روایتی از یک روز پیاده روی زائران حسینی(ع)

معمای بزرگ کربلا

کربلا- ایرنا- بی تردید نگاه حسابگر دودوتا چهارتا، نَه ۱۱۰ کیلومتر پیاده روی با پای برهنه را می فهمد، نَه یک هفته چرخاندن چرخ ویلچر با دست یا راه رفتن ۱۰ روزه با عصا را، و نه هدیه دادن و گذشتن از خیر غذایی خوشمزه که از ۶ ماه پیش مزه‌اش را نچشیده ای.

معمای بزرگ کربلا

برای فهمیدن راز این حقایق باید سراغ "ابوعلی" رفت که از 10 روز پیش خانه و کاشانه‌اش را در خانقین استان دیاله جاگذاشته و کفش‌های زائران مسیر بغداد-کربلا را سرحال می آورد.
یا باید از ابورضا سوال کرد که با پسرها و برادرش،  چرخ خیاطی را به عمود 411 همین مسیر آورده و شبانه روز برای دلدادگان راه حسین(ع) خیاطی می کند؛ لباس رفو می کند و برای پیراهن و چادر زائران دکمه می گذارد.
جواب این معما را ابوجاسم هم خوب بلد است که از ابتدای صفر روزی یک گاو زمین زده و حدود 50 هزار سیخ کوبیده برای سیر کردن پیاده های گرسنه مسیر بین الحرمین روی آتش بلندبالای منتقل‌های موکب "آل علی" کباب کرده؛ اما نگران است که مبادا کبابش زیر زبان زائران مزه نکند: "سه پسرم، برادرهایم، عمو و پسرعموهایم هم در این 2 هفته در ثواب این کار شریکند؛ قلب همه ما به عشق امام حسین و جلب رضایت زائران او می تپد"؛ سپس با مشت روی قلبش می کوبد.
مسیر پیاده روی 110 کیلومتری بغداد تا کربلا همانند جاده 80 کیلومتری نجف-کربلا مملو از موکب و خادم بی ادعاست. امثال ابوعلی و ابورضا در اینجا بسیارند و می‌کوشند که در فاصله یک روز تا اربعین حسینی(ع) دل‌های زائران بیشتری را بربایند.
چند عمود جلوتر از موکب ابوجاسم، سه جوان حدود 25 ساله موکب سفینه النجاه را برپا کرده‌اند؛ زائرانی را که خسته‌تر به نظر می‌آیند با اصرار داخل موکب می‌برند و تا سرحالشان نیاورند، دست از ماساژ آنها نمی‌کشند. آخر سر با یک لیوان شربت لیمو امانی و یک خواسته راهی‌شان می‌کنند: التماس دعا.
حسن عبدالمهدی در عمود 338 در 15 کیلومتری کربلا، مثل برق و باد برای زائران فلافل می‌پیچد تا زنی که گویا خواهر اوست، آنها را به دست زائران بدهد؛ شاید هر 10 ثانیه یک فلافل.
چند موکب جلوتر نوجوانی 15 تا 18 ساله با التماس زائران را که حالا حدود 100 کیلومتر پیاده آمده‌اند، به داخل موکب حجت بن الحسن راهنمایی می کند تا خستگی در کنند و شاید چرتی بزنند.
محمد صالح بغدادی در عمود 242 ایستاده و با پمپ بادی که برای اربعین خریده، روی سر و صورت گرماخورده زائران آب می پاشد؛ درست روبروی او جوان دیگری یک موکب با بیشتر از 200 پریز برق راه انداخته و تلفن‌های همراه زائران را شارژ می کند. مرتب و با صدای بلند هم برای سلامتی آنان صلوات می‌فرستند.
به فاصله هر چند 10 متر هم یک نماز خانه بزرگ برپا شده که خادم آن هنگام اذان زائران را فرا می خوانند و پس از نماز هم بدون غذا اجاره رفتن نمی دهند.
و این تازه در بین راه است؛ زائران که به انتهای مسیر و ابتدای کربلا می رسند، یکی پس از دیگری جلوی‌شان را می‌گیرد؛ طوری که راه فراری نداشته باشند:
-امشب در خدمت باشیم. جای خواب هست. حمام هست. وای فای هست!
آنقدر زائر ایرانی در این مسیر رفت آمد کرده که بیشتر خادمان عراقی دست‌کم این چند جمله فارسی را به خوبی بلدند.
و این خدمت عاشقانه، بی ریا و صمیمانه به زائران اباعبدالله(ع) تازه ماجرای یک روزِ خادمان یکی از مسیرهای کربلا بود؛ انسان‌های بزرگی که خدمت به زائر حسین(ع) را خدمت به خود امام می دانند.
عبدالله الماسی خبرنگار اعزامی ایرنا به کربلا

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان