برترینها: «بعضی نقشها هستند که اون نقشها جایزه میگیرند. من زمانی که سر فیلم سنتوری با شریفی نیا قرارداد میبستم، به من یک چیزی گفت. گفت بهرام؛ سنتوری جایزه میگیردها. اگر نگرفت تو نگرفتی. یعنی این نقش قابلیتهای دیده شدن را داشت.»
این حرفها را خیلی سال پیش بهرام رادان در معدود گفتگوهای تلویزیونی خود به رضا رشیدپور گفت. این جملهها دیگر فقط برای بازیگران کاربرد ندارد. فقط کافی است بدانید کدام نقش (در تعریف و نگاه کاری خودتان) قابلیت دیده شدن دارد.
چندین پرونده جنجالی حقوقی در سالهای گذشته را بررسی کنید تا منظور ما را متوجه شوید. با فهرستی از اسامی شناخته شده از وکلا روبرو میشوید که از موکلان خود معروفتر شده اند و خب در برخی مواقع به اندازه شهرت شان موفقیت کسب نکرده اند. (که در امر وکالت امری طبیعی به شمار میرود.)
هر کدام از این افراد بهترین نقشها در تعریف و نگاه خودشان (به معنی بار مثبت کلمه) را انتخاب کرده و مانند هر شغل دیگری تلاش میکنند تا بسته به دورنمای ذهنی خود بهترین مورد را انتخاب کنند. گروهی از وکیلها وکالت پروندههای مهم و حساسیت برانگیز اجتماعی را به عهده میگیرند و گاه بدون دریافت حق الوکاله و با قدرت رسانهای بالای خود، کارشان را پیش میبرند. برخی وکیلان دیگر به سمت پروندههای شناخته شده حرکت میکنند و گروهی دیگر هم پروندههای چهرههای مشهور سیاسی و اجتماعی را تقبل میکنند. برخی دیگر از وکیلها کار در حوزه مطبوعات و رسانه و برخی دیگر فعالیت در حوزههای صنفی و نقد را انتخاب میکنند.
همه اینها در حالی است که ماجرای تعرفههای حق الوکالهها نیز همچنان داغ است و در ماههای گذشته هم بحثهای زیادی پیرامون آن مطرح شده است. در هر صورت پس از پزشکان، حالا وکلا هم جزو چهرههای جذاب برای عموم مردم تبدیل شده و حتی میتوان از برخی از آنها به عنوان سلبریتی در حوزه خودشان نام برد! چهرههایی که مانند بازیگران و پزشکان، افسانههای زیادی درباره درآمدهای میلیاردی شان شنیده میشود و چند وکیل نیز در گفتگویی جزییات جالبی از تعرفههای عرف رایج در حوزه پروندههای مختلف نام میبرند.
پروندههایی که عموما بار مالی ندارند و به همین دلیل بیشتر به واسطه توافق طرفین حق الوکاله هایشان تعیین میشود که در موارد اعدام و تلاش وکیل برای اجرا نشدن این احکام، قیمتها به راحتی از 100 میلیون تومان شروع میشود و حتی ممکن است که بالای یک میلیارد تومان هم برود.
در این مطلب برخی از پروندههای وکلای معروف و سرنوشت آنها را مورد بررسی قرار دادیم و همچنین در گفتگو با وکیلهای مختلف هر چه نکات پنهان از تعرفهها و قیمتها و نحوه کار آنها که میخواستید بدانید را به دست آوردیم. البته ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد؛ کمبود فضا مانع از آن شد که همه پروندههای این وکلای معروف را بررسی کنیم و بنابراین به مرور کوتاه چند مورد مشهور بسنده کردیم که به منزله تایید یا تایید نکردن مهارت آنها نیست.
قانون درباره دستمزد و حق الوکاله وکیلهایی که در زمینه مالی فعالیت میکنند 10 درصد مالی که در دفاع از آن تلاش میکنند را در نظر گرفته است، اما در مورد مسائل جانی بسته به اهمیت پرونده، قیمتها متفاوت است و معمولا به صورت توافقی بین وکیل و موکل قراردادها بسته میشود. آنطور که یکی از وکلای کشور در گفتگو با هفت صبح میگوید دیگر کمتر وکیلی با چند سابقه کاری پیدا میشود که برای هر پروندهای کمتر از پنج میلیون تومان حق الوکاله بگیرد.
او میگوید: «وکیلهایی که با سابقه هستند و دستشان در دادگستری باز است به هیچ عنوان برای مبلغ پایین کار نمیکنند و برای آنها سالی یک پرونده هم میتواند کافی باشد. با وجود آنکه تعرفههای تعیین شده 10 درصد است، اما مبلغی که برخی وکلا بابت گرفتن یک ملک، زمین، اموال و ... درخواست میکنند نزدیک به 60 تا 70 درصد مال به دست آمده است.
آنها آنقدر از کار خود مطمئن هستند که قبل از گرفتن ملک، هیچ پولی دریافت نمیکنند و تمام مبلغ را بعد از انجام کار میگیرند. در صورتی که در گذشته یک سوم ابتدای تنظیم قرارداد، یک سوم در حین انجام کار و یک سوم آخر در صورت موفقیت در پرونده دریافت میشد. وکیلی که در کار خود خبره است میتواند از طریق راه قانونی و برخی روشهای خاص کارش را پیش ببرد.»
این وکیل که مایل نبود نامش ذکر شود در زمینه پروندههای اعدام هم توضیح میدهد: «وکیلی که کارش را به خوبی بلد است میتواند از طریق قانونی، کاری کند که حکم اعدام به حبس ابد تبدیل شود و البته بابت چنین کارهایی دستمزدهای میلیاردی هم دریافت میکند.»
1. محمود طباطبایی
زمینه فعالیت: خانواده هاشمی و سیاسیهای مشهور
او جزو وکلایی به شمار میرود که وکالت فهرستی از پروندههای افراد مشهور سیاسی و اقتصادی یا منتسب به آنها را به عهده دارد. طباطبایی راد هم وکالت افراد مشهور را به عهده میگیرد و هم در رسانهای کردن و اطلاع رسانی درباره این پروندهها بسیار فعال عمل میکند. او در حال حاضر وکالت برخی پروندههای خانواده هاشمی رفسنجانی را به عهده دارد و به صورت همزمان وکالت بسیاری از چهرههای مشهور را به عهده گرفته است.
خانواده رفسنجانی: پروندههای فاطمه و مهدی رفسنجانی همه در دستان این وکیل است و به همین دلیل او به عنوان وکیل خانوادگی رفسنجانیها شهره شده است. فاطمه هاشمی به شش ماه حبس تعلیقی محکوم شده که در حال حاضر این پرونده در مرحله درخواست بررسی تجدیدنظر است. پرونده مهدی هاشمی مورد دیگری است که وکالت آن به عهده «محمود علیزاده طباطبایی» گذاشته شده و فعلا جلسات بررسی پرونده در حال برگزاری است و دادگاه آن همچنان ادامه دارد.
شهرام جزایری: این متهم اقتصادی از دیگر چهرههای سرشناس موکلهای علیزاده طباطبایی به شمار میرود. جزایری به 11 سال حبس تعزیری، رد مبلغ 48 میلیون و 600 هزار و 185 دلار آمریکا به بانک ملی ایران و صندوق ضمانت صادرات، پرداخت جزای نقدی معادل دو برابر این مبلغ (97 میلیون و 200 هزار و 370 دلار آمریکا) محکوم شد. سه سال پیش همه این محکومیتها به پایان رسید و جزایری از زندان آزاد شد.
جزایری پس از آزادی در توصیف وکیل خودش به روزنامه شرق گفته بود: «آقای طباطبایی با قلبش از من دفاع کرد. همه آدمهایی مثل من یا «بابک زنجانی» نیاز دارند که آدمهایی که ازشان دفاع میکنند با قلبشان ازآنها دفاع کنند نه با پولی که به آنها میدهند.»
چند پرونده مشهور دیگر: وکالت چهرههای سرشناس مختلفی مانند عطریان فر، سعید لیلاز، روزنامه شرق، غنچه غوامی و ... به عهده علیزاده طباطبایی بوده است.
2. محمد علی جداری
زمینه فعالیت: قصاص و اعدام
او هم چهرهای کم و بیش سیاسی دارد و در پرونده هایش میتوان رگههایی از پوشش رسانهای را مشاهده کرد. آخرین آن مربوط به ریحانه جباری است که در اردیبهشت ماه امسال پرونده اش از «صمد خرمشاهی» گرفته و به «محمد علی جداری فروغی» داده شد. او هم با وجود امیدهای فراوان و همچنین انتقادهایش نسبت به رسانهای شدن پرونده توسط وکیل قبلی نتوانست در این پرونده به موفقیت دست پیدا کند.
«سحر مهابادی» پرونده دیگری است که این وکیل آن را پیگیری میکند. «سحر مهابادی» در سال 88 در درگیری با شوهرش و ضمن دفاع از خود با چاقو ضربهای به شوهرش زد که مدتی بعد درگذشت. حکم قصاص او صادر شده و چندی پیش فروغی به صورت داوطلبانه و رایگان وکالت این فرد را به عهده گرفته که در مرحله مذاکره برای کسب رضایت اولیای دم است. چند پرونده مشهور نیمه سیاسی - اجتماعی دیگر نیز در پرونده او به چشم میخورد.
3. بهمن کشاورز
زمینه فعالیت: نقد حقوقی
این حقوقدان ایرانی که در اردیبهشت سال 98 بر اثر ایست قلبی درگذشت، بیشتر تلاش میکرد در زمینههای مدیریتی، آموزشی، نقد و تفاسیر قانونی و حقوقی فعالیت کند. بهمن کشاورز به عنوان چهرهای اصلاح طلب و رییس اتحادیه سراسری کانونهای وکلا شناخته میشد که ارتباط خوبی با رسانهها و مطبوعات داشت. او با وجود گفتگوهای متعدد و گاه نقطه نظرهای متفاوت، همواره تلاش میکرد از محدوده خط قرمزها عبور نکند و به همین دلیل به عنوان چهرهای رسانهای شناخته میشد.
این حقوقدان از سال 77 که وکالت غلامحسین کرباسچی را داشت به چهرهای شناخته شده تبدیل شد.
4. کامبیز نوروزی
او دبیر حقوقی انجمن منحل شده صنفی روزنامه نگاران ایران بود و در طول دوران فعالیت خود بیشترین تمرکزش را روی قوانین، بررسی، نقد حقوقی و فعالیتهای صنفی گذاشته بود.
نقطه نظرها و برخی نقدهای او در مواقعی حاشیههای زیادی ایجاد کرد. این وکیل پس از حوادث سال 88 به اتهام تبلیغ علیه نظام اسلامی، اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی به دو سال حبس تعزیری و 76 ضربه شلاق تعزیری محکوم شد که البته در اسفند ماه همان سال سید محمود علیزاده طباطبایی، وکیل مدافع او گفت که دادگاه تجدید نظر دو سال حبس تعزیری موکل را به یک سال حبس کاهش داد و یک سال حبس و 74 ضربه را به حالت تعلیق درآورد.
5. غلامعلی ریاحی
زمینه فعالیت: سیاست و مطبوعات
سیاست، رکن مشترک اکثر پروندههای غلامعلی ریاحی است. پروندههای مشهور او عموما یا در دفاع از اشخاص مشهور سیاسی است یا حول و حوش اتفاقات سیاسی و اجتماعی و مطبوعات میگردد. این وکیل به میزان کمتری پروندههای موکلان خود را رسانهای میکند و در صحبتهای خود با رسانهها هم اکثرا جانب احتیاط را رعایت میکند.
برخی پروندههای مشهور ریاحی
مه آفرید خسروی: او آخرین وکیل پرنده یکی از متهمین فساد 3 هزار میلیاردی بود که در نهایت موکلش به اعدام محکوم و حکمش هم اجرا شد. تا اواخر سال گذشته وکیل پرونده «مه آفرید خسروی» شخص دیگری بود که او استعفا داد و در نهایت غلامعلی ریاحی وکالت این پرونده را به عهده گرفت.
مطبوعات: ریاحی پرونده وکالت بسیاری از پروندههای مطبوعات توقیفی را به عهده داشته است. از روزنامه «جامعه» بگیرید تا روزنامه «بهار» که در سال 84 توقیف شد یا روزنامه ایران در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی.
او به تلاشهای پیگیرانه برای کسب نتایج مورد نظر موکلانش شهره است، اما با توجه به حساسیتهای موجود در حوزه مطبوعات در برخی مواقع تلاش هایش نتیجه مورد نظر را در پی نداشته و البته در برخی موارد مانند روزنامه ایران، توانسته با دفاعیاتش برخی حکمها را تقلیل دهد.
سعید حجاریان: از حدود چهارده سال پیش، «ریاحی» وکالت خانواده حجاریان را به عهده داشت و در پروندههای مختلف او را همراهی میکرد. در سال 88 حجاریان به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی دستگیر شد و در طول مراحل بررسی این پرونده، این وکیل از وکالت او کناره گیری کرد.
فائزه هاشمی: با وجود آنکه وکالت خانواده هاشمی رفسنجانی به عهده علیزاده طباطبایی است، اما در مورد فائزه هاشمی، غلامعلی ریاحی وکالت او را به عهده گرفت. فائزه یک بار در ال 90 به شش ماه حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از برخی حقوق اجتماعی محکوم شد که این محکومیت خود را در زندان سپری کرد. فائزه هاشمی در ماههای آخر زندان خود به واسطه اخلال در نظم زندان اوین در حین گذراندن دوران محکومیتش با پرونده قضایی جدیدی روبرو شد. غلامعلی ریاحی چندی بعد خبر داد که فائزه از این اتهام تبرئه شده است.
6. محمد مصطفایی
زمینه فعالیت: جنجال سازی!
این وکیل که در حال حاضر به خارج از کشور کوچ کرده از همان ابتدا تلاش کرد انواع و اقسام پروندههایی که ذاتا حاشیههای بالایی داشته اند را انتخاب کند و با مصاحبهها و بزرگنماییهای عجیب و غریب مخصوص خودش، ابعاد پرونده را به سمت و سوی سیاسی و بین المللی هدایت میکرد.
مصطفایی اولین وکیل پرونده ریحانه جباری بود که در اواسط بررسی پرونده از کشور خارج شد و پس از او «خرمشاهی» این وکالت را به عهده گرفت. او قبلتر به صورت ویژه روی پروندههای سنگسار و همچنین نوجوانانی که زیر 18 سالگی به اعدام محکوم میشدند فعالیت میکرد و در برخی از آنها توانست صلح و سازش برقرار کند.
مدتی بعد، اما حاشیهها و جنجال سازیها در پروندههای جدیدش به اندازهای بالا رفت که ترجیح داد به نروژ پناهنده شود. پرونده «بهنود شجاعی» نوجوانی که در سن 17 سالگی نوجوان 17 ساله دیگری را به قتل رسانده بود، یکی از مشهورترین پروندههای اوست که سرانجام، حکم اعدامش اجرا شد. پرونده «سکینه آشتیانی» از دیگر پروندههای پرحاشیه او بود که هنوز خبر رسمی درباره سرنوشت نهایی آن منتشر نشده است.
7. عبدالصمد خرمشاهی
زمینه فعالیت: قصاص و اعدام
خرمشاهی اکثرا پروندههای مربوط به اعدامهای خبرساز (خصوصا در حوزه زنان و کودکان زیر 18 سال) را برعهده گرفته و در رسانهای شدن آنها هم نقش مهمی ایفا کرده است.
علاقه خاصی دارد که وکالت پروندههای سخت را به عهده بگیرد و با وجود گسترده شدن ابعاد رسانهای پروندهها و مصاحبههای متعدد توسط خرمشاهی، اما در برخی مواقع نتوانسته نتیجه دلخواهش را به دست آورد.
در بسیاری از پروندههای او پای ستارهها و هنرمندها و کمپینها به وسط میآید که نمیدانیم ابتکار شخصی او بوده یا نه. او در برخی مواقع از موکلان مشهور خود حق الوکاله دریافت نمیکند، اما در مورد پوشش رسانهای پرونده کاملا دست و دلباز است. البته نباید از ذکر این نکته غافل شد که او چند مورد موفق معروف هم در پرونده کاری خود دارد که اکثرا در بیش از 5 سال گذشته به دست آمده است.
برخی پروندههای مشهور خرمشاهی
ریحانه جباری: آخرین پرونده مشهور این وکیل که حکمش هفته گذشته اجرا و اعدام شد. در هفتههای گذشته در مورد این پرونده آنقدر نوشته و توضیح داده شده که نیازی به شرح آن نیست. البته خرمشاهی تا اردیبهشت امسال عهده دار این پرونده بود (که خودش هم از نیمههای راه وکالت این پرونده را به عهده گرفت) و پس از او فرد دیگری به عنوان وکیل انتخاب شد.
دل آرا دارابی: در سال 82 یکی از تراژدیکترین پروندههای ایران رقم خورد و دل آرا دارابی متهم شد در حالی که 17 سال داشت با پسر مورد علاقه اش برای کلاهبرداری به منزل یکی از بستگان پدرش رفت و پس از قتل او از خانه گریخت.
دل آرا در ابتدا خودش قتل را به گردن گرفت، اما بعدا گفت که فقط با پسر مورد علاقه اش همدست بوده و خودش مرتکب قتل نشده است. دل آرا گفته بود گمان میبرده به این دلیل که سنش زیر 18 سال است اعدام نخواهد شد و بنابراین قتل را به گردن گرفته است.
با این وجود پس از برگزاری دادگاههای متعدد مجرم شناخته و به درخواست بازماندگان مقتول به قصاص محکوم و همدست او (امیرحسین) نیز به 13 سال حبس محکوم شد. پس از رسیدن او به سن 18 سالگی و چند بار تعویق و بررسیهای مجدد، در نهایت حکم اجرا شد. بستگان مقتول با انتشار نامه ای، یکی از دلایل اصرار خود را برای اجرای حکم قصاص، مصاحبههای متعدد وکیل مدافع «دل آرا» با رسانههای خارج از کشور عنوان کردند.
شهلا جاهد: داستان طولانی شهلا جاهد را همه به خاطر دارید. او همسر موقت ناصر محمدخانی بود که به دلیل قتل لاله سحرخیزان همسر دائمی ناصر محمدخانی در سال 1381 در میدان کتابی تهران، محکوم و سرانجام در بامداد 10 آذر 1389 حکم قصاص اجرا شد.
افسانه نوروزی: او در سال 1376 در ارتباط با قتل یکی از مسئولان یکی از سازمانهای مستقر در جزیره کیش مجرم شناخته و در مراحل بازجویی و در جلسات دادگاه عنوان کرد که در دفاع از عفت خود مرتکب قتل شده است. او با شوهر و سه فرزندش به عنوان میهمان به خانه آن فرد در کیش رفتند و در زمانی که او و صاحبخانه در منزل تنها بودند این قتل رخ داد.
انگیزههای افسانه برای قتل از نظر دادگاه کافی نبود و به قصاص محکوم شد. این پرونده در مقطعی که تمام شده به نظر میرسید، با حکم رییس وقت آیت الله شاهرودی متوقف و بررسی مجدد روی آن صورت گرفت. پس از هفت سال، افسانه در نهایت به آغوش خانواده خود بازگشت.
کبری رحمان پور: در زمانی که تنها 20 سال داشت به دنبال اختلاف با همسر 55 ساله اش در غیاب او، مادرشوهر 75 ساله اش را با ضربات کارد از پای درآورد. از سال 79 تاکنون این پرونده در جریان است و سال گذشته کبری با پرداخت وثیقه 200 میلیونی از زندان آزاد شد. این پرونده هنوز مختومه نشده و پنج نفر از اولیای دم به دریافت مبلغ 200 میلیون تومان به عنوان دیه رضایت داده اند، ولی همسر سابق کبری رحمان پور که او هم از اولیای دم است تاکنون رضایت نداده است.