ماهان شبکه ایرانیان

«اتاقی که آنجا اتفاق افتاد»/ قسمت ۱

روایت جان بولتون از تصمیمات ضدایرانی ترامپ/ خروج آمریکا از برجام و تحریم سپاه پاسداران کار من بود +عکس و فیلم

بولتون اذعان می‌کند ترامپ را برای خروج از توافق هسته‌ای تشویق کرده و وقتی پی به تردیدهای ترامپ درباره تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران ایران برده، به او اصرار کرده حتماً این کار را بکند.

سرویس جهان مشرق - امروز، سه‌شنبه، 3 تیر 99، کتاب جنجالی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، تحت عنوان «اتـــــــاقِ اتـفـاق [1] : خاطرات کاخ سفید [2] » منتشر شد. طی روزهای منتهی به انتشار کتاب، رسانه‌های آمریکایی و به ویژه خبرگزاری‌های منتقد ترامپ، بخش‌هایی از این کتاب را منتشر کردند که نشان می‌داد حاوی توصیفات افشاگرانه‌ای علیه شخص ترامپ و نحوه اداره دولت کنونی آمریکاست.

جلد کتاب «اتاق اتفاق: خاطرات کاخ سفید» نوشته «جان بولتون»  (+)

کتاب «اتاق اتفاق» حتی پیش از آن‌که منتشر شود به صدر فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های فروشگاه «آمازون» صعود کرد و حساسیت دولت ترامپ را برانگیخت. رئیس‌جمهور آمریکا، شخصاً با انتشار توئیت و ایراد سخنرانی، بولتون و کتابش را به باد توهین و انتقاد گرفت و البته تهدید کرد از مشاور سابق امنیت ملی‌اش شکایت خواهد کرد. کاخ سفید ابتدا به دنبال جلوگیری از انتشار کتاب و حتی جمع‌آوری و از بین بردنِ نسخه‌های پخش‌شده در بازار بود، اما از آن‌جایی که صدها هزار نسخه از کتاب پیش‌فروش شده بود، یک قاضی فدرال حکم کرد که ممانعت از انتشار کتاب عملاً ممکن نیست.

توضیحاتی درباره کتاب جان بولتون علیه ترامپ [دانلود]


سرویس جهان مشرق طی یک مجموعه گزارش، ترجمه فارسی بخش‌هایی از کتاب «اتاق اتفاق» را که در آن‌ها از ایران نام برده شده، خدمت مخاطبان محترم ارائه خواهد کرد. البته افشاگری جان بولتون علیه رئیس سابقش به هیچ عنوان به این معنا نیست که وی تمامِ یا حتی بخشی از حقیقت را بیان کرده است. بولتون نه تنها سیاستمداری به شدت افراطی و جنگ‌طلب است، بلکه به فریب‌کاری و سیاست‌زدگی در آمریکا شهرت دارد. به طور خاص آن‌چه که درباره این مجموعه گزارش باید مدنظر قرار داد، خصومت آشکار بولتون با ایران است؛ کتاب جان بولتون را نیز باید از پشت همین عینک، مطالعه کرد.  بنابراین لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب جان بولتون این مجموعه گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

در همین‌باره بخوانید:

›› «سگ هار» سیاست خارجی ترامپ کیست؟

›› بولتون یک نومحافظه‌کار جنگ‌طلب است که اعتقادی به قوانین بین‌المللی ندارد

›› بولتون غده سرطانی کاخ سفید بود

›› هر کس مشاور امنیت ملی ترامپ شود از بولتون بدتر نیست


مشرق پیش از این شماری از جنجالی‌ترین ادعاهای کتاب جان بولتون را منتشر کرده است که گزارش آن را می‌توانید از این‌جا بخوانید. آن‌چه در ادامه می‌خوانید، قسمت اول از ترجمه بخش‌های مربوط به ایران در کتاب «اتاق اتفاق»  است.

در همین‌باره بخوانید:

›› افشاگری جان بولتون: توسل ترامپ به چین برای پیروزی در انتخابات


قسمت اول/

ما به سرعت فرصت‌ها و تهدیدهای جدیدی را تجربه می‌کردیم و هشت سال ریاست‌جمهوری باراک اوباما به این معنا بود که به اصلاحات و بازسازی زیادی نیاز داریم. من درباره امنیت ملی آمریکا در این دنیای پرآشوب عمیقاً فکر کرده بودم؛ به روسیه و چین در سطح استراتژیک؛ ایران، کره شمالی و دیگر دولت‌های سرکشی که خواهان دستیابی به سلاح هسته‌ای هستند؛ تهدیدهای گیج‌کننده ناشی از تروریسم اسلام‌گرایانه افراطی در خاورمیانه‌ی پرتنش (سوریه، لبنان، عراق و یمن)، افغانستان و فراتر از آن؛ و تهدیدهای موجود در نیمکره خودمان، از جمله کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه. اگرچه برچسب‌های سیاست خارجی، جز برای آن‌هایی که تنبلیِ فکری دارند، مفید و سازنده نیست، اما اگر اصراری وجود داشت که برای سیاست خودم برچسبی انتخاب کنم، ترجیح می‌دادم سیاستم «طرفدار آمریکا» توصیف کنم.

جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، عالی‌رتبه‌ترین مقامی است که تا کنون درباره اوضاع نابسمان درون دولت کنونی آمریکا دست به افشاگری زده است (+)

بنن [3] [مشاور وقت راهبردی ترامپ] و پریبس [4] [رئیس سابق ستاد کارکنان کاخ سفید] با تماس و ارسال پیام، از من خواستند تا برای قبول سِمتی به کاخ سفید بروم؛ سعی داشتند راهی برای حل‌وفصل اختلافات میان ترامپ از یک سو، و مک‌مستر [5] [مشاور امنیت ملی وقت ترامپ] و تیلرسون [6] [وزیر خارجه وقت آمریکا] از سوی دیگر، پیدا کنند. ملموس‌ترین مشکل، ایران بود؛ به طور خاص توافق هسته‌ای سال 2015؛ همان توافقی که اوباما آن را (به همراه برنامه خدمات درمانی اوباماکر [7] ) مهم‌ترین دستاورد خود می‌دانست. روند شکل‌گیری و تدوینِ این توافق، بد، مذاکره و پیش‌نویس آن نفرت‌انگیز، و مفاد آن کاملاً به نفع ایران بود؛ غیرقابل‌اجرا، غیرقابل‌راستی‌آزمایی و به لحاظ مدت و گستره موضوعات، ناقص بود. اگرچه ادعا می‌شد که توافق هسته‌ای، تهدید ناشی از برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران را برطرف می‌کند، اما ابداً چنین چیزی نبود. اتفاقاً بعکس، با ایجاد سرابی از حل‌وفصل مسئله، افکار جامعه جهانی را از خطرات این برنامه منحرف می‌کرد، تحریم‌های اقتصادی‌ای را برمی‌داشت که خسارت‌های قابل‌توجهی به اقتصاد ایران زده بودند، و به تهران این امکان را می‌داد تا عملاً بدون هیچ مانعی به کار خود ادامه دهد. به علاوه، این توافق تهدیدات دیگری که از جانب ایران مطرح می‌شد را به طور جدی حل‌وفصل نمی‌کرد: برنامه موشک‌های بالستیک (اقدامی نه چندان مخفیانه برای ساخت موشک‌هایی با قابلیت حمل سلاح هسته‌ای)؛ تداوم نقش این کشور به عنوان بانک مرکزیِ تروریسم بین‌المللی؛ و دیگر فعالیت‌های مخرب آن در منطقه از طریق مداخله و قدرت روزافزونِ نیروی قدس (شاخه نظامیِ خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در عراق، سوریه، لبنان، یمن و جاهای دیگر. آیت‌الله‌های تندروی تهران با آزاد شدن از فشار تحریم‌ها، دریافت 150 میلیون دلار «پول نقد روی تخته‌های چوبی [8] » در هواپیمای باری، و آزاد شدن حدود 150 میلیارد دلار از دارایی‌هایشان در سراسر جهان، دوباره مشغول به کار شدند.

ترامپ و دیگر نامزدهای حزب جمهوری‌خواه در سال 2016، کارزاری را علیه «برنامه جامع اقدام مشترک» (نامِ قلمبه و رسمی توافق ایران) به راه انداختند و این عقیده به طور گسترده وجود داشت که پس از سوگند ریاست‌جمهوری وی، مراسم نیایش و خاکسپاری این توافق نیز برگزار خواهد شد. اما ترکیبِ تیلرسون، متیس [9] [وزیر دفاع وقت آمریکا] و مک‌مستر، اقدامات ترامپ برای رهایی از این توافق مصیبت‌بار را خنثی کردند و تحسین رسانه‌ها را به عنوان «محور بالغ‌ها» به دست آوردند؛ محوری که ترامپ را از غرق شدن در فانتزی‌های جنون‌آمیزش بازمی‌داشت. اما ای‌کاش واقعاً می‌دانستند [چه کار دارند می‌کنند]. در واقع، اقدامات آن‌ها از نظر بسیاری از حامیان ترامپ، به معنای جلوگیری از عمل وی به وعده‌هایی بود که به رأی‌دهندگان داده بود. اشتباه مک‌مستر هم این بود که مخالفِ استفاده از عبارت «تروریسم اسلامیِ افراطی» برای توصیف چیزهایی بود مانند... تروریسم اسلامیِ افراطی. زمانی که من در دوران بوش [پدر]، رئیس‌جمهور 41م، در وزارت خارجه برای جیمز بیکر [10] [وزیر خارجه وقت آمریکا] کار می‌کردم، وقتی روی انجام کاری اصرار می‌کرد که بیکر می‌دانست خلاف میل بوش است، به من می‌گفت: «جان، کسی که منتخب مردم است، نمی‌خواهد این کار انجام شود.» این معمولاً سیگنالی بود که نشان می‌داد باید دست از اصرار بردارم؛ اما در دستگاه نوپای امنیت ملی دولت ترامپ، آن‌چه «کسی که منتخب مردم است» می‌خواست، تنها یکی از عوامل متعدد [تأثیرگذار روی سیاست کشور] بود.

 

دونالد ترامپ (وسط) به همراه دو نفر از اعضای به‌اصطلاح «محور بالغ‌ها» : «رکس تیلرسون» (راست) وزیر خارجه وقت، و «اچ‌آر مک‌مستر» مشاور امنیت ملی وقت رئیس‌جمهور آمریکا (+)

من درباره [سیاست دولت در قبال] ایران، اصرار داشتم که ترامپ گام‌هایش در جهت خروج از توافق هسته‌ای را محکم بردارد و به او توضیح دادم که چرا استفاده از نیروی نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران می‌تواند تنها راه‌حل پایدار برای ما باشد. بدون این‌که من چیزی [درباره اقدام نظامی اسرائیل علیه تأسیسات هسته‌ای ایران] گفته باشم، ترامپ گفت: «به بی‌بی [نتانیاهو] بگو اگر از نیروی نظامی [علیه برنامه هسته‌ای ایران] استفاده کند، من از او حمایت خواهم کرد. من این را به او گفته‌ام، اما تو هم دوباره بگو.»

ایران همچنان مشهودترین نقطه جوش دولت بود و ماه جولای، ترامپ برای دومین بار باید تصمیم می‌گرفت آیا پایبندی ایران به توافق هسته‌ای را تأیید کند یا نه. تصمیم ترامپ برای تأیید پایبندی ایران در مرتبه اول، اشتباه بود و حالا ترامپ در آستانه تکرار این اشتباه قرار داشت. من مقاله‌ای نوشتم که 16 جولای در وب‌سایت «هیل» منتشر شد [11] و ظاهراً جنگی را در کاخ سفید به راه انداخت که یک روز تمام طول کشید. مک‌مستر و منوچین [12] [وزیر خزانه‌داری آمریکا] برای ارائه اطلاعات لازم به خبرنگاران در مورد تصمیم دولت درباره اعلام پایبندی ایران، یک کنفرانس تلفنی برگزار کردند و همزمان با برقراری این تماس، کاخ سفید هم با ارسال ایمیلی حاوی «موضوعات گفت‌وگو» به رسانه‌ها جزئیات این تصمیم را به آن‌ها اعلام کرد. اما یک تحلیلگر بیرونی به من گفت: «شورای امنیت ملی دچار هرج‌ومرج است»، موضوعات گفت‌وگو کنار گذاشته شده‌اند و تصمیم اولیه برای تأیید پایبندی ایران، لغو شد [13] . نیویورک‌تایمز نیز به نقل از یکی از مقامات کاخ سفید گزارش داد که یک تقابل حدوداً یک ساعته میان ترامپ از یک سو، و متیس، تیلرسون و مک‌مستر از سوی دیگر، در خصوص موضوع تأیید پایبندی به وجود آمده و به این ترتیب آن‌چه که من پیشاپیش شنیده بودم، تأیید شد. منابع دیگر نیز همین را می‌گفتند [14] . ترامپ نهایتاً زیرِ بار رفت، اما نه با خوشحالی؛ و تنها وقتی یک بار دیگر از مشاورانش خواست گزینه‌های دیگری در اختیارش بگذارند و آن‌ها گفتند هیچ گزینه دیگری وجود ندارد. بنن به من پیام داد: «رئیس‌جمهور خیلی خوشش آمد... مقاله‌ات او را درباره ایران شارژ کرد.»

ترامپ چند روز بعد با من تماس گرفت و از روند رسیدگی به موضوع تأیید پایبندی ایران و به خصوص «آدم‌های وزارت خارجه» که هیچ گزینه دیگری در اختیار وی نگذاشته بودند، گلایه کرد. بعد با اشاره به گفت‌وگوی آخر من با تیلرسون، گفت: «شنیده‌ام چیزی که رکس [تیلرسون] در موردش با تو صحبت کرده، به درد نمی‌خورد. نباید سِمت سطح پایینی را در آن‌جا [وزارت خارجه] قبول کنی. اگر پیشنهاد واقعاً فوق‌العاده‌ای داد، باشد، اشکالی ندارد، اما در غیر این صورت، صبر کن. با تو تماس می‌گیرم» و با گفتن این‌که باید هفته آینده بروم و او را در رابطه با ایران ببینم، تماس را به پایان رساند. بلافاصله بعد از آن، بنن پیام داد: «هر روز درباره تو/این مسئله [ایران] صحبت می‌کنیم.» به بنن گفتم طرحی را در مورد چگونگی خروج از توافق هسته‌ای ایران خواهم نوشت؛ کار سختی نیست.

روز بعد، «شان اسپایسر [15] » سخنگوی کاخ سفید، در اعتراض به انتصاب «آنتونی اسکاراموچی [16] » به عنوان مدیر ارتباطات کاخ سفید، استعفا کرد و «سارا سندرز [17] » به عنوان جانشین اسپایسر انتخاب شد. یک هفته بعد، ترامپ پریبس را اخراج و «جان کِلی [18] » را که در آن زمان وزیر امنیت داخلی و ژنرال چهار ستاره سابق نیروی تفنگداران دریایی بود، به عنوان رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید منصوب کرد. دوشنبه، 31 جولای، کِلی، اسکاراموچی را اخراج کرد. اواسط ماه آگوست، اظهارات ترامپ در مورد تظاهرکنندگان نئونازی در شارلوتزویل در ایالت ویرجینیا، جنجال آفرید. ترامپ 18 آگوست بنن را اخراج کرد. نمی‌دانم، در مدارس کسب‌وکار [که تجارت را به ترامپ یاد داده‌اند] درباره اداره کردن سازمان‌های بزرگ، این چیزها را یاد می‌دهند؟

«چگونه می‌توان از توافق هسته‌ای ایران خارج شد»؛ «جان بولتون» با انتشار طرحش برای خروج آمریکا از برجام، ترامپ را به این کار تشویق کرد (+)

با وجود این همه خبر، هیچ خبری از تصمیم‌گیری در کاخ سفید درباره استراتژی من برای خروج از توافق ایران نبود؛ استراتژی‌ای که پیش‌تر آن را برای بنن ارسال کرده بودم. وقتی خواستار ملاقات با ترامپ شدم، وسترهوت [مدیر سابق عملیاتی دفتر کار رئیس‌جمهور [19] ] پیشنهاد کرد ابتدا با تیلرسون دیداری داشته باشم؛ که البته برای هر دوی ما وقت تلف کردن بود. حدس من این بود که اقدامات کِلی برای ایجاد نظم و انضباط در فعالیت‌های کاخ سفید و به خصوص، کنترل نابسامانی موجود در دفتر بیضی [دفتر کار رئیس‌جمهور] منجر به تعلیق امتیاز ملاقات‌های «بدون قرار قبلی» من و بسیاری از افراد دیگر با رئیس‌جمهور شده است. با خودم فکر کردم حیف است طرحی که برای ایران نوشته‌ام پَرپَر شود. به همین دلیل به «ریچ لوری» سردبیر نشنال‌ریویو پیشنهاد دادم که آن را منتشر کند و او در انتهای ماه آگوست این کار را انجام داد [20] . جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، فوراً طرح من را «شکستی بزرگ برای واشینگتن» خواند و آن را محکوم کرد [21] . می‌دانستم که مسیر درستی را در پیش گرفته‌ام. بیش‌تر رسانه‌ها در واشینگتن، به جای تمرکز بر محتوای طرح، به عدم دسترسی من به ترامپ پرداختند، شاید به این دلیل که دسیسه‌های کاخ را بهتر از سیاست درک می‌کردند. کوشنر [22] [داماد و مشاور ترامپ] با ارسال پیامی به من گفت: «ما همیشه از شما در کاخ سفید استقبال می‌کنیم» و «استیو [بنن] و من در بسیاری موضوعات دچار اختلاف‌نظر بودیم، اما در مورد ایران اتفاق‌نظر داشتیم.» کوشنر واقعاً من را دعوت کرد تا 31 آگوست، به منظور بررسی طرح در حال شکل‌گیری‌اش درباره صلح خاورمیانه و همین‌طور موضوع ایران جلسه‌ای داشته باشیم. پس از وقفه‌ای نسبتاً طولانی، دیگر فکر نمی‌کردم که این ملاقات، اتفاقی است.

با این حال هنوز خبری از ترامپ نبود، اگرچه موعد تأیید مجدد پایبندی ایران به توافق، که طبق قانون می‌بایست هر 90 روز انجام می‌شد، در ماه اکتبر بود. کاخ سفید اعلام کرد که ترامپ 12 اکتبر، سخنرانی مهمی درباره ایران خواهد داشت. بنابراین من تصمیم گرفتم خجالت را کنار گذاشته و برای درخواست ملاقات، با وسترهوت تماس بگیرم. مدتی قبل، گزارش شده بود که تیلرسون ترامپ را «یک حرام‌زاده احمق» خوانده است؛ و او هم از تکذیب صریحِ این مسئله خودداری می‌کرد. همچنین شایعاتی وجود داشت که کِلی، رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید، قصد کناره‌گیری دارد و پمپئو [وزیر خارجه فعلی ترامپ] جای او را خواهد گرفت. البته مرتباً شایعاتی مبنی بر جانشینی پمپئو به جای مک‌مستر نیز شنیده می‌شد. من هنوز روی موضوع ایران متمرکز بودم و با نوشتن مقاله دیگری در نشریه هیل [23] ، امید داشتم که یک بار دیگر جادویی رخ دهد. این مقاله 9 اکتبر منتشر شد و من همان روز، در دفتر کوشنر در بال غربی کاخ سفید، با وی ناهار صرف کردم. با این‌که آن روز ما در مورد طرح خاورمیانه وی و مسئله ایران صحبت کردیم، اما چیزی که واقعاً توجه او را جلب کرد عکسی بود که من از ورودی پر زرق و برق دفتر «رابرت مولر [24] » دادستان ویژه [پرونده دخالت ادعایی روسیه در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2016 آمریکا] واقع در ساختمانی که «ابَرکمیته اقدام سیاسیِ [25] » من در آن قرار داشت، برده بودم.

بنا بر گزارش رسانه‌ها، مشاوران ترامپ خواستار خودداری وی از تأیید پایبندی ایران به توافق هسته‌ای و در عین حال، باقی ماندن آمریکا در توافق شده بودند. من این را خودتحقیری می‌دانستم، اما طرفداران توافق چنان درمانده و مستأصل بودند که حاضر بودند برای نجات توافق حتی مشتاقانه امتیاز مهم و بحرانیِ عدم تأیید پایبندی را واگذار کنند. ترامپ اواخر بعدازظهر 12 اکتبر (یک روز قبل از سخنرانی‌اش که به روز جمعه، سیزدهم اکتبر موکول شده بود) با من تماس گرفت تا با هم صحبت کنیم. گفت: «من و تو در مورد توافق ایران هم‌نظر هستیم؛ شاید تو کمی سخت‌گیرتر از من باشی، اما هر دوی‌مان مثل هم فکر می‌کنیم.» من جواب دادم که از اخبار رسانه‌ها فهمیده‌ام که او احتمالاً [پایبندی] ایران را تأیید نخواهد کرد، اما همچنان در توافق باقی خواهد ماند و گفتم دست‌کم این می‌تواند گامی روبه‌جلو باشد. پیشنهاد دادم تا در زمان دیگری که وقت بیش‌تری داشته باشیم، درباره این موضوع بیش‌تر صحبت کنیم. ترامپ گفت: «صددرصد؛ صددرصد. نظر تو را می‌دانم. من به دقت به حرف‌های تو توجه می‌کنم.» از او خواستم اگر ممکن است در بخشی از سخنرانی خود این مطلب را اضافه کند که توافق ایران 24 ساعت شبانه‌روز و 7 روز هفته تحت بازبینی است و هر زمان امکان لغو آن وجود خواهد داشت (به این ترتیب دیگر نیازی نبود برای اقدام بعدی در جهت خروج از توافق، 90 روز صبر کنیم؛ و موضوع دعوا، از «تأیید پایبندی» که حامیان توافق ترجیح می‌دادند، مستقیماً به «خروج از توافق» تغییر می‌کرد). در مورد ادبیات سخنرانی ترامپ نیز صحبت کردیم؛ و ترامپ همزمان نکاتی را به کارمندان دیگری که در اتاق بودند، دیکته می‌کرد.

جان بولتون (راست)،  مشاور امنیت ملی سابق ترامپ، اذعان می‌کند که بسیاری از تصمیمات افراطیِ رئیس‌جمهور آمریکا، نتیجه اصرار او بوده‌اند (+)

سپس ترامپ موضوع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را مطرح کرد و پرسید آیا آن را به عنوان یک سازمان تروریست خارجی در لیست سیاه قرار دهد تا از این طریق، در معرض مجازات‌ها و محدودیت‌های بیش‌تری قرار گیرد یا نه. من اصرار کردم که به خاطر کنترل این سازمان بر برنامه هسته‌ای و موشک‌های بالستیک ایران و همین‌طور حمایت گسترده آن از تروریسم اسلامیِ افراطی، اعم از شیعه و سنی، حتماً این کار را انجام دهد. ترامپ گفت شنیده است که ایران از این تحریم به طور خاص به شدت عصبانی خواهد شد و ممکن است واکنش شدیدی علیه نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه داشته باشد؛ که بعداً فهمیدم این موضعِ متیس بوده است. اما استدلال او درست نبود؛ حتی اگر نظریه متیس هم درست بود، باز هم راه‌حلش این بود که یا محافظت بیش‌تری از نیروهای خود به عمل آوریم و یا آن‌ها را به منظور تمرکز بر تهدید اصلی، یعنی ایران، عقب بکشیم. نهایتاً تقریباً دو سال طول کشید تا سپاه پاسداران به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی معرفی شود، که مقاومت شدید بروکراسی مستحکم [آمریکا] را نشان می‌دهد.

همچنین ترامپ گفت که فکر می‌کند باید در مورد کره شمالی نیز صحبت کند که من تأکید کردم این کار را انجام دهد. روز جمعه، گفت: «افراد زیادی هم هستند که معتقدند ایران با کره شمالی تعامل دارد. من به سازمان‌های اطلاعاتی دستور می‌دهم تحلیل کاملی در این‌باره، فراتر آن‌چه تا کنون بررسی کرده‌اند، انجام داده و نتایج آن را در گزارشی به من ارائه دهند [26] .» خیلی خوشحال شدم. گفتم مشتاقانه منتظر صحبت دوباره با او هستم و ترامپ گفت «قطعاً.» (بعد از آن، در ماه نوامبر و روز تولد من، که مطمئنم کاملاً تصادفی بود، ترامپ کره شمالی را مجدداً به فهرست حامیان دولتی تروریسم اضافه کرد؛ در حالی که دولت بوش [پسر]، رئیس‌جمهور 43م به اشتباه این کشور را از این فهرست حذف کرده بود.)

به نظرم در تماس با ترامپ چهار موضوع به نتیجه رسید: (1) اعلام این‌که توافق ایران تحت بازبینی مستمر قرار داشته و در هر زمانی در معرض خروج آمریکا خواهد بود؛ (2) مطرح کردن ارتباط میان ایران و کره شمالی؛ (3) تصریح بر این‌که سپاه پاسداران باید به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی در نظر گرفته شود؛ و (4) گرفتن قول مجدد در مورد ملاقات با ترامپ بدون نیاز به موافقت دیگران. اتفاقاً از آن‌جایی که تماس ما روی حالت بلندگو بود، همه این موضوعات برای تمام افرادی هم که با او در دفتر بیضی حضور داشتند، روشن شد. راستش، نمی‌دانستم اگر آن زمان عضو کابینه بودم، قبل از چنین سخنرانی‌ای، آیا کار دیگری جز یک تماس تلفنی، چند ساعت قبل، آن هم از بیرون [از کاخ سفید]، از دستم برمی‌آمد یا نه.

کوشنر، 16 نوامبر، دوباره من را به کاخ سفید دعوت کرد تا در مورد طرح صلح خاورمیانه‌اش صحبت کنیم. من اصرار کردم که به جای دنبال کردن طرح [نیکی] هیلی [27] [نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل] برای «اصلاح» شورای حقوق بشر سازمان ملل، از آن خراج شویم. این شورا سال 2006، همان زمانی که من [به عنوان نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل] علیه آن رأی دادم، نهادی جعلی بود که جایگزین شورای دیگری، به همان اندازه بی‌خاصیت [28] ، شد. ما هرگز نباید دوباره به عضویت این شورا درمی‌آمدیم، اما اوباما این کار را کرد. من همچنین از قطع بودجه آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل [29] طرفداری کردم؛ نهادی که ظاهراً برای کمک به آوارگان فلسطینی طراحی شده بود، اما پس از گذشت چند دهه عملاً، به جای زیرمجموعه‌ای از سازمان ملل، به شاخه‌ای از سازمان‌های سیاسی فلسطین تبدیل شده بود. کوشنر دو بار گفت اگر من [جان بولتون] به جای مدیران وقت وزارت خارجه بودم، چه‌قدر بهتر بود. اوایل دسامبر، ترامپ با عمل به وعده‌ای که در سال 2016 داده بود، اورشلیم [بیت‌المقدس] را به عنوان پایتخت اسرائیل معرفی و اعلام کرد که سفارت آمریکا را به آن‌جا منتقل خواهد کرد. چند روز قبل با من تماس گرفته بود و من از این طرح حمایت کردم؛ اگرچه او به وضوح پیشاپیش تصمیم خود را گرفته بود. این اقدام باید مدت‌ها قبل انجام می‌شد؛ و بر خلاف پیش‌بینی‌های متعدد «کارشناسان» محلی، به هیچ عنوان در «افکار عمومی عربی» بحران ایجاد نکرد. بیش‌تر کشورهای عربی توجه خود را به تهدید واقعی معطوف کرده بود، که ایران بود، نه اسرائیل. ماه ژانویه، آمریکا به جای 125 میلیون دلار بودجه‌ای که انتظار می‌رفت به آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل کمک کند، تنها 60 میلیون دلار را پرداخت کرد؛ تقریباً یک‌ششم از مبلغ 400 میلیون دلاری‌ای که تخمین زده می‌شد آمریکا در کل سال 2018 به این آژانس کمک کرده باشد [30] .

 

اردوگاه پناهندگان «خان یونس» در نوار غزه؛ بخش عمده جمعیت این اردوگاه برای گذران زندگی به کمک‌های «آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل» وابسته هستند  (+)

ترامپ، 7 دسامبر، بار دیگر من را به کاخ سفید دعوت کرد. در لابیِ بال غربی نشسته بودم و مشغول لذت بردن از کاجِ کریسمسِ بزرگی بودم که آن‌جا قرار داشت؛ ترامپ پس از جلسه‌ای با رهبران کنگره آمد، در حالی که «چاک شومر [31] » [رهبر اقلیت دموکرات در مجلس سنا] و «نانسی پلوسی [32] » [رئیس مجلس نمایندگان] پشت سرش بودند. همه ما دست دادیم و این مقامات متفاوت [از دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه] شروع به عکس گرفتن در کنار کاج کریسمس کردند. همین‌طور که این صحنه را تماشا می‌کردم، جان کِلی بازویم را گرفت و گفت: «بیا برویم و جلسه خودمان را شروع کنیم.» به دفتر بیضی رفتیم و ترامپ هم تقریباً بلافاصله، همراه پنس [33] [معاون اول ترامپ]، آمد. بعد از سلام و احوال‌پرسی، پنس رفت، و من و کِلی روبه‌روی ترامپ که پشت میز «رزولوت» [میز کار رئیس‌جمهور آمریکا] بود، نشستیم. از اقدام ترامپ در انتقال سفارت به اورشلیم استقبال کردم؛ و به سرعت به موضوع ایران و کره شمالی پرداختیم. من برخی ارتباطات میان این دو دولت سرکش را توضیح دادم، از جمله فروش موشک‌های اسکاد کره شمالی به ایران بیش از 25 سال پیش؛ آزمایش مشترک موشکی دو کشور در ایران پس از سال 1998 (به دنبال اعتراض ژاپنی‌ها پس از فرود یک پرتابه در اقیانوس آرام در شرق ژاپن، پیونگ‌یانگ تعلیق پرتاب‌های آزمایشی از شبه‌جزیره را اعلام کرده بود)؛ و هدف مشترک آن‌ها در ساخت موشک‌هایی با قابلیت حمل سلاح هسته‌ای. در خصوص قابلیت‌های هسته‌ای، «عبدالقدیر خان [34] » دانشمند اشاعه‌گر پاکستانی، فناوری ابتدایی غنی‌سازی اورانیوم (فناوری‌ای که خودش از شرکت اروپایی «یورنکو» برای پاکستان به سرقت برده بود) و نقشه‌های تسلیحات هسته‌ای (نقشه‌هایی که ابتدائاً چین در اختیار پاکستان گذاشته بود) را به هر دو کشور فروخته بود. کره شمالی در سوریه نیز مشغول ساخت رآکتوری بود که اسرائیل ماه سپتامبر سال 2007 آن را نابود کرده بود [35] ؛ تقریباً قطعاً ایران هزینه ساخت این رآکتور را تأمین کرده بود؛ و من به ترامپ توضیح دادم که تهران چگونه می‌تواند هر آن‌چه را می‌خواهد، در زمان مناسب، از کره شمالی خریداری کند (اگر پیشاپیش این کار را انجام نداده باشد).


آن‌چه خواندید، قسمت اول از ترجمه بخش‌های مربوط به ایران در کتاب «اتاق اتفاق» نوشته جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، بود. قسمت‌های بعدی این مجموعه به زودی در اختیار مخاطبین محترم قرار خواهد گرفت. همچنین برای مطالعه ترجمه‌های قبلی مشرق از کتاب‌های مهم بین‌المللی، از جمله توصیفات قبلی درباره اوضاع داخلی دولت ترامپ، می‌توانید به کتاب‌خانه مشرق مراجعه کنید.

 


[1] The Room Where It Happened: A White House Memoir Link

[2] عنوان کتاب را می‌توان «اتاقی که [همه‌چیز] درآن اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید» هم ترجمه کرد.

[3] استیو بنن لینک

[4] راینس پریبس لینک

[5] اچ‌آر مک‌مستر لینک

[6] رکس تیلرسون لینک

[7] لایحه حفاظت از بیمار و مراقبت مقرون‌به‌صرفه لینک

[8] US sent plane with $400 million in cash to Iran Link

[9] جیمز متیس لینک

[10] جیمز بیکر لینک

[11] Trump must withdraw from Iran nuclear deal — now Link

[12] استیون منوچین لینک

[13] Trump Recertifies Iran Nuclear Deal, but Only Reluctantly Link

[14] Getting to No: How the Trump Administration Decided to Decertify the Iran Nuclear Deal Link

[15] شان اسپایسر لینک

[16] انتونی اسکاراموچی لینک

[17] سارا هاکبی سندرز لینک

[18] جان اف. کلی لینک

[19] Madeleine Westerhout Link

[20] How to Get Out of the Iran Nuclear Deal Link

[21] ایران چگونه خود را برای خروج احتمالی آمریکا از برجام آماده می‌کند؟ لینک

[22] جرد کوشنر لینک

[23] John Bolton: Mr. President, don't put America at risk with flawed Iran deal Link

[24] رابرت مولر لینک

[25] Political action committee Link

[26] Remarks by President Trump on Iran Strategy Link

[27] نیکی هیلی لینک

[28] Surrender Is Not an Option Link

[29] اونروا لینک

[30] U.S. Funding Cut Reignites Debate on Palestinian Refugee Agency Link

[31] چاک شومر لینک

[32] نانسی پلوسی لینک

[33] مایک پنس لینک

[34] عبدالقدیر خان لینک

[35] Israel admits bombing suspected Syrian nuclear reactor in 2007, warns Iran Link

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان