سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
چرا "مقاومت فعال" در میان گزینههای اعلامی دولت نیست؟
سازش یا اغتشاش؛ دوگانه علی ربیعی و پاسخ چرچیل!
علی ربیعی، فعال اصلاحطلب و سخنگوی دولت رئیسجمهور روحانی طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه دولتی ایران به بهانه درگذشت یک مریض پروانهای که گفته شده به دلیل تحریم دارو فوت کرده است، نوشت:
"عصر پنجشنبه قصه مرگ «آوا» دختر دوساله اهوازی برای اعضای شورای امنیت سازمان ملل روایت شد: «آوا که از بیماری «ایبی» رنج میبرد یکی از کودکان پروانهای بود. بیماران «ایبی» به این نام خوانده میشوند، چون پوستشان نظیر پروانهها شکننده است. برای جلوگیری از عفونت، زخمهای پروانهای باید با باندهای مخصوص پوشیده شود.»
چنین روایتی منجر به این شد که خانم کلی کرافت سفیر امریکا در سازمان ملل تسلیتی اعتراف گونه بر زبان و چهره جاری سازد. معروف است که پس از اشغال پاریس توسط آلمانیها در جنگ دوم جهانی، روزی یک افسر گشتاپو به آپارتمان پیکاسو سر میزند. افسر از دیدن تابلوی گرانیکا و «آشفتگی» و خشمی که در آن اثر دیده میشود یکه میخورد و از پیکاسو میپرسد: «این کار شماست؟» پیکاسو پاسخ میدهد «نه، این کار شماست!» می اندیشم آشفتگی و خشم جوانانی که همین یکی دوسال اخیر شغل خود را ازدست داده و نه چشماندازی از سرمایهگذاری داخلی و خارجی میبینند و آنچه میبینند اقتصاد کوچک شده تحریم است و هیچ گشایشی را متصور نیستند، تجلی خیابانی آبان ماه نیز از همین روست."
او همچنین تصریح میکند: عدم الحاق به کنوانسیونهای مبارزه با پولشویی و اف. ای. تی. اف وضعیت تحریمی مذکور را تشدید و مضاعف خواهد کرد. یعنی اگر راهبرد تحریم شکنی را به موازات کاهش تأثیر مرگبار تحریم انتخاب نکنیم به سمت وضعیتی میرویم که هر ایرانی نه فقط از سوی تحریم گران بلکه از جانب اف. ای. تی. اف وقواعد مبارزه با پولشویی که مستظهر به پشتیبانی سازمان ملل نیز هست، میتواند در معرض یک برچسب ناروا قرار گیرد.
ربیعی در یادداشت خود نوشته است: وقتی اجماعی از اقتصاددانان و دیپلماتها از علی طیب نیا تا کرباسیان و سیف و همتی و ظریف و زنگنه و دژپسند و... اتمام حجت میکنند که عدم پیوستن به اف. ای. تی. اف هم به ایران برچسبهای جدیدی زده و هم زخمهای جدید بر تن ایران ایجاد میکند، فارغ از اینکه این دولت را بخواهیم یا نخواهیم یا چه رؤیایی برای دولت آینده در سر میپرورانیم وظیفه ملی اخلاقی و انسانی ما در شرایط ایران امروز این است که خودمان برچسبسازی نکنیم و برچسبهای ناروا را از سر ایران دور کنیم، اندیشهای برای «آواها» و بهبود زخمهای جوانان ناامید آبانی در سر داشته باشیم. [1]
*ما به آقای ربیعی عزیز عرض میکنیم که حتما آوای کوچک و خانواده او و همه بیماران پروانهای کشورمان راضی به کرنش در برابر دشمن، تسلیم و بر زمین افتادن پرچم کشور نیستند.
و این همان چیزی است که وینستون چرچیل، نخست وزیر اسطورهای انگلیسیها هم وقت نبرد با نازیها و پیشنهاد صلح آنها، از مردمش دریافت و تحت عنوان "مقاومت" بر آن تأکید کرد. رخدادی که به نظر میرسد درسهایی بهتر از دیالوگهای پیکاسو برای ربیعی دارد!
چرچیل در پیامی به مردم انگلستان گفته بود: "ما امروز مجبوریم تنها در برابر فاشیسم مقاومت کنیم و من هیچ هدیهای جز اشک و خون ندارم که به شما تقدیم کنم. میدانم روزهای مشقتباری را میگذرانیم ولی بدانید و قاطعانه بدانید پیروزی با ملل آزاد جهان و دموکراسی است. "
راه حل مشکلات کشور ایران در مقطع فعلی هم دوگانه "سازش یا اغتشاش" که برخی آقایان پیشنهاد میکنند، نیست! بلکه "مقاومت فعال" است.
همان مقاومتی که آقای ربیعی بهتر از همه میداند علیرغم تمام مشکلات کشور اما اثر بالای تحریمها را طی 41 سال گذشته به کمتر از میانگین 30 درصد رساند، فقر مطلق 6 درصدی ابتدای انقلاب را به کمتر از چند دهم درصد کشاند و توانست ایران را به اقتصاد منهای نفت برساند.
از باب کنایه نیز اگر در چند هفته آینده، چسب زخم بیماران عزیز پروانهای هم در ایران تولید شود (که دور از دسترس جوانان و دانشمندان ایرانی نیست)؛ دیگر مشخص نیست آقای ربیعی به چه بهانهای قصد یادداشتنویسی پیرامون تحریمها را دارد؟
ماجرای «جوانان ناامید آبانی»! هم تأملات زیادی را میطلبد...
اینکه دولتی که خود بایستی مدافع وضع موجود که تماماً کارنامه خود اوست، باشد؛ اما تبدیل به پرچمدار ناامیدی و سیاهنمایی از وضع موجود شده است و حتی مدیرانش نیز از بیان دستاوردها میترسند! [2]
اینکه "فرماندهان فتنه اقتصادی" چگونه در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری از لزوم تظاهرات میلیونی علیه نظام اسلامی سخن گفتند!؟
و اینکه کلیدواژه "ناامیدی" چطور در قالب یک پروژه مشخص و بهیکباره تبدیل به بیتالغزل اظهارات اصلاحطلبان شد و حالا دولت هم بدون هیچ سند و مدرک اثباتآمیزی آنرا تکرار میکند.
از این نکته هم بگذریم که سهم آنها که "کشتند و بردند و سوختند" یا به عبارتی اراذل و اوباش در ادبیات آقای ربیعی کجاست و چرا اغتشاشات آبان 98 که در اثر عدم نظارت دولت بر قیمتها و ایضا بیتدبیری دولت در عدم اجرای پیوستهای عقلانی طرح اصلاح قیمت سوخت بروز یافت؛ به محتوایی برساخته به نام "جوانان ناامید آبانی" ربط داده میشود!؟
آیا این واژهسازی قرار است تقویت کننده همان تئوری دولت باشد که در اشاره به اغتشاشات معتقد است: "حکایت همچنان باقیست"؟
گفتنیست، ربیعی پیش از این و قبل از ماجرای درگذشت آوای کوچک؛ حواشی قهر استراماچونی از ایران را بهانه لزوم تصویب FATF قرار داده بود! [3]
***
راهکار جلوگیری از تکرار اغتشاشات آبان
چه کنیم تا اغتشاشات آبان تکرار نشود!؟ و این در حالیست که در مقطع کنونی عمده تحلیلگران و سیاسیون کشور بر این نظر هستند که احتمال وقوع این اغتشاشات وجود دارد.
بخش از تحلیلگران معتقدند دستی عمدی برای به خیابان کشاندن مردم در کار است و عدهای دیگر معتقدند هیچ دست عمدی در کار نیست و مردم ناامید شدهاند!
عدهای معتقدند آتش زدن و سوختن و بردن کار اوباش و اراذل بوده است و عدهای دیگر پای جوانان ناامید آبانی و جامعه عامالبلوی را وسط میکشند.
مثلا مصطفی تاجزاده، اخیراً صراحتا از این گفت که اغتشاشات آبان با خشونتی بیشتر تکرار خواهد شد! [4]
معالوصف واضح است که در این میانه یک بستر اعتراضی وجود دارد که تحلیلهای فوق متکی به آن است.
بستری که اگر توجه لازم و نخبگانی به آن مبذول و بهموقع جمع شود، فرض مزمن شدن اعتراضات نیز از بین خواهد رفت...
*مشرق سالهاست که با ابتناء بر یک تحلیل، هشدارهای مکرری را پیرامون «فتنه اقتصادی» بیان کرده است.
راه جمع کردن بستر اعتراضی فوق نیز یک شبه نیست. همانطور که بروز آن یک شبه نبود و به زعم ما بیش از 10 سال زمان برد.
با توجه به اینکه به نظر میرسد اغتشاشات آبان موجب جریتر شدن دشمن شده است؛ میتوان چند راهکار را ارائه کرد که انجام آنها رافع بستر اشاره شده است و میتوان خنجر برکشیده دشمن را کند سازد.
اگرچه لازم به اشاره است که ما قبل از اغتشاشات آبان؛ در قالب یک گزارش، راهکارهایی را ارائه و تأکید کردیم که اگر کسی در دولت اهل فتنه اقتصادی نیست! این راهکارهای عقلانی که برخی از آنها مورد تأکید اصلاحطلبان نیز قرار دارند، بایستی فیالفور اجرا شوند...[5] که البته اجرا نشدند و همگی نظارهگر اغتشاشات آبان شدیم.
از جمله اقداماتی که مانع تکرار اغتشاشات آبان است و ساعتها استدلال و مطالعه علمی و امنیتی در پیرامون آنها قرار دارد؛ میتوان به این مقولات اشاره کرد:
1_ دولت و رسانهها بایستی نسبت به "التیام خاطر عمومی" در مباحثی مثل تحریم، مشکلات کشور، گرانی و القای ناامیدی بسیج شوند. التیامی که در فاز اول بایستی بصورت روانی و بیان حقایق کشور صورت گیرد.
زخم در افکار عمومی همانند زخم در بدن عمل میکند و اگر التیام نیابد، موجب عفونت و انباشتگی درد میشود.
2_ دولت محترم بعنوان سکاندار بیش از 95 درصد از بودجه و اجرائیات کشور بایستی سبد کالای معیشت خانوار را با ابزارهایی مثل سیاست کالابرگی از تنشهای اقتصادی و امنیتی دور کند.
این راهبرد که مورد تأکید چهرههایی مثل بهزاد نبوی و احمد توکلی هم قرار دارد متأسفانه تاکنون از سوی دولت مورد بیمهری قرار گرفته است.
3_ هیچ حکومتی در جهان بدون ارائه کارنامه خود در زمینههای مختلف اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و امنیتی قادر به ادامه حیات نیست.
و اتفاق بدتر اینست که حکومتی در بیشتر این عرصهها صاحب بهترین دستاوردها باشد اما در یک عملیات روانی خبیثانه با انکار این دستاوردها مواجه باشد.
رخدادی که در کشور خودمان شاهد آن هستیم و متأسفانه در فضای فعلی شاهد دفاع هیچکس از دستاوردهای کشور (خاصه در بحث اقتصاد) جز مقام معظم رهبری نیستیم.
کما اینکه در بیانیه گام دوم رهبری هم خواندیم که دستاوردهای کشور در محاق "تبلیغات نارسای مسئولان" قرار دارد.
اگر عزمی عمومی در میان رجال کشور برای بیان این دستاوردها شکل نگیرد و "ژست سیاهنمایی" همچنان ادامه یابد، میرود که نه از تاک نشان ماند نه از تاکنشان.
بایستی درباره این حقیقت به فهم عمومی رسید که مردم چیزی را میگویند و تکرار میگویند که خواص یک کشور بگویند و تکرار کنند...
4_ راه بیان اعتراض به روشهای مدنی و قانونی بایستی در یک اجماع نخبگانی برای افکار عمومی شرح داده شود.
معارضین حکومت و برخی جریانات داخلی در ایران در حال ترویج نوعی از اعتراض هستند که در هیچ کجای جهان پذیرفته نیست. زیرا هیچ حکومتی اجازه نمیدهد که مخالفانش در خیابانها تظاهرات کنند. (و برای همین است که در اغتشاشات دیماه 96 و آبان 98 شاهد پرچم سوزی بودیم!)
بلکه در فاز مدنی و قانونی، اعتراض خیابانی آخرین راهکار است که پس از راهکار صندوق رأی و راه تحصن علیه دولت و... در دستور کار قرار میگیرد تا مردم بتوانند اعتراض خود به دولت را به گوش حاکمیت کلان کشور برسانند.
5_ نهاد قضایی کشور بایستی موضع خود را نسبت به جرائمی مثل سیاهنمایی و بزرگنمایی از مشکلات که بارها مورد اشاره رهبر انقلاب هم قرار گرفتهاند، مشخص کند.
آیا اگر کسی بر منبری برود و بگوید جمهوری اسلامی صاحب بزرگترین فسادهای قرن است و یا مردم باید به خیابان بیایند و نقاط حساس نظام را اشغال کنند؛ مجرم هست یا نیست!؟
تعلل در این زمینه موجب بروز اغتشاشاتی نظیر دیماه 96 و آبان 98 میشود.
دقت شود که منظور از ورود قضایی در این فاز، لزوما برخورد و حبس و شلّاق نیست بلکه به نمایش گذاشتن عقل قضایی نظام برای دفاع از دستاوردهای خود و مبارزه با سیاهنمایی است که موجب تربیت عمومی میشود.
6_ بایستی شاهد یک اجماع کلان در سطح مسئولان کشور در نهادهای مختلف باشیم که منبعد و پس از رخدادی که در ماجرای "عدم اجرای پیوستهای عقلانی طرح اصلاح قیمت سوخت" رخ داد؛ جلوی این رفتار بیدانش دولت برای همیشه گرفته شود.
البته بدیهیست که هیچ مسئولی نمیتواند بصورت علیالرأس مانع تصمیمات رئیسجمهور شود اما انتقاد معقول، معرفی مسببان اشتباه و برخورد با اشتباهات محرز میتواند فشار برای عدم تکرار این رخدادها در مدیریت کلان دولت را افزایش دهد.
مثلا همانطور که با مسببان سوء مدیریت در ماجرای سیل برخورد شد و همه دستگاههای کلان کشور در این زمینه به صحنه آمدند و خواهان برخورد شدند؛ در ماجرای عدم اجرای پیوستهای گرانسازی بنزین هم بایستی شاهد مشابه همین رفتار باشیم.
برخی معتقدند عدم توضیح اقناعی دولت درباره چرایی عدم اجرایی پیوستهای طرح بنزین؛ به معنای احتمال تکرار این رفتار در مقولاتی دیگر و مهمتر است.
و 7_ ما برای نهادهای امنیتی کشور قصد ارائه هیچ راهکاری در قبال اغتشاشات اخیر نداریم اما چند نکته و سؤال را مطرح میکنیم:
یکم: اگر به کنترل از راه دور اغتشاشات دیماه 96 و آبان 98 در یک اتاق مشترک معتقد باشیم؛ بینای چند مخرج مشترک بین ستاد فتنه 88 و این اتاق کنترل از راه دور خواهیم بود.
دوم: اگر در فتنه سال 88، ماجرای تقلب، به لسان مشترک کسانی در خارج و کسانی در داخل تبدیل شد و همین لسان مشترک بود که فتنهگران را به دام دستگاههای امنیتی و قضایی انداخت؛ در جریان اغتشاشات اخیر نیز مقولات واهی به زبان مشترک دشمن و کسانی در داخل تبدیل شدند.
سوم: در تمام کشورهای جهان مقولاتی مثل فحاشی به صندوق رأی، دادن آدرس خیابان به جای بیان روشهای مدنی اعتراض و ردّ کارنامه محرز حاکمیت؛ به مثابه خیانت انگاشته میشود.
اما در ایران امروز، شاهد ترویج هر روزه این مقولات در گوش افکار عمومی هستیم و حتی دیدیم که فردی چند سال قبل و پیش از بروز تمام مشکلات اخیر و در دورانی که آقای روحانی برای برجامش نامه تبریک مینوشت! آدرس خیابان را به مردم داد.
و دست آخر هم شاهدیم که رفیق گرمابه و گلستان همین فرد میگوید جنبشهای جدید نیازی به "راهبر" ندارند!
نمیتوان نسبت به پاسخ این سؤال بیتفاوت ماند که تأثیر تأکید عدهای بر مقولاتی مثل "حرف زور"، "خرابگی ایران"، "خیابان" و "بیدلیل بودن صبر مردم" در بروز اغتشاشات آبانماه چه بوده است؟
رسم گراف ریاضی این مقولات به یکدیگر؛ آدرس یک اتاق کنترل از راه دور را به ما میدهد که فرماندهان آن لزوما از هویت یکدیگر باخبر نیستند...
و چهارم: در طول تاریخ جهان همواره شاهد بودهایم که تمام سلاطین و حاکمان از خود تعریف میکردهاند.
حتی شنیدهایم که یکی از حکّام، بدون لباس و با تنی لخت به میان مردم رفت و آنها را مجبور کرد که برای لباس نپوشیدهاش هورا بکشند.
و یا میدانیم که گزینه چاپلوسی چگونه نقل محافل سلاطین بوده است و هرکس که از شاه تعریف میکرده است چطور صاحب صلههای فراوان میشده است.
معالوصف اما در ایران ما و در دولت فعلی، شاهد امیران و حاکمانی هستیم که خود پیشروتر از عوام و فعالان سیاسی از ناامیدی مردم و سیاهبودن اوضاع سخن میگویند و برای این کار با یکدیگر مسابقه هم میدهند.
چرایی این مسئله عجیب میتواند یکی از بزرگترین معمّاهای ضد امنیتی باشد و اگر پاسخ آن به موقع پیدا نشود؛ میرود تا ما را به مایه عبرت دیگران تبدیل کند!
***
عزم جریان سیاسی خاص برای «تحریم خاموش انتخابات»
حسین کمالی، فعال چپ و دبیر کل حزب کار، طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه آرمان ملی پیرامون انتخابات پیش رو نوشته است: عملکرد اخیر هیاتهای اجرایی یازدهمین دوره انتخابات مجلس در رد صلاحیت برخی چهرههای اصلاحطلب نشان داد آنطور که گفته میشود این هیاتها صرفا از سوی وزارت کشور انتخاب نشدند بلکه براساس نوعی تفاهم با شورای نگهبان تعیین گردیدند.
او همچنین با بیان اینکه بهنظر میرسد سازوکاری که برای انتخابات در نظر گرفته شده چندان منطقی و در راستای برگزاری انتخابات رقابتی نیست! مینویسد: اگر نامزدهای اصلاحطلبان به اندازه یک لیست نرسد، اصلاحطلبان فقط در انتخابات شرکت میکنند ولی لیستی بیرون نخواهند داد و از لیستی نیز حمایت نخواهند کرد.[6]
*حضور انتخاباتی یک جریان سیاسی بدون معرفی کاندیدا به معنای اعتراض به حاکمیت و قبول نداشتن ساختار اجرایی کشور است. رفتاری منافقانه با مسمّای «تحریم خاموش انتخابات» که از چندی قبل مورد اشاره و تأکید عمده رجال اصلاحطلب و لیدر آنها قرار گرفته است. [7]
در این میان البته گویا کارگزارانیها و چند تن از چهرههای اصلاحطلب با عنایت به پروندههای غیر قابل توجیه اصلاحطلبان خاصّه در فتنه سال 88؛ با این حرکت مخالف هستند و تأکید دارند که ولو اگر به حد نصاب لیست کامل هم نرسیم اما حضور در انتخابات یک ضرورت است.
دقت شود که چپها در حالی به ردّ صلاحیت برخی چهرههای خود اصرار دارند که به مردم و افکار عمومی توضیح نمیدهند چرا چهرههای سالم و بدون پرونده خود را به عرصه انتخابات نفرستادهاند و یا چرا مثل سال 94 حاضر به حضور قانونی در انتخابات نیستند؟
پاسخ این سؤال هنگامی بهتر فهم میشود که بدانیم کسانی از اصلاحطلبان، خواستار تظاهرات میلیونی مردم در خیابان با استفاده از فرصت انتخابات شدهاند [8] و یا مثلا از این گفتهاند که اگر چهرههای ما تأیید صلاحیت نشوند، انتخابات را تحریم میکنیم و با مردم تحریم کننده هماهنگ میشویم! [9]
قبل از این، عبدالله ناصری، از مشاوران دولت اصلاحات اینطور گفته بود که حضور بیقید و شرط چپها در انتخابات، پفیوزی است!
گفتنیست، جریان سیاسی خاص، پیش از این انتخاباتهای مجلسین هفتم و نهم را نیز تحریم کرد که البته این تحریم با حضور پر شور مردم در انتخابات و عملکرد خوب نمایندگان اصولگرا مفتضح شد.
افتضاحی تا آن حد که برخی رجال این جریان به روی یکدیگر تیغ انتقاد و انتقام کشیدند.
***
1_ http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/7234/1/529995/0
2_ mshrgh.ir/1018553
3_ mshrgh.ir/1018553
4_ mshrgh.ir/1018114
5_ mshrgh.ir/938744
6_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/278771
7_ mshrgh.ir/976402
8_ mshrgh.ir/1000000
9_ mshrgh.ir/938200