رحیم نیکبخت؛ با سوءاستفادههای گستردهای که رضاشاه در دوره پانزده ساله سلطنت بواسطه قدرت و اقتدار خود در عرصه ثروت اندوزی و غصب املاک داشت به نظر میرسد ابعاد و زوایای مختلف این موضوع در اقصی نقاط ایران به روشنی عیان نگردیده است.
از اینرو اسناد و مدارک میتوانند بهعنوان قاضی بیطرف برای تبیین موضوع مورد توجه قرارگیرد، خصوصاً آنکه اسناد و گزارشهای متعددی در این موضوع در آرشیو «مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران» و همچنین «بایگانیهای راکد قوه قضائیه» نگهداری میشود.
از موضوعات قابل بررسی در تاریخ معاصر ایران چگونگی بهقدرت رسیدن رضاشاه است. سلسلههای حکومتگر در تاریخ ایران بعداز اسلام اغلب خاستگاه ایلی و عشایری داشته و با غلبه یکی از ایلات قدرتمند بر حکومت و حاکم قبلی به قدرت رسیدهاند؛ بهقدرت رسیدن رضا میرپنج در ایران نه مشروعیت ایلی و عشایری داشت و نه بر مؤلفههایی، چون سیادت و انتصاب به صفویه استوار بود.
گرچه در سالهای اولیه حکومت سعی وافری به نمایشات مذهبی از خود بروز میداد تا در میان مردم مسلمان ایران مشروعیتی دست و پاکند. ضمن اینکه وی قبل از طی مدارج شهرت و قدرت زندگی نه چندان با حسن شهرت توأم با سختی و مشقت داشته است.
محمد رضا کائینی از محققان و آرشیویستهای مطرح تاریخ معاصر ایران به مناسبت انتشار عکسی ویژه از رضا شاه قبل از به قدرت رسیدن در توضیح چرایی محرمانه بودن و اهمیت آن عکس نوشته بود:
«چون این عکس رضاخان را درکسوت مهتر اسب سفیر هلند نشان میداد و قزاق پس از نیل به حکومت، خوش نداشت تا کسی درباره گذشتهاش بداند. هم از این روی انتشار این گونه تصاویر در دوران پهلویها، کیفری سنگین درپی داشت. تازه این تصویر، قزاق را پس ازدوره دلاکی در حمام محله صابون پزخانه تهران، حمالی در برابر بازار سیداسماعیل، قمار و شرارت در محله سر قبر آقا و شاگردی نزد دایی اش درخیاطخانه نشان میدهد.» (1)
با کودتای سوم اسفند 1299 که با حمایت بیگانگان رخ داد، رضاخان میرپنج در صحنه سیاست ایران به چهرهای مطرح تبدیل گردید. با استقرار پایههای قدرت و سلطنتش، وی نخست شخصیتهای مهمی را که در بهقدرت رسیدن وی نقش ایفا کرده بودند یکی پس از دیگری از میان برد تا خود را زیر دین و منت آنها نبیند.
از سوی دیگر اندک اندک آرزوهای فروخفته خود را بروز داد. علاقه به مُلک و مُلکداری و ثروت مهمترین آزمندی رضاخان قزاق به سلطنت رسیده بود. ارتشبد حسین فردوست در خاطرات خود در این باره گفته است:
«رضاخان در طول سلطنتش تمام املاک مرغوب شمال را با زور سرنیزه بهنام خود کرد. پساز سقوط او تا مدتها روزنامهها و مجلات کشور پر بود از نمونههایی از غصب اموال مردم توسط رضاخان. املاک را به منطقههای مختلف تقسیم کرد و در هر منطقه یک افسر گمارد و کل املاک او را سرلشکرکریم بوذرجمهری اداره میکرد. در سال 1319 صورت حساب عایدی خالص سالانه املاک پهلوی 62 میلیون تومان بود.» (2)
تصاحب زمینهای مرغوب به طرق مختلفی انجام میگرفت. در اوایل کار وزارت دارایی به صاحب ملک دستور میداد باید املاک خود را به «شخص صلاحیتداری» که صلاحیت آن را کمیسیون دولتی در محل تعیین میکرد بفروشد والا وزارت دارایی املاک وی را متصرف خواهد شد. البته اکثراً «شخص صلاحیتدار» خود وزارت دارایی بود که یا ملک را تصرف میکرد یا به ثمن بخس و به زور آن را میخرید و سپس به رضاشاه منتقل مینمود.
با حرص و ولعی که شاه به تصاحب زمینهای مرغوب در اقصی نقاط ایران داشت با قدرت ارتشی نوظهورـ که باید برای نگاهبانی از منافع ملی و مردم ایران به کار گرفته میشدـ زمینهای مرغوب به زور از مردم غصب و اسناد آن بهنام رضاشاه ثبت محضری میشد. زمینهایی که برای بالاترین مقام کشور به زور غصب میشد فقط در مناطق سر سبز شمالی نبود حتی در قصبات تهران هم املاکی بهنام وی سند خورده بود.
بخشی از املاک و ثروت رضاخانی از طریق مصادره اموال و دارایی منقول و غیر منقول خوانین و متنفذین محلی بود. یکی از نخستین اقدامات رضاشاه دستگیری و قتل و مصادره اموال سردار اقبال السلطنه ماکویی بود که در زمان خود بازتاب زیادی داشت. سردار ماکویی دارایی و ثروت هنگفتی داشت و میزان اموال مصادره شده از اقبالالسلطنه بسیار بود:
«بهطوری که زن سردار میگوید که این اموال را بار چهل شتر کردند و به تبریز و از آنجا به تهران فرستادند. پسر سردار سالها بعد ادعا کرد که میزان خسارت وارد شده از سوی رضاخان به اموال آنها حدود دو میلیارد ریال بوده است. در میان این اموال چندین شمشیر مرصع و جواهر نشان و جواهرات سردار بود که چند میلیون ارزش داشتند.
عین السلطنه هم اشاره میکند که قورخانه او را هشتصد شتر به تبریز حمل کرد. امین الشرع هم مینویسد که 28 صندوق پول نقره، 4 صندوق پول طلا و قورخانه وی را با 18 شتر به تهران فرستادند.
صرف نظر از درستی این مبالغ و آمارها، اقبال السلطنه بهطور موروثی ثروت هنگفتی داشت که با قتل وی بیشتر این اموال مصادره شد. بدون تردید تمام یا قسمت بیشتر ثروت مصادره شده اقبال السلطنه به رضاخان رسید و این ثروت او دومین منبع ثروت هنگفت رضاشاه (منبع اول ثروتش اموال امیر عشایر خلخالی بود) گردید و مبلغی هم از این ثروت صرف هزینه استحکام قدرت وی میشد.
رضاخان معتقد بود که طهماسبی قسمتی از اموال اقبال السلطنه را بهخود اختصاص داده است و به این علت از وی عصبانی بود، ولی طهماسبی خود این مسأله را انکار میکرد. مستوفی هم معتقد است که در این میان چیزی از ثروت خان ماکو به طهماسبی نرسید و رضاخان تمام این اموال را خود صاحب شد و از آن چیزی به خزانه دولت داده نشد.
بعداً مصادره اموال اقبال السلطنه و دیگران و تحویل ندادن آنها به خزانه دولت مرکزی و اختصاص آنها به خود یکی ازموارد استیضاح مدرس و اقلیت مجلس پنجم از سردارسپه بود که به جایی نرسید رضاخان تنها به ضبط اموال سرداراکتفا نکرد بلکه قسمتی از املاک او را هم ضبط کرد؛ ولی جزئیات این امرروشن نیست.» (3)
رضاخان از دوره سردار سپهی ثروت اندوزی و تصاحب املاک مرغوب را آغاز کرد و در طول ایام سلطنت خود این رویه را ادامه داد. در این مقطع مالکیت املاک بر اساس قانون جدید ثبت املاک در دفاتر ثبت میشد و قباله داشت. وقتی شاه کشور را ترک میکرد، او مالک حدود 10 درصد زمینهای کشاورزی بود؛ اما، چون این املاک از مرغوبترین زمینها بودند، ارزش و درآمد سالانه آنها بسیار بیشتر از ده درصد مجموع اراضی کشاورزی کشور بود. (4)
رضاشاه در آستانه خروج از کشور در شهریور سال 1320 طی سندی واحد، تمام مایملک خود را به فرزند و جانشینش منتقل کرد. محمد رضا پهلوی برای جلوگیری از افزایش اعتراضات نسبت به اموال و املاک غصبی رضاخانی به توصیه محمد علی فروغی این املاک را به دولت واگذار کرد.
اما بعد از هشت سال با تصویب لایحهای مستغلات رضاخانی دوباره به فرزند او بازگردانده شد. در طی حکومت پهلوی دوم بتدریج سازمانهایی جهت اداره این املاک تأسیس شد؛ نظیر اداره املاک و مستغلات پهلوی، بنیاد پهلوی و موقوفات پهلوی که اداره همه آنها تحت سرپرستی اسدالله علم بود و از این طریق بود که علم توانست صاحب میلیونها تومان ثروت بادآورده شود. (5)
آخرین سازمان مالی که محمد رضاشاه در اوایل دهه 1340 تأسیس کرد، بنیاد موقوفات خاندان پهلوی بود. (6)
در دهه چهل هجری شمسی، زمزمه اصلاحات ارضی توسط حکومت پهلوی آغاز شد. در مراسمهای رسمی اسناد املاک به روستائیان داده میشد. اما املاک مرغوب بنیاد پهلوی هیچگاه بین کشاورزان تقسیم نشد!
با اضمحلال سلطه رضاشاه بعد از شهریور 1320 بتدریج زبانها به انتقاد گشوده شد و در جراید و محافل حتی مذاکرات مجلس شورای ملی اسناد و مدارکی از آزمندیهای ملکی رضاخان منتشر شد. مالکان و خرده مالکینی که از دست شاه سابق جان سالم به در برده بودند، بعد از تبعید او برای باز پسگیری املاک خود به تکاپو افتادند. گوشههایی از این امر در کتابی با عنوان «اسرار املاک شاهنشاهی» در سال 1324 منتشر شد.
در همین رابطه گزارشهایی در خصوص چگونگی تصاحب املاک مرغوب در گرگان به قلم عباس سپهر گرگانی در نشریات منتشر شده بود. این گزارشها در کتابی با عنوان «تاریخ املاک اختصاصی رضاشاه در گرگان» گردآوری و در سال 1394 انتشار یافته است. این اثر برای آشنایی با چگونگی ظهور رضاخان ملاک اطلاعات سودمندی دارد.
منابع:
1- صفحه رسمی محمد رضا کائینی
2-ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج. 1، ص. 111،
3- جعفر آقازاده، عنوان پایان نامه:بررسی و زندگی و اقدامات اقبال السلطنه ماکویی، استاد راهنما: دکتر داریوش رحمانیان
4-کرونین، استفانی، رضا شاه و شکلگیری ایران نوین، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، 1383، ج. 1، ص51،
5- دانشنامه جهان اسلام، مدخل: بنیاد پهلوی
6- مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند 101 ـ. 22 ـ. 2 ـ. 794 ـ. ع، همچنین سند 100 ـ. 22 ـ. 2 ـ. 794 ـ. ع
منبع: روزنامه ایران