ارتباط طهارت و آغاز نماز با عترت

در برخی از روایات صحیحه در مورد اهمیت طهارت در نماز از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: نماز سه قسمت دارد: یک ثلث آن طهارت و ثلث دیگر آن رکوع و ثلث دیگر آن سجود است.[۱]

ارتباط طهارت و آغاز نماز با عترت

در برخی از روایات صحیحه در مورد اهمیت طهارت در نماز از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: نماز سه قسمت دارد: یک ثلث آن طهارت و ثلث دیگر آن رکوع و ثلث دیگر آن سجود است.[1]

طهارت بر دو قسم است:

1- طهارت ظاهر؛ مقصود از طهارت ظاهر، پاک بودن بدن و همان طهارت از حدث یعنی وضو وغُسل است و اگر بعد از نماز مشخص شود که وضو یا غسل نداشته، نمازش باطل است و باید دوباره آن را بجا آورد. در مورد طهارت ظاهر باید گفت: تنها وضو و غُسل کسی که پیرو اهل بیت علیهم السلام باشد، صحیح است و وضو و غسل دیگران باطل است[2]؛ زیرا اولا: وضو و غسل عبادت هستند و براساس روایات، شرط صحت و قبولی عبادات، اعتقاد به ولایت و امامت اهل بیت است. [3] ثانیا: آنان به جای مسح، هر دو پای خود را می شویند و این سبب دیگری برای بطلان وضو و نماز است. [4]

2- طهارت باطن، مقصود همان طهارت دل و فکر اوست. فقط پیروان اهل بیت علیهم السلام، طهارت باطن را دارند. در مورد طهارت باطن پیروان اهل بیت علیهم السلام آمده است: «وَ جَعَلَ صَلواتَنا عَلَیکم وَ ما خَصَّنا به مِن وِلایتِکم طیبَاً لِخَلقِنا وَ طَهارَهً لِأنفُسِنا وَ تَزکیهً لَنا وَ کفارَهً لِذُنُوبِنا» خدا درود و صلوات ما بر شما و آن چه به ما اختصاص داده از اعتقاد به ولایت شما را سببِ پاکیزه شدن خلقت ما و طهارت جان ما و برای رشد ما و کفاره گناهان ما قرار داده است. [5]

ارتباط اذان و اقامه با ولایت

در اذان و اقامه جملات متعددی ذکر می شود. در ابتدای اذان و اقامه «الله اکبر» و در پایان اذان و اقامه باز «الله اکبر» ذکر می شود. ارتباط تکبیر با اهل بیت علیهم السلام را در گفتار دوم در تکبیره الاحرام نماز بررسی می کنیم. پس از تکبیرهای اذان و اقامه به وحدانیت خدا و رسالت پیامبراکرم (ص) و بعد از آن به امامت امیرمؤمنان و فرزندان معصوم او شهادت می دهیم و این شهادت به ولایت در اذان و اقامه جز شعائر مذهب بوده و سیره شیعیان بر آن است. و در روایات چنانچه بعدا بیان می کنیم نیز آمده است که بعد از شهادت به رسالت پیامبراکرم (ص) به ولایت امامان معصوم شهادت دهید.

علامه مجلسی در این باره می نویسد: بعید نیست که بگوییم شهادت سوم جز اذان است به جهت اینکه شیخ طوسی، علامه، شهید وعده ای دیگر از علما شهادت داده اند به اینکه اخبار فراوانی بر جزئیّت شهادت سوم در اذان وارد شده است. [6]

یکی از فصول اذان و اقامه جمله «حَی عَلَی خَیرِ الْعَمَلِ» است یعنی بشتابید به سوی بهترین عمل، مراد از بهترین عمل به حسب ظاهر، نماز و به خصوص نماز جماعت است، ولی در روایات در تفسیر این جمله اذان و اقامه آمده است که منظور شتاب به سوی اعتقاد به ولایت و امامت ما اهل بیت است؛ زیرا چنان که قبلا بیان شد تأویل و باطن نماز اهل بیت علیهم السلام هستند و هدف از نمازخواندن تشکر از خدا است به جهت این که به ما نعمت پیامبراکرم (ص) و امامت و ولایت ائمه اطهار علیهم السلام داده است. این جمله جز اذان و اقامه بوده است ولی عمر از گفتن آن منع نموده و از اذان و اقامه اهل تسنن حذف شده است. در روایات ما علت حذف آن چنین بیان شده است.

محمّد بن ابی عمیر از امام موسی بن جعفر علیه السلام راجع به «حَی عَلَی خَیرِ الْعَمَلِ» سؤال کرد و عرضه داشت چرا این جمله توسط دومی از اذان برداشته شده است؟ حضرت فرمود: علّت ظاهری را جویا هستی یا از علّت باطنی آن سؤال می کنی؟ محمّد گوید: عرض کردم از هر دو علت می پرسم. حضرت فرمودند: امّا علّت ظاهریش آن است که مردم جهاد را به خاطر نماز ترک نکنند و امّا علّت باطنی آن این است که مقصود از خیر العمل ولایت ما است، لذا کسی که امر به ترک «حَی عَلَی خَیرِ الْعَمَلِ» از اذان نمود قصدش این بود که دعوت به ولایت و تشویق مردم به ولایت نباشد. [7]

همچنین محمّد بن مروان گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: آیا می دانی تفسیر «حَی عَلَی خَیرِ الْعَمَلِ» چیست؟ عرض کردم خیر. فرمود: تو را دعوت می کند به نیکی، آیا می دانی نیکی کردن به چه کسی مراد است؟ گفتم: نه. فرمود: تو را می خواند به نیکی کردن به حضرت فاطمه و فرزندانش علیهم السلام. [8]

گفتار سوم: ارتباط تکبیره الاحرام با اهل بیت علیهم السلام

تکبیر نماز که شروع نماز است از جهات فراوانی ارتباط با اهل بیت علیهم السلام دارد، ما برخی از این جهات را بیان می کنیم.

الف: اهل بیت علیهم السلام اولین تکبیرگویان و معلّم دیگران

تمام پیامبران، ملائکه و انسان ها اصل تسبیح و تکبیر و توحید را از پیامبراکرم و ائمه اطهار علیهم السلام یاد گرفته اند. پیامبراکرم (ص) در این باره می فرماید: خداوند از نور من و نور علی اشیاء را آفرید، سپس ما را در طرف راست عرش خود قرار داد، پس ما تسبیح گفتیم و ملائکه بعد از ما تسبیح گفتند و ما «لااله الا الله» گفتیم، ملائکه هم «لااله الا الله» گفتند و ما تکبیر گفتیم، ملائکه هم تکبیر گفتند. پس هرکس تسبیح و تکبیر و تهلیل می گوید به واسطه تعلیم علی علیه السلام است. [9]

همچنین امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: ما انواری در اطراف عرش الهی بودیم وتسبیح خدا را می گفتیم و اهل آسمان از ما یاد گرفتند و تسبیح گفتند و وقتی به زمین نازل شدیم، تسبیح گفتیم، پس اهل زمین هم تسبیح گفتند. پس هر علمی برای اهل آسمان و اهل زمین هست از ناحیه ما است. [10]آری ملائکه با این که طعام آنها تسبیح و تکبیر و ذکر خدا است، چنانچه امیرالمؤمنین علیه السلام این مطلب را فرموده اند[11] اما همین تسبیح و تقدیس را از ائمه اطهار علیهم السلام فرا گرفته اند.

پس طبق زیارت جامعه کبیره که قبلا گذشت آنان اصل و اساس هر خیری از جمله تکبیر و تسبیح هستند. تکبیر و حمد و تهلیل در این روایات به عنوان نمونه ذکر شده است و گرنه ملائکه نماز را نیز از پیامبر و اهل بیت علیه السلام فراگرفتند و همان گونه که پیامبر برای مسلمانان فرمود: آن گونه که من نماز می خوانم شما نماز بخوانید. [12] به ملائکه نیز نماز را تعلیم داد؛ زیرا نماز از همین تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح تشکیل شده است. بلکه تعقیبات نماز و تسبیح حضرت زهرا (س) که برترین تعقیبات نماز است را نیز ملائکه به واسطه پیامبر و عترت فراگرفتند، چنان چه در مبحث تعقیبات نماز خواهد آمد. همچنین در ابتدای نماز بعد از اقامه، هفت تکبیر سنت است در باب علت این هفت تکبیر در برخی از روایات چنین آمده است که:

امام باقر علیه السلام می فرماید: امام حسین علیه السلام در کودکی کمی دیر زبانش به سخن باز شد تا جایی که در این فاصله ای که حضرتش تکلّم نمی کردند دیگران خوف داشتند[13] که آن جناب نتوانند تکلّم کرده و سخن بگویند در چنین موقعیتی رسول خدا (ص) برای خواندن نماز به مسجد رفتند در حالی که امام حسین علیه السلام را به دوش مبارک گرفته بودند، مردم پشت سر آن حضرت صف بستند، رسول خدا (ص) حسین علیه السلام را در طرف راست خود ایستاند پس تکبیر افتتاح نماز را فرمود حسین علیه السلام نیز تکبیر گفت دوباره رسول خدا (ص) تکبیر فرمود و این بار نیز حسین علیه السلام تکبیر گفت باری تا هفت بار پیامبر تکبیر گفتند و امام حسین علیه السلام نیز تبعیت کرده هفت مرتبه تکبیر گفت و به این جهت هفت تکبیر در آغاز نماز سنّت و رائج گردید. [14]

ب: ارتباط معنای تکبیره الاحرام با اهل بیت علیهم السلام

جمله «الله اکبر» برای ستایش خدا است از این جهت که او هیچ نقصی ندارد؛ خواه نقصی که مشرکین معتقد بوده اند، مثل داشتن فرزند و خواه نقص دیگری. «الله اکبر» یعنی: خداوند برتر از آن است که کسی بتواند او را توصیف کند و یا در ذهن خود او را مجسم سازد.

 جمیع بن عمیر در این باره گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: معنای «الله اکبر» چیست؟ عرض کردم: یعنی: خدا از هر چیزی بزرگ تر است. حضرت فرمود: در این صورت خدا را با چیزهای دیگر مقایسه نموده ای و او را بزرگ تر از چیزهای دیگر تصور نموده ای و در حقیقت خداوند را محدود به اندازه ای بزرگ تر از سایر موجودات نموده ای. عرض کردم: پس معنای «الله اکبر» چیست؟ حضرت فرمود: معنای آن این است که خداوند برتر از آن است که توصیف شود. [15]

حال سؤال این است که آیا مقصود از جملۀخدا برتر از این است که توصیف شود، این است که خدا اصلا وصف ندارد و توصیف نمی شود؟ قطعا این معنی مقصود نیست و خداوند دارای أسما‍ء و اوصاف فراوانی است که در قرآن و روایات این اوصاف و اسماء بیان شده است؛ بلکه مقصود این است که خدا منزه است از اوصافی که غیر معصوم برای خدا بیان می کند چنان که در آیه قرآن می فرماید: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یصِفُونَ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصین» منزّه است خداوند از آنچه توصیف می کنند؛ مگر بندگان مخلص خدا![16] پس در «الله اکبر» می گوئیم خدا منزّه است از اینکه توصیف شود؛ مگر توصیفی که عباد مخلصین انجام می دهند و آن عباد مخلصین که می توانند خدا را توصیف کنند، تنها امامان معصوم علیهم السلام هستند. چنانکه در روایات آمده است. [17]

پی نوشت ها

[1]. الکافی، ج‏3، ص: 273 : «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ الصَّلَاةُ ثَلَاثَةُ أَثْلَاثٍ ثُلُثٌ طَهُورٌ وَ ثُلُثٌ رُکُوعٌ وَ ثُلُثٌ سُجُود.»

[2] . یزدی طباطبائی، سید محمد کاظم، العروة الوثقى، ج‌1، ص: 386‌ ؛ محدث بحرانی، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ج‌25، ص: 257 ؛ حکیم، سید محسن، مستمسک العروة الوثقى، ج‌4، ص: 97‌ .

[3] . وسائل الشیعة، ج‌1، ص: 118‌ : باب 29 بَابُ بُطْلَانِ الْعِبَادَةِ بِدُونِ وَلَایَةِ الْأَئِمَّةِ علیه السلاموَ اعْتِقَادِ إِمَامَتِهِمْ‌ .

[4] . وسائل الشیعة، ج‌1، ص: 418‌ : «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلامإِنَّهُ یَأْتِی عَلَى الرَّجُلِ سِتُّونَ وَ سَبْعُونَ سَنَةً- مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً- قُلْتُ کَیْفَ ذَاکَ قَالَ لِأَنَّهُ یَغْسِلُ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِمَسْحِهِ.»‌

[5] .  من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص: 613.

[6] . بحارالانوار ج 81  ص: 111: «أقول لا یبعد کون الشهادة بالولایة من الأجزاء المستحبة للأذان لشهادة الشیخ و العلامة و الشهید و غیرهم بورود الأخبار به»

[7] . علل الشرائع، ج‏2، ص: 368 ؛ «عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنْ حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ لِمَ تُرِکَتْ مِنَ الْأَذَانِ فَقَالَ تُرِیدُ الْعِلَّةَ الظَّاهِرَةَ أَوِ الْبَاطِنَةَ قُلْتُ أُرِیدُهُمَا جَمِیعاً فَقَالَ أَمَّا الْعِلَّةُ الظَّاهِرَةُ فَلِئَلَّا یَدَعَ النَّاسُ الْجِهَادَ اتِّکَالًا عَلَى الصَّلَاةِ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَإِنَّ خَیْرَ الْعَمَلِ الْوَلَایَةُ فَأَرَادَ مَنْ أَمَرَ بِتَرْکِ حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ مِنَ الْأَذَانِ أَلَّا یَقَعَ حثا [حَثٌّ عَلَیْهَا وَ دعا [دُعَاءٌ إِلَیْهَا»

[8] . معانی الأخبار، ص: 42 ؛ « عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ أَ تَدْرِی مَا تَفْسِیرُ حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ قُلْتُ لَا قَالَ دَعَاکَ إِلَى الْبِرِّ أَ تَدْرِی بِرَّ مَنْ قُلْتُ لَا قَالَ دَعَاکَ إِلَى بِرِّ فَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا»

[9] - بحارالأنوار ج  25  ص24 ؛ «فی حدیث  ثم خلق الأشیاء من نوری و نور علی علیه السلام ثم جعلنا عن یمین العرش فسبحنا فسبحت الملائکة فهللنا فهللوا و کبرنا فکبروا فکل من سبح الله و کبره فإن ذلک من تعلیم علی علیه السلام»

[10] . بحارالأنوار ج 25 ص24 ؛ «روی عن أبی‌عبدالله علیه السلام أنه قال نحن شجرة النبوة و معدن الرسالة و نحن عهد الله و نحن ذمة الله لم نزل أنوارا حول العرش نسبح فیسبح أهل السماء لتسبیحنا فلما نزلنا إلى الأرض سبحنا فسبح أهل الأرض فکل علم خرج إلى أهل السماوات و الأرض فمنا و عنا.»

[11]. بحارالأنوار ج 54  ص: 90 ؛ «امیرالمؤمنین علیه السلام فى حدیث خلق العالم و جعل فی کل سماء ساکنا من الملائکة خلقهم معصومین من نور من بحور عذبة و هو بحر الرحمة و جعل طعامهم التسبیح و التهلیل و التقدیس فلما قضى أمره و خلقه استوى على ملکه.»

[12] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏82، ص: 279 : « لقوله صلوا کما رأیتمونی‏ أصلی.»

[13] .  همان‌ گونه که از متن حدیث استفاده می‌شود این خوف و نگرانی برای پیامبر؛ و اهل بیت نبوده است و آنان از این جهت اطمینان داشته‌اند.

[14] . علل الشرائع، ج‏2، ص: 332 ؛ «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ إِلَى الصَّلَاةِ وَ قَدْ کَانَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام أَبْطَأَ عَنِ الْکَلَامِ حَتَّى تَخَوَّفُوا أَنْ لَا یَتَکَلَّمَ وَ أَنْ یَکُونَ بِهِ خَرَسٌ فَخَرَجَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ حَامِلَهُ عَلَى عَاتِقِهِ وَ صَفَّ النَّاسُ خَلْفَهُ فَأَقَامَهُ رَسُولُ اللَّهِ عَلَى یَمِینِهِ فَافْتَتَحَ رَسُولُ اللَّهِ الصَّلَاةَ فَکَبَّرَ الْحُسَیْنُ علیه السلام حَتَّى کَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ؛ سَبْعَ تَکْبِیرَاتٍ وَ کَبَّرَ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَجَرَتِ السُّنَّةُ بِذَلِکَ.»

[15] . الکافی ج 1 ص:  118؛ «عن جمیع بن عمیر قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام أَیُّ شَیْءٍ اللَّهُ أَکْبَرُ فَقُلْتُ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ فَقَالَ وَ کَانَ ثَمَّ شَیْءٌ فَیَکُونُ أَکْبَرَ مِنْهُ فَقُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَفَ.»

[16] . سوره صافات 160 - 159

[17] . مستدرک ‏الوسائل ج : 10 ص : 41.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان