در قسمت نخست این مقاله در مورد جنبههای خطرناک شبکههای اجتماعی خواندیم. در ادامه مقاله، زومیت را همراهی کنید.
... دوباره در اتاق کنفرانس یکدیگر را ملاقات کردیم. لباس زاک همان بود؛ اما خود زاکربرگ کاملا متفاوت شده بود. او در گفتههایش اطمینان کمتری داشت و سؤالات بیشتری میپرسید. اوایل همان روز، کارمندان زاکربرگ یک مانیفست 5700 کلمهای برای من (فرهاد منجو - خبرنگار نیویورک تایمز) فرستادند. این مانیفست که عنوان «ساختن جامعه جهانی» داشت، استدلال میکرد که هدف شرکت فیسبوک تابهحال مرتبط کردن افراد بوده است. اما این فقط قدم اول بوده است. بر اساس این اظهارنامه، هدف بعدی فیسبوک توسعه زیرساختهای جامعه، برای پشتیبانی، آگاهی و امن نگهداشتن افراد است. این اظهارنامه بیشتر بلندپروازی داشت و شبیه یک اعلان جنگ مبهم بود.
آخرین اظهارنامهای که زاکربرگ نوشت در سال 2012 و زمانی بود که فیسبوک میخواست سهامش را در بازار بورس عرضه کند. این اظهارنامه، فلسفه فیسبوک را توضیح میداد. زاکربرگ در این مانیفست نوشت:
در اصل، فیسبوک برای این ساخته نشده است که به یک کمپانی تبدیل شود. فیسبوک برای رسیدن به یک هدف اجتماعی ساخته شد: برای اینکه جهان را بازتر و مرتبطتر گرداند.
چیزی که در مورد اظهارنامه سال 2012 جالب به نظر میرسد، این است که فرض میکند جهان بازتر و مرتبطتر، بهتر نیز هست. زاکربرگ میگوید:
زمانی که فیسبوک را راهاندازی کردم، ایده مرتبط کردن دنیا چندان بحثبرانگیز نبود. فرض اساسی این بود که دنیا بهطور تدریجی به این سمت حرکت میکند. بنابراین من فکر کردم که میتوانیم مردم را با یکدیگر مرتبط کنیم و سهم خود را در حرکت به این سمت، اجرا کنیم.
اظهارنامهی جدید فیسبوک هیچ یک از اتهاماتی را که به این شرکت زده میشود، قبول نمیکند. اما با استانداردهای موجود، قابل توجه است که اذعان میکند هدف اصلی شرکت، بحثبرانگیز است. او همچنین نگرانیهایی در مورد نقش فیسبوک در اخبار دارد.
در زمان گفتگو، اظهارنامه هنوز نسخه پیشنویس بود و زاکربرگ نیز چندان از آن مطمئن نبود. او همان اندازه از گزارشگران سؤال پرسید که گزارشگران از او پرسیدند. زمانی که عنوان شد این اظهارنامه ممکن است بهعنوان حمله به ترامپ تلقی شود، زاکربرگ بیمناک شد. او چندین بار اشاره کرد که حتی قبل از روز انتخابات، مدتها به این اظهارنامه فکر میکرده است. چند هفته پیش از ملاقات، شایعهای پخش شده بود که زاکربرگ قصد دارد در رقابتهای انتخاباتی سال 2020 با ترامپ رقابت کند. او این شایعات را رد کرد. زمانی که از او پرسیده شد که آیا با اوباما ملاقات داشته است یا نه، او پس از یک مکث طولانی، گفت: «بله.»
سخنگوی فیسبوک بعدا تماس گرفت و عنوان کرد که ملاقات با اوباما یک ملاقات عادی بوده است و زاکربرگ با افراد بسیاری ملاقات میکند. سخنگو بهطور ضمنی گفت که اظهارنامهی جدید، بیانیهای علیه ترامپ نیست. اما اگر فیسبوک قصد داشته باشد که تغییراتی را که در اظهارنامه بیان شده است اجرا کند، برخی از قسمتهای آن ممکن است به هواداری از یک حزب خاص (حزب دموکرات) تعبیر شود.
اپلیکیشن فیسبوک توسط یکی از تأثیرگذارترین دستیاران زاکربرگ، کریس کاکس 34 ساله، مدیر ارشد محصول، مدیریت میشود. کاکس 10 سال پیش از تحصیلات تکمیلی علوم کامپیوتر در استنفورد انصراف داد تا به فیسبوک بپیوندد. اولین کار او در تیمی بود که نیوز فید را توسعه میداد. از آن زمان، او به فرستاده رسانهها تبدیل شده است. دان گراهام، ناشر واشنگتن پست که سالها نیز عضو هیئت مدیره فیسبوک بوده، میگوید کاکس جز یک دهم درصد افرادی است که به اخبار علاقه دارند و فکر میکنند برای جامعه مهم است و سعی دارند فیسبوک در آن موفق باشد.
کاکس توضیح میدهد که برای هر کاربر در هر بار که اپلیکیشن فیسبوک را باز میکند، مزیتهای تقریبا 2000 پست بررسی میشود. برای نشان دادن پستها، فیسبوک از یک پارامتر استفاده نمیکند. بنابراین، نیوز فید شخصیشده، یک مسئله پیچیده و بزرگ ریاضی است که پارامترهای زیادی دارد. زاکربرگ این مسئله را «یک مسئله مدرن هوش مصنوعی» میخواند.
تابستان گذشته من در اتاق کنفرانش نشسته بودم، درحالیکه مدیران، مهندسان، طراحان و متخصصان رابط کاربری در مورد ایجاد تغییرات کوچک در نیوز فید بحث میکردند. بحث چندان جذاب نبود، اما مسحورکننده بود و باعث میشد انسان دریابد چه تفاوت فرهنگی عمیقی بین مؤسسات خبری همچون نیویورک تایمز و فیسبوک وجود دارد. اولین سورپرایز این بود که کارها بهکندی پیش میٰرفت. در یک جلسه، تیم در مورد استفاده از فونت بولد در یک طراحی خاص نیوز فید بحث میکرد. یکی از خوبیهای شبکههای اجتماعی این است که میتوان با دانستن واکنش کاربران، تغییرات لازم را انجام داد. در فیسبوک، هر تغییری، چه کوچک و چه بزرگ، ابتدا روی برخی از کاربران امتحان میشود و سپس برای همه کاربران عرضه میشود.
افرادی که روی نیوز فید کار میکنند، تصمیمات خود را مبتنی بر معیارهایی همچون اخلاق نمیگیرند. آنها تنها به نتایج کمّی اعمال کاربران در سایت فکر میکنند. در فیسبوک، داده تنها حقیقت راستین است. مأموریت نهایی تیم نیوز فید این است که دریابند کاربران به چه چیزی علاقه دارند و آن چیزها را بیشتر و بیشتر برای آنها نشان دهند.
این ایده چنان مهم است که تیم نیوز فید باید نظر خود را در مورد آنچه مهم است کنار بگذارد. جان هژمن، معاون مدیر محصول و یکی از اعضای تیم نیوز فید، میگوید:
یکی از چیزهایی که ما در خلال سالیان گذشته یاد گرفتهایم، این است که شهود ما در اغلب موارد اشتباه است. چیزهایی که انتظار ندارید، ممکن است اتفاق بیفتند. ما در خلال این فرایند، چیزهای زیادی یاد گرفتهایم.
دقیقا همین هدف است که باعث شده مشکلات پدید آید. تمام هدف خطمشیهای سردبیری و اخلاقی این است که غرایض شخصی را برای هدف اجتماعی بزرگتر سرکوب کنند. برای فیسبوک دشوار است که خواسته کاربران را سرکوب کند. در برخی موارد، یافتن اینکه کاربر چه چیزی نمیخواهد، بسیار آسانتر است.
مبارزه دوساله فیسبوک با اخبار کلیکی (clickbait) یک مثال بارز است. در اوایل این دهه، نویسندگان اینترنتی قدرت عنوانهای خبری را دریافتند که شما را تشویق به کلیک کردن میکنند و در عین حال، اطلاعاتی افشا نمیکنند. در پاییز سال 2013، اخبار کلیکی تقریبا تمام نیوز فید را اشغال کرده بود. بهعنوان مثال، وبسایت Upworthy که توسط نویسنده کتاب «حباب فیلتر» تأسیس شده است، ماهانه 90 میلیون کاربر جذب میکرد.
اگر یک عامل انسانی مسئول نیوز فید بود و شیوع اخبار کلیکی را میدید، بهراحتی میتوانست لینکهای Upworthy را حذف کند. اما رویکرد فیسبوک این است که نیوز فید یک پروژه مهندسی است نه یک پروژه ویراستاری. فیسبوک تنها زمانی در نیوز فید تغییر ایجاد میکند که دادهها نشان بدهند کاربران آن تغییر را میخواهند. از این منظر، اخبار کلیکی یک معما بود. در نظرسنجیها، کاربران میگفتند که از اینگونه اخبار متنفرند. اما اگر آنها از این اخبار متنفرند، چرا روی آنها کلیک میکنند؟ آیا چیزی در الگوریتم فیسبوک وجود دارد که نشان بدهد چرا کاربران در عین نفرت از اخبار کلیکی، روی آنها کلیک میکنند؟
برای پاسخ دادن به این سؤالات، کاکس و تیمش هزاران نفر امتیاز دهنده حرفهای از سراسر دنیا استخدام کردند تا دریابند که نیوز فید چگونه کار میکند. از سال 2013، فیسبوک ابتدا دهها، سپس صدها و سپس هزاران نقطه داده به سیستم هوش مصنوعی نیوز فید وارد کرد تا به این سیستم یاد دهد چگونه افراد با نیوز فید ارتباط برقرار میکنند. فیسبوک دریافت که کاربران ممکن است که روی یک خبر کلیکی، کلیک کنند؛ اما زمان کمی برای خواندن آن صرف کنند. در دیگر موارد، افراد ممکن است روی یک خبر کلیکی، کلیک کنند، اما تعداد کمی آن را لایک کنند یا به اشتراک میگذارند. خبرهایی که کاربران رد میکردند، دارای عبارات خاصی بودند یا از ناشران خاصی منتشر میشدند.
هر چه فیسبوک بیشتر هوش مصنوعی را با توجه به این یافته تغییر داد، اخبار کلیکی بیشتر از فید حذف میشدند. Upworthy در حال حاضر تنها 17.5 میلیون کاربر ماهانه دارد. این سایت، اخبار کلیکی را رها کرده است. پیتر کوچلی، بنیانگذار Upworthy، میگوید:
ما یک هیولا را آزاد کردیم. عذرخواهی میکنیم.
کاکس میگوید دقیق نیست که بگوییم فیسبوک با اخبار کلیکی مبارزه کرده است. در حقیقت، فیسبوک راهی یافت تا بهتر به کاربرانش گوش دهد و کاربران، اخبار کلیکی را رد میکردند. این رویکرد (یافتن نشانههایی از نارضایتی کاربران) میتواند اطلاعات غلط را سرکوب کند. آدام موسری، معاون مدیر نیوز فید، میگوید فیسبوک در حال تغییر الگوریتم نیوز فید است تا دریابد که آیا کاربران پس از خواندن یک مقاله آن را به اشتراک میگذارند یا نه. اگر افراد کمی یک خبر را به اشتراک بگذارند، به نظر میرسد کاربران علاقهای به آن ندارند و در نتیجه، در نیوز فید اهمیت کمتری به آن داده میشود.
اما مبارزه واقعی با اطلاعات غلط نیاز به چیزی دارد که فیسبوک هیچگاه انجام نداده است: نادیده گرفتن لایکها ودیسلایکهای کاربران. فیسبوک معتقد است که اخبار کذب تنها بخش بسیاری کمی از موارد منتشرشده در نیوز فید هستند. سؤالی که این کمپانی با آن مواجه است این است که آیا اطلاعات غلط مانند اخبار کلیکی هستند و آیا راهحلهای مبارزه با آن با جهانبینی و فلسفه فیسبوک سازگار است یا نه. تمام فرض فیسبوک این است که ترجیحات اشخاص در نهایت با خیر عمومی سازگار است و اگر تابهحال به این نتیجه نرسیدهاید، به این دلیل است که بهطور دقیق اطلاعات و دادهها را آنالیز نکردهاید. برعکس دیدگاه فیسبوک، دههها تحقیقات علوم اجتماعی نشان میدهد که ما انسانها چیزهایی را دوست داریم که با جهانبینی ما سازگار باشد و جستجوی بیشتر ترجیحات کاربران باعث میشود که ما بهجای خارج شدن، بیشتر در یک حباب خودساخته فرورویم.
بعد از انتخابات، مارگارت سولیوان، ستوننویس واشنگتن پست و ویراستار سابق نیویورک تایمز، به فیسبوک توصیه کرد که یک ویراستار ارشد استخدام کند تا اخبار نیوز فید را زیر نظر داشته باشد. جوناه پرتی، بنیانگذار بازفید، میگوید او از فیسبوک خواسته است که از دادههای بازفید برای ساختن نوعی امتیازی اعتباری برای اخبار استفاده کند.
از نظر فنی، فیسبوک مشکلی برای اجرای اینگونه طرحها ندارد. بیشتر موانع، سازمانی و فلسفی و در نهایت مالی هستند. اواخر سال گذشته، فیسبوک تلاش کوچکی برای سرکوب اطلاعات غلط داشت. اخبار نیوز فید در حال حاضر دارای برچسبهای اخطار هستند. بهعنوان مثال، اگر دوست شما یک ویدئو را به اشتراک بگذارد و یکی از شرکای بررسی حقیقت فیسبوک (مانند Snopes و PolitiFact) آن را غلط بدانند، فیسبوک به شما اخطار میدهد که این ویدئو مورد مناقشه است. حتی همین تغییرات کوچک واکنش شدید سایتهای راستگرایانه، مثل Breitbart و The Daily Caller را در پی داشت و آنها فیسبوک را متهم کردند که فیسبوک با هکرهای لیبرال همکاری کرده است. اگر فیسبوک بخواهد گامهای بزرگتری مانند استخدام ویراستاران، ساختن سیستم اعتباری و استخدام روزنامهنگاران بردارد، به چیزی تبدیل خواهد شد که همیشه از آن اجتناب کرده است: تبدیلشدن از یک پلتفرم خنثی تکنولوژی به یک شرکت رسانهای.
از بسیاری جهات، بیشتر انتقاداتی را که به نیوز فید میشود، میتوان ناشی از سلطه آن دانست. اگر نیوز فید اخبار را از منابع خارجی نقل نمیکرد، شخصیسازی تهاجمی آن چندان مسئله مهمی نبود. پاریسار، سردبیر Upworthy، میگوید:
آنها نقشی بنیادی در چرخه اخبار بازی میکنند و بنابراین همه مشکلات به گردن آنها میافتد.
در اولین ملاقات با زاکربرگ در ژانویه این سؤال را از او پرسیدم وقتی مشکلی در رسانهها میبیند، آیا به خودش میگوید چون من مدیر فیسبوک هستم، میتوان آن را حل کنم؟ او پس از یک وقفه طولانی جواب داد: «نه معمولا». او استدلال کرد که برخی از پیشنهادات مثل استخدام ویراستار، به دلیل بزرگی و تنوع جهانی فیسبوک امکانپذیر نیست. او میگوید شخصیسازی بهعنوان یک اصل اساسی باقی خواهد ماند. زاکربرگ میگوید:
یک روایت بسیار سادهشده وجود دارد که یک شرکت میتواند با خاراندن یک جوش سطحی، بسیار موفق شود و من فکر میکنم که این در طولانیمدت جواب نمیدهد.
در دومین ملاقات، به نظر میرسید که موضع زاکربرگ تکامل یافته است. تا زمان ملاقات دوم، فیسبوک پروژه Facebook Journalism Project را شروع کرده بود که هدف آن همکاری با شرکتهای خبری در زمینه محصولات خبری بود. همچنین، فیسبوک پروژهای برای افزایش سواد خبری کاربران خود اجرا کرد و کمپبل کراون، مجری سابق سیانان را استخدام کرد تا همکاری فیسبوک با شرکتهای خبری را هماهنگ کند. تن انتقاد زاکربرگ نسبت به منتقدان نیز آشتیجویانهتر شده بود. او گفت:
من فکر میکنم بسیار مهم است که به هسته اصلی مشکل برسیم. من فکر میکنم درک عمومی باید اتفاق بیفتد. اطلاعات غلط یکی از فاکتورهایی است که درک عمومی را از بین میبرد. اما از نظر من، دوقطبیسازی و احساسگرایی قویتر و شایعتر هستند. ما باید روی همه اینها کار کنیم. من فکر میکنم باید به همه بازخوردها در این مورد توجه کنیم.
اما، زاکربرگ، چه در گفتگوها و چه در مانیفست جدید، بیشتر به مشکلاتی توجه داشت که با ارتباطات زیاد میشد آنها را حل کرد تا مشکلاتی که از ارتباطات زیاد به وجود آمدهاند. او گفت:
برای اینکه بشر به مرحله دیگری برود، نیاز به آن دارد که زیرساختهای اجتماعی برای حل مشکلات مدرن ساخته شود. ما به مرحلهای رسیدهایم که جلوگیری از مسائلی مانند بیماریهای واگیردار و تروریسم نیاز به هماهنگی و ارتباطاتی دارد که سیستم موجود قادر به حل آنها نیست.
از نظر او، برای پیشرفت بشریت نیاز به یک زیرساخت جهانی داریم.
در کل این ایده بحثبرانگیزی نیست. زاکربرگ در مورد نسخه دیجیتال سازمان سازی که جهان غرب بعد از جنگ جهانی دوم تجربه کرد، صحبت میکند. اما به دلیل اینکه او یک مدیرعامل است نه رئیسجمهور، این پروژه کمی ترسناک خواهد بود. او فیسبوک را بهعنوان یک از عوامل مهم توانمندسازی نسل بعدی جامعه بشری میداند. مشکل کوچک این بینش این است که حاوی خودبزرگبینی صادقانه است. زاکربرگ همراه با همسرش، پریسیلا چان، قول داده است که تقریبا تمام ثروت خود را به کارهای خیریه ببخشد. علاقه او به حل مشکلات جهانی با استفاده از ارتباطات دیجیتال و مشخصا از طریق فیسبوک، ناشی از همین حس او است.
با این حال، زاکربرگ نسبت به آشفتگی ناشی از گذار از دنیایی که در آن هستیم به دنیایی که او از طریق نرمافزار قصد ساخت آن را دارد، بیتفاوت است. ساخت زیرساختهای اجتماعی جدید نیاز به آن دارد که زیرساختهای قدیمی تخریب شوند. اگر تخریب بهدرستی انجام نشود، زیرساختهای جدید بهخوبی ساخته نمیشوند. در مورد از هم پاشاندن رسانههای رسمی، زاکربرگ بالاخره به این نتیجه رسید و گامهایی برای حل مشکلات برداشته است. اما فیسبوک بیمهابا و بیپروا به سمت نواحی خاکستری حرکت میکند و بر سر هر پیچ، کابوسآباد جدیدی ایجاد میکند.
چند ماه پس از ملاقات با زاکربرگ، فیسبوک کنفرانس سالانه خود را برگزار کرد. در کنفرانس سال قبل، زاکربرگ از نسخه بهبودیافته پخش زنده فیسبوک پردهبرداری کرد. پس از یک سال، شاهد پخش اعتراضات گسترده بودهایم؛ اما در عین حال، یک حادثه تروریستی در مونیخ و یک خودکشی نیز از این طریق پخش شده است. تنها چند ساعت پیش از اینکه زاکربرگ به روی صحنه برود، پلیس اعلام کرد مردی که با کشتن یک نفر، ویدئوی آن را در فیسبوک منتشر کرده بود، خود را کشته است.
اما زاکربرگ هنگامی که روی صحنه رفت، شادکام بود. او چند جوک تعریف کرد و تهدید کرد که مانیفست طولانیاش را روی صحنه خواهد خواند. او گفت:
با همه جدیت، حال زمان ساختن جامعه است.
او به خانواده قربانیان کلیولند تسلیت گفت و افزود که اینگونه حوادث نشان میدهد هنوز کار زیادی در پیش است.
زاکربرگ بهسرعت موضوع را به سمت واقعیت افزوده تغییر داد. این اسم نیز یادآور کابوسآبادی دیگر بود: اخبار کذب در شکل و شمایل ویدئو. اما زاکربرگ اشارهای به این احتمالات کابوسآبادی نکرد. او صحنه را ترک کرد و روی صحنه تنها یک مهندس ایستاده بود.
***