از ارزش های شاخص سال های دفاع مقدس، «ولایتمداری» رزمندگان اسلامی بوده است. ولایت در لغت به معنای تصدی و صاحب اختیاری است. راغب اصفهانی ولایت را چنین معنا کرده است:
الوَلایة تولّی الامر[1]
ولی یا مولا به کسی گفته می شود که صاحب اختیار یا متصدی کاری باشد. منظور از ولایت، در این جا اعتقاد به ولایت امر و زعامت سیاسی پیشوایان معصوم(ع) و جانشینان آنان در زمان غیبت است. از این رو، ولایتمداری همان اعتقاد قلبی و التزام عملی به ولایت معصومان(ع) و ولی فقیه جامع الشرایط است.
ولایتمداری شرایط و مقدماتی دارد که طی فرآیندی ویژه تحقق می یابد:
1- شناخت ولی
شناخت ولی همانند آشنایی با بسیاری پدیده ها مراتبی دارد:
الف- شناخت حسی (شناسنامه ای)
در این مرتبه، شخص با نام و القاب و نشان و زندگی نامه ولی آشنا می شود.
ب- شناخت عقلی
در این مرحله از شناخت، آگاهی های شخص عمق بیشتری می یابد و او با برهان عقلی، مقامات ولی را می شناسد و از آن، در مقابل شبهه ها دفاع می کند.
ج- شناخت شهودی
تزکیه و تهذیب نقس موجب می شود حقایق بلندی از ولایت در جان آدمی تجلی کند. با تصفیه جان، غبارهای جهل و غفلت از جام جهان نمای آدمی شسته شده و او حقایقی والا را در باره ولی و منزلت های وی شهود می نماید. این معرفت شهودی، همان راه یافتن به باطن و ملکوت پدیده هاست.
2- پذیرش ولی
انسان مسلمان هنگامی که با مقام و موقعیت ولی در عالم هستی و نظام دینی آشنا شد، جان و دل به ولایت او می سپارد و به اصطلاح «ولایت پذیر» می گردد.
3- اطاعت
شناختن و پذیرفتن ولایت، لوازم و آثاری دارد که مهم ترین آن ها، اطاعت پذیری است. قرآن کریم مؤمنانی را که ولایت خدا و پیامبر(ع) و اولوالامررا پذیرفته اند به اطاعت دستور می دهد:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسولَ وَأُولِی الأَمرِ منْکمْ. (نساء: 59)
ای کسانی که ایمان آوردید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و صاحبان امر از خودتان را[نیز] اطاعت کنید.
4- محبت
از دیگر لوازم معرفت و پذیرش ولایت ولی، محبت و عشق ورزی به اوست. محبت، با معرفت و ولایت پذیری رابطه ای دو سویه دارد. از یک سو، محبت، محب را به سمت محبوب می کشاند و زمینه شناخت و ولایت پذیری را برایش فراهم می آورد، از دیگر سو، معرفت و ولایت پذیری هر قدر ارتقاء یابد، عشق و علاقه محب به محبوب شدیدتر و ناب تر می شود.
5- خیرخواهی (نصیحت)
خیرخواهی خالصانه برای ساحت ولایت و مقام ولی نیز از میوه های شیرین درخت معرفت و پذیرش ولایت است. محبی که به مولای خود شناخت همه جانبه پیدا کرده و به ولایت او دل سپرده است، هم و غم و توان خود را صرف حمایت از او می کند، همه دارایی خود را در راه ولی ایثار می کند و جان خود را که بزرگ ترین دارایی او در دنیاست در راه خیرخواهی و پاسداری از مولای خود نثار می نماید.
نشانه های ولایتمداری حماسه آفرینان هشت سال جنگ تحمیلی در سیره و سخنان آنان تجلی می یافت:
الف- ولایت پذیری از معصومان (ع)
دوستی، اطاعت و خیرخواهی رشته ای بود که رزمندگان را با پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) پیوندی ناگسستنی می داد. سالروز ولادت معصومان، دلاورمردان دفاع مقدس را از شادی و شعف وصف ناشدنی پر می کرد و ایام سوگواری آن ها قلب رزمندگان را سخت محزون می ساخت. جبهه های نبرد، شاهد صحنه های پرشور ارادت رزم آوران مسلمان به ساحت قدسی پیامبر(ص) و خاندان پاک او بوده است.[2]
ولایت پذیری، اطاعت، محبت و خیرخواهی برای اولیای معصومین، در رزمندگان نمادهای روشن و الهام بخشی داشته است که اهم آن ها عبارت است از:
1- نام گذاری ها. فرماندهان سپاه اسلام، محبت، اطاعت و تولای خود به معصومین(ع) را در نام گذاری عملیات ها، لشکرها، تیپ ها، گردان ها، قرارگاه ها، پادگان ها، موقعیت ها، محورها و انتخاب رمز عملیات نشان می دادند.
2- پرچم ها و پیشانی بندها. نماد دیگری از ولایتمداری مردان جنگ، نقش بستن نام و یاد اهل بیت(ع) بر پرچم ها و پیشانی بندها بود.
3- تابلو نوشته ها. تابلونویسی، دیوار نویسی در فضای جبهه و سنگرها یاد آور عشق و محبت رزمندگان به پیامبر و اهل بیت است.
4- ذکر سجایای پیشوایان دین. در قالب اشعار، منظومه ها، مدح ها، مرثیه ها و شعارها نشانه دیگری از ولایت پذیری و سرسپاری وافر و ژرف فرزندان رشید رزمنده ایران اسلامی به نبی گرامی اسلام (ص) و امامان معصوم(ع) است.[3]
5- وصیت نامه ها. وصیت نامه های شهیدان نیز گواهان صادقی بر تولا و عشق ورزی سپاهیان اسلام به بزرگان اسلام است. حجت الاسلام رحیمیان - رئیس وقت بنیاد شهید و امور ایثارگران- در این باره می گوید: در یک نمونه آماری از وصیت نامه شهیدان که از سوی بنیاد شهید فراهم آمد، در هر وصیت نامه به طور میانگین چهار بار، از امام حسین(ع) یا کربلا یا عاشورا یا حضرت زینب (س) یا حضرت علی اکبر یا حضرت ابوالفضل العباس یاد شده است.[4] فرازهایی از وصایای شهیدان سعادتمند دفاع مقدس مؤید این مدعاست:
«ما پیرو ولایتیم؛ ولایتی که از حضرت محمد(ص) به ما ارث رسیده است و از اوست که می شنویم و به جان خریداری می کنیم و پیروی از امر اوست که شهیدان فی سبیل الله می باشند و نقطه و نکته ای که رزمندگان ما را چنین بی باک کرده همین می باشد ».[5]
«اگر توانستیم اهل بیت را بشناسیم و پیرو و خط گیرنده از آنان باشیم پیروز و در فردای قیامت خوشحالیم»[6]
«بر شماست که ائمه اطهار را سرمشق راه خود قرار دهید و از فرامین و دستورات انسان ساز آن ها که در قالب احادیث و روایات است، تبعیت کنید؛ چرا که سعادت و سرافرازی شما در گرو اطاعت از ولی امر است».[7]
ب- ولایتمداری نسبت به ولی فقیه
شاخص های ولایتمداری درسیره و سخنان رزمندگان، فراوان است که برخی از آن ها چنین است:
1- اعتقاد به جانشینی او از سوی معصوم. رزمندگان اسلام به امام خمینی(ره) ارادت خالصانه ای داشتند و بر این باور بودند که او جانشین امام زمان(عج) است و مرجعیت دینی و زعامت سیاسی او را با جان و دل پذیرا بودند. رزمندگان، همچنان که ولایت پیشوایان معصوم را می پذیرفتند به ولایت امام راحل به عنوان ولی امر و جانشین معصوم(ع) نیز پای بند بودند.
2- اطاعت محض. شاخص دیگر ولایتمداری رزمندگان، اطاعت پذیری از ولی فقیه بود. هر گاه امام خمینی به حضور در جبهه ها فرمان می داد، رزمندگان ولایتمدار سر از پا نمی شناختند و عاشقانه در جبهه ها حضور می یافتند. آن گاه که آزادسازی مناطق اشغالی را طلب می کرد، فرماندهان و نیروهای تحت امرشان به دیده تکلیف بدان نگریسته، تمام تلاش خود را به کار می بستند تا هر چه زودتر خواسته معظم له محقق گردد که به عنوان نمونه می توان به شکستن حصر آبادان و آزادسازی شهر مهران اشاره کرد. وقتی امام امت، نیروهای مسلح را به اتحاد و برادری و پایداری و استواری در برابر دشمن فرا می خواند، ارتش، سپاه و بسیج فروتنانه ندای او را لبیک می گفتند و پیوند برادری را محکم تر می ساختند. تاریخ اسلام، اصحابی همانند یاران حضرت امام(ره) را از لحاظ کمیت و کیفیت (ولایت پذیری و فرمانبری ) کمتر سراغ دارد.[8]
بیشترین فراوانی در گفته های حماسه سازان جنگ تحمیلی مربوط به اعتقاد به ولایت فقیه و اطاعت پذیری از حضرت امام(ره) به عنوان ولی فقیه است.[9] یکی از رزمندگان، دلیل حضور گسترده مردم در جبهه ها را چنین تحلیل می کند:
هیچ اجباری برای نیروهایی که به جبهه ها می روند، وجود ندارد. تنها عامل هجوم این افراد به جبهه ها، عشق به اسلام و «اطاعت از امام» است.[10]
3- خیرخواهی. نشانه روشن دیگر پذیرش ولایت فقیه از سوی رزمندگان، خیرخواهی آنان است. این ویژگی در نامه ای که یکی از رزمندگان به خانواده اش نوشته به خوبی آشکار است:
فقط از شما می خواهم که به حرف های امام توجه کنید و از شایعه پراکنان و منافقان دوری کنید و در سر نمازها، دعای طول عمر بیش تر برای امام بکنید.[11]
رزمنده دیگری در یادگار نوشته اش خیرخواهی برای امام (ره) را چنین نشان داده است:
این جانب فقط یک سفارش مهم و سنگین دارم که به شما می گویم: امام را تنها نگذارید. امام را با دستوراتش، امام را با فرمان خداگونه اش، امام را با فرمان جهاد دادنش، امام را با فرمان خالی نگذاشتن جبهه، امام را با معنویتش، امام را با سفارش تنها نگذاشتن روحانیت و امام را با امتش [تنها نگذارید].[12]
4- سفارش شهدا در وصیت نامه ها. نماد دیگر سرسپردگی رزمندگان به ولایت فقیه، در وصایای آن ها به یادگار مانده است. در یک پژوهش آماری از وصیت نامه های شهیدان، به دست آمده است که در هر وصیت نامه به طور میانگین چهار بار، به امام، ولایت فقیه و تبعیت محض از ولی فقیه سفارش شده است.[13]
5- ولایتمداری در اسارت. شاخص ولایتمداری در وجود فرزندان رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) به گونه ای ریشه کرده بود که حتی در دوران دهشتناک و خفقان اسارت واهمه ای از ابراز آن نداشتند.
یکی از آزادگان، ولایتمداری اسیران سربلند در دوران اسارت را چنین بیان می کند:
چند افسر عراقی آمدند اردوگاه. قبل از ورودشان یک دستگاه ویدئو آورده بودند. گویا می خواستند راه استفاده از ویدئو را برای اسرا هموار کنند. همین که یکی از آن ها شروع به صحبت کرد و نام امام را به زبان آورد، بچه ها با شنیدن کلمه «خمینی» سه صلوات بلند فرستادند. او که عصبانی شده بود گفت: چرا وقتی اسم خمینی... هنوز کلامش منعقد نشده بود که صدای صلوات، دوباره فضا را پر کرد. با عصبانیت بیشتری فریاد زد. باز موقعی که اسم خمینی... صدای بچه ها به سقف آسمان رسید. ای کاش بودید و می دیدید که خون، خونش را می خورد ولی کاری از دست او بر نمی آمد.[14]
در ماجرایی دیگر، نوجوان اسیر ایرانی به خبرنگار فرانسوی که در باره حضرت امام از او پرسیده بود قاطعانه چنین پاسخ داد: او رهبر من است. هر کاری که او گفت. او گفت بروید ما می رویم و هر چه ایشان بگوید.[15]
وقتی بازجوی عراقی از خلبان ولایتمدار ارتش جمهوری اسلامی ایران پرسید: شما از خمینی چه خیری دیدید که این قدر او را دوست دارید و از او پشتیبانی می کنید؟ صادقانه گفت:
آیا به دست آوردن استقلال مملکت، بیرون راندن بیگانگان، اخراج شاه خائن، بسته شدن مراکز فساد و برقراری حکومت اسلامی کافی نیست؟ از همه این ها گذشته، امام یک روحانی مبارز و یک مرجع بزرگ است. اکثریت مردم از ایشان تقلید می کنند. شاید شما این را نمی فهمید که امام ما، در دل مردم جا دارند.[16]
برگرفته از کتاب ارزش ها در دفاع مقدس/ پژوهشکده تحقیقات اسلامی
پی نوشت ها
[1] مفردات راغب، واژه «ولی».
[2] ر.ک. فرهنگ جبهه، آداب و رسوم، سید مهدی فهیمی، ج 2، ص 130-129.
[3] ر.ک. عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس، ج 1، ص 133.
[4] همان، ص 105 به نقل از «پیام انقلاب»، ش 352، فروردین و اردیبهشت 1376، ص 15.
[5] سفیران نور، ج 1، ص 530.
[7] حدیث ماندگار، ج 2، ص 300.
[8] عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس، ج 1، ص 138-127.
[9] برای نمونه ر.ک. پیام انقلاب، ش 347، مهر 1375، مصاحبه سرلشکر یحیی رحیم صفوی و ش 348، آبان 1375، ص 16.
[10] عوامل معنوی و فرهگی دفاع مقدس، ج 1، ص 136، به نقل از جمهوری اسلامی، 6/12/1365، ص 11.
[11] فرهنگ جبهه، مکاتبات، ج 2، ص 24.
[12] همان، یادگار نوشته ها، ج 1، ص 65.
[13] ر. ک. پیام انقلاب، شماره 352، بهار 1376، ص 15 و 16.
[14] آزادگان بگویید، محمد حسن فقیه، ص 241، خاطره برادر آزاده جهانگیر دستی.
[15] جمهوری اسلامی، 2/7/1362، ص 11.
[16] عوامل معنوی و فرهنگی، ج 1، ص 139، به نقل از سال های تنهایی، ص 47.