کوئنتین تارانتینو در یکی از جدیدترین قسمتهای پادکست Rewatchables گفته است فیلم مهیج جنگ جهان دومی کریستوفر نولان، دانکرک Dunkirk، دومین فیلم موردعلاقهی او از میان فیلمهای دههی 2010 میلادی است. با اینکه تارانتینو هنوز ده فیلم برتر خودش از میان آثار دههی گذشته را اعلام نکرده است، اما گفته است که در ماه گذشته فیلمهای زیادی را بررسی کرده است تا بتواند فهرستی از فیلمهای موردعلاقهاش بنویسد. دانکرک در فهرست او در جایگاه فیلم هفتم قرار داشت، اما بعد از اینکه آن را برای بار سوم تماشا کرد به جایگاه دوم صعود کرد.
همچنین بخوانید:
گفتوگوی جذاب و خواندنی مارتین اسکورسیزی و کوئنتین تارانتینو
تارانتینو دربارهی این فیلم گفته است:
چند دفعهی اول تجربهی جالبی حین تماشای این فیلم داشتم. اولین باری که دانکرک را دیدم، خب نمیدانم بار اول به چیزی فکر میکردم. فقط غرق زیبایی صحنههای فیلم شده بودم. نمیتوانستم به چیز دیگری توجه کنم بلکه فقط جذب مناظر و صحنههای زیبای فیلم شده بودم. فیلم را دوست داشتم اما صحنهها توجه مرا پرت کرده و نتوانستم بر روی فیلم تمرکز کنم. فکر نمیکنم از نظر احساسی چیزی حس کرده باشم. مرا شگفتزده کرد اما نفهمیده بودم چه چیزی مرا شگفتزده کرده است… تا اینکه دفعه سوم توانستم چیزی فراتر از آن مناظر ببینم و توانستم بر روی شخصیتهای داستان تمرکز کنم. توانستم در نهایت کمی لابهلای درختها را هم ببینم.
فیلمنامهی دانکرک نولان سه روایت را که در سه زمان مختلف در حال رخ دادن هستند را در کنار هم قرار داده است. تارانتینو توضیح میدهد:
معمولا شما فیلمی را میبینید که استایل آن بر روی هیجان فیلم تمرکز میکند، اما این استایل یک تجربهی همهجانبه است. با دیدن فیلم برای بار سوم یا چهارم میتوانید فراتر از این استایل رفته و این جاست که میتوانید حقههای شعبدهباز را ببینید.
از نظر تارانتینو آکادمی با دادن جایزهی بهترین تدوین به دانکرک تصمیم درستی گرفته است اما او آکادمی را برای ندادن اسکار بهترین آهنگسازی به هانس زیمر مقصر میداند. به نظر او با آهنگسازی این فیلم میتوان کل دهه را تعریف کرد.
در عین تعریف کردن از دانکرک ، تارانتینو از «به سوی ستارگان» هم انتقاد کرد. این درام فضایی جیمز گری اوایل امسال بر روی پرده رفت و نقش اول آن را ستارهی «روزی روزگاری در هالیوود» برد پیت جلوی دوربین برد. تارانتینو از «به سوی ستارگان» وقتی نام برد که گفت القای حس گیج شدن در حین تماشای یک فیلم به مخاطب باید به دقت پیاده شود و به سادگی ممکن است بد از آب درآید. با اینکه فیلمنامهی چندروایتهی دانکرک ممکن است گیجکننده به نظر برسد، اما برای تارانتینو جواب میدهد که چرا که مخاطب میداند کارگردانی توانا فیلم را جلو میبرد.
اگر احساس گیج شدن کنم و بدانم که کارگردان توانایی جلو بردن فیلم را ندارد، آن جاست که همه چیز بهم میریزد.
تارانتینو از «به سوی ستارگان» به عنوان فیلمی که او را به طرز بدی گیج کرد، یاد میکند.
در تمام نیمهی دوم فیلم به سوی ستارگان دلیل رخ دادن هیچ چیزی را نمیدانستیم. باید هر چیزی که میگویند را باور کنیم، اما دلیل هیچ چیزی را نمیدانیم: چرا سرکشی از فرمان فرمانده در سفینهای 15 سال قبل، حالا باید منجر به فرستاده شدن موجهایی شود که نزدیک به 40000 نفر را میکشد. فقط باید این موضوع را قبول کنیم، چرا که فیلم اینطور به ما میگوید.
چیزی که در این فیلم به آن واکنش میدهید این است که آنها از ساختار «اینک آخرالزمان» تقلید کردهاند، منظورم این است که از تماشای «به سوی ستارگان» لذت بردم، فیلم زیبایی بود و برد را در این فیلم دوست داشتم، اما علت وقوع اتفاقات آن را نفهمیدم. با اینکه نولان نیز تقریبا به ما نمیگوید چه چیزی در دانکرک در حال اتفاق افتادن است، اما به هر حال تا حدی متوجه اتفاقات هستم.
این مطلب برگرفته از نوشتهی زک شارف در سایت indiewire.com است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
137