سینما و تئاتر همیشه رابطهای متقابل داشتهاند. تئاتر، نمایشی آیینی که برای قرنها، میل انسان به ضبط کردن و تسلط یافتن بر طبیعت را پاسخ میگفت و سینما، در سوی دیگر هنری نوپا که بیراه نیست آن را شکل تکاملیافته تئاتر بدانیم.
آندره بازن در کتاب “سینما چیست؟” در باب مقایسه سینما و تئاتر میگوید:
” در سینماست که به مفهوم آزادی مکانی رویداد پی میبریم و میتوانیم زاویه دیدمان به رویداد را آزادانه برگزینیم.”
بازن میگوید درجایی که تئاتر تماشاگر را به هیجان میآورد، سینما او را آرام میکند.
همچنین بخوانید:
مسخرهباز – سلام سینما
سینما و تئاتر، همیشه راهی برای نفوذ به یکدیگر پیداکردهاند. تئاتر، به دلیل شرایط و فضای بستهترش، کمتر میزبان سینماییها بوده است، اما سینما همیشه با آغوش باز پذیرای تئاتریها بوده است. بازیگران بسیاری ابتدا بر صحنه تئاتر درخشیدهاند و بعدتر مسیرشان را در سینما ادامه دادهاند. البته این اواخر، پای سلبریتیهای سینمایی هم به تئاتر بازشده است و به همین دلیل مخاطبان بیشتری به تماشای نمایشهای روی صحنه نشستهاند.
با این حال کمتر کارگردانی را میتوان یافت که از سینما به تئاتر راهیافته باشد. هنر دراماتورژی، آگاهی بازیگر و بیننده از یکدیگر و سبک اجرا، مانع از آن شده است که سینماگران راهی به تئاتر بیابند.
از آنسو، همین ویژگیهای سبکی تئاتر، سینما را به محلی برای زورآزمایی تئاتریها تبدیل کرده است. محلی که درام مثل آن جریان دارد، اما با سروشکلی متفاوت.
این روزها، همایون غنی زاده، با «مسخرهباز» روزهای خوشی را در گیشه سپری میکند. غنی زاده، شناسنامهاش تئاتری است. تئاترهای کمی لوکس و کمی پر و زرقوبرق، اما بی کموکاست تئاتر. بهجز جنجالهای شخصی غنی زاده و ایراداتی که برخی به اصالت ایده او میگیرند، «مسخرهباز» سؤالی تکراری را پیش کشیده است. این فیلم یک فیلم سینمایی است یا یک تئاتر فیلم شده؟
چالش اصلی کارگردانهایی که از تئاتر میآیند، رهایی از میزانسن تئاتری است. سینما ظرفیتهای دراماتیکی دارد که اگر به کار گرفته نشود، نتیجه یک تئاتر فیلمبرداری شده بیخاصیت خواهد بود. استفاده از عناصر تدوین، فیلمبرداری و مددجویی از نماها و زاویههای مختلف است که به سینما جان میبخشد و به طبیعت آن معنا میدهد.
غنی زاده اولین تئاتری نیست که به سینما میآید و تواناییاش را در این وادی محک میزند. قبل از او هم تنی چند از کارگردانان تئاتر وارد سینما شدهاند و برخی موفق بودهاند و برخی خیر. در این یادداشت نگاهی میاندازیم به این کارگردانها و دستاوردشان در سینما.
1- بهرام بیضایی
بیضایی همانقدر که در تئاتر محبوب است، در سینما هم نامی برای خود دارد. بیضایی تلاقی سینما و تئاتر است. مهمترین منبع مهم شناخته شده تئاتر و نمایش ایرانی، کتاب «نمایش در ایران» اوست. بیضایی در الفت با نمایش و تعزیه، تئاتر ایران و ساختار آن را دگرگون کرد. او در سالهایی که کار در تئاتر را برایش دشوار کرده بودند به سینما روی آورد و بدعت و خلاقیت تئاتریاش را به سینما نیز تزریق کرد.
بیضایی با نگاه ویژهای که به شمایل زن داشت، با دانشش از هنرهای دراماتیک و پایبندیاش به اصول و ساخت حرفهای، در کنار دیگرانی چون مهرجویی و کیمیایی از یکه تازان سینمای موج نوی ایران است. «رگبار» اولین فیلم بیضایی که با سختی فراوان آن را ساخت، شروع راهی نو در سینما بود که خود بیضایی توانست تا «سگکشی» ادامهاش دهد.
بیضایی، از تئاتر و ویژگیهای دراماتیک قصههای تئاتری وام گرفت و با تکنیکهای سینمایی، سینما آفرید. او نه به محدودیتهای تئاتر تن درداد و نه زیر سایه آن ماند. بیضایی جز معدود تئاتریهایی بود که به تعاملی درست و ظریف میان این دو هنر رسید.
2- حمید سمندریان
روزی که سمندریان فوت کرد، بهرام بیضایی یادداشتی درباره او نوشت و آن را اینچنین به پایان برد:” نمایش داغدار اوست.” حمید سمندریان، با سالها ترجمه و تدریس، نقشی مؤثر در فرهنگ نمایش ایران ایفا کرد و شاگردان بسیاری تربیت کرد.
تأثیر سمندریان در تئاتر و نمایش ایران انکارپذیر نیست. سمندریان، تئاتر نوین ایران را مستحکم کرد و بادانشی که از ادبیات نمایشی جهان بهویژه اروپا داشت، برخی از بهترین اقتباسهای نمایشی را به مخاطبان ایرانی عرضه کرد. سمندریان، سبک و نگاه خودش را در تئاتر بنیان گذاشت و بهجای اغراق در اجرا و طبیعتگرایی معمول تئاتر، بهواقع گرایی و بازیهای روان و جاری میدان داد.
بااینحال، سمندریان، در سینما چندان موفق نبود. «تمام وسوسههای زمین» تنها فیلم سینمایی سمندریان در سینما بود که دقیقاً مصداق تئاتر فیلم شده بود. سمندریان نه از حیث درام در روایت و نه از حیث ساختار به سینما نزدیک نمیشود و همین موضوع، «تمام وسوسههای زمین» را به یک شکست تبدیل میکند. تنها نکته برجسته این فیلم معرفی رضا کیانیان به سینما بود.
3- علی رفیعی
علی رفیعی در تئاتر با نمایشهایی که از فدریکو گارسیا لورکا روی صحنه برده است شناخته میشود. اما یکی از ماندگارترین آثار نمایشی وی، «شازده احتجاب» است. رفیعی دو فیلم سینمایی بیشتر ندارد. رفیعی، با «ماهیها عاشق میشوند» و «آقا یوسف» بهخوبی از ظرافتهای یک اثر سینمایی بهره میگیرد و از تئاتر، عنصر رنگ را بهعنوان شکل بیانی و بصری به همراه میآورد.
رفیعی در هر دو اثر، گرچه ازلحاظ میزانسن، کاملاً به یک فضای سینمایی دست مییابد، اما در متن و محتوا، از خلق یک درام قصهگو، که نقطه اوج، گرهگشایی و گرهافکنی مناسبی داشته باشد بازمیماند.
4- محمد رحمانیان
رحمانیان در دنیای اجرای روی صحنه به نمایشنامههای دیگران بسنده نکرده و خودش هم به نمایشنامهنویسی روی آورده است. اساساً، رحمانیان، هم با سبک ویژه و نوینی که در اجرا دارد شناخته میشود و هم با قلمش. همین قلم هم پای او را به سینما باز میکند. رحمانیان نگارش فیلمنامه «شیرین» عباس کیارستمی و «کتاب قانون» مازیار میری را بر عهده داشته است. علاوه بر اینها، رحمانیان چند اثر تلویزیونی هم در کارنامه دارد. آثار تلویزیونی رحمانیان، بیشتر در قالب متنهای نمایشی هستند که جلوی دوربین فیلمبرداری شدهاند.
حضور جدی رحمانیان در وادی فیلمسازی، فیلم «سینما نیمکت» است. «سینما نیمکت» نهتنها نشانهای از تئاتر ندارد که در ستایش سینما است. فیلم که در سالهای ممنوعیت ویدیو میگذرد، با شگرد خاطره بازی و نوستالژی به آثار مطرح سینمای جهان ارجاع میدهد و با بازسازی برخی از ماندگارترین سکانسها، قصهاش را شکل میدهد.
«سینما نیمکت»، روایت پر افتوخیزی ندارد و بیننده را با یک درام واقعی درگیر نمیکند، اما رحمانیان با تکنیکهای سینمایی این قصه ساده را جذاب و دیدنی میکند. او با هوشمندی، به سراغ فلش بک میرود و از این طریق حس خاطره بازی فیلمش را با چاشنی سینمایی به بیننده عرضه میکند.
اما غرق شدن رحمانیان در سینما، به معنی آن نیست که فیلمش در برقراری ارتباط با مخاطب موفق میشود. رحمانیان در تنها تجربه کارگردانیاش در سینما آشکارا از پرورش درام بازمیماند و فیلمش بهجز خاطره بازی چیزی برای عرضه ندارد.
5- رضا گوران
گوران یکی از تازهترین مهمانهای تئاتر در سینما است. گوران که با اجرای نمایشهایی چون «یرما» در تئاتر به شهرت رسیده است، با «سرکوب» وارد دنیای سینمایی میشود. گوران بهراستی از امکانات لوکیشن سینمایی استفاده میکند و دوربینش را آزادانه در این محیط به گردش درمیآورد. از تدوین بهره میگیرد و درنهایت با عناصری سینمایی، یک فیلم کاملاً سینمایی میآفریند.
«سرکوب» بهواسطه اصلاحاتی که دامنگیرش شد، در نسخه نهایی، از حیث روایت، خلأهایی دارد که معلوم نیست به اصل اثر برمیگردد یا از این اصلاحات ناشی میشود. بااینحال، گوران بااینکه توانسته میزانسن سینمایی بچیند اما در اجرای کلی و بازی گرفتن از بازیگرانش، همچنان به ریشههای تئاتری خود پایبند مانده است به اغراق میافتد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
9