نقش غرب در طولانی شدن جنگ بین ایران و عراق از زبان نجاح محمد علی

 

خبرگزاری مهر: و به نقل از روزنامه تهران تایمز، نجاح محمد علی، تحلیلگر عراقی مسائل خاورمیانه به مناسبت چهلمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه ایران در گفتگوی مشروح باروزنامه تهران تایمز ابعاد مختلف 8 سال دفاع مقدس را تشریح کرد.

متن گفتگوی نجاح محمد علی با محمد مظهری خبرنگار تهران تایمز به شرح زیر است:

به نظر شما دلیل واقعی شروع جنگ ایران و عراق چه بود؟ برخی رسانه‌های غربی مدعی شده اند ایران بود که صدام را برای حمله تحریک کرد؟

من اعتقاد ندارم که این جنگ بین عراق و ایران بوده باشد و اصطلاح جنگ ایران و عراق درست نیست. باید بگوییم جنگی که صدام بر مردم عراق و ایران تحمیل کرد. این صدام بود که تصمیم گرفت علیه جمهوری اسلامی ایران که در نتیجه یک همه پرسی مردمی پس از یک انقلاب گسترده علیه شاه سابق بر پا شده بود، جنگ به راه اندازد. این جنگ علیه مردم عراق هم بود، زیرا صدام مردم را با زور اسلحه و اعدام برای جنگ با جمهوری اسلامی به جبهه‌ها گسیل می‌کرد. شاهد و سند عدم رضایت مردم عراق هزاران اسیر عراقی است که به جبهه ایران پیوستند. من روزنامه نگار بودم و با این زندانیان از رده‌های مختلف نظامی در جبهه‌های نبرد از جمله افسران ارشد و حتی خلبانان هواپیمای جنگی، ملاقات کردم. آنها برای من توضیح می‌دادند که مجبور بودند.

اقلیت بسیار کوچکی هم بودند که در این جنگ از روی باورشان شرکت کرده بودند و اعتقاد داشتند که صدام تصمیم درستی گرفته است. این اسرا پس از مشاهده وضعیت بهداشت و مراقبت‌های اجتماعی که از جمهوری اسلامی دریافت می‌کردند غالباً تغییر موضع می‌دادند. وقتی می گویم این جنگ صدام است، یعنی حتی نظام صدام هم با او همراه نبود. این نظام_به معنای گروه حاکم بر عراق_فقط ریاستش بر عهده صدام بود. این گروه نقشی در شروع جنگ نداشتند و شواهد نشان می‌دهد که صدام حسین پیش از جنگ یک سلسله اعدام‌ها را انجام داده و نزدیکترین افراد نظام عراق را در سالن «الخالد» گرد آورده و آنها را به خیانت متهم کرده بود. صدام خود پس از آنکه احمد حسن البکر رئیس جمهور پیشین عراق را وادار به استعفا و بازنشستگی کرد رئیس جمهور شد. رهبران نزدیک به صدام حسین در جلسات خصوصی اعتراف کرده اند که وی شخصاً تصمیم به جنگ گرفت و بسیاری از شواهد این موضوع را تأیید می‌کند. پس از جنگ هشت ساله صدام کویت را اشغال کرد و نیروهایش در سال 1990 تا گذرگاه الخفجی در مرز عربستان پیشروی کردند.

منتقدان جمهوری اسلامی معتقدند که ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی با طرح شعارهای تند باعث حساسیت کشورهای عربی شد. نظر شما چیست؟

این ایران نبود که عراق را تحریک کرد. زیرا نظام ایران هنوز نوپا و درگیر مسائل داخلی خود بود. ایران پس از انقلاب ارتش منسجم نداشت، و درواقع ارتش آن در آستانه انحلال بود و دولت مشغول جمع آوری سلاح‌ها بود که شهروندان از پادگان‌های رژیم سابق به غنیمت گرفته بودند. حتی اظهارات منسوب به برخی شخصیت‌های دینی در آن روزها هیچ ارتباطی با نظام جمهوری اسلامی ندارد. برخی از شخصیت‌های مذهبی بودندکه در مورد صدام صحبت کردند، اما این نمی‌توانست بهانه خوبی برای جنگ با ایران باشد. جنگ مشخصات و تعریف خاص خود را دارد.

صدام حسین در 17 سپتامبر 1980 در مقابل دوربین‌های تلویزیون توافقنامه الجزایر را که با وساطت رئیس جمهور فقید الجزایر، هواری بومدین، با شاه سابق ایران امضا شده بود، پاره کرد. امروز، برخی رسانه‌ها ازجمله روسیا الیوم (عربی)، تلاش دارند این تصور را ایجاد کنند که جنگ از 4 سپتامبر آغاز شد و همانطور که صدام و رژیم او ادعا کرده اند، ایران را آغازگر جنگ نشان دهند. گزارش دبیر کل سازمان ملل متحد، خاویر پرز، که در دسامبر 1991 کمیته‌ای را جهت تحقیق به دو کشور فرستاده بود تأیید کرد که طرف آغازگر این جنگ عراق بوده است، یعنی صدام حسین.

نقش کشورهای غربی و اروپایی در طولانی شدن جنگ بین ایران و عراق و تضعیف قدرت و توانایی‌های دو کشور چه بود؟

البته بر کسی پوشیده نیست که ایالات متحده و کشورهای غربی به رژیم صدام در جنگ کمک کردند. زمینه‌های این جنگ دقیقاً پس از دیدار وزیر امور خارجه وقت انگلستان و معاون وزیر خارجه ایالات متحده از بغداد چیده شد یعنی زمانی که صدام حسین معاون رئیس جمهور عراق بود و با مقامات بریتانیایی و آمریکایی در مورد ایران به توافقاتی رسید. صدام پس از این دو دیدار، به مناطق مرزی در بصره رفت و در آن زمان روزنامه نگار معروف عراقی، سردبیر مجله «الف باء»، حسن العلوی، وی را همراهی می‌کرد. وی در بسیاری از مصاحبه‌های خود به این موضوع اشاره کرده و نوشته است که دلیل این دیدار را از صدام پرسید و صدام پاسخ داد به فکر شروع یک جنگ است. روزنامه‌های مختلفی در انگلستان به این موضوع پرداخته اند به عنوان مثال، ایندیپندنت یک گزارش تحقیقی به قلم پاتریک کوکبورن، خبرنگار امور بین الملل دارد، که تحت عنوان تأثیر جنگ ایران و عراق بر خاورمیانه نگاشته شده است. او در این گزارش به آغاز جنگ و نسل کشی گسترده رژیم صدام علیه شیعیان و کردها و نقش آمریکا در طولانی شدن جنگ اشاره کرده و نقش آمریکا را ریاکارانه و منافقانه توصیف می‌کند. این گزارش نشان می‌دهد که ایالات متحده آمریکا می‌خواست این جنگ بر ماهیت رابطه بین مردم عراق و ایران، به ویژه شیعیان و همچنین بر سیاست‌های منطقه‌ای و خاورمیانه و روابط بین سنی‌ها و شیعیان تأثیر بگذارد، به این معنی که صدام و غرب می‌خواستند شیعیان را مجبور به جنگ داخلی بین خودشان کنند. بیشتر نیروهای ارتش عراق شیعه بودند و عملاً در مقابل ارتش و سپاه پاسداران شیعه ایران قرار می‌گرفتند. یکی از مهمترین اهداف غرب ایجاد شکاف در داخل شیعه و ایجاد اختلاف بین سنی‌ها و شیعیان به رهبری صدام بود. ما امروز نتایج این سیاست‌ها را می‌بینیم. وقتی به عراق می‌رویم، به ویژه پس از تظاهرات اکتبر سال گذشته که کاملاً از پیش برنامه ریزی شده و غیر خودجوش بود، شما نتایج جنگی را که صدام آغاز کرد را می‌بینید. می‌بینیم که کودکان و فرزندان سربازان عراقی شیعه و سنی که در جنگ کشته یا اسیر شده اند در تظاهرات علیه ایران حضور دارند. آنها نقش مثبت ایران در جنگ با داعش و شهدایی که در این راه داده را فراموش کرده اند، حتی در جریان محاصره عراق توسط آمریکا و هم پیمانانش در زمان صدام حسین، ایران این محاصره را شکست و به عراق و عراقی‌ها کمک کرد تا نفت خود را بفروشند و تحریم‌ها را دور بزنند. اینها اعترافات «اعصام ملأ حویش» رئیس وقت بانک مرکزی عراق در آن زمان است که تأیید می‌کند جمهوری اسلامی به عراق کمک کرد نفت و مشتقات نفتی خود را بفروشد تا غذا و دارو تهیه کند. این در حالی است که ایالات متحده آمریکا با تحریم‌های خود باعث مرگ بیش از دو میلیون عراقی شد.

آمریکا و متحدان غربی آن تا زمانی که جمهوری اسلامی در آستانه ورود به عراق و سرنگونی رژیم صدام و تحقق «شعار راه قدس از کربلا می گذرد» قرار نگرفت، برای جلوگیری از جنگ دخالت نکردند. چرا که در صورت برقراری روابط عراق و ایران، جمهوری اسلامی قادر بود تا به بلندی‌های جولان در سوریه دسترسی داشته باشد و این مسئله البته خطری برای موجودیت صهیونیست‌ها محسوب می‌شد و روند آزادسازی قدس را تسهیل می‌کرد.

بنابراین آمریکا پس از کمک اطلاعاتی و ماهواره‌ای به صدام و دادن جنگنده به عربستان برای پشتیبانی از صدام، تصمیم گرفت مستقیماً در جنگ دخالت کند، و برای همین یک هواپیمای مسافربری ایرانی را بر فراز آب‌های خلیج فارس هدف قرار داد و بیش از 290 غیرنظامی را به شهادت رساند، در حالی که قبل از آن، جنگنده‌های آمریکایی برخی از سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس را مورد هدف قرار داده بودند ونیروی دریایی آمریکا به تأسیسات نفتی ایران آسیب زده بود.

از سوی دیگر کشورهای غربی استفاده از رژیم صدام از گازهای سمی و سلاح‌های شیمیایی در مقیاس گسترده‌ای در جنگ را نادیده گرفتند. اسناد رسمی وزارت امور خارجه آمریکا بیست سال پس از جنگ تأیید می‌کند که رژیم صدام از سال 1983 از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرده است. اما رسانه‌های غربی، به ویژه آمریکایی، در کنار رسانه‌های عربی، دائماً دم از پیروزی‌های دروغین عراق می‌زدند و قدرت سیاسی و نظامی رژیم صدام را قبل و بعد از جنگ به شکل اغراق آمیزی تبلیغ می‌کردند، و این البته در راستای اهداف آمریکا و غرب بود. اما آنها شکست خوردند و نتوانستند نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کرده و خوزستان را از آن جدا کنند آمریکا می‌خواست ایران مشغول خود و مشکلاتش باشد و کشورهای دیگر تحت تأثیر انقلاب ایران قرار نگیرند. در هر صورت، غرب به ویژه ایالات متحده با تمام توان در کنار صدام ایستاد.

کشورهای خلیج فارس در طی هشت سال جنگ علیه ایران چه حمایت‌هایی از صدام داشتند؟

کشورهای عربی به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی، اگرچه نظام جمهوری اسلامی را پس از انقلاب به رسمیت شناختند، اما به دلیل تفاوت ماهیت نظام‌ها و حکومتداری نسبت به ایران احساس خطر کردند.

ناگهان در منطقه حکومت جدیدی ایجاد شده بود، که نه سلطنتی بود، نه امیرنشین بلکه یک نظام اسلامی بر اساس نظر مردم بود. در حالی که در کشورهای حاشیه خلیج فارس مردم هیچ صدا و رأیی ندارند، بنابراین این کشورها علیرغم اختلاف نظر سیاسی با صدام و حزب بعث در طول جنگ هشت ساله به انحاء و اشکال مختلف اقدام به حمایت مالی، پشتیبانی لجستیکی و سیاسی از رژیم صدام کردند. بر کسی پوشیده نیست که همین کمک‌های مالی بعدها تبدیل به یکی از بهانه‌های حمله به کویت تبدیل شد، زیرا کویت خواستار پس گرفتن این وجوهی بود که به صورت وام به صدام داده بود اما صدام آن را یک هدیه در مقابل دفاع از این کشورها و از دروازه شرقی جهان عرب و جلوگیری از گسترش نفوذ ایران می‌دانست. برخی کشورها هم مانند عمان چشم خود را بر روی کشتی‌های حامل سلاح و تجهیزات برای ایران بستند، اما کویت و عربستان سعودی موضع سرسختانه ای در حمایت از رژیم صدام گرفتند و صدام هم با اشغال «کوست» پاداششان را داد و حتی نزدیک بود کار به اشغال خاک عربستان هم برسد.

کشورهای عربی از طریق رسانه‌هایشان در منطقه و همچنین رسانه‌های تحت نفوذ یا خریداری شده شأن در اروپا، از اروپا دست به تحریک افکار عمومی علیه انقلاب اسلامی می‌زدند و همیشه دیدگاه رژیم صدام را منتقل می‌کردند تا روحیه ایرانی‌ها و نیروهای مدافع را تضعیف کنند. این رسانه‌ها با بودجه کشوهای حاشیه خلیج فارس، تمرکز خود را بر گسترش اختلافات بین سپاه پاسداران و ارتش و ایجاد تناقض در درون حاکمیت در ایران گذاشته بودند. در آن زمان، من برنامه‌ای تحت عنوان «ما و آنچه در اطرافمان می گذرد» را تهیه می‌کردم که هدفمان در آن برنامه افشای اطلاعات غلط رسانه‌ای دشمن به ویژه ایستگاه‌های رادیویی عربی، که توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس اداره می‌شد بود.

چرا صدام با داشتن یک ارتش کلاسیک مجهز نتوانست پس از هشت سال جنگ به اهداف خود در ایران برسد؟

بله، صدام معتقد بود که در عرض یک هفته یا دو هفته و حداکثر طی یک ماه، به تهران خواهد رسید و جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد، و در همین زمینه سازمان اطلاعات آمریکا گزارش‌ها و مطالعاتی را در اختیار وی قرار داده بود که حکایت از این داشت که اوضاع در ایران به نفع صدام است.

از سوی دیگر دولت مهدی بازرگان دو گام قابل توجه در تضعیف جبهه داخلی در جنگ احتمالی برداشت. اولین قدم کاهش دوره خدمت سربازی برای ایرانیان به یک سال بود که منجر به خالی شدن نیمی از اردوگاه‌های ایرانی از سرباز شده بود. گام دوم این بود که دولت موقت ایران توافق مهمی برای خرید هواپیماهای F-14 ایران از ایالات متحده آمریکا را لغو کرد و ایران بدون پوشش هوایی مطمئن ماند.

با این حال قدرت نظامی عظیم ارتش عراق، توانایی‌های عظیم لجستیکی کشورهای خلیج فارس که در اختیار رژیم صدام بود، اطلاعات امنیتی ارائه شده توسط آمریکا، سلاح‌های پیشرفته و هواپیماهای میراژ فرانسوی، همه و همه نتوانستند به پیروزی صدام منجر شوند. بله، جنگ طولانی شد، زیرا اگر ایران همان توانایی‌هایی را داشت که در اختیار عراق بود، همان ابتدا سرنوشت جنگ را رقم زده بود. ایران توانست با هوشمندی کارشناسان خود موشک‌هایی با برد هفتاد و بعدها صد و بیست کیلومتر بسازد و معادله را به نفع خود تغییر دهد. صدام با استفاده از سلاح‌های سنگین و برتری هوایی توانست بخش‌هایی از سرزمین ایران را اشغال کند، این در حالی بود که ایران از سلاح کافی برای دفاع در اختیار نداشت، اما جمهوری اسلامی توانست با رهبری امام راحل (ره) و دلاوری نیروهای بسیجی شهادت طلب که معادله را تغییر داده و رعب و وحشت را در دل نیروهای عراق انداخته بودند به موفقیت‌های چشمگیری برسد. همین عامل باعث شد جمهوری اسلامی مدتی پس از آغاز جنگ ابتکار عمل را در دست بگیرد.

هنگامی که صدام در اوایل سال 1983 از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرد، معلوم شد جبهه عراق عملاً شکست خورده و دیگر قادر نیست دستاورد نظامی داشته باشد. صدام از این جنگ شکست خورده و تحقیر شده بیرون آمد، و مجبور شد قبل از ایران با آتش بس موافقت کند، در حالی که ایران اصرار داشت صدام را مجازات کند و بلکه سرنگون کند. صدام قبول کرد که به توافق الجزایر برگردد، و این یعنی که عراق بدون دستیابی به اهدافش به جنگ پایان داد و از نظر نظامی و سیاسی هم علیرغم تلفات بین دو کشور، ایران پیروز واقعی محسوب می‌شود چرا که نظام جمهوری اسلامی پابرجا ماند و سرزمین‌های اشغال شده آزاد شد، به ویژه که خوزستان از این جدا نشد. صدام هم به همان توافقنامه‌ای که در سپتامبر 1980 جلوی تلویزیون پاره کرده بود بازگشت.

جنگ ایران و عراق چگونه در حافظه عراقی‌ها ثبت شده است؟ آیا آنها جنگ با ایران را مقدس می‌دانند؟

این جنگ برای عراقی‌ها مقدس نبوده و نیست، بلکه یک فاجعه است. آتش بس برای عراقی‌ها یک دستاورد بزرگ بود، زیرا این جنگ بسیاری از جوانان عراقی و آینده آنها را نابود کرد. وقتی ایران اعلام کرد که با قطعنامه 598 موافقت کرده است، عراقی‌ها به خیابان‌ها ریختند و به رقص و شادی پرداختند. رژیم عراق می‌خواست این جشن را به عنوان جشن پیروزی به تصویر بکشد، در حالی که این جشن به مناسبت این بود که مردم عراق احساس کردند می‌توانند زنده بمانند و زندگی کنند. اگر در فیس بوک بگردید می‌بینید که مردم عراق چگونه خاطرات این جنگ و پایان آن را روایت می‌کنند. خواهید دید که نویسنده های عراقی در خاطرات خودشان آورده اند که صدام یک دیوانه بود که حاضر هم نبود کنار برود و به نزدیکان خود که احتمال می‌رفت جایگزین بهتری در نبود او باشند مشکوک بود تا جایی که آنها را حذف فیزیکی می‌کرد، از جمله عدنان خیرالله، پسر عمو و وزیر دفاع صدام.

فاجعه اینجاست که رژیم‌های مرتجع عربی که پول و اسلحه در اختیار صدام قرار داده بودند و بعدها به سرنگونی او کمک کردند، از صدام یک چهره قهرمان در جهان عرب ساخته اند و بوق‌های رسانه‌ای صدام را نگهبان هویت عربی تصویر می‌کنند که توانست جلوی پیشروی ایران به سمت کشورهای عربی را بگیرد. اما وقتی صدام به کویت حمله کرد همین کشورها در سرنگونی و اعدام او بیشترین نقش را داشتند. جنگ به طور رسمی در 8 آگوست متوقف شد، اما عراق با سو استفاده از فرصت آتش بس همچنان به برخی از درگیری‌ها ادامه داد.

اکنون اوضاع بین عراق و ایران وضعیت نه جنگ و نه صلح است و این زمینه ساز یک توطئه بزرگ بین مردم ایران و عراق توسط آمریکا است. امروز آمریکا و محور صهیونیستی_سعودی و طرفداران عادی سازی با اسرائیل در یک طرف و ایران و محور مقاومت در طرف دیگر است. جریان تحریک همچنان در رسانه‌ها، خیابان‌ها و شبکه‌های اجتماعی ادامه دارد و جوانانی که نمی‌دانند جنگ ایران و عراق چه بود و چه فجایع و بلایایی به جای گذاشته در معرض این هجمه رسانه‌ای قرار دارند. اکنون یک جریان تحریک گسترده و وسیع علیه جمهوری اسلامی در عراق در حال شکل گیری است که حمله به سفارت و کنسولگری‌های ایران در نجف و کربلا از نمونه‌های آن است، و این نشانه یک مرحله خطرناک است. ایران باید تمام تلاش خود را برای پایان دادن به حالت کشور نه جنگ و نه صلح با عراق به کار بگیرد و به اختلافات باقی مانده و مسائل حل نشده قطعنامه 598 پایان داده و پیمان عدم تعرض متقابل و دفاع مشترک با عراق امضا کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان