این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا، درباره اینکه بعضا یکی از مسائل ادبیات ایران این است که نویسندگان با گذشت زمان کتابهای قویتری ارائه نمیدهند و بهترین آثارشان برای دوره جوانیشان است که با تعبیر جوانمرگی از آن یاد شده است، اظهار کرد: فکر میکنم داستاننویسی مانند خیلی از کارهای دیگر است؛ اگر حرفهای آغاز شود و نویسنده در کار خود حرفهای پیش برود، حرفهای هم کارش را به سرانجام میرساند، اما وقتی این مراحل به طور حرفهای رعایت نشود، مشکلاتی از این دست پیش میآید که شما به آن میگویید جوانمرگی.
او با تأکید بر اینکه مهمترین مشکل از نظر او حرفهای نبودن است، افزود: مجموعه داستاننویسی ما حرفهای نیست؛ از نویسنده که آموزشهای کافی نمیبیند و استعدادیابی درستی نمیشود تا ناشرانی که به معنای واقعی حرفهای نیستند؛ مثلا کار ناشر بدون ویرایش و اشتباه بیرون میآید. از طرف دیگر خواننده حرفهای هم کم داریم. در واقع حرفهای نبودن کل مجموعه تولید، توزیع کتاب، جوایز ادبی، تبلیغات و... باعث میشود استعدادها هرز برود و یا اینکه به نتیجه کافی نرسد.
عباسی در ادامه گفت: یکی از موضوعاتی که وجود دارد این است که ما میگوییم نویسندهای کتاب خیلی خوبی نوشته اما دیگر این نویسنده کتاب خوبی نمینویسد؛ من فکر میکنم شاید گاهی در این مورد اشتباه میکنیم و کتابش خیلی خوب هم نبوده است، اما چون عدهای دوست داشتند نویسنده را مطرح کنند، او را مطرح کردهاند، اما خب این آدم ظرفیت این را که در این کار بماند نداشته و یا حرف زیادی برای گفتن نداشته است.
نویسنده «دختر لوتی» و «بازیگوش» خاطرنشان کرد: ما گاهی اشتباه میکنیم که فکر میکنیم فردی نویسنده خوبی بوده اما ادامه نداده است، چون کل پروسه کتاب از انتشار، کتابفروش و نقد و مخاطب تا جوایز ادبی حرفهای نیست و یک جای کار میلنگد.
او سپس دلیل دیگر جوانمرگی را نداشتن جهانبینی مدون و مشخص برای نویسنده دانست و گفت: گاه میتوانیم از یک داستاننویس انتظار داشته باشیم در طول زمان کار کند و کارهای خوبی هم ارائه دهد، اما این به شرطی است که نویسنده بتواند سوژهها را در طول زمان، نه فقط در یک مقطع، احصا کند و درباره آنها داستان خوب بنویسد. در واقع نویسنده باید جهانبینی مدون و مشخص داشته باشد و بتواند مفاهیم را به شکل دیگری تعریف کند. کار هنر، نشان دادن چیزهایی است که ما میدانیم اما به شکل دیگر. هنر یعنی دیگرگونه دیدن که به جهانبینی نیاز دارد.
شهریار عباسی تأکید کرد: مسئله اقتصادی هم در حرفهای نبودن میگنجد و موثر است؛ زمانی که نویسنده کار خوبی مینویسد و بازخورد کافی از جامعه ادبی و خوانندگان نمیبیند، ناخودآگاه تأثیر میپذیرد. شاید ما از یک هنرمند انتظار داشته باشیم به این چیزها توجه نکند، اما این یک انتظار منطقی نیست. اتفاقاتی از این دست ممکن است آدمها را ناامید کند. از این گذشته فکر میکنم نداشتن جهانبینی درونی و مطالعه کافی در زمینههای تاریخ و فلسفه در اینکه نویسندگان در یک دورهای بدرخشند و بعد خاموش شوند، تأثیر دارد.
او درباره فضای مجازی هم گفت: فضای مجازی روی همه چیز تأثیر گذاشته است و متأسفانه ما مانند خیلی چیزهای دیگر یاد نگرفتهایم درست از آن استفاده کنیم، چون از جای دیگری آمده و نیاز واقعی ما آن را ایجاد نکرده، ما هم درست و کامل از آن استفاده نمیکنیم و عمدتا در این زمینه زیادهروی میکنیم که خب تأثیر میگذارد، بهخصوص اینکه جای دیگر چیزها خالی باشد؛ یعنی فضایی برای نویسندهها در جاهای دیگر نیست؛ مثلا رادیو و تلویزیون خصوصی نداریم و آنچه هست در اختیار گروه خاصی قرار میگیرد.
عباسی در ادامه بیان کرد: به طور واقعی خبر ندارم در جایی غیر از ایران چه اتفاقی میافتد، چون جایی غیر از ایران زندگی نکرده و در جایی غیر از ایران هم کتاب منتشر نکردهام. اما باندبازی همهجا پیش میآید، همانهایی که در مجلات باندبازی راه میاندازند، در فضای مجازی هم این کار را میکنند، این یک مشکل فرهنگی برای ماست. ممکن است کسی کتاب خوبی نوشته باشد اما ناشر حتی حاضر به انتشار اثر نباشد، گاهی هم چون برای دوستانشان است کتاب را منتشر میکنند، تبلیغ میشود و حتی جایزه هم میگیرد. اینها هست. البته این موضوع صرفا در زمینه داستاننویسی نیست بلکه در جاهای دیگر هم وجود دارد. ما اخلاق و انصاف را فراموش کردهایم.
او در پایان خاطرنشان کرد: این مسئله که نویسندهای وارد ادبیات شود و بعد از مدتی از این عرصه خارج شود، وجود دارد، اما کسانی که در این فضا باقی میمانند واقعا به کارشان علاقه دارند که میمانند وگرنه شرایط برای ماندن مناسب نیست.