بیژن بیرنگ ـ تهیهکننده و کارگردان ـ در گفتگویی با ایسنا در ادامه جملات بالا در توصیف شخصیت نجف دریابندری گفت: آدمها به نظر من در هر زمینهای دو دسته هستند؛ دسته اول آنهایی که عاشق مملکت و مردمشان هستند و عشق را با مسوولیت تعریف میکنند؛ دسته دوم گروهی هستند که کار میکنند موفق هم میشوند اما مملکتشان را آنگون که باید دوست ندارند. دریابندری جزو انسانهایی بود که اسم ایران و بزرگی ایران را با عشق در هر کاری که کرده نشان داده است.
بیرنگ خاطره حضور نجف دریابندری، در یکی از قسمتهای برنامه «باز هم زندگی» را اینگونه شرح داد: برنامه «باز هم زندگی» سوژه محور بود و یکی از سوژههایی که انتخاب کردیم لذت غذا خوردن بود. در این زمینه نجف دریابندری کتاب معروف «مستطاب آشپزی» را دارد که با همکاری همسرش فهیمه راستکار نوشته است. بخش عظیمی از این کتاب را دریابندری قبل از انقلاب و زمانی که در زندان بوده نوشته است. نجف دریابندری در برنامههای تلویزیونی شرکت نمیکرد و رضایت نمیداد نزدیک دو ـ سه ماه زمان برد تا ایشان را متقاعد کنیم در برنامه شرکت کنند و بالاخره با وسواس تمام قبول کردند. گزارشهایی که قبل از برنامه از مهمانان میگرفتیم را افراد دیگری انجام میدادند اما برای دریابندری خود من به اتفاق بهروز بقایی رفتیم و گزارشهای داخلی را از خانه ایشان گرفتیم و با ایشان مصاحبه کردیم. کار سخت و بسیار زیبایی بود. بودن در کنار نجف دریابندری و فهیمه راستکار که هر دو طناز بودند لذتبخش بود. من عاشقانه دریابندری را به خاطر ترجمههای زیبایش دوست داشتم و ایشان الگوی طنز من در خیلی از کارها شد.»
بیرنگ در ادامه درباره برنامه «باز هم زندگی» با حضور دریابندری فقید یادآور شد: «قرار بود با آدمی که فیلسوف است و ترجمههای بزرگی داشته درباره آشپزی و لذت غذا خوردن صحبت کنیم. ایشان در کتابشان تمام غذاهایی را که آوردند پختند و نظریاتشان را درباره غذا گفتند. برنامه بسیار موفق بود. انگار تمام ایران باخبر شدند که نجف دریابندری در یک برنامه تلویزیونی حضور دارد. این برنامه دیده شد و بزرگترین خاطره برای من، حضور خود نجف دریابندری و همسرشان فهیمه راستکار بود و اینکه ایشان بالاخره رضایت دادند جلوی دوربین صحبت بکنند؛ آن هم درباره غذا و نه موضوعاتی که مردم انتظار داشتند ما در موردش با نجف دریابندری صحبت کنیم.
او گفت: «اصلا همین قسمت، باعث موفقیت برنامه «باز هم زندگی» بود. بودن کنار ایشان با سبک طنزی که دارند و آدم طنازی مثل فهیمه راستکار، همهاش شیرینی و آموزش و پر از خاطرات لذتبخش بود. در یک قسمت من با ایشان شوخی کردم و ایشان خندیدند. گفتم آقای نجف دریابندری ماحصل 30 سال مبارزات سیاسی شما شد کتابی به اسمه «مستطاب آشپزی»؛ ایشان از خنده ریسه رفتند و گفتند بله. و این به نظرم شوخی خوبی بود با آدمی که مبارز سیاسی بود و افکار خاصی داشت و نیز جزو روشنفکران جامعه ما بود. خیلی از بزرگان ادبیات ما مدیون ایشان هستند. علیالخصوص در زمینه تئاتر، سینما و فلسفه مدیون ترجمههای زیبای ایشان هستیم.»
این کارگردان با اشاره به پستی که درباره دریابندی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است، گفت: بعضی وقتها همه چیز خاطره است. من در پستی که در اینستاگرام گذاشتم گفتم در برنامهای که درباره زندگی کردن با عشق بود، در مورد غذا پختن با عشق با زن و شوهری که مفهوم عشق بودند صحبت کردم.
بیرنگ درباره کتابی که دریابندری برای آشپزی نوشته است، عنوان کرد: کتاب «مستطاب آشپزی» با عشق نوشته شده است. من توصیه میکنم دوستان حتما این کتاب را مطالعه کنند. هشتاد صفحه اولش که دریابندری درباره غذا و تاریخچه آن در دنیا نوشته است، آنقدر بانمک، شیرین و آگاهی دهنده است که تصورش برای آدم عجیب است. این کتاب نگاه ما را نسبت به غذا عوض میکند. در جایی از ایشان میپرسند به نظر شما کیفیت غذا مهم است یا طعم غذا، ایشان میخندد و میگوید: «بگم؟ به نظر من آنچه در غذا مهم است طعمش است نه اینکه ویتامینش حفظ شده یا نه و موادش چیست.» بعدا من این فکر را در برنامه «شام ایرانی» دنبال کردم. اگر زندگی غذا پختن باشد، با کنار هم قرار دادن طعمهای مختلف و درست کردن یک غذا، طعم زندگی با ارزشترین چیزی است که میتواند باشد.»
او در ادامه درباره برنامه «باز هم زندگی» که سال 1385 از شبکه چهار سیما در 15 قسمت پخش شد و دیگر ادامه نیافت، توضیح داد: برنامه «بازهم زندگی» با دو هدف ساخته شد؛ هدف اول این بود که یک تاکشوی نمونه ساخته شود و دوم اینکه در مورد مهارتهای زندگی صحبت کند. حدود یک سال درباره تاکشوهای موفق دنیا تحقیق شد و بعد در نمونهها تاکشوی اپرای وینفری انتخاب شد و ما میخواستیم نمونه آن را در ایران داشته باشیم. نظر دوستان این بود که این برنامه با محدودیتهایی که وجود دارد قابل ساخت نیست ولی ما کار را شروع کردیم. برنامه به مشکلاتی برخورد کرد یکی این بود که ما تمام بودجه را صرف تحقیق کردیم و موقعی که میخواستیم برنامه را بسازیم دیگر بودجهای نداشتیم. 15 قسمت هم بیشتر نتوانستیم تولید کنیم. قرار نبود من اجرا کنم. من هم در نمونه اجرای کسانی که قرار بود اجرا کنند شرکت کردم. گفتند شما بهترین هستید و خودتان باید اجرا کنید. روی مسائل زیادی تحقیق کردیم و در نهایت 15 تا از آن را ساختیم.»
بیرنگ با بیان اینکه برنامه «باز هم زندگی» خیلی مورد استقبال واقع شد و بازخوردهای خوبی از مخاطبان گرفت، گفت: «15 قسمتی که ساخته شد سه بار پشت سر هم روی آنتن تکرار شد و چندین سال هم به صورت تک قسمت بازپخش شد. برنامه سال 1385 ساخته شده و با گذشت 14 سال هنوز خیلیها در فضای مجازی یا در خیابان میگویند شما برنامهای در شبکه چهار داشتید. با اینکه شبکه چهار آن موقع زیاد بیننده نداشت و کسی تمایل به ساخت برنامه در شبکه چهار را نداشت، اکثرا اسم برنامه و قسمتهای مختلف را به یاد دارند و این برایم عجیب است که با گذشت این همه سال هنوز یادشان است و میپرسند چهطور میشود برنامه را تهیه کرد چون سروش هیچوقت این برنامه را بیرون نداد با اینکه طرفدار داشت و میتوانست وارد بازار شود. برنامه «باز هم زندگی» برای من موفقیت عجیب و غریبی بود و یک پیام داشت اینکه وقتی نیت آدم نیت درستی است و ریشهاش عشق به مردم است و درست طراحی و تحقیق میشود مردم میبینند و درک میکنند و تفاوتها را متوجه میشوند.»
او علت ادامه نیافتن برنامه با وجود استقبالهای زیادی که از آن شد را اینگونه بیان کرد: «این همه تاکشو آمده و یک برنامه که فقط 15 قسمت بوده، مردم یادشان است و میگویند خیلی برنامه خوبی بود چرا ادامهاش ندادید. به خاطر شرایط مادی نه به خاطر خودمان چون آن موقع شرایطی نبود که در تلویزیون پولی باشد؛ نه اسپانسری بود و نه شرکتهایی که الان میلیاردی پول در اختیار برنامهسازها میگذارند. ما فقط پول میخواستیم تا بتوانیم قسمتهای بعدیمان را که پیچیدهتر و پرهزینهتر بود تولید کنیم و در آخر این پول داده نشد. این برنامه با اینکه سالها میتوانست ادامه داشته باشد اما نشد. ما که برای خودمان پول نمیخواستیم من و آقای مسعود رسام سالها با تلویزیون کار کردیم اما هیچوقت تلویزیون منبع درآمد من و رسام نبوده است. اگر از جیبمان نگذاشته باشیم حداقل سودی نبردهایم. این برنامه که همهاش ضرر بود. اصلا پولی نبود که در جیبمان بگذاریم و جیبی هم نبود که این پول را قبول کند. فقط می خواستیم پول بدهند تا برنامه خوب بسازیم. خیلی برنامهها هست که نیاز به زمان دارد. برنامه «شوی اپرا» 9 فرمت دارد که با هم قاطی میشود و میتواند 25 سال ادامه داشته باشد. یک سال تحقیق میکنند تا یک شب خانم اپرا برنامه را اجرا کند.»
بیرنگ با تاکید بر اینکه هدفش از ساخت برنامه نیاز جامعه و مسائلی است که باید مطرح شود، عنوان کرد: من همیشه گفتم، من و آقای رسام هیچوقت تهیهکننده حرفهای نبودیم. تهیهکننده حرفهای یعنی کسی که به خاطر معاش زندگیاش برنامه میسازد؛ هر جور برنامهای میسازد و خوب هم میسازد. من اینطور فکر میکنم که اگر حرفی هست باید گفته شود و اگر نیازی در جامعه هست که باید به آن پاسخ داده شود، به آن پرداخته شود. امروزه مسائل بزرگی هم داریم که بیجواب مانده است. وظیفه بیرنگ این است که برنامه را بسازد و به درآمدش هم فکر نکند. خدا را شکر شرایطی بود که من و مسعود رسام توانستیم در زمینه تحقیقات جزو درجه یکها باشیم و زندگیمان از آنجا تامین شود اگرچه چشم دیدن آن را هم نداشتند و کاری کردند که بسته شود و سالها کار نکنیم. 20 سال است که من دیگر به آن شکل کار نمیکنم.
در ادامه میتوانید بخشی از گفتوگوی بیژن بیرنگ با نجف دریابندری و فهیمه راستکار را مشاهده کنید: