به گزارش مشرق، در حالی که سیستم غالب در جهان حمایت از رژیم صهیونیستی است، با این حال استثناهایی پیدا میشود که این مساله را نقض کند. در میان نویسندگان مشهور جهان و نوبلگرفتگان، افرادی هستند که ظلم و ستم رژیم صهیونیستی را دیده و آن را اعلام میکنند و از هیاهوهای بلندگوهای سرمایهداری نمیهراسند؛ حتی اگر این قضیه به ضررشان باشد.
آلیس واکر، برنده جایزه پولیتزر
آلیس واکر، نویسنده و شاعر سیاهپوست آمریکایی نامش بهدلیل موفقیت کتاب «رنگ ارغوانی» بر سر زبانها افتاد. این کتاب توانست جایزه پولیتزر سال 1983 را برایش به ارمغان بیاورد. این کتاب وقتی مشهورتر شد که توسط استیون اسپیلبرگ با بازی اپرا وینفری به فیلمی پرسروصدا در مورد سیاهپوستان تبدیل شد. رمان «ارغوانی» که پیش از این جایزه پولیتزر را نیز برای نویسندهاش به ارمغان آورده است، داستان یک دختر سیاهپوست آمریکایی است که مورد ظلم و ستم و تجاوز جنسی قرار میگیرد و در آن تبعیض نژادی و جنسی در آمریکا معرفی شده است.
او یکی از مخالفان مشهور رژیم صهیونیستی است و با ترجمه کتابش به زبان عبری مخالفت کرد و دلیل مخالفتش را نیز این چنین بیان کرد: «رژیم صهیونیستی رژیمی نژادپرست علیه فلسطینیان است که نژادپرستی آنها از تبعیض نژادی موجود در آمریکا درباره سیاهپوستان بیشتر است.» او در سال 2010 و پس از جنگ 22 روزه به غزه سفر کرد. آلیس واکر در سال 1392 نیز با انتشار یک نامه سرگشاده از یک خواننده خواست تا در سرزمینهای اشغالی کنسرت ندهد. در این نامه از «آلیشیا کیز» خواست تا به جای شرکت در برنامه کنسرت در سرزمینهای اشغالی، برای کودکان فلسطینی آواز بخواند. این نویسنده آمریکایی با تاکید بر اینکه یک هنرمند با اجرای برنامه در سرزمین نژادپرست از نظر روحی خودش را در معرض خطر قرار میدهد، نوشته است: «ما که نسل بزرگتر هستیم، با همین روش توانستیم بر نژادپرستی دولت آمریکا غلبه کنیم.» او همچنین تاکید کرده است که هنرمندان و دانشگاهیان دیگر نمیتوانند در برابر آزارها و رفتارهای غیروجدانی اسرائیل که هر روز علیه مردم فلسطین اعمال میشود، سکوت کنند و به همین دلیل باید به جهانیان نشان دهند که اسرائیل رژیمی مورد تایید نیست.
گونتر گراس، نویسنده برنده نوبل ادبیات
گونتر گراس، برنده نوبل ادبیات است. او که عموما در مسائل سیاسی کشور آلمان فعالانه حضور داشت و موضعگیری میکرد، در سال 1391 شعری علیه سیاستهای رژیم صهیونیستی علیه ایران منتشر کرد که بازتابهای زیادی داشت. او در شعر خود با عنوان «آنچه باید گفته شود» از سیاستهای جنگطلبانه رژیم صهیونیستی در برابر جمهوری اسلامی ایران انتقاد کرد و خود را بهخاطر سکوت در برابر خطرات این سیاست مورد سرزنش قرار داد. گراس 84ساله در این شعر با انتقاد از خود شروع میکند و مینویسد: «چرا مدتها سکوت کردم و از کشوری نام نبردم که سالهاست توان اتمی خود را در خفا گسترش میدهد و در برابر هیچ مرجعی حاضر به پاسخگویی نیست!»
او با نگارش این بند که شاید با آخرین قطرات جوهرم مینویسم، چنین ادامه میدهد: «چرا نام بردن از سرزمین دیگری را بر خود ممنوع میکنم که در آن سالهاست -حتی اگر مخفی نگه داشته شده باشد- یک توان هستهای در حال رشد اما کنترلنشده هست که برای هیچ آزمایشی در دسترس نیست؟» گونتر گراس سپس به صراحت از رژیم صهیونیستی نام میبرد و با انتقاد از «حمله پیشگیرانه» میگوید که اسرائیل بهعنوان یک قدرت اتمی، صلح جهانی را که خود متزلزل است، به خطر انداخته است. گراس از این «حق ناروا» انتقاد میکند که «ملتی (ایرانیها) قرار است بمباران شوند، فقط با این حدس و گمان که رهبران آن بهدنبال ساختن بمب اتمی هستند.» او این را همدستی در جنایتی میداند که غیرقابل بخشش است. او در شعر خود همچنین به این نکته اشاره کرده که هرگونه انتقادی از اسرائیل بهعنوان ضدسامیگری تلقی میشود که در آلمان برای آن مجازات قانونی تعیین شده است.
هلن توماس، نویسنده و روزنامهنگار کاخ سفید
«آنها باید گورشان را از فلسطین گم کنند و به خانههایشان در آلمان، لهستان و آمریکا بازگردند» این سخنان را هلن توماس، نویسنده و روزنامه ارشد کاخ سفید در سال 2010 بیان کرد که موجی از حمایت را برایش به همراه داشت؛ با این حال وی را مجبور کرد از شغلش استعفا دهد. وی در یک مصاحبه رادیویی هم در اینباره گفت: «شما نمیتوانید در این کشور از اسرائیل انتقاد کنید و زنده بمانید و افزود که عذرخواهیای که انجام داده بهدلیل ناراحتی مردم بود اما در نهایت او هنوز همان احساس را در رابطه با وحشیخویی و تجاوزگری اسرائیل دارد.» توماس اندکی پس از آن، در دفاع از اظهارات پیشین خود در گفتوگو با نشریه کانزاسسیتی گفت: «من این اجازه را دارم که در کتابم رییسجمهور آمریکا را با هر نام یا صفتی بخوانم، اما اجازه ندارم درباره اسرائیل سخن بگویم.»
قبل از این او در سال 2003 هم این اظهارات را درباره اسرائیل در مراسمی گفت که جشن تولد وی در دانشگاه وین بود: «کف دستتان را بالا بگیرید، یک تف بیندازید داخل آن. کف دست را نقشه جهان تصور کنید و تف را اسرائیل. میبینید عجب چیز بیربطی از کار درآمده است. اسرائیل و دولتمردانش نیز آدمیانی بیربط و نانجیب از کار در آمدهاند. اصلا بیسبب نیست که 99 درصد مشکلات منطقه خاورمیانه به سرآشپزی این دولتمردان اسرائیلی به بار میآید.» گفتنی است، توماس فعالیت روزنامهنگاری خود را از دوران ریاستجمهوری جان اف. کندی آغاز کرده است و نخستین روزنامهنگار زن آمریکایی است که به عضویت اتحادیه روزنامهنگاران کاخ سفید درآمده است.
ژان ماری گوستاو لوکلزیو، نویسنده و برنده نوبل ادبیات
«فلسطینیها بالاخره این سرزمین را از آن خود میکنند. همه چیز آرام خواهد شد و توازن به منطقه بازخواهد گشت و صلح در این سرزمین حکمفرما میشود چرا که آنچه انسان به دنبال آن است، صلح است و نه جنگ. امید فلسطین به مردم فلسطین است؛ مردمی که هر روز در این سرزمین زندگی خود را میگذرانند. آنها هستند که صلح را به دست میآورند». لوکلزیو، نویسنده فرانسوی برنده نوبل ادبیات از جمله کسانی است که به صراحت از حق مشروع فلسطینیها برای زندگی آزاد در سرزمین مادری خود دفاع کرده است.
او در رمان «ستاره سرگردان» هم از حق فلسطینیها دفاع کرده و مواضع ضداسرائیلی و ضدصهیونیستیاش را بیان میکند.داستان کتاب درباره دو دختر، یکی یهودی و فرانسوی و دیگری مسلمان و فلسطینی است که نویسنده آنها را بر سر موضوعی مشترک با هم تلاقی میدهد. داستان این کتاب در سال 1948 در فلسطین اتفاق میافتد؛ دختر یهودی پس از جنگ جهانی دوم از فرانسه آواره و عازم سرزمین موعود یا همان اسرائیل کنونی میشود و در همین زمان دختر فلسطینی در شهر عکا در خانهای زیبا همراه با خانوادهاش زندگی میکند. یک روز از طرف سازمان ملل به آنها (خانواده دختر فلسطینی) گفته میشود که به مدت سه روز این شهر را خالی کنند و آنها هم ناچار آواره و بعد از پنج سال زندگی در اردوگاه، عازم اردن میشوند. لوکلزیو سرنوشت این دو دختر را که در راه با هم برخورد میکنند، روبهروی هم قرار میدهد. لوکلزیو این رمان را در سال 1992 میلادی و با عنوان اصلی (فرانسوی) «toile errante» (ستاره دنبالهدار) منتشر کرد.
*صبح نو