میشد و اینقدر به اینطرف و آنطرف سر نمیکشید، «ایتالیا ایتالیا» هم ساختاری استوارتر داشت هم با پرت کردن حواس مخاطب از فضای داستانی که بهخوبی پرداخته است اثر بهتری باقی میگذاشت.
اما درنهایت فیلم صباغ زاده برای یک فیلم اول بسیار امیدوارکننده است. «ایتالیا ایتالیا» نشان میدهد که صباغ زاده فیلمسازی جدی است که میداند چه میخواهد بگوید و از دانش لازم هم برخوردار است. مسلماً با افزایش تجربه و اعتمادبهنفس، کارهایی بهمراتب بهتر از وی خواهیم دید.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
26,533