به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، حالا با گذشت حدود یک هفته از اجرای این طرح و به دور از واکنشها و اظهارنظرهای هیجانزده در گفتوگو با علی سرزعیم استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تلاش کردیم به اغلب پرسشها و ابهاماتی که در طول این مدت برای گروههای مختلف جامعه به وجود آمده بود، پاسخ دهیم. او میگوید اجرای طرح افزایش قیمت بنزین اقدام درستی است که کل جامعه در بلندمدت در گروه برندگان آن قرار میگیرند.
چه افراد و گروههایی از مزایای طرح اصلاح قیمت بنزین بهرهمند میشوند و چه گروههایی متضرر خواهند بود؟
این سیاست در کوتاهمدت و بلندمدت برندگان و بازندگان مشخصی دارد. در بلندمدت همه افراد جامعه برنده هستند اما در کوتاهمدت صاحبان خودرو بازنده و افرادی که خودرو ندارند، برنده هستند. بهعبارت دیگر در کوتاهمدت 5 دهک بالای جامعه که صاحبان خودرو هستند بازنده و 5دهک پایین جامعه که خودرو ندارند، برندهاند اما من معتقدم در بلندمدت آثار این سیاست برای همه افراد جامعه مثبت خواهد بود که کمترین آن کاهش آلودگی هوا و ترافیک، کاهش تصادفات بینشهری و استفاده بیشتر از وسایل حملونقل شهری و عمومی است.
افزایش قیمت بنزین آثار تورمی بههمراه دارد؟
تورم ایجاد میکند اما مقدار آن کم و در حدود 4 یا 5 درصد است. این رقم تورم در مقایسه با تورم 40 درصدی که ما در سالهای گذشته تجربه کردهایم واقعاً رقم قابل توجهی نیست و نمیتوان آن را یک خسارت و آسیب بزرگ تلقی کرد. نکتهای که نباید از آن غافل شد این است که این اقدام نوعی تغییر رفتار جدی در میان شهروندان را سبب میشود. در همه جای دنیا تغییر رفتار امری دشوار و زمانبر است. در واقع افراد و جوامع اغلب در قبال تغییر رفتارهای فردی و جمعی مقاومت میکنند و در کشور ما هم همینطور است.
نظرتان درباره زمان اجرای طرح چیست؟
این زمان را نمیتوان بهترین زمان ممکن دانست و شاید بتوان گفت بهترین زمان اجرا دقیقاً سالهای 94 و 95 و درست در زمان برجام بود، اما باید تأکید کنم که اجرای این سیاست در زمان کنونی قطعاً از سال آینده یا دو سال بعد بهتر و مفیدتر است. در واقع هر چقدر زمان اجرای این سیاست به تأخیر میافتاد آثار منفی بیشتری بهدنبال میداشت.
مصادف شدن اجرای این طرح با زمان بودجهریزی این شائبه را ایجاد کرد که درآمد حاصل از آن قرار است صرف جبران کسری بودجه شود. اینگونه است؟
این تعهد دولت است که درآمد بهدست آمده از اجرای طرح را وارد بودجه نکند و قرار است کسری بودجه را از مسیر دیگری جبران کند اما بر فرض آنکه چنین اتفاقی هم روی بدهد نباید از آن ترسید، چراکه اگر دولت درگیر کسری بودجه شود دود آن به چشم مردم میرود. کسری بودجه نه تنها تورم را افزایش میدهد بلکه افت رفاه مردم بهدلیل تورم بسیار بیشتر از افزایش قیمت بنزین خواهد بود. در نهایت باید گفت آنچه بهعنوان هدف اصلی و اساسی اجرای این طرح بیان شده فقرزدایی است.
راستی آزمایی اینکه این درآمد وارد بودجه نمیشود، چگونه برای مردم ممکن میشود؟
دولت باید یک سازوکار شفاف درنظر بگیرد و بهصورت آنلاین اعلام کند چه میزان درآمد از اجرای این طرح بهدست آمده است، سپس مصارف آن را هم با جزئیات و بهصورت آنلاین در اختیار مردم بگذارد. اینجا لازم است برای اطمینانبخشی به مردم کمیتههای تحقیق و تفحص روند را بررسی کنند و رسانهها هم نتایج را بهصورت منظم به مردم گزارش دهند. در چنین شرایطی است که میتوان برای مردم اعتمادسازی کرد.
روش اجرای طرح را چگونه تحلیل میکنید؟
در اینکه باید افزایش قیمت بنزین انجام میشد، تردیدی نیست اما میتوان این نقد را وارد دانست که شیوه بهکار گرفته شده بهترین روش اجرا نبود و دولت میتوانست از روشهای خلاقانهتری هم بهره ببرد که متأسفانه اینگونه نشد. البته در اجرای همین روش هم میشد تاکتیکهای بهتری بهکار برد. به نظر میرسد مواجهه دولت آقای احمدینژاد با موضوع گران کردن بنزین مواجهه بهتری بود. آنها ابتدا کمکهای معیشتی را میان مردم توزیع کردند و پس از آن قیمت بنزین را افزایش دادند. در حالی که رویکرد دولت کنونی این بود که ابتدا مردم با افزایش قیمت مواجه شدند سپس در رابطه با نوع توزیع درآمد حاصل از آن با مردم سخن گفته شد. تاکتیک دیگر میتوانست این باشد که مقدار بنزین سهمیهبندی شده مشمول افزایش قیمت نشود و با همان نرخ سابق هزار تومان به مردم ارائه شود و تنها بنزین آزاد در این طرح قرار بگیرد. در واقع یک امتیاز به دهک بالا داده میشد که 60 لیتر بنزین را با همان قیمت سابق دریافت میکردند و یک امتیاز هم به 5 دهک پایین داده میشد که از محل درآمد حاصل از گروههای پرمصرف به آنها یارانه پرداخت میکردیم. به گمان بنده با این تاکتیکها جامعه راحتتر متقاعد میشد.
برخی از انتقاداتی که به این طرح وارد میشود نسبت به نوع تبیین و تشریح مزایای آن برای مردم است که اگر زمان بیشتری به این موضوع اختصاص داده میشد میتوانست منجر به اعتمادسازی بیشتری میان آحاد جامعه شود. نظر شما چیست؟
بله قطعاً همینطور است و میتوان گفت، دولت دهم در حوزه ارتباط و اقناع مردم در زمان اجرای هدفمند کردن سوخت موفقتر عمل کرد و توانست دیدگاههای خود را در زمان مناسبتری به مردم ارائه کند. باید گفت دولت فعلی در این حوزه کامیاب نبود و عملکرد آن دارای نقصانهایی است.
در چنین شرایطی وظیفه کارشناسان و متخصصان حوزه اقتصاد چیست؟
قطعاً نقش این افراد در همین شرایط است که پررنگتر میشود. در واقع افراد و متخصصان دانشگاهی که در بدنه دولت قرار ندارند باید این نقصان را پوشش داده و مرتفع کنند. متأسفانه برخلاف انتظارها درست در همین مواقع است که برخی همکاران دانشگاهی ما و روشنفکران جامعه هموارکننده مسیر پوپولیسم شدند یعنی بر موج اعتراضها سوار شده و به آن دامن زدند که بسیار تأسفآور است.
این موضوع را لطفاً بیشتر بسط دهید. هموارکننده مسیر پوپولیسم یعنی چه؟
بهعنوان مثال بسیاری از نقدهای روشنفکران به این موضع بود که طرح افزایش قیمت بنزین را شورای هماهنگی سران سه قوه اتخاذ کرده است در حالی که میبایست مجلس شورای اسلامی محوریت اصلی و اساسی چنین تصمیم مهمی بود و قانون اساسی در رأس قرار میگرفت در حالی که ما در سال انتخابات مجلس شورای اسلامی قرار داریم و پرواضح است که در چنین سالی مجلس زیر بار تصمیمات سخت اینچنینی نمیرود. به گمان من انتظار نابجایی است در زمانی که کشور با یک ضرورت مواجه است، کشور و پیامدهای مثبت این تصمیم را بهخاطر انتخابات مجلس معطل نگه داشت. این رویکردها تنها کار را سختتر میکند. نباید با سوءاستفاده از شرایط و مخالفت با طرح خودمان را آدم خوب قصه نشان دهیم.
توزیع درآمد حاصل از افزایش قیمت بنزین بهصورت کالایی و نقدی چه تفاوتهایی با هم دارند؟
به لحاظ اثر تورمی که دغدغه اصلی اکثر افراد است، هیچ تفاوتی با هم ندارند. تفاوت در این است که توزیع نقدی میتواند منجر به رفاه بیشتر خانوار شود در حالی که در توزیع کالایی افراد ناگزیرند همان کالا را به پول تبدیل کنند و نیازهای دیگرشان را با آن برطرف کنند.
نظر شما نسبت به قیمت آزاد سه هزار تومان چیست؟
سه هزار تومان کف قیمت قابل قبولی است که لحاظ شده است نه سقف و حداکثر آن. البته میشد سازوکارهای دیگری مثل بازار حراج بورس را طراحی کرد که افراد بتوانند سهمیه خود را در آن عرضه کنند و قیمتی فارغ از آنچه دولت اعلام کرده، انتخاب شود. این اقدام نه تنها منجر به بازارسازی میشد بلکه حتی با استفاده از قابلیت اینترنت و اپلیکیشنهای دیگر و شبکههای بانکی به سهولت قابل اجرا بود که متأسفانه از این ظرفیت استفاده نشد و در واقع دولت ریسک راهحلهای خلاقانه را نپذیرفت و دوباره همان مسیر سنتی را برگزید که در گذشته آزمون شده بود.
دقیقاً چه ریسکی داشت؟
چون راهکارهای جدید بر پایه اپلیکیشنهای موبایلی و شبکه بانکی بود، بیم آن میرفت که افراد ساکن در برخی مناطق و روستاها دچار مشکل شوند و در کل از منظر مردم پیچیده به نظر بیاید. البته چون موضوع حساس است واقعاً میتوان به دولت حق داد که ریسک راههای جدید را نپذیرد. هر چند که همین روش هم با نارضایتیها و اعتراضاتی همراه بود که نشانگر آن است هر اقدام درستی که به تأخیر بیفتد تبعات بیشتری خواهد داشت. به گمان من اگر دولت این اقدام را در زمانی که سرمایه اجتماعی بالاتری داشت(زمان اجرای برجام) اجرا میکرد، قطعاً تبعات اجرای آن هم کاهش مییافت.
اینکه گفته میشود درآمد حاصل از این طرح بیشتر از یارانهای است که قرار است پرداخت شود، چقدر درست است؟
نه تنها این فرضیه درست نیست، بلکه بیم آن میرود که رقم یارانه دریافتی مازاد بر درآمد باشد و حتی این طرح خود منجر به کسری بودجه شود به همین دلیل توصیه میشود که بسیار محتاطانه دامنه طرح وسیع شود.
ابهاماتی نیز در رابطه با پایش گروههای مشمول طرح معیشتی وجود دارد. مضاف بر آنکه ما همواره با نقص آمار و داده مواجه بودهایم. برای رفع این ابهام راهکاری درنظر گرفته شده است؟
پایگاه اطلاعرسانی رفاه ایرانیان که در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تشکیل شده است بسیار کمک کرده که دادههای خوبی از خانوارها جمعآوری شود و دهکهای نیازمند شناسایی شوند. به کمک این دادهها شناسایی گروههای هدف این طرح کار دشواری نیست.