چرا خداوند برای رسیدن به سعادت این‌همه مشکل سر راه انسان قرار داده است؟

انسان موجودی است ممتاز از سایر موجودات در صفحه آفرینش و این به خاطر گوهر عقل و خرد ورزی و استعدادهای بی شماری است که در وجودش نهادینه شده است. چنان که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌اند:

فلسفه بعثت پیامبران و کتاب‌های آسمانی این است که استعدادهای بالقوّه بشر را به مرحله ظهور و فعلیت برسانند، لیکن از آن‌جایی که انسان موجودی با اختیار و اراده است، باید خود تلاش کند و با اراده به دنبال سعادت باشد.
چرا خداوند برای رسیدن به سعادت این‌همه مشکل سر راه انسان قرار داده است؟

انسان موجودی است ممتاز از سایر موجودات در صفحه آفرینش و این به خاطر گوهر عقل و خرد ورزی و استعدادهای بی شماری است که در وجودش نهادینه شده است. چنان که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌اند:

 

«اَلْنّاسُ مَعادنُ کمعادنِ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ»[1].

مردم مانند معادن طلا و نقره هستند.

 

این کلام بسیار ارزشمند نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله اشاره به همان سرمایه‌های فطری و ذاتی بشر دارد، فلسفه بعثت پیامبران و کتاب‌های آسمانی این است که استعدادهای بالقوّه بشر را به مرحله ظهور و فعلیت برسانند، لیکن از آن‌جایی که انسان موجودی با اختیار و اراده است، باید خود تلاش کند و با اراده به دنبال سعادت باشد و این امر اختصاص به انسان ندارد بلکه سایر موجودات زنده نیز برای بقای خود، همیشه در چرخه تلاش و کوشش می‌باشند، با این تفاوت که آن‌ها فقط برای تأمین نیازهای مادّی تلاش می‌کنند. لیکن انسان برای تأمین نیازهای مادّی و معنوی خود باید تلاش کند، به علاوه اگر کوشش و تلاشی وجود نداشت وجود بهشت و جهنّم نیز چندان مفهومی پیدا نمی‌کرد. لذا خداوند متعال، سعادت انسان را مرهون جدّیت و تلاش او می‌داند.

 

«وَأَن لَّیسَ لِلاْءِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَی»[2].

و این که برای انسان جز آنچه تلاش کرده [هیچ نصیب و بهره‌ای] نیست.

 

و به راستی اگر تلاش در زندگی جایگاهی نداشت، زندگی را مفهومی نبود. و اگر زندگی توأم با مشکلات نبود، تشخیص سره از ناسره[3] و صواب از ناصواب ارزش و منزلتی نداشت.

در مورد این که چگونه بعضی‌ها راه سعادت را طی کرده و به مقاماتی رسیده‌اند باید گفت: توسّل به تنهایی و بدون پشتوانه عمل نمی‌کند و نمی‌تواند کار ساز باشد. چنان که امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: 

 

«ما شیعَتُنا اِلاّ مَنِ اتَّقی»[4].

تقوا و پرهیزکاری شرط شیعه ما می‌باشد.

 

بنابراین همان توسّل هم از رهگذر تلاش و جدّیت در پرتو شناخت و معرفت به خدای متعال و اولیای الهی می‌باشد.

هنگامی که انقطاع از ماسوی اللّه حاصل می‌شود باید این نکته را در نظر داشت که این مرتبه دفعتاً حاصل نشده است. چنان که اولیای الهی بعد از مجاهدت‌های زیاد به این مقام رفیع دست یافته‌اند. لیکن به قول شاعر:

آب دریا را اگر نتوان کشید

 هم به قدر تشنگی باید چشید 

 

باید به تدریج شروع کرد و به این حقیقت با عظمت رسید که هیچ قدرتی مافوق قدرت حق نیست. اگر او بخواهد عطا کند، کسی نمی‌تواند مانع او شود و اگر چیزی را بخواهد منع کند کسی نمی‌تواند او را باز دارد.

و در آخر انسان باید این کلام امیرمؤمنان علیه‌السلام را با تمام وجود باور کند که می‌فرمایند:

 

«الهی کفی بِی عِزّاً اَنْ اَکونَ لَک عَبْدَاً وَکفی بِی فَخْراً ان تَکونَ لی رَبّاً أَنْتَ کما اُحبُّ فاجْعَلْنی کما تُحبُّ»[5].

«خدایا مرا این عزّت بس است که بنده تو باشم و برایم این افتخار کافی است که تو پروردگار من باشی، تو آنچنانی که دوست دارم، مرا هم چنان کن که دوست داری».

 


[1]  نجم 53 : 39 .

 
[2]  معنای لغت سره از ناسره : خوب از بد .

 
[3]  کافی : 2/74 ، حدیث 3 ؛ تحف العقول : 295 . 

 
[4]  بحار الانوار : 74/400 ، حدیث 23 ؛ خصال شیخ صدوق : 420 ، حدیث 14 . 

 
[5]  توبه 9 : 24 .

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر