مقدمه
در عصر حاضر «شهروندی» در زمره مفاهیم نوپدید اجتماعی به شمار می آید. این مفهوم به مثابه یک سازه اجتماعی، متناسب با تنوع فرهنگی، حقوقی، سیاسی و...، از مؤلفه های ویژه ای متشکل می گردد و ترسیم کننده «اخلاق شهروندی» منحصری است، البته پیدایی و ارتقای اخلاق شهروندی اسلامی، مستلزم کاوش روشمند در باورهای متافیزیکی و عقاید متعالی می باشد. از آنجا که شاخص ترین بعد رسالت پیشوایان دینی، تنظیم روابط اجتماعی پیروان بوده است، لذا بازشناسی مؤلفه های اخلاق شهروندی از رهگذر تدقیق در چارچوب معرفتی علوی بسیار ره گشا و روشنی بخش خواهد بود.
امروزه لزوم تبیین هر چه دقیق تر مبانی اسلامی در حوزه اخلاق اجتماعی بیش از پیش احساس می شود، زیرا دستیابی بدین مهم، شبکه مفهومی ویژه ای را ترسیم می نماید و در مواجهه با روند سکولاریزم تربیتی که درصدد است دین را از عرصه تربیت به حاشیه راند، به تخصصی تر شدن اخلاق اجتماعی اسلامی می انجامد. در پژوهش حاضر همت بر آن است تا یکی از بنیان های اخلاق اجتماعی شهروندی، با نگاهی به تعالیم علوی رصد شود. پرسش اصلی این پژوهش آن است که مطابق بیانات حضرت علی (ع)، به کدام یک از ابعاد خودکنترلی در اخلاق شهروندی تصریح شده است؟ چندین پرسش فرعی نیز در این راستا مطرح می گردد: مصادیق شناختی خودکنترلی در اخلاق شهروندی کدام است؟ مصادیق رفتاری خودکنترلی در اخلاق شهروندی کدام است؟
در پاسخ به پرسش های فوق، این نوشتار ضمن ارائه مفهوم «خودکنترلی» و «اخلاق شهروندی»، به تبیین خودکنترلی از دو حیث نگرشی و رفتاری در حوزه اخلاق شهروندی می پردازد.
مفهوم شناسی«خودکنترلی»
خودکنترلی، کنترل رفتار، عمل و اندیشه خود توسط خویشتن است و منبعث از بلوغ ذهنی و ارتقای انسان به مراحل برین است (١). خودکنترلی را می توان عاملی دانست که موجب دگرگونی در هویت انسانی و الگوهای رفتاری می گردد. علیرغم توجه روانشناسان معاصر بدین موضوع، تعالیم اسلامی با تأکید ویژه ای، ضرورت توجه مسلمانان نسبت به مصادیق خودکنترلی را متذکر شده است. خودکنترلی نقش مؤثری در بازدارندگی نسبت به ارتکاب رفتارهای انحرافی در بین شهروندان ایفا می نماید. خودکنترلی توانایی پیروی از درخواست های معقول، تعدیل رفتارها مطابق با موقعیت و به تأخیرانداختن خواسته ها در چارچوب های پذیرفته شده اجتماعی، بدون مداخله و هدایت مستقیم فرد دیگری می باشد (٢). این حالت فرد را بدون نظارت عامل خارجی و تهدید و تطمیع و اجبار به سمت انجام وظایف سوق می دهد (٣). بر مبنای تعاریف فوق می توان گفت خودکنترلی یک نوع مراقبت درونی است که بر اساس آن وظایف محوله انجام و رفتارهای نابهنجار ترک می شوند، بیآنکه نظارتی از خارج در کار باشد. به عبارت دیگر فرد بدون توجه به نظارت خارجی، تلاش خود را مصروف انجام وظیفه خود می نماید و مرتکب موارد سهل انگارانه نمی شود.
«خودکنترلی» در نظریات روانشناسی به عنوان یکی از مؤلفه های حائز اهمیت در نظریه هوش هیجانی به شمار می آید (٤). هوش هیجانی، توانایی نهفته ای شامل خودکنترلی، شوق ، پایداری و توانایی برانگیختن خود است . این نظریه بر این باور است که توانایی کنترل تکانه ها و وسوسه ها، مبنای اراده و شخصیت و عامل کنترل تکانه ها، همچنین برخورداری از حس خودکنترلی است (٥). امروزه نویسندگان غیر مسلمان نیز بر لزوم کنترل درونی اذعان دارند و معتقدند ظهور بسیاری از مشکلات بدین سبب است که افراد به دنبال کنترل کننده هایی از بیرون هستند، حال آنکه عموماً این انتظار پاسخ مثبتی به همراه ندارد و از آنجایی که جامعه متشکل از مجموعه افراد است، پس مجموعه ای از کنترل های درونی، کیفیت یک جامعه را می سازد (٦). خودکنترلی مستلزم مدیریت و مهار احساسات است و افراد خویشتن دار از ثبات هیجانی بیشتری برخوردارند و این ویژگی کارایی آن ها را افزایش می دهد (٧). مفهوم خودکنترلی در روانشناسی با اصطلاحات ذیل تداعی می گردد:
١ خودنظم دهی
خودنظم دهی به تمرین کنترل بر خود به منظور بازگشت به مسیر استانداردهای ترجیحی گفته می شود (٨) و از ٣ جزء تشکیل شده است: استانداردهای فکری، احساسی و رفتاری، انگیزش کاهش تناقض بین استانداردها و موقعیت، قدرت کافی برای تغییر (٩). خودنظم دهی در تعریفی دیگر به هدایت یا تنظیم رفتارهای خویش به منظور رسیدن به برخی اهداف یا حالات غایی مطلوب اطلاق شده است (١٠).
٢ خودمهارگری
خودمهارگری به عنوان نیروی درونی برای بازداری و نپذیرفتن است و نتیجه فرآیندها و باورهای اخلاقی، سطح مذهبی بودن والدین، مشارکت فرد در فعالیت های مذهبی می باشد (١١).
پژوهشگران اصطلاح خودمهارگری را در موقعیت هایی به کار می برند که افراد در آن به رفتارهایی مشغول می شوند که بر کشش های بسیار نیرومند فائق آیند و تمایلات خویش را به گونه ای تغییر می دهند که مستلزم متوقف نمودن هدفی برای رسیدن به هدفی با سودمندی طولانیمدت تر می باشد (١٢). روانشناسان معتقدند سازمان های مذهبی همچون منبعی بیرونی می توانند در خودمهارگریها بسیار مفید باشند. از این منظر باورهای مذهبی سبب به تعویق انداختن لذت جویی، کاهش رفتارهای مجرمانه و کسب میزان بالایی از خودمهارگری می گردد (١٣). در روانشناسی نوین غالب مشکلات فردی و اجتماعی نوعی شکست در خودمهارگری محسوب می شود (١٤). از این منظر خودمهارگری بالا، ارتباط بهتر و مدیریت بهتر خشم را نتیجه خواهد داد (١٥). به نظر برخی خودمهارگری با هدف تنظیم افکار، رفتار، هیجانات و تکانه ها توسط افراد در اسلام دارای اهمیت است و اصلیترین عامل خودمهارگری عقل نام دارد که دارای دو جنبه شناختی به نام علم و جنبه بازداری و رفتاری به نام تقواست (١٦). محققان توانایی خودکنترلی را یکی از ویژگیهای شخصیت بالنده می دانند (١٧). به تعبیری دیگر توان کنترل خویشتن و احساس این که انسان می تواند خویشتن را کنترل نماید، یکی از ویژگیهای شخصیت سالم است (١٨). می توان اذعان داشت چنانچه خودکنترلی ایجاد و تقویت گردد، کارکردی به مراتب کارآمدتر از نظارت بیرونی دارد و افراد را به مقام واقعی خود ارتقا می بخشد.
در این راستا یکی از مسائلی که امیرالمؤمنین (ع) بدان توجه خاصی مبذول داشته اند، مسأله «خویشتن» است . انسان از دیدگاه امام سرشار از استعدادها و تواناییهای گوناگون در جهت نیل به تعالی و تکامل معنوی می باشد و تحقق این مهم منوط به خودشناسی است. از این منظر، با افزایش سطح خودشناسی و خداباوری، خودکنترلی افراد نیز ارتقا می یابد.
مفهوم شناسی «اخلاق شهروندی»
اخلاق به معنای ملکات نفسانی و هیئات روحی یا صفات پایدار و راسخ نیکو است که باعث می شود کارهای پسندیده یا ناپسند به آسانی از نفس نشأت گیرند (٢٠ -١٩). از منظر محققان شهروند شخصی است که دارای دانش و اطلاعات کافی درباره اجتماع و نگرش مناسبی نسبت به فضیلت های مدنی می باشد و مجهز به مهارت هایی است که امکان مشارکت وی را در امور و فعالیت های اجتماعی فراهم می کند (٢١). شهروند دیگران را به مثابه یک شهروند برابر با خود تلقی می کند و می پذیرد که ارزش و اعتبار و هویت آن شهروند برابر هویت خود اوست (٢٢).
شهروندی دربردارنده مجموعه به هم پیوسته ای از وظایف، حقوق تکالیف و تعهدات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یکسان است و برخورداری عادلانه و منصفانه تمامی اعضای جامعه از مزایا و امتیازات اجتماعی را دربر می گیرد (٢٣) و تقویت اخلاق شهروندی، راهبرد فرهنگی کارآمدی در جهت پیوند حوزه های اجتماعی و فرهنگی با یکدیگر می باشد؛ اهمیت این امر تا بدانجاست که لزوم آموزش و پرورش اخلاق شهروندی ضرورت می یابد (٢٤). محققان بر اثربخشی سازمان های مذهبی به مثابه یک منبع حمایت کننده بیرونی در افزایش خودکنترلی و کاهش کجرویهای اجتماعی شهروندان اذعان داشته اند (٢٥).
شهروند جامعه اسلامی که به موجب عضویت در اجتماع شهری، از حقوق و تکالیفی برخوردار گردیده، با تأسی از آموزه های علوی و آراسته شدن به اخلاق شهروندی کنترل شده، خویشتن را از عوامل انحرافی صیانت می نماید و تعالی فردی و اجتماعی را می جوید.
ابعاد خودکنترلی در اخلاق شهروندی بر مبنای تعالیم علوی
خودکنترلی به مثابه یک اهرم اجتماعی در کاهش کجرویهای شهروندان بسیار تأثیرگذار است. برخی نظریه پردازان غربی بر جنبه های بیرونی «خود» مانند رفتار تمرکز نموده و برخی بر جنبه های درونیتر همچون افکار و احساسات تأکید داشته اند (٢٧-٢٦)، البته لازم به ذکر است در تحقیقات غربی، خودکنترلی رفتاری متأثر از نظریه معرفت پذیری اجتماعی، بیشتر مورد عنایت پژوهشگران قرار گرفته است. بر اساس این نظریه ، فرد از طریق عوامل محیطی، پیامدها و فرآیندهای شناختی ادراکی، رفتارهای جدید را فرا می گیرد و به طور مداوم رفتارها را کنترل می کند (٢٨). در آثار غربی، آراستگی شخصی، دانش محوری، سخت کوشی، وطن دوستی، نوع دوستی، مشارکت و تبعیت از قانون در زمره مهم ترین مؤلفه های اخلاق شهروندی به شمار می آید که دربردارنده نوعی از خودکنترلی می باشد (٢٩).
از منظر آموزه های علوی خودکنترلی، ساز و کار کارآمدی در جهت مبارزه با پدیده های ناهنجار در زیست شهروندی به شمار می آید. این آموزه ها با ارتقای خودمهارگری، موجب رشد رفتارهای فضیلت مندانه می گردد. در این بخش به تبیین ابعاد خودکنترلی در حوزه اخلاق شهروندی بر مبنای کلام امام علی (ع) پرداخته می شود. بدین منظور، این ابعاد در دو بخش شناختی و رفتاری مطرح می شوند:
١- خودکنترلی نگرشی
«نگرش» یکی از مفاهیم بسیار حائز اهمیت در روانشناسی اجتماعی به شمار می آید. هر یک از اندیشمندان مؤلفه های خاصی را به عنوان اجزای ساختاری این مفهوم برشمرده اند.
برخی ترکیب شناخت ها، احساس ها و آمادگی برای عمل نسبت به یک موضوع معین را نگرش بدان نامیده اند (٣٠). در تعریفی دیگر نگرش ها همان باورهای ارزشیابانه درباره موضوعات تلقی شده که هدف از طرح آن تبیین رفتار یا بیان چرایی آن و به طور کلی کشف عامل محرک در رفتارهای اجتماعی انسان است (٣١). نگرش به عنوان نشانگر یا پیش بینیکننده رفتار عمل می کند (٣٢) و ارزیابی موجزی از متعلق اندیشه می باشد و همچون پرونده ای ذهنی است که افراد برای ارزیابی یک موضوع به آن رجوع می کنند (٣٣). نکته حائز اهمیت آنکه ارتباط تنگاتنگی میان نگرش ها و رفتارهای انسان وجود دارد. روانشناسان در تحلیل این امر اذعان داشته اند که دو ساز و کار برای تأثیرگذاری نگرش بر رفتار وجود دارد: ساز و کار اول عبارت است از «نگرش، تفکر مستدل، رفتار»، این ساز و کار زمانی محقق می شود که تفکر عمیق و دقیق در باب نگرش ها انجام شود و کاربرد آن در رفتار مورد سنجش قرار گیرد. ساز و کار دوم عبارت است از «نگرش، رفتار بیتأمل» که به سبب ضیق وقت در تصمیم گیریهای روزمره، واکنشی فوری در قالب رفتاری مناسب انجام می شود (٣٤). به عبارت دیگر مجموعه حالات ذهنی و افکار یک فرد در برداشت ها و تفسیرهای او از عوامل تنش زا در زیست شهروندی و نحوه رویارویی با آن تأثیر مستقیم دارد. از آنجایی که اندیشه های بشری بر نظام ارزش ها و بینش ها استوار است ، انسان ها می توانند با تغییر نگرش های خویش، تعاملات شهروندی خویش را تغییر دهند.
مقصود از خودکنترلی نگرشی در اخلاق شهروندی، مهار اندیشه و ساحت فکر از ناراستیها است. این که شهروندان با خویشتن داری فکری و عنایت به وجوه معنوی امور، تعامل خود با سایر شهروندان را ساماندهی نمایند. خودکنترلی نگرشی مستلزم تحقق زمینه های ذیل می باشد:
١-١- عقل مداری: در بیانات امام علی (ع) تأکید ویژه ای بر شأن و منزلت عقل شده است:
«هیچ نعمتی برتر از عقل نیست» (٣٥) و نیز «کسی که عقل ندارد، دین ندارد» (٣٥) از این منظر سعادتمندترین فرد و نزدیک ترین انسان به خداوند، شخص عاقل دانسته شده است (٣٥).
همچنین ایشان بر آن است که خداوند چیزی برتر از عقل در میان بندگانش تقسیم نکرده است (٣٥). سخن اخیر حضرت علاوه بر آنکه وجود نعمتی به نام عقل را در انسان به رسمیت معرفی می کند، وجه ارزش شناختی عقل را نیز بیان می دارد.
از منظر امام (ع) شکوفایی عقل در گروه علم و تجربه است و تحصیل علوم، یکی از مهم ترین راه های تربیت و تکمیل عقل نظری است، حتی عقل عملی نیز برای انجام وظایف خود، به علم نیاز دارد (٣٦). ایشان می فرمایند: «به راستی تو با عقلت سنجیده می شوی، پس آن را با علم زیاد گردان» (٣٥) و نیز تجربه اندوزی را پرورش دهنده عقل می داند (٣٥). ایشان در تعبیری عقل را به درختی تشبیه کرده که ریشه آن، فکر و میوه اش سلامت از لغزش ها است (٣٥). بر این اساس، تفکر، جریانی قاعده مند، منظم و جهت دار و در نتیجه، منتج و مولد است. تفکر در این معنا، هدایت شده و تحت نظارت و مراقبت عقل از آلودگی به شوائب وهم، خیال، شهوت و غضب است.
موهبت عقل در کلام حضرت (ع) منشأ همه تکاپوها، تلاش ها و کوشش ها در زندگی انسان می باشد (٣٦) و انسان به وسیله نیروی عقلانی به تصرف در محیط پیرامونی می پردازد و اصل استخدام متقابل که موجب ظهور اجتماعات انسانی می باشد را پی ریزی می کند و بدین سان صلاح اندیشی شهروندی، معلول ابزار تفکر و اندیشه می باشد.
ایشان مخاطبان را از تن آسایی فکری و انفعال عقلانی نسبت به رسوبات فکری پیشینیان باز می دارد. حضرت، مخاطبان را به اندیشه پیرامون کنه حقیقت و تحلیل منطقی موضوعات سوق می دهد و ضمن بصیرت افزایی و وضوح بخشی به محدودیت های شناختی انسان ها، آنان را به لزوم برقراری روابط اجتماعی همسطح فرا می خواند.
٢-١- عدالت گرایی: در محیطی که فرهنگ خودکنترلی در آن نهادینه و حاکم است معمولاً افراد، بدون انجام دادن کار مفید توقع و چشم داشتی نداشته، حقوق دیگران را پایمال ننموده و به خود اجازه نمی دهند که به امکانات و منافع جمعی صدمه وارد کنند و یا در انجام دادن وظایف خود قصور و کوتاهی نشان دهند، لذا عدالت اجتماعی محقق خواهد شد.
عدالت گرایی به طور فطری در نهاد بشر سرشته شده و بنمایه اخلاق و سیاست علوی را تشکیل داده است. در نگاه حضرت (ع) عدالت، رأس و هسته اصلی ایمان و سرچشمه خوبیها (٣٥)، محکم ترین بنیان (٣٥) و مضاعف کننده نیکی ها است (٣٥). حضرت علی (ع) در نامه ٥٣ خطاب به مالک اشتر، عدالت فراگیر را به مثابه محبوب ترین امور یاد می کنند (٣٥).
عدالت گرایی مبنای اساسی روابط سازگار انسانی و هم اجتماعی مسالمت آمیز افراد در جامعه می باشد. ایشان می فرمایند: «انصاف است که پیوند انسان ها را بیشتر می کند» (٣٧).
می توان گفت عدالت و انصاف در اخلاق شهروندی منجر به هم اجتماعی مسالمت آمیز، توسعه پایدار در روابط میان فردی و تداوم روابط اجتماعی می گردد. پایبندی به اصلِ برابری همه شهروندان در مقابل قانون از یکسو و لزوم رعایت حقوق شهروندان از سوی دیگر در زمره ثمرات عدالت گرایی به شمار می آیند.
٢- خودکنترلی رفتاری
اخلاق شهروندی در حوزه رفتاری، دربردارنده مجموعه حالات یا ویژگیهایی است که عمل افراد در تعامل با پیرامون، بدان متصف شده است. حضرت امیر المؤمنین (ع) در زمینه رفتارهای خویشتن دارانه اجتماعی به رعایت ضوابط ذیل توصیه نموده اند:
١-٢- تقوا: تقوا از ریشه (وقی) و در لغت به معنای بازدارندگی، نگهداری و صیانت از آسیب هاست (٣٨). بررسی سیر تطور دلالی واژه تقوا گویای آن است که حفظ و صیانت از هر امر زیانبار، از مهم ترین معانی آن محسوب می شود. این لغت پس از ورود به ساحت واژگان اسلامی، جنبه روحانی یافت و در معنای خوف از خدا و صیانت نفس از گناهان به کار رفت. تقوا از مباحث مهم دینی و همچنین از مهم ترین فضیلت های اخلاقی است که تأثیر شگرفی بر رفتار فردی و اجتماعی انسان دارد. خداوند متعال می فرماید: «آیا کسی که بنیان [امورش ] را بر پایه تقوای الهی و رضای او نهاده بهتر است یا کسی که بنیان [امورش ] را بر لب پرتگاهی سست و فروریختنی نهاده؟! و آن بنا با بناکننده اش در جهنم سقوط می کند». به عقیده محققان معاصر، تقوا حاصل معادله «یادآوری، بینش، بازداری» می باشد و در ادبیات پیشوایان با تعبیرهایی همچون امساک، قصر، اجتناب، ترک، حصن، وقایه و حاجز آمده است لیکن «خودنگهداری» ترجمه صحیحی از واژه تقوا است (٤٠-٣٩). محققان تقوا را همان کوشش های عقلانی فرد برای تنظیم رفتار و پیشگیری از آسیب ها می دانند و آن را از جمله ضروریات یک زندگی شرافتمندانه به شمار می آورند (٤١).
خودکنترلی در اخلاق شهروندی به معنای نظارت و مواظبت فرد بر اعمال و رفتار خویش و در نتیجه انجام دادن وظایف به نحو مطلوب و پرهیز از انحرافات در مجموعه زیست شهروندی می باشد. این روش، در مقایسه با روش نظارت بیرونی کارکردی بهتر و کارآمدتر دارد، زیرا افراد با کنترل خویشتن به مراقبت اعمال و رفتارشان می پردازند.
در تعالیم نهج البلاغه تقوا سرآمد اخلاق محسوب می شود (٤٢) و حداقل رفتار خودکنترلی تظاهر به خویشتن داری معرفی شده است (٤٢). همچنین خویشتن داری در برابر بیخردان موجب کسب مقبولیت اجتماعی می گردد (٤٢). از منظر آموزه های علوی، تسلط بر نفس جز در سایه یاد فراوان قیامت و بازگشت به سوی خداوند میسّر نیست (٤٢). امام علی (ع) در ابتدای نامه ٥٣ نهج البلاغه، مالک اشتر را به تقوای الهی فرا می خواند و آن را زمینه ساز رستگاری معرفی می نماید (٤٢).
امام علی (ع) می فرماید: «از خودت مراقبی بر خویشتن قرار بده» (٣٥) و می فرماید: «مالک شو بر خود هوای خود را و بخیلی کن بنفس خود از آنچه حلال نیست از برای تو، پس بدرستی که بخیلیکردن بنفس حقیقت جود و کرم است» (٣٥). همچنین می فرماید: «محاسب نفس خودت باش، زیرا برای غیر خودت، نظارت کننده ای وجود دارد» (٣٥). امام (ع) در خطبه ٩٠ بر لزوم کنترل درونی اشاره صریحی دارد و چنین می فرماید: «بندگان خدا خود را بسنجید، قبل از آنکه مورد سنجش قرار گیرید» (٤٢).
٢-٢- راستگویی: یکی از ابعاد مهم خودکنترلی در اخلاق شهروندی، راستگویی است.
صداقت در حقیقت هماهنگی میان برون و درون انسان و مطابقت اندیشه و پندار با گفتار و کردار انسان است. امام علی (ع) راستگویی را به عنوان لباس دین، جمال آدمی و ستون ایمان نجات و کرامت انسان، روح کلام، برادر عدل، ثمره عقل و بهترین گفتار (٣٥) معرفی کرده اند. از دیدگاه امام علی (ع) اگر مردم به راستگویی ملزم باشند، تمامی بحران های فردی و اجتماعی سامان می یابد، زیرا ایشان صداقت را مایه نجات و اساس هر نوع اصلاح فردی و اجتماعی دانسته اند (٣٥). ایشان در نامه ٥٣ به همنشینی با راستگویان سفارش می نمایند (٤٢).
در آموزه های علوی راستگویی نشانه ایمان راستین فرد در عرصه تعاملات اجتماعی است و پایبندی به عهد و پیمان ها در مناسبات اجتماعی را به دنبال خواهد داشت (٣٢).
٣-٢- بردباری: یکی دیگر از ابعاد خودکنترلی در اخلاق شهروندی بردباری است. این خصیصه اخلاقی موجب تحقق هم اجتماعی مسالمت آمیز می شود.
حضرت علی (ع) شکیبایی را همچون نسبت سر به بدن دانسته است (٤٢)، زیرا همان گونه که سر، نشانه حیات بدن است، صبر نیز وسیله آسودگی افراد می باشد (٤٢). امام علی (ع) در وصیت به فرزندش امام حسن (ع) می فرماید: «خویشتن را به صبوری در برابر ناخوشایندها عادت ده که بهترین خوی شکیبایی است» (٤٢) و نتیجه بردباری عدم کوتاهی در کارها و مشارکت در جهت منافع عمومی است. این بعد از اخلاق شهروندی ضامن بقا و تداوم حیات اجتماعی و مشارکت پایدار شهروندان است و منجر به پیشرفت جامعه و ارتقای کیفیت زندگی جمعی می شود.
از سوی دیگر بردباری به مثابه یک اخلاق شهروندی برجسته، موجب شکل گیری شاکله اجتماعی میانه رو خواهد شد. بهترین نظام اخلاقی از منظر حضرت (ع)، نظامی میانه روست. آن حضرت یکی از اوصاف متقین را میانه روی در امور می دانند (٤٢) و نیز می فرمایند: «در دوستی با دوست مدارا کن ، شاید روزی دشمن تو گردد و در دشمنی با دشمن نیز مدارا کن، شاید روزی دوست تو گردد» (٤٢)، لذا شهروند با خودکنترلی و بردباری، زمینه ساز اتخاذ رویه اعتدالی در زیست شهروندی خواهد شد.
٤-٢- حفظ محیط زیست: اخلاق زیست محیطی، یکی دیگر از ابعاد خودکنترلی در اخلاق شهروندی است. اخلاق محیط زیست شاخه ای از اخلاق کاربردی است که به برخورد انسان ها با عالم غیر انسانی و عناصر غیر انسانی می پردازد. اخلاق زیست محیطی در نهج البلاغه، اخلاقی خدامحور است و برگرفته از جهان بینی توحیدی است. بر این اساس، خداوند خالق جهان و مراقبت از محیط زیست، مراقبت از چیزهایی است که متعلق به خداوند است. امام علی (ع) در نامه ای به یکی از کارگزاران درباره شیوه ورود به میان حیوانات چنین سفارش می کند که مانند کسی که بر حیوانات چیرگی و قصد آزار و اذیت آن ها را دارد، بر آن ها وارد نشود (٤٢). همچنین در این باره که اگر زکات دهندگان تمایل داشتند زکات شتر و گوسفندان را بپردازند، این گونه می فرماید: «میان ماده شتر و بچه شیرخوارش جدایی بیفکن و ماده را چنان ندوشان که شیرش اندک ماند و به بچه اش زیان رساند» (٤٢). همچنین بر تغذیه و سیراب کردن و استراحت دادن حیوانات سفارش می کند (٤٢).
رعایت حقوق و احترام به حیوانات آنچنان در آموزه علوی اهمیت دارد که حضرت (ع) در مقابل تمام هستی و اقالیم هفت گانه، حاضر به گرفتن پوست جویی از دهان مورچه ای به ظلم و ستم نیست (٤٢). امام علی (ع) افراد را در برابر محیط زیست مسؤول می داند و چنین می فرماید: «از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید که شما در پیشگاه خداوند مسؤول بندگان شهرها و آبادیها هستید، زیرا حتی از خانه ها و حیوانات بازپرسی خواهید شد» (٤٢).
ایشان درباره زیان آلوده کردن محیط زیست می فرماید: «در نقطه برآمده مانند پشت بام، در هوا و در آب جاری ادرار نکنید که هر کس چنین کند به بلایی گرفتار آید، جز خویشتن را سرزنش نکند» (٤٠). در نگره علوی برای مسلمانان شایسته نیست آب را که مایه حیات انسان و هر موجود زنده ای است، آلوده کند. حضرت (ع) در این زمینه می فرماید: «آب ساکنانی دارد، با ادرار و غائط (مدفوع) آن ها را نیازارید» (٤١).
٥-٢- مدارا: تکریم شهروندان و مدارا با آنان، یکی دیگر از شاخصه های خودکنترلی در اخلاق شهروندی است. امام علی (ع) در نامه ٣١ نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چنین سفارش می کند: «خویشاوندان را گرامی دار، زیرا آن ها پر و بال تو می باشند که با آن پرواز می کنی و ریشه تو هستند که به آن ها بازمی گردی و دست نیرومند تو می باشند که با آن حمله می کنی» (٤٢). خودکنترلی روش مؤثر برای ارتقای روابط میان فردی است که منجر می شود فرد روابط مثبت تری با دیگران داشته باشد. امام علی (ع) در نامه ٥٣ به مالک اشتر چنین سفارش می فرماید: «مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آن ها را غنیمت دانی» (٤٢). در این سفارش حضرت (ع) آنچه را که موجب گرایش مردم به مالک اشتر می شود را میزان محبتی دانسته که او نسبت به مردم مبذول خواهد داشت . واقعیت این است که بدون رفق و مدارا نمی توان روابط و مناسبات انسانی را سامان بخشید و به کامیابی و توفیقی رسید به بیان حضرت امیر المؤمنین (ع)، نرمی و ملایمت کلید کامیابی است (٣٥). از منظر ایشان عقلانیت اقتضا می کند که این اصل، محور زندگی و روابط انسانی باشد (٣٥). امام (ع) رفق و مدارا را تسهیل کننده روابط و مناسبات اجتماعی می داند. چنانکه حضرت (ع) می فرماید: «نرمی و ملایمت به آشتی می انجامد» (٣٥).
نتیجه گیری
خودکنترلی به عنوان بهترین نوع نظارت در زیست شهروندی می باشد. در این راستا پیدایی و ارتقای اخلاق شهروندی اسلامی، مستلزم کاوش روشمند در باورهای متافیزیکی و عقاید متعالی می باشد. از آنجا که شاخص ترین بعد رسالت پیشوایان دینی، تنظیم روابط اجتماعی پیروان بوده است، لذا بازشناسی مؤلفه های اخلاق شهروندی از رهگذر تدقیق در چارچوب معرفتی علوی بسیار ره گشاست . خودکنترلی را می توان عاملی دانست که موجب دگرگونی در هویت انسانی و الگوهای رفتاری می گردد. علیرغم توجه روانشناسان معاصر بدین موضوع، تعالیم اسلامی با تأکید ویژه ای، ضرورت توجه مسلمانان نسبت به مصادیق خودکنترلی را متذکر شده است . خودکنترلی نقش مؤثری در بازدارندگی نسبت به ارتکاب رفتارهای انحرافی در بین شهروندان ایفا می نماید. این حالت فرد را بدون نظارت عامل خارجی و تهدید و تطمیع و اجبار به سمت انجام وظایف سوق می دهد. این مفهوم در نظریات روانشناسی به عنوان یکی از مؤلفه های حائز اهمیت در نظریه هوش هیجانی به شمار می آید و با اصطلاحات «خودنظم دهی» و«خود مهارگری» تداعی می گردد.
از آنجا که شهروندی در بردارنده مجموعه به هم پیوسته ای از وظایف، حقوق تکالیف و تعهدات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یکسان است و برخورداری عادلانه و منصفانه تمامی اعضای جامعه از مزایا و امتیازات اجتماعی را دربر می گیرد، پس تقویت اخلاق شهروندی، راهبرد فرهنگی کارآمدی در جهت پیوند حوزه های اجتماعی و فرهنگی با یکدیگر می باشد. محققان بر اثربخشی سازمان های مذهبی به مثابه یک منبع حمایت کننده بیرونی در افزایش خودکنترلی و کاهش کجرویهای اجتماعی شهروندان اذعان داشته اند.
مطالعه بیانات امام علی (ع) گویای این مهم است که ایشان در قالب دو مجموعه «خودکنترلی نگرشی» و «خودکنترلی رفتاری» به ضرورت اتخاذ این رویه اذعان داشته اند. خودکنترلی نگرشی از یکسو مستلزم بهره گیری از نیروی عقلانی و صلاح اندیشی شهروندی می باشد و از سوی دیگر در قالب عدالت گرایی منجر به هم اجتماعی مسالمت آمیز، توسعه پایدار در روابط میان فردی و تداوم روابط اجتماعی می گردد. مصادیق خودکنترلی رفتاری نیز عبارت از تقوا، راستگویی، بردباری، حفظ محیط زیست و مدارا است.
References
1. Sarookhani B. Encyclopedia of Social Sciences. Tehran: Kayhan; 1376. 2: 717[Persian[
2. Qadiri MH. The child self-control, self-control yeast ethics. Tehran: The Education way; 1389. No.11. p.78-116. [Persian[
3. Alvani M. Public Administration. Tehran: Reed Publishing; 1380. p.43. [Persian[
4. Borba M. The step-by step plan to bulding moral intelligence. New York: The Guilford Press; 2005. p.34.
5. Goleman D. Emotional intelligence. Translated by Nasrin Parsa. Tehran: Growth Publishing; 1380. p.19. [Persian[
6. El Klinke CH. Life skills. Translated by Shahram Mohammad Khani. Tehran: publishing Espand Art; 1383. p.101.
7. Noori N. The psychological syndrome wait in the Qur'an. Journal of psychology of religion 1387 ; 4: 150. [Persian[
8. Vohs KD, Baumeister RF. Understanding Self -Regulation. In R.F. Baumeister & K.D.Vohs (Eds.), Handbook of Self-Regulation. New York: The Guilford Press; 2004. Vol.1 p.1-9.
9. Hofmann W, Schmeichel BJ, Baddeley AD. Executive functions and self- regulation. Trends in Cognitive Sciences; 2012. p.174 -180.
10. MC Cullough ME, Brain LB. Religion, Self-Regulation and Self-Control: Associations, Explanations and Implications, Psychological Bulletin. 2009. Vol. 135 p.69-93.
11. Wikstromm P, Treiber K. The Role of self -control in crime causation. European Journal of Criminology 2007; 4: 237-264.
12. Rafiee Honar H. Islam, moral and psychological self -control. Quarterly Journal of morality revealed.the third number 1392; 8(4): 167.
13. Kivetz R, Yuhang Z. Determinants of Justification and self-control. Journal of Experimental Psychology General 2006; 12(10): 572 -587.
14. Baumeister RF. Self-Regulation and Executive Function: The self as Controlling Agent. Edited by Kruglanski AW, Higgins ET. Social psychology:
Handbook of basic principles. New York: Guilford Press ; 2007. p.516 -539.
15. Tangney JP. High self-control predicts good adjustment, less pathology, better grades and interpersonal success. Journal of personality 2007; 72: 271-324.
16. Salehi A. The effectiveness of self -control based upon Islamic sources, psychology master's thesis. Imam Khomeini Education and Research Institute ; 1391. p.86.
17. Shoarinejad AA. A new approach to healthy human psychology. Tehran: Publication of Information ; 1385. p.425.
18. Landin RW. Theories and systems in psychology/ Translated by Yahya Syed Mohammad. Tehran: publication of edit; 1378. p.306.
19. Toreihi F. Majmaolbahrein. Tehran: Publication of Mortazavi; 1375. p.158.
20. Javadi Amoli A. Moral principles in the Quran. Qom: the center of Isra Publishing; 1390. p.73.
21. Farmahinifarahani M. Citizenship Education. Tehran: Publication of Ayeej; 1383. p.7.
22. Ghaedi Y. Citizenship Education. Journal of Educational Innovations 1385; 5(7): 183.
23. Gates E. Where is the moral in citizenship education. Journal of moral education Routled 2006; 4(35): 27-31.
24. Danju I, Uzunboylu H. A Content analysis of citizenship education. 2016; p.173-967.
25. Geyer AL, Baummeister RF. Religion , Morality & self-Control: Values, virtues, & ; vices. Edited by Paolourzian RF, Park CL. Handbook of the Psychology of Religion & ; spirituality. New York: Guilford Press; 2005. p.412 -432.
26. Cautela JR. Behavior Therapy and self-control: Techniqes and Applications. Edited by in Frank CM. Behavioral Therapy: Appraisal and status, New York: McGraw-behavior; 1969. p.313-340.
27. Luthans F, Davis T. Behavioral Self -management (BSM): The Missing Link in Managerial Effectiveness. Organizational Dynamics 1979. 3(46): 12-13.
28. Blanchard K. Point of power can Help self-leadership. Manage 1995; (46): 12 -13
29. Meihui L. The development of civic values: Case study of Taiwan, International Journal of educational research 2001; 1(35): 45-60.
30. Karimi Y. Attitude and attitude change. Tehran: Published by Edit ; 1379. p.235.
31. Schneider David J. Social psychology. London: Wesley ; 1976. p.260.
32. Mohseni M. Survey of knowledge, attitudes and social behaviors culture in Iran. Tehran: Secretariat of the General Council of the country ; 1379. p.17 -18.
33. Boehner J, Michael V. Attitude and changing it. Translated by Manijeh Sadeghi Benis. Tehran: Savalan; 1382. p.56.
34. Razzaghi H. Attitude and faith in religious education. Qom: Educational institute of Imam Khomeini ; 1387. p.199.
35. Tamimi Amedi A. Gorar alhekam & Dorraro al kalem. Researched by mahdi Rajai. Qom: Dar alketab aleslami Publishing; 1410. p.777.
36. Beheshti S. Religion Reasoning: Research on rational educational system based on the sayings of Imam Ali (AS). Tehran: Cultural Institute of Knowledge; 1381. p.153.
37. Barzegar Kelishami V. Society from the perspective of Nahj al-Balagha. Tehran: The capital of publishing Islamic Propagation Organization; 1372.
p.235-236.
38. Raghib Isfahani H. Mofradat alfaz alquran alkarim. Researched by Safwan Adnan Daoud. Beirut: Dar al-Qalam; 1412. p.881.
39. Motahari M. Ten speech. Tehran: Sadra Publications; 1378. p.17.
40. Pasandideh A. Ethics. Tehran: published by Samt; 1389. p.84-86.
41. Ghaemi A. The system of family life in Islam. Tehran: Parents and Educators Publications; 1386. p.224.
42. Sharif Al-Radi M. Nahj al-Balagha. Researched by Sobhi Saleh. Qom: published by migration; 1414. p.508.