الگوهای معنوی و مدیریتی در سیره فرماندهان نمونه دفاع مقدس

یکی از نیازهای جدی و واقعی انسان از بعد روحی روانی، حس الگوطلبی و اسوه خواهی است. بشر هموار کوشیده است که در زندگی خود، الگو و معیاری برگزیند تا کردار و گفتارش را در همه شئون و زمینه ها بر اساس آن تنظیم کند

الگوهای معنوی و مدیریتی در سیره فرماندهان نمونه دفاع مقدس

مقدمه

یکی از نیازهای جدی و واقعی انسان از بعد روحی روانی، حس الگوطلبی و اسوه خواهی است. بشر هموار کوشیده است که در زندگی خود، الگو و معیاری برگزیند تا کردار و گفتارش را در همه شئون و زمینه ها بر اساس آن تنظیم کند. این مقاله در راستای تبیین الگوهای معنوی و مدیریتی فرماندهان دفاع مقدس بر این است که مجموعه فضایل و نکات معنوی همچون ایمان، شجاعت، اخلاص، ایثار و فداکاری، ارتباط با خدا و نکات مدیریتی برجسته فرماندهان نظیر مدیریت مشارکتی، برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت و تصمیم گیری خصوصاً در مرحله بحران را تبیین نماید.

مفهوم شناسی

الگو در لغت به معنای طرح، سرمشق، نمونه، مثال، مدل و غیره آمده است، اما در اصطلاح و در علوم گوناگون به معانی متفاوت و البته نزدیک به هم آمده است. در حوزه تعلیم و تربیت، معنای اصطلاحی الگو کاملاً با معنای لغوی آن تطابق دارد و به طرح و نمونه یا مدلی از شکل یا اشیا یا موردی از رفتار اطلاق می شود.[1] در مورد انسان نیز، الگو به شخصی گفته می شود که به دلیل دارا بودن برخی خصوصیات، شایسته تقلید و پیروی است. در روان شناسی اجتماعی، مدل به کسی گفته می شود که کودکان رفتارش را تقلید کنند.[2]

در علوم اجتماعی نیز، الگوها آن شیوه هایی از زندگی هستند که از فرهنگ نشأت می گیرند و افراد به هنگام عمل به طور طبیعی با آنها سر و کار دارند و اعمالشان با این الگوها تطابق می یابد.[3]

از الگو در عربی به «اسوه» و «قدوه» تعبیر می شود. اسوه از ریشه (أ س و) است که در حالت اسمی به معنی قدوه و الگو و در حالت مصدری، به معنای حالت پیروی کردن آمده است.[4] مفردات راغب اسوه را حالتی می داند که انسان به هنگام پیروی از غیر پیدا می کند.[5]

در قرآن کریم، در سه مورد این واژه به کار رفته است[6] که به همان معنای مصدری است.

واژه «قدوه» و مشتقات آن، که بیش از دویست مورد در روایات آمده است، همه به معنی پیروی از یک رهبر و امام یا سنت حسنه به کار رفته است، مانند: وَاقتَدوا بِهُدیَ نبیّکم فانه افضل الهدی[7] و در قرآن در دو مورد از این واژه استفاده شده است: یکی در مورد پیروی از هدایت های انبیاء(ع)[8] و دیگری در مورد پیروی گمراهان از سنت های اجداد خود.[9]

الف. الگوهای معنوی و تربیتی فرماندهان

1. پرداختن به تحول روحی و معنوی (توجه دائمی به خودسازی)

منظور از خودسازی و به طور کلی پرداختن به خویش، شکل دادن و جهت بخشیدن به فعالیت های حیاتی و تصحیح انگیزه ها و در نظر گرفتن مقصد نهایی و جهت گیری فعالیت ها برای خداوند است. فرماندهان دفاع مقدس سعی کردند در راستای خودسازی راه رسیدن به کمال حقیقی و رستگاری را طی کنند و این نخستین چیزی بود که حضرت امام (ره) به عنوان امداد و نصرت الهی از آن یاد می کنند. تحول روحی و معنوی رزمندگان در دفاع مقدس را باید در ادامة تحول روحی و معنوی ملت ایران در انقلاب اسلامی دانست. حضرت امام (ره) پس از عملیات بدر در وصف رزمندگان می فرماید:

این چه روحی است که این ها [رزمندگان] پیدا کرده اند، چطور شده است که یک دفعه این جهش پیدا شد، سال ها زحمت، می خواهد تا به آستانة این امر برسد، چه شد که این ها این طور سریع راه را طی کردند.[10]

مقام معظم رهبری در این باره می فرماید:

دوران جنگ و شرایط خاص آن روزها برای عده ای از جوانان این مملکت یک انقلاب معنوی و حقیقی بوجود آورد.[11]

2. شجاعت

شجاعت صفتی است میان جُبن و تهور، و مظهر اعتدال قوه غضبیه. جُبن در طرف تفریط شجاعت قرارداد و آن عبارت است از این که در موارد شایستة اقدام، انسان هیچ حرکتی نکند. در طرف افراط شجاعت نیز تهور قرار دارد که عبارت از اقدام به کاری است که نباید کرد و انداختن خود در مهلکه ای است که از نظر عقل و شرع منع شده است.[12] شخص شجاع به کسی گفته می شود که در هنگام نیاز به اقدام از آن دریغ نکند. پیامبران الهی برای انجام رسالت خویش همواره از شجاعت بهره می گرفتند و هیچ گاه مرعوب عدّه و عدّه مخالفان نشدند. قرآن کریم می فرماید:

[پیامبران پیشین] کسانی بودند که تبلیغ رسالت های الهی می کردند و تنها از او می ترسیدند و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند و همین بس که خداوند حسابگر است.[13]

سیرة ائمة معصومین(ع) نیز نشان می دهد که آنها در حد اعلای شجاعت بوده اند و در راه مبارزه با شرک، کفر و طاغوت ها شجاعانه تلاش کرده اند. حضرت علی(ع) می فرماید:

اگر همة ملت عرب برای کارزار با من هماهنگ و همدست شوند من از آنان روی برنمی گردانم.[14]

از اوصاف برجسته فرماندهان و رزمندگان اسلام در طول دفاع مقدس شجاعت و دلاوری آنها بود. حضرت امام(ره) تأثیر شگرف شجاعت رزمندگان را در آفریدن پیروزی این گونه تبیین می نمود:

در میدان نبرد، رزمندگان شیردلی هستند که بر نیروهای شیطانی آنان چون عقاب حمله آوردند و جوانان آنان از هیچ قدرتی هراس ندارند و آن چنان بر دشمن ضربه زدند که هر چه داشت گذاشت و فرار اختیار کرد.[15]

شجاعت فرماندهان اعم از فرماندهان قرارگاه ها، لشکرها، تیپ ها، گردان ها، گروهان ها و دسته ها در دوران دفاع مقدس مثال زدنی بود. فرماندهان عالی رتبه بر خلاف عرف نظامیان دنیا شجاعانه تا عمق مواضع دشمن نفوذ می کردند و برای حصول اطمینان بیشتر، خود نیز به شناسایی و ارزیابی دقیق نیرو و تجهیزات دشمن می پرداختند:

شب قبل از عملیات بود [شهید] حسن باقری با شجاعت و روحیة بسیجی که داشت، برای شناسایی در عمق خاک دشمن رفته بود. وقتی از همه چیز مطمئن می شود، نیروهایش را برای حمله جلو می فرستد.[16]

یکی از رزمندگان از شجاعت شهید مهدی باکری در عملیات فتح المبین چنین می گوید:

شب عملیات حدود شش ساعت راه رفته بودیم که یک دفعه متوجه شدیم راه را گم کرده ایم. به شدت مضطرب شده بودیم. با چند نفر به جلو رفتیم تا راه را پیدا کنیم. من متوجه شدم یک نفر از جلو می آید. با خود گفتم حتماً دشمن است. صدا کردم کیستی؟ گفت: من باکری هستم، فوراً به عقب برگرد و نیروها را بیاور. شاید کسی باور نمی کرد او جلوتر از ما رفته، دشمن را دور زده و آمده بود ما را هم ببرد. بعد به ما گفت: نترسید همة نیروهای دشمن خواب هستند.[17]

گاهی فرماندهان لشکرها خود سلاح برمی گرفتند و با دشمن به نبرد می پرداختند و پیروزی می آفریدند. شهید حاج حسین خرازی با آن که یک دست بیشتر نداشت، در عملیات والفجر 8 در کنار جادة فاو - بصره سلاح به دست می گیرد و دلاورانه می جنگد و با مساعدت دیگر رزمندگان، دشمن را با تلفات بسیار مجبور به فرار می کند.[18] به همین دلیل رحیم صفوی درباره شهید خرازی می گوید:

او علاوه بر دارا بودن تدبیر عالی نظامی، شجاعت بی نظیری داشت. شجاعت و قاطعیت و صلابتی که ایشان در برخورد با دشمن از خودشان داد، نمونه بود.[19]

3. صبر و استقامت

صبر و استقامت در برابر مصیبت ها، ناکامی ها و سختی ها از ارزش های اخلاقی است که اسلام بر آن تأکید فراوان کرده است. تنها مجاهدت مخلصانه برای جلب کمک های آسمانی کافی نیست، بلکه باید استقامت ورزید و پایداری کرد. خداوند متعال در کنار سنت امداد و نصرت مؤمنان سنت دیگری نیز دارد و آن آزمودن مؤمنان در عرصة رزم و میدان نبرد است تا صابران از سست ایمانان جدا گردند. خداوند وعده می دهد که اجر و پاداش صبر صابران تام و بدون حساب خواهد بود.[20] افزون بر آیات، روایات بسیاری از پیشوایان معصوم(ع) درباره ارزش و نقش سازندة صبر بر ناملایمات و پایداری در برابر مشکلات نقل شده است. حضرت علی(ع) صبر و شکیبایی را از پایه های ایمان برمی شمارد[21] و نیز صبر و استقامت را از اوصاف پرهیزگاران قلمداد می کند.[22]

رزمندگان اسلام در طول هشت سال دفاع مقدس، مقاومت و ایستادگی کم نظیری از خود نشان دادند و خداوند نیز آنان را به پاس پایداری و استقامت در برابر دشمن مجهز به انواع سلاح های پیشرفته یاری و پیروز کرد. مقام معظم رهبری می فرماید:

نیروهای رزمنده اسلامی به فضل الهی در مقابل انواع و اقسام سلاح ها مقاومت کرده اند و هیچ سلاحی در مقابل اراده و نیروی اسلامی و قدرت ایمانی که در یک عده مردم مؤمن وجود دارد، قابل مقابله نیست.[23]

4. ایمان

یکی از عواملی که در رشد و تعالی انسان تأثیر بسزا دارد، ایمان است. انسان در صورتی می تواند کمالات وجودی خود را بروز دهد و حرکت تکاملی خود را آغاز کند که با نور ایمان فراروی خویش را روشنی بخشد[24] و در پرتو آن راه رشد و بالندگی را بپیماید.

سرآمد باورهای دینی و ریشة همة معنویات ایمان به خداست.[25] ایمان به خداوند روح و جان مؤمن را دستخوش دگرگونی و تحولی بنیادی می سازد. از دستاوردهای مهم ایمان به خداوند، قدرت و توان روحی است که مؤمن در آزمون های دشوار و تندبادهای سخت زندگی به آن نیازمند است. بدون شک، دشوارترین صحنة آزمون بشری جنگ است. رزمندگان اسلام با ایمان به خداوند، در حقیقت خود را به سلاح برتر و تعیین کننده مسلّح و مجهز نموده بودند و همین امر، کاستی های قدرت مادی آنان را در برابر توان برتر مادی دشمن جبران می نمود. حضرت امام(ره) در این باره می فرماید:

یک فردی که با قوّة ایمان پیش می رود، با افراد زیادی که همان قوه [را] دارند لکن ایمان ندارند، این مقابله می کند.[26]

مقام معظم رهبری می فرماید:

به اعتقاد ما نیروی ایمان و روحیه و اطمینان به خداوند و لطف او تعیین کننده است نه سلاح های به ظاهر پیچیده و غیر قابل تصرف. آنچه پیچیده تر و غیر قابل تصرف است، نیروی ایمان انسانهاست که ما به آن مجهزیم.[27]

همة کسانی که در جبهة حق حضور داشتند، بر این باورند که ایمان به خداوند متعال مهم ترین عاملی است که می تواند آنها را در این جنگ نابرابر به پیروزی برساند. حضرت امام (ره) می فرماید:

شما با قدرت ایمانی و قدرت اسلامی این پیروزی ها را به دست آورید.[28]

تأثیر تعیین کنندة ایمان به خدا حتی بعد از شهادت مردان الهی نیز بازتاب آگاهی بخشی به آحاد مردم خواهد داشت.

چنانکه یکی از همرزمان شهید محمد بروجردی نقل می کند:

وقتی که پیکر [شهید] بروجردی در میان انبوه جمعیت حرکت می کرد، به یاد حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) افتادم که می فرماید: یکی از علامت های مؤمن این است که خداوند تبارک و تعالی مردم را وامی دارد که در تشییع جنازه اش شرکت کنند. محمد [بروجردی]، پیامبر ایمان و رحمت در دل مردم شهر خصوصاً مردم کرد بود.[29]

آگاهی دادن به جوانان و نوجوانان و ترغیب آنان به شناخت هویت دینی خویش و رو آوردن به ایمان و معنویت، بهترین راه در امان ماندن از ضربات سخت و مهلک تهاجم فرهنگ غرب علیه فرهنگ اسلامی است. مبلغان دینی باید بکوشند تا با معرفی فرماندهان دفاع مقدس و تبیین ویژگی برجسته شخصیتی آنها به جوانان، آنان را از آسیب های استحاله فرهنگی دشمن مصون سازند تا با تأسی از آن الگوها زندگی خویش را جلوه ای الهی ببخشند.

5. اخلاص

اخلاص به معنای پیراستن نیت و قصد از غیر خدا، روح و باطن عمل متعبدانه و مؤمنانه است. در فرهنگ قرآنی، اعمال شایسته پاداش اخروی با معیار خالص بودن نیت ها در راه خدا سنجیده و ارزش گذاری می شوند، زیرا تنها عمل صالح و سخن پاک به سوی حق عروج می کند.[30]

خداوند متعال تنها اعمال مخلصانة بندگان را می پذیرد. از این رو، اخلاص ورزان را از حمایت خویش برخوردار می سازد، چشمه های جوشان حکمت را بر زبانشان جاری می کند[31] و راه های روشن هدایت را به آنها می نمایاند.[32]

از ارزش های والای اسلامی که رزمندگان و فرماندهان در دفاع مقدس بدان آراسته بودند، صفای باطن، صداقت و اخلاص بود. به استناد سخنان پاک و بی آلایش و تلاش های صادقانة آنها می توان ادعا کرد که آنان مجاهدان فی سبیل الله در عصر حاضر بودند و برای خدا و در راه او در عرصة دفاع حاضر شدند. حضرت امام(ره) یکی از عوامل اصلی در پیروزی رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس را صداقت و اخلاص آنان می دانست و معتقد بود که رزمندگان برای خدا و نصرت دین اسلام به جبهه می روند.[33]

سردار شهید حاج ابراهیم همت که خود از فرماندهان مخلص دفاع مقدس بود، دربارة تأثیر اخلاص در پیروزی می گوید:

اگر کاری انجام می دهید، سعی کنید به خاطر خدا باشد. فقط در این صورت است که پیروزی با ما است.[34]

 در رابطه با اخلاص و شهرت گریزی و گمنامی خواهی شهید بروجردی آمده است که:

همواره از مصاحبه های مطبوعاتی و دوربین تلویزیونی گریزان بود و می خواست که از هیاهوها و جنجال ها دور بماند و گمنام باشد. همیشه اصرار داشت که از من فیلم برداری نکنید، بروید از این بچه هایی که می جنگند، فیلم برداری کنید.[35]

در حماسة دفاع مقدس فرماندهانی عالی رتبه مانند شهیدان همت و باکری بارها گمنام و بی نشان در میان نیروهای بسیجی حاضر می شدند و همانند آنها به کار و فعالیت می پرداختند، اگر کسی آنان را نمی شناخت، نمی توانست تشخیص دهد چه کسی فرمانده است و چه کسی فرمان بر... در این باره نقل شده است که شهید همت و شهید باکری به همراه نیروهای بسیجی اقدام به بار زدن مهمات و خالی کردن اجناس تدارکاتی کردند و حتی مورد بی مهری برخی از آنان قرار گرفتند. بعدها که بسیجیان درمی یافتند آن که پا به پای آنان کار می کرد فرمانده شان بوده است، شرمنده می شدند و زبان به عذرخواهی می گشودند.[36]

6. نماز و یاد خدا

نماز مهمترین و برترین وسیلة یاد خداست. عبد مؤمن با نماز از عالم خاکی فاصله می گیرد و بر دروازة ملکوت پا می گذارد، زشتیها و پلیدی ها را به کناری می نهد و زیبایی ها و پاکی ها را برمی گزیند. نماز یاد خداست و یاد خدا مایة آرامش دلهاست. یاد خدا همواره مؤمن را در اوج و تعالی نگه می دارد و در سختی ها آرامش و قوت قلب می بخشد.[37] خدا را یاد کردن، یاد کردن خدا را به دنبال دارد[38] و این یادکردنی ویژه است، زیرا هیچ چیز از دایره علم و دید خداوند متعال بیرون و غایب نیست.[39]

رزمندگان اسلام در دفاع مقدس، فرمان یاری خواستن و کمک گرفتن از نماز را با شایستگی اجابت کردند. آنان در این دوران خالصانه ترین و خاشعانه ترین نمازها را بر گسترة زمین خاکی و در سنگرها و پشت خاکریزها اقامه کردند، امّا افسوس که برای انعکاس این نمازها و زیبایی های آنها، زبان و قلم بشری ناتوان و نارساست. آنچه از نماز رزمندگان ثبت شده و بازتاب یافته است نشان می دهد که آنان در سختی های نبرد حقیقتاً به نماز پناه می بردند و با آن در یاد خدا مستغرق می شدند و روح خویش را پرتوان تر و استوارتر می کردند. فرماندهان در گرماگرم نبرد و آتش سنگین نیز از نماز غافل نمی شدند. درباره سردار شهید علی قوچانی فرمانده محور لشکر امام حسین(ع) در عملیات والفجر 8 نقل کرده اند که در اوج درگیری با دشمن متوجه شد ظهر شده است، رو به بچه ها کرد و گفت: وقت نماز است، به ترتیب نماز بخوانید.[40] یکی از رزمندگان دربارة سردار شهید حسین خرازی می گوید:

یک روز صبح برادر خرازی آمد و درباره باز شدن معبر سؤالاتی از ما کرد، من بدون بسم الله شروع به صحبت کردم. ایشان با خوش رویی گفتند: انسان هر کاری می خواهد بکند باید با نام خدا شروع کند.[41]

لذا در زمانی که عملیات گره می خورد فرماندهان افزون بر تلاش خستگی ناپذیر برای باز کردن آن، ذکر و یاد خدا را هم به نیروها توصیه می کردند و خود نیز آن را تجربه می کردند. آنان ایمان راسخ داشتند که اگر به یاد خدا باشند، خدا نیز به یاد آنان خواهد بود و یاریشان خواهد کرد.

7. دعا و مناجات

حقیقت دعا یعنی توجه به خداوند و درخواست رحمت و عنایت از او، در سرشت هر مخلوقی نهفته است، چرا که رشتة وجود همة آنها بر ذات بی نیاز او پیوسته است. دعا بهترین وسیله تقرب به خداوند است. امام صادق(ع) می فرماید:

بر شما باد به دعا کردن، زیرا با هیچ چیز به مانند دعا به خدا نزدیک نمی شوید.[42]

دعا و مناجات، قبل از آنکه ابزار زندگی و برآوردن حاجت های انسان باشد، ابزار بندگی است و پیش از آنکه برآورده شدن خواهش و خواستة تن باشد، حاجت دل را روا می کند و به روح انسان صفا و معنویت می بخشد. دعا جاده ای است که انسان را به خالق خویش متصل می کند. لذا آدمی در تمامی عرصه های زندگی به دعا نیازمند است، امّا در عرصة نبرد محتاج تر. دفاع مقدس فرصت بروز خالصانه ترین و زیباترین مناجات ها و دعاها را پدید آورد. در کنار نماز و قرآن، دعا وسیلة دیگری بود که یاد خدا را در دل رزمندگان زنده نگاه می داشت، به آنان قدرت روحی می بخشید و تحمل سختی های نبرد را برای آنان آسان تر می ساخت. فرماندهان پیش از عملیات، رزمندگان را به دعا و مناجات توصیه می کردند:

ابعاد نظامی کار را قوت ببخشید و همگام با حضور برادران عزیز روحانی ابعاد معنوی کار را محکم کنید. این شب ها شب های مناجات است و درخواست سربلندی و پیروزی اسلام... ما غیر از دعا هیچ کاری بلد نیستیم....[43]

فرماندهان که رزمندگان را به دعا و مناجات فرا می خواندند، خود اسوة مناجات و راز و نیاز کردن با خداوند متعال بودند. یکی از همرزمان شهید بابایی دربارة این شهید می گوید:

یکی از شب ها نگهبان پاس دو که نوبت پاسداری مرا از خواب بیدار کرد و گفت در ضلع جنوبی قرارگاه شخصی هست که فکر می کنم برایش مشکلی پیش آمده پرسیدم: مگر چه کار می کند؟ گفت: او خودش را روی خاک ها انداخته و پیوسته گریه می کند. من بی درنگ لباس پوشیدم و همراه سرباز به طرف محلی که او نشان می داد رفتم. به او گفتم که تو همین جا بمان، سپس آهسته به طرف صدا نزدیک شدم، صدا به نظرم آشنا آمد. نزدیک تر که رفتم او را شناختم تیمسار بابایی فرمانده قرارگاه بود....[44]

8. انس با قرآن

انس ائمه اطهار(ع) با قرآن چنان شکوهمند و پرمعنا است که هرگز با آن احساس تنهایی نمی کردند. حضرت علی(ع) انس با قرآن را این گونه معرفی می کند:

در اوست بهار دل؛ و چشمه های دانش و جلای قلب، جز او نیست.[45]

مقام معظم رهبری در این باره می فرماید:

انس با قرآن، معرفت اسلامی را در ذهن ما قوی تر و عمیق تر می کند. بدبختی جوامع اسلامی به خاطر دوری از حقایق و معارف قرآن است. انس با قرآن یعنی قرآن را خواندن و بازخواندن و در مفاهیم قرآنی تدبر کردن و آن را فهمیدن، در سایه حاکمیت قرآن است که معرفت، بصیرت، شجاعت در زندگی انسان معنی پیدا می کند و حیات واقعی را تحقق می بخشد.[46]

رزمندگان اسلام با تلاوت قرآن و تدبر در آیات آن، جان تشنة خود را از یاد خدا لبریز می کردند و خلعت لطافت و سبکبالی را بر قامت روح خویش می پوشاندند. فرماندهان در لحظه های دشوار رزمندگان را توصیه می کردند تا به قرآن تمسک جویند و آیاتی خاص را تلاوت نمایند. در زمان شروع عملیات کربلای پنج شهید احمد کاظمی فرمانده لشکر نجف در این عملیات، به اعضای حاضر در سنگر تاکتیکی پیشنهاد می کند که دسته جمعی «آیة الکرسی» بخوانند.[47]

9. ولایت محوری

ولایت محوری آن است که رهبر و ولی خدا به معنای حقیقی، منشأ و جهت دهنده اندیشه و رفتار فردی، اجتماعی و سازمانی در تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی، اخلاقی و سرچشمه همه حرکت ها و موضع گیری ها باشد. مؤمن ولایت مدار و جامعه اهل تولّی، فرد و جامعه ای است که در تمام صحنه های زندگی، در بینش، گرایش و رفتار، چشم به جهت گیری و مواضع ولی خدا داشته باشد و با تمام وجود از آن پیروی نماید. رزمندگان در برداشتن نخستین گام تولّی کم نظیر بودند و زیباترین نمونه های تجلّی عشق و محبّت به ولایت در دوران دفاع مقدس ظهور یافت. رزمندگان اسلام افزون بر محبت بسیار به حضرت امام، به اطاعت بی چون و چرا و البته آگاهانه از حضرت امام، باور عمیق داشتند. اعتقاد به ولایت فقیه و ولایت محوری یکی از بیشترین موضوعاتی بود که در گفته ها و وصیت نامه های فرماندهان و رزمندگان اسلام انعکاس یافته بود. در این باره سردار رحیم صفوی می گوید:

ما از امام امت به عنوان صاحب ولایت مطلقة فقیه اطاعت کردیم و در جنگ وارد شدیم و امروز هم همین موضع را در ارتباط با مقام معظم رهبری داریم.[48]

یکی از شهیدان دفاع مقدس در وصیت نامه خود نگاشته است:

خدا را شاهد می گیرم که معتقد به ولایت فقیه و پیرو امام اصیل و پاک و شیعة روح الله الموسوی الخمینی هستم.[49]

10. تواضع

تواضع در لغت به معنای فروتنی، نرمی و خواری آمده است[50] و در اصطلاح، خود را بلندمرتبه ندانستن و کوچکی کردن در برابر خدا، پیامبر(ص) و مؤمنان و میل به بزرگی و جاه طلبی نداشتن.[51] بنابراین، متواضع کسی است که خود را بالاتر از دیگران نداند، بلکه عیب های خود را همواره در نظر داشته و در رفع آن بکوشد. در اسلام تواضع از صفات کمال انسان است. قرآن کریم در این باره می فرماید:

بندگان خدای رحمان، کسانی هستند که در روی زمین، متواضعانه قدم برمی دارند.[52]

و به پیامبر اسلام(ص) می فرماید:

با پیروان باایمانت، متواضع و فروتن باش.[53]

فرماندهان به رزمندگان به دیدة احترام و عظمت می نگریستند و آنان را انسان هایی وارسته و بزرگ و حتی بهتر و برتر از خود می دانستند. از این رو به جای آنکه خود را فرمانده بسیجیان بدانند، خدمتگزار آنان می دانستند و به آن افتخار می کردند. یکی از رزمندگان دربارة تواضع و محبت شهید حسن باقری به بسیجیان می گوید:

حسن باقری عاشق بسیجی ها بود. یک روز بعد از اتمام یک جلسه به او گفتم: ببین این بچه بسیجی ها چقدر مؤمن و شجاع هستند، هنوز حرفم تمام نشده بود که دیدم با دست زد توی سرش، حالش دگرگون شده بود. گفت: خاک توی سر ما که فرمانده این جور آدم ها هستیم، ما کجا و آنها کجا.[54]

از فرماندهان برجسته ای که گوی تواضع و فروتنی را از دیگران ربوده بود، شهید عباس بابایی بود. او می گفت: من نوکر بسیجی ها هستم و افتخار می کنم که در خدمت آن ها باشم.[55]

صفت و ویژگی تواضع و فروتنی شهید مهدی زین الدین نسبت به بسیجیان در مناجات او با خدا این گونه بود:

خدایا! از آن می ترسم که مرا در روز قیامت با شرمندگی تمام پیش روی بسیجیانی که تحت امر من بودند، نگه داری و آن گاه آنان را فوج فوج از مقابلم عبور داده به بهشت رضوانت هدایت کنی و مرا با نهایت ذلّت به جهنم بیفکنی! برادران! به خدا از آن روز حسرت می ترسم، از آن می ترسم که بسیجیان و رزمندگانم به من بگویند: مهدی چه کردی که از قافلة شهدا جا ماندی و چنین گرفتار غضب الهی شدی.[56]

11. ایثار و فداکاری

ایثار و فداکاری از ارزش های متعالی اسلامی است که تنها مردان خدا جو و از جان گذشته به آن آراسته اند. این صفت ارزشمند در اوج معنویت حاصل می شود، چرا که وقتی انسان به سلاح معنویت مجهز می گردد، دنیا در نگاه او پست و بی ارزش می گردد، و روحیه ایثار و فداکاری در او تقویت می گردد.[57] ایثار به معنای از خود گذشتن و مقدم داشتن دیگران بر خود، از ارزش های متعالی اسلامی است. آن که با وجود نیازمندی رفع احتیاج دیگری را برگزیند یا هنگام برخورد منفعت ها، منفعت دیگری را ترجیح دهد و یا به هنگام خطر خود را در آن افکند تا دیگری را نجات دهد، ایثار و فداکاری است. مرتبة نازل ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در ایثار مال جلوه می کرد. حضرت امام (ره) همزمان با عملیات کربلای پنج در پیامی با اشاره به روح سبقت جویی، رزمندگان را به خاطر کمک مالی به سیل زدگان می ستاید و می فرماید:

کدام سبقتی در مسیر الی الله بالاتر از این که رزمندگان در صحنة نبرد هم بضاعت مالی خود را به سیل زدگان تقدیم می کنند.[58]

اگر امکانات در جبهه به اندازه همگان نبود، فرماندهان در گام نخست خود را محروم می کردند و فرمانبران و زیردستان را بر خود مقدم می داشتند. یکی از بسیجیان درباره ایثار و فداکاری حاج همت می گوید:

در غرب کشور عملیاتی در پیش بود و هوا سرد بود و قرار بود برای بچه ها اورکت بیاورند، اول اورکتی را برای حاج همت آوردند ولی حاج همت گفت تا زمانی که برای کلیه گردان ها اورکت نیاورده اند، من هم نمی پوشم.[59]

ب. الگوهای مدیریتی فرماندهان

1. برنامه ریزی

برنامه ریزی مانند پلی، زمان حال را به آینده متصل می کند. هر فردی می تواند با برنامه ریزی و تعیین اهداف مورد نظر و پیش بینی راه های دستیابی به آنها، در جهتی صحیح حرکت نموده و به موفقیت لازم دست یابد. برنامه ریزی، یکی از ارکان اصلی سازمان ها است که ادامه حیات سازمان و دستیابی به نتایج مورد نظر، بدون داشتن برنامه ای مشخص، غیرممکن می نماید. لذا برنامه ریزی منطقی، باید دارای مدت زمانی باشد که بتواند تکافوی انجام تعهدات ناشی از تصمیم های امروزی ما را بکند.

نقش پیش بینی این است که آینده را از حالت عدم اطمینان به سوی اطمینان نسبی سوق می دهد. پیش بینی و برنامه ریزی بلندمدت، باعث می گردد که عدم اطمینان محیط، کاهش یابد و در عین حال، فرصت ها و موقعیت های کاری، شناسایی شود.[60] سرلشگر رحیم صفوی درباره شهید زین الدین می گوید:

از نظر نظامی فرماندهی بود که در بعد هجوم و حمله بهترین طرّاح نظامی به شمار می رفت و در بعد پدافند و دفاع از منطقه ای که آن را تصرف کرده بود، بهترین طرح ریزی دفاعی و اجرا را داشت.[61]

آن شهید بزرگوار بعضی ها را به اجبار به مرخصی می فرستاد و می گفت:

من اینها را می شناسم، این افراد در آینده سرداران اسلام خواهند بود... من اینها را برای روز مبادا، در آب نمک می گذارم.[62] ما حساب کرده ایم و روی تک تک مسائل، برآورد کرده ایم، حتی حساب کرده ایم، هر نفر در روز، چقدر مصرف دارد، جهتی که باید برود چقدر است و مشکلات خود را این گونه، دانه به دانه سنجیده ایم و برای همه اینها، فکری و چاره ای اندیشیده ایم.[63]

2. سازماندهی

یکی از اساسی ترین وظایف مدیران در سازمان ها، سازماندهی است. پیچیدگی و بزرگی سازمان های امروزی ضرورت و اهمیت این امر را دوچندان کرده است. به کمک سازماندهی است که اهداف کلی و مأموریت اصلی سازمان در قالب هدف های جزئی تر و وظایف و فعالیت های ریزتر و مشخص تر، تعریف می گردد و دستیابی به اهداف سازمان امکان پذیر می شود. در سازماندهی، وظایف، اختیارات و مسئولیت های واحدها و افراد مختلف مشخص شده و نحوة هماهنگی و ارتباط بین آنها معین می گردد. حضرت علی(ع) در سازماندهی کلان مجموعه مدیریتی خویش، همواره به این اصل مهم توجه داشت و به تقسیم کار و ایجاد هماهنگی، اهتمام ویژه داشت. آن حضرت در سفارشی به فرزند خود امام حسن(ع) می فرماید:

برای هر یک از کارکنان خود کاری را تعیین کن، تا او را نسبت به همان مورد مؤاخذه کنی. این کار باعث می شود که آنان کارها را به یکدیگر واگذار نکنند.[64]

دربارة شهید زین الدین نقل می کنند که:

بینش عمیقی نسبت به تک تک نیروها داشت، با یکی دو برخورد می فهمید فلان نیرو، به درد چه واحدی می خورد. گاه نیروی خاصی را برمی گزید، همه جا با خودش همراه می کرد، آن وقت بعد از چند روز می دیدی حکمی برایش زده و به عنوان مسئول فلان واحد معرفی کرده است.[65]

برای هر فرمانده گردانی روی کاغذ می نوشت که شما چه مأموریت هایی داری، برای معاونت های لشکر، برای فرمانده گردان ها به صورت دستورالعمل جزء به جزء می نوشت و تقسیم کار می کرد.[66]

3. نظارت

از عناصر حیاتی مدیریت در همه سیستم ها، اصل نظارت و کنترل است. این اصل ضامن حرکت سازمان در مسیر اهداف تعیین شده و در نتیجه تضمین کننده بقا و تکامل آن می باشد، و اصولاً هیچ سازمانی بدون داشتن نظامی مناسب و قدرتمند در بعد نظارت و کنترل نمی تواند بقا، دوام و پیشرفت خود را تضمین نماید.

به منظور تحقق اهداف مندرج در برنامه های تدوین شده و انجام صحیح فعالیت های فردی و گروهی در سازمان، کنترل های لازم در مراحل مختلف صورت می گیرد. از طریق انجام کنترل، مدیران نسبت به چگونگی انجام فعالیت ها و عملیات سازمانی، آگاهی کسب می کنند و در صورت لزوم، اصلاحات ضروری انجام می دهند. فرماندهان دفاع مقدس درباره شهید زین الدین می گویند:

آقا مهدی با شجاعت تمام بر مسئله حفر کانال ها نظارت داشت و حساسیت خاصی را در بهتر شدن کار، از خود نشان می داد. همین دقت و ظرافت آقا مهدی و تلاش بسیجیان تحت امرش، باعث شد که ما تعداد زیادی از پاتک های دشمن را دفع کنیم.[67]

4. تصمیم گیری در بحران

تصمیم گیری از اهمیت بسیار و جایگاهی ویژه در مدیریت برخوردار است. تصمیم گیری جوهره مدیریت است و عبارت از اتخاذ تصمیم برای انجام فعالیت ها در زمان آینده و انتخاب یک راه حل از میان راه حل های مختلف می باشد. مدیران تصمیمات متعددی را در موضوعات مختلفی که برای سازمان پیش می آید اتخاذ می کنند. ولی نکته مهم آن است که مدیران در شرایط بحرانی که اتخاذ تصمیمات حائز اهمیت است چگونه تصمیم گیری می کنند. مناسب ترین وضعیت برای تصمیم گیری، موقعیت اطمینان است. مدیران در شرایط بحرانی باید در طی بحران ها آرامش خود را حفظ کنند. سردار شهید احمد کاظمی در این باره می گوید:

هرگاه قرار بود عملیاتی انجام شود و در قرارگاه در مورد مسائل مربوط به آن بحث می شد، آقا مهدی خیلی با صراحت به من می گفت: احمد! من تا روی زمین عملیات راه نروم، نمی توانم برای مسائل آن تصمیم بگیرم.[68]

نتیجه گیری

اسلام برای تعالی معنوی، تربیتی و مدیریتی انسان ها در یک سازمان، استفاده از روش الگوگیری در بعد معنوی و اخلاقی و مدیریتی از مدیران و فرماندهان را مطرح کرده و بدین وسیله انسان ها را در یک مجموعه به تشویق از الگوپذیری بزرگان فرا می خواند. سیره رفتاری فرماندهان نمونه دفاع مقدس در بعد الگوهای معنوی، دیگران را به خودسازی و در بعد مدیریتی به جامعه سازی رهنمون می نماید.

پی نوشت ها:

[1] فرهنگ واژه ها، تعاریف و اصطلاحات، سید داود حسینی نسب، علی اصغر اقدام، (تهران، سروش، چاپ دوم، 1375 ه. ش)، ص 632.

[2] دائرة المعارف علوم اجتماعی، باقر ساروخانی، (مؤسسه کیهان، 1370)، ص640.

[3] فرهنگ علوم اجتماعی، آلن بیرور، ترجمه باقر ساروخانی، (مؤسسه کیهان، 1370)، ص 260.

[4] لسان العرب، جمال الدین محمد بن مکرم بصری، (دار صادر، بیروت)، ج 1، ص 147.

[5] مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، واژه اسوه.

[6] احزاب، آیة 21؛ ممتحنه، آیه 4 و 6.

[7] نهج البلاغه، صبحی صالح، (اسوه، چاپ اول، 1415 ق)، خطبة 110.

[8] انعام، آیة 90.

[9] زخرف، آیة 23.

[10] صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی (ره) (وزارت ارشاد اسلامی، تهران 1361 - 1371) ج 19، ص 144.

[11] بیانات مقام معظم رهبری، 1 / 12 / 1369.

[12] معنویت اسلامی، علی اصغر الهامی نیا، (زمزم هدایت، 1389)، ص 161.

[13] احزاب، آیة 39.

[14] نهج البلاغه، نامة 45.

[15] صحیفة نور، ج 13، ص 111 و ج 18، ص 120.

[16] چشم بیدار حماسه (خاطراتی از شهید حسن باقری)، (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری کنگرة سرداران شهید استان تهران، چاپ اول، 1376)، ص 135.

[17] سیرت سرداران سپاه اسلام، به کوشش ابراهیم گودرزی، (معاونت تبلیغات و انتشارات سپاه، 1371)، ج 5، ص 64.

[18] خط شکنان (مجموعة خاطرات) گردآوری و بازنویسی ناصر علی بابایی، ایوب هاشمی، (لشکر 14 امام حسین(ع)، 1376)، ص 79.

[19] مجله پیام انقلاب، شماره 183، 23 / 12 / 1365، ص 73.

[20] زمر، آیة 10.

[21] نهج البلاغه، حکمت 31.

[22] همان، خطبة 193.

[23] بیانات مقام معظم رهبری، 13 / 12 / 62.

[24] نک. بقره، آیه 257.

[25] بیست گفتار، شهید مطهری، (نشر صدرا، 1361)، ص 151.

[26] صحیفة نور، ج 12، ص 44.

[27] روزنامة جمهوری اسلامی، 5 / 7 / 61، ص 2.

[28] صحیفة نور، ج 16، ص 70.

[29] فرمانده سرزمین قلب ها، بیژن قفقازی زاده، (معاونت امور مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376)، ص 165.

[30] فاطر، آیة 10.

[31] میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1362)، ج 3، ص 66.

[32] عنکبوت، آیة 69.

[33] ر.ک. صحیفة نور، ج 20، ص 64.

[34] سردار خیبر، (خاطراتی از شهید حاج محمد ابراهیم همت) بازنویس مهدی فراهانی، (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری کنگره سرداران شهید استان تهران، 1376)، ص 132.

[35] عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس، علی تقی زاده اکبری، (قم، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، 1387)، ص 226.

[36] سردار خیبر، ص 116 - 117.

[37] رعد، آیة 28.

[38] بقره، آیة 152.

[39] یونس، آیة 61.

[40] مجموعه خاطرات، سید جعفر شهیدی مصطفی کاظمی، ص 88.

[41] معبر (مجموعه خاطرات) مهدی سندی، (اصفهانی، لشکر 14 امام حسین(ع)، 1375)، ص 86.

[42] عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس، ص 217.

[43] پرواز تا بی نهایت، به کوشش سرهنگ علی اکبر و همکاران، (نشر عقیدتی سیاسی ارتش، 1374)، ص 233.

[44] همان.

[45] نهج البلاغه، خطبة 176.

[46] قرآن در آیینة حدیث، عباس عزیزی، (قم، انتشارات نبوغ، چاپ اول، 1376 ش)، ص 61 - 62.

[47] عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس، ص 212.

[48] پیام انقلاب، شماره 347، مهرماه 1375، ص 21.

[49] حدیث ماندگار (گزیده ای از وصایای شهدای استان تهران)، به کوشش محمدرضا رحیمی (نشر شاهد با همکاری کمیتة انتشارات کنگره بزرگداشت سرداران و شهدای استان تهران، 1376)، ج 2، ص 8.

[50] فرهنگ بزرگ جامع نوین، احمد سیاح، (انتشارات اسلام، تهران، 1365)، ج 3، ص 1800.

[51] بحارالانوار، علامه مجلسی، (مؤسسه الوفاء، بیروت 1403، ه. ق)، ج 75، ص 132.

[52] فرقان، آیه 63.

[53] شعراء، آیه 215.

[54] چشم بیدار حماسه، ص 114 - 115.

[55] پرواز تا بی نهایت، ص 228.

[56] ما آن شقایقیم (مجموعه خاطرات) تقی متقی، (انتشارات مرکز فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1375)، ص 95 - 96.

[57] ر.ک. توبه، آیة 111؛ صف، آیات 10 - 13.

[58] صحیفة نور، ج 20، ص 60 - 61.

[59] سردار خیبر، ص 166 - 167.

[60] مبانی سازمان و مدیریت، سیدرضا سیدجوادین، (انتشارات نگاه دانش، 1387)، ص 182.

[61] سر دلبران، کنگره شهید سرلشگر پاسدار مهدی زین الدین، (نشر روح، 1373)، ص 80.

[62] همان، ص 162.

[63] گلبرگ (مجموعه مصاحبه ها و سخنرانی ها، 1373)، شهید مهدی زین الدین، ص 96.

[64] نهج البلاغه، نامة 31.

[65] افلاکی خاکی، محمد خامه یار، (نشر نیروی زمینی سپاه، 1373)، ص 22.

[66] سر دلبران، ص 74.

[67] همان، ص 131.

[68] گلبرگ، ص 132.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر