ماهان شبکه ایرانیان

بررسی گوشه ای از جایگاه علمی و مقام روایی بانو زینب کبری (س)

هنگامی که به صفحات تاریخ می نگریم، در می یابیم که حضور مردان در تاریخ، بسیار بیشتر از زنان است. بسیارند بانوان بزرگ، ادیب، فاضل و خردمند که در لابه لای صفحات تاریک تاریخ، به دست فراموشی سپرده شده اند؛ به طوری که تاریخ یا از احوال و آثار و زندگی آنان بی اطّلاع است یا به طور مقطعی و در شرایط خاص، مورد توجّه قرار گرفته و سپس فراموش شده اند

بررسی گوشه ای از جایگاه علمی و مقام روایی بانو زینب کبری (س)

مقدّمه

یا هلالا لم استتم کمالا

هنگامی که به صفحات تاریخ می نگریم، در می یابیم که حضور مردان در تاریخ، بسیار بیشتر از زنان است. بسیارند بانوان بزرگ، ادیب، فاضل و خردمند که در لابه لای صفحات تاریک تاریخ، به دست فراموشی سپرده شده اند؛ به طوری که تاریخ یا از احوال و آثار و زندگی آنان بی اطّلاع است یا به طور مقطعی و در شرایط خاص، مورد توجّه قرار گرفته و سپس فراموش شده اند. شاید بتوان گفت که در بسیاری موارد، برخی حقایق در مورد آنها به تحریف کشیده شده است.

این بی مهری به بانوان فاضل در عرصۀ تاریخ اسلام نیز به چشم می خورد. با تورّقی در میان صفحات کتب تاریخی مربوط به آن عصر، می بینیم اکثر مورّخین مسلمان به تفصیل، به بررسی و ثبت احوال همسران پیامبر، اهتمام کرده و به شرح و بسط زندگی آنان پرداخته اند، امّا متأسّفانه از شرح حال برخی از زنان صحابه و دختران و زنان خاندان رسالت، اخبار زیاد و موثّقی در دست نیست. قطعا دلایل زیادی در این خصوص وجود دارد؛ امّا از میان آنها به دو نکته می توان اشاره کرد:

1- از بین رفتن کتب و منابع تاریخی حاوی آثار و شرح حال این بزرگان.

2- وجود حیا و عفّت که پیوسته، مانع از حضور در میان مردان، جز به ضرورت، شده است.

در هر حال، این دلایل و عوامل دیگر ما را از دستیابی به تاریخ این بانوان بزرگ محروم کرده است.

زینب(س)، دختر ارشد امیر المؤمنین علیه السلام و فاطمۀ زهرا علیها السّلام یکی از بانوانی است که اگرچه تاریخ درخشیدن بی نظیر او را پس از کشته شدن برادرش در کربلا، نتوانسته مخدوش یا گم کند، امّا از شرح حال این بانوی فاضلۀ فرزانه پیش از این واقعه و پس از آن، اخبار موثّق و زیادی در دست نیست. مورّخان حتّی در مورد محلّ دفن وی نیز همچون مادر بزگوارش، اختلاف نظر دارد.[1]

تنها در همین برهۀ کوتاه م توان فضل و کمال وی را بررسی کرد؛ یعنی از آغازین لحظۀ قیام او بر تلّ زینبیّه تا بازگشت به موطن اصلی اش شهر مدینه. در همین زمان است که بلاغت، فصاحت، علم، فضل، زهد و شجاعت بانو متجلّی شد. خطبه های کوفه و شام وی تنها نشان دهندۀ نقش او در احیای دین جدّش و تداوم نهضت برادرش نبود، بلکه در تبلور این خطبه ها فصاحت و بلاغت و علم او جاری شد.

او همچون مادرش زهرا علیها السلام و پدرش علی علیه السلام با تکیه بر قرآن و علوم نبوی، برای تداوم نهضت احیاسازی دین پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله، در معیّت امام علیّ بن الحسین علیه السلام به استدلال با حاکمان وقت و افشا سازی ماهیّت ضدّ دینی حکومت اموی پرداخت و پس از آنکه امور را به برادرزادۀ خود علیّ بن الحسین علیه السلام سپرد، همچون گذشته، در تاریخ ناپدید شد.

بی تردید، تاثیر شگرف حضور زینب(س) در کربلا و در کاروان اسرا و نقش وی در مغلوبه کردن آثار جنگ طف، منظور نظر بسیاری به طور خاص و عام بوده و بررسی شده است. این مقاله قصد دارد تنها به گوشه ای از جایگاه علمی و مقام روایی حضرت زینب کبری(س) در شش بخش از منابع معتبر و معاصر شیعی و اهل سنّت بپردازد:

1- جایگاه علمی زینب کبری(س) ؛

2- بانوی راوی؛

3- زینب کبری(س) و اخبار عاشورا؛

4- کسانی که زینب(س) از آنها روایت کرده است؛

5- آنان که از او روایت کرده اند؛

6- برخی از احادیث مروی از زینب(س).

امید است این نوشته گامی، هرچند ناتوان، در جهت شناسایی عقیلۀ بنی هاشم(س) باشد.

جایگاه علمی زینب کبری(س)

زینب، زینب پدر، دختر امیر المؤمنین، علیّ بن ابی طالب(عبد مناف) بن عبد المطّلب بن هاشم قرشی، مادرش فاطمه زهرا علیها السّلام، دختر گرامی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله است. در زمان حیات پیامبر به دنیا آمد. کنیه هایش امّ کلثوم، امّ عبد اللّه و امّ الحسن است. برایش کنیه های مخصوصی همچون ام المصائب. امّ الرزایا، امّ النوائب ذکر کرده اند.[2] هاشمیان در تاریخ او را«عقیله»ی[3] خود معرّفی می کنند و این لقب منحصرا به زینب کبری(س) تعلّق دارد(8: ص 91) لقب دیگری را نیز به وی اختصاص داده اند که بازگو کننده علم و فضل فراوان اوست: «لبیبه».[4]

نام مبارکش به وسیلۀ جبرئیل بر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله عرضه شد و پیامبر فرمود: وصیّت می کنم حاضران و غائباغن را که حرمت این دختر را پاس دارید؛ همانا وی به خدیجۀ کبری مانند است.[5]

در خانۀ وحی، در دامان فاطمه علیها السلام و علی علیه السلام دوران عمر را سپری کرد تا آنکه پدر، بنا بر صلاح امّت، در کوفه رحل اقامت گزید. آن گاه بود که کوفیان متوجّه مرواریدی در صدف بیت علی علیه السلام گشتند. زنهای کوفه توسّط شوهرانشان، از امیر المؤمنین علیه السلام خواهش کردند اجازه فرماید تا آنان به حضور زینب(س) شرفیاب شوند و از علم او بهره مند گردند. امیر المؤمنین علیه السلام اذن فرمود و زنها می آمدند و تفسیر قرآن مجید را از زینب(س) فرا می گرفتند. (12: ص 82)

این اوّلین تجلّی دانش زینب کبری(س) در جامعۀ آن روز مسلمانان بود. اجازۀ امیر المؤمنین علیه السلام به دانش آموز مکتبش برای تفسیر قرآن به زنان کوفه، خود بالاترین سند برای بیان جایگاه والای علم این بانوست.

پس از آن، بهترین سند در بیان جایگاه رفیع علمی وی، کلام معصوم معاصر او، امام علیّ بن احلسین علیه السلام است. امام سجّاد علیه السلام پس از خطبۀ عمّۀ بزرگوار ش در شهر کوفه می فرماید: «... أنت بحمد اللّه عالمة غیر معلّمة و فهمة غیر منهّمة: تو بحمد اللّه، عالم آموزگار نادیده و خرمند نیاموخته هستی!(14: ج 2، ص 301)

با تکیه بر این کلام معصوم، بی تردید، می توان گفت زینب کبری(س) متعلّم به علوم اکتسابی نبوده، بلکه بدون واسطه، علم را دریافت کرده است و این عجیب نیست؛ چرا که این خاندان خزّان علم و معادن حکمت اند. نک: زیارت جامعۀ کبیره) شاید به دلیل همین ویژگی است که برخی معتقدند عقیلۀ بنی هاشم دارای علم منایا و بلایا بوده است.[6]

نکتۀ دیگر در بیان مقام علمی زینب(س) این است که به نظر می رسد، کلام او با یزید در مورد تعداد کشته شدگان سپاه کوفه تکیه بر مقام علمی وی دارد؛ آنجا که یزید گفت: «حسین با یارانش به کوفه آمد و ما به آنها تاختیم. آنها در حالی که به یکدیگر پناهنده شده بودند ما همه را کشتیم.»زینب(س) بی درنگ فرمود: «ای دروغگو! شمشیر برادرم خانه ای را در کوفه نگذاشت، مگر اینکه اهل آن گریان اند.»[7]

با عنایت به اینکه غلوّ و زیاده گویی در کلام خاندان نبوّت جایی ندارد و دقّت به این موضوع که زینب (س) تمامی خانه های کوفه را در سخن خویش، بدون استثنا، عزادار شمشیر امام حسین بن علی علیه السلام دانسته و تذکّر این نکته که در آخرین وداع سیّد الشهداء علیه السلام با اهل بیت، آنان از جانب او مأمور به استقرار در خیام شدند و پس از کشته شدنش از خیمه بیرون آمدند، می توان گفت این اطّلاع دقیق و آگاهی از حجم عظیم کشته شدگان سپاه کوفه، تکیه بر علم غیر طبیعی آن مخدّره دارد.

امّا نکتۀ آخر اینکه در کتاب کمال الدین و تمام النعمه، در باب توقیعات، مرحوم شیخ صدوق(اعلی اللّه مقامه) حدیثی از حکیمه خاتون دختر امام جواد علیه السلام و عمّۀ بزرگوار امام عصر(عج) نقل می کند و ضمن آن یادآور می شود: «حسین علیه السلام وصایای خود را در ظاهر به خواهرش زینب(س) سپرد؛ برای پنهان کردن امامت پسرش علی بن الحسین علیه السلام(و در امان ماندن جان او).»(4: ج 2، ص 178) این را نیز دلیل دیگری برای تبیین جایگاه رفیع علم عقیلۀ بنی هاشم می توان شمرد؛ چرا که از سوی امام حسین بن علی علیه السلام محرم سرّ ولایت و پاسبان آن گشت.[8]

از علم و فضل این بانوی ارجمند هرچه گفته شود، قطره ای از دریاست. آن چنان که سیّد محسن امین، در اعیان الشیعه، در توصیف او می گوید: «جلالت شأن و مقامش، بلندی مقام و منزلتش، قوّۀ استدلال و برتری عقلش و ثبات و پایداریش را از خطبه هایش در کوفه، می توان ادراک کرد. فصاحت زبان و بلاغت کلامش در خطبه های کوفه و شام و... چنان است که گویا از زبان پدرش امیر المؤمنین علیه السلام سخن می گوید.»(9: ج 7، ص 137)

بانوی راوی

گنجینۀ علوم و معارف رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و خاندان پاکش مجموعه ای از احادیث و روایاتی است که از طریق راویان و محدّثین موثّق و متعدّد، به دست ما رسیده است. اینکه کدام حدیث از احادیث معتبر است یا اینکه آیا راویان آن موثّق بوده اند یا نه، علوم گسترده ای را همچون علم حدیث و علم رجال، به خود اختصاص داده که بحث دربارۀ آنها در این مجال کوتاه نمی گنجد. امّا آنچه ذکر آن خالی از لطف نیست، نقش مهم و ارزنده ای است که هر یک از محدّثین و راویان حدیث، در انتشار و انتقال علوم و اسرار معارف محمّدی صلّی اللّه علیه و آله و استمرار دین مبین اسلام و مذهب ناب تشیّع جعفری ایفا کرده اند؛ به طوری که بدون تردید، می توان گفت اکثر احکام شرعیّۀ اسلام و علوم و معارف شیعه مدیون آنها و احادیث نقل شده از آنهاست.

سلسلۀ راویانی که از پیامبر خاتم صلّی اللّه علیه و آله و دختر گرامی علیها السّلام و وصیّی بزرگوارش امیر المؤمنین علیه السلام و فرزندان معصومشان و همچنین بعضی از صحابه، همچون سلمان، مقداد، ابوذر و برخی از همسران پیغمبر، مانند ام سلمه با واسطه های اندک یا بدون واسطه، حدیث یا احادیثی را روایت کرده اند، به لحاظ صحّت روایت و مستند بودن احادیثشان، بسیار مورد توجّه علما، فقها و دانشمندان قرار گرفته اند.

زینب کبری(س) یکی از راویان مورد وثوق شیعه است که بدون واسطه، به بیت زهرا علیها السّلام و علی علیه السلام متصل بوده است. «محدّثه»یکی از القابی است که برای بانو ذکر شده و این خود به تنهایی، بیانگر نقش وی در نقل احادیث و روایات است. اگرچه از روایات منقول از وی اطّلاع زیادی در دست نیست، اما همان روایات معدود باقی مانده از آن حضرت نشان دهندۀ مقام روایی وی است.

اکنون به گوشه ای از گواهی مورّخان، علما و محدّثان به مقام روایی زینب(س) اشاره می کنیم.

1- ابن سعد در الطبقات الکبری، زینب(س) را جزء راویانی ذکر می کند که از همسران پیامبر و دیگران(و آنها از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله) حدیث نقل کرده اند. (6: ج 7، ص 461)

2- علاّمه جعفر نقدی به نقل از عماد المحدّثین آورده که او(زینب کبری) از مادرش روایت می کرده است.[9] مرحوم طبرسی در اعلام الوری بر این قول تأکید می کند و می گوید: او از مادرش فاطمه علیها السّلام حدیث نقل می کرده است.[10]

3- علاّمه مامقانی او را از محدّثات شمرده و دربارۀ آن علیا مخدّره نوشته است: صدوق او را در مشیخه نام برده... و ابن اثیر در اسد الغابه او را از صحابه دانسته است... و من می گویم:

زینب، و ما زینب و ما ادریک ما زینب!هی عقیله بنی هاشم و قد حازت من الصفات الحمیدة ما لم یحزها بعد أمها حتّی حقّ أن یقال هی الصدّیقة الصغری.

زینب!زینب کیست؟ !تو چه می دانی که زینب کیست؟ او عقیلۀ بنی هاشم است که در صفات ستوده، برترین است و کسی جز مادرش بر او برتری ندارد؛ تا جایی که اگر او را صدّیقۀ صغری بخوانیم، حق گفته ایم.[11]

4- ابو الفرج اصفهانی، صاحب مقاتل الطالبیّین، در مورد آن حضرت از ابن عبّاس این گونه می نویسد:

«حدّثنا عقیلتنا: عقیلۀ ما برایمان روایت کرد.» (8: ص 91)

5- ابن اثیر نام زینب(س) را در زمرۀ اصحاب رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله ذکر کرده و درباره او می گوید: «کانت زینب امرأة عاقلة لبیبة جزلة... و کلامها لیزید... مشهور و مذکور فی التاریخ، و هو یدلّ علی عقل و قوّة جنان: زینب زنی عاقل، خردمند و با منطق قوی بود... و سخن او با یزید، مشهور و مذکور در تاریخ است و این سخنان دلیل بر عقل و قوّت قلب اوست. (5: ج 5، ص 300)

با استناد به احادیث نقل شده از عقیلۀ بنی هاشم و سخن محدّثین و مورّخین بزرگ شیعه و سنّی در مقام روایی آن حضرت، می توان گفت این بانوی بزرگ، جزء محدّثات[12] بی واسطه از بیت وحی بوده است.

زینب کبری(س) و اخبار عاشورا

پس از حادثه عاشورا، امویان تلاشهای فراوانی در بی اهمّیّت جلوه دادن، مخفی کردن و دفن این واقعه کردند؛ امّا علی رغم این تلاشها، شرح این واقعه از طریق افراد گوناگونی، سینه به سینه، نقل شد. افرادی مانند: عبد اللّه حرّ جعفی، دو تن از اصحاب سید الشهداء علیه السلام که تا ظهر عاشورا در معیّت آن حضرت بوده و ظهر روز دهم آن حضرت را ترک کردند، چند تن از یاران سیّد الشهداء که بر اثر جراحات زیاد بیهوش شده بودند و از گزند سپاه عمر سعد در امان ماندند، تعدادی از افراد سپاه عمر سعد و...

اینها کسانی بودن دکه به ذکر وقایع عاشورا پرداختند و گفتار آنان از راه دست نوشته هایشان یا از سینه ای به سینه دیگر به ابی مخنف، سیّد ابن طاووس، محمّد بقن جریر طبری، شیخ مفید، علاّمه مجلسی و دیگران رسید تا اوّلین مقاتل معتبر و مکتوب از این طریق به ما برسد.

امام علیّ بن الحسین علیه السلام و یکایک بانوان حرم حسینی و اسرای باز ماندۀ این کاروان نیز نقش شگرفی در خنثی کردن تلاشهای امویان و بازگو کردن وقایع عاشورا داشتند. این بزرگواران از هر فرصتی برای شرح جزئیّات ما وقع این قیام، از نامه نگاریها و دعوت کوفیان تا قتل سید الشهداء علیه السلام و اصحابش و غارت اموال و صدمه خوردن کودکان و اهل حرم استفاده کردند به تبیین مبانی قیام سید الشهداء علیه السلام پرداختند.

یکی از راویان این واقعه -که شاهد حوادث اسفناک کربلا بود-زینب کبری(س) است. او خود عامل اصلی اقامۀ عزا در میان زنان مدینه بود. امّا عمر کوتاه بانو و فشار و خفقان موجود از سوی حکومت بنی امیّه در این خصوص، ما را از دسترسی به اسرار نهفته در سینۀ آن بزرگوار محروم کرده؛ به طوری که دستیابی به اخبار عاشورا، منقول از زینب کبری(س) بسیار محدود است.

حدیث طولانی امّ ایمن یکی از احادیثی است که زینب(س) در روز عاشورا برای علیّ بن الحسین علیه السلام بازگو کرد. این حدیث در کتاب کامل الزیارات ابن قولویه به طور کامل، نقل شده و طیّ آن برخی از مصائب خاندان وحی-که جبرئیل برای رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بازگفته بود-بیان شده است. (7: ص 566-571)[13]

کسانی که بانو از آنها روایت کرده است

شاید بتوان گفت به دلیل زمان کوتاه زندگی حضرت فاطمۀ زهرا علیها السّلام و جوّ حاکم بر شهر مدینه و اوضاع سیاسی زمان، خصوصا پس از رحلت نبیّ مکرّم اسلام صلّی اللّه علیه و آله، زینب کبری(س) از جمله راویان معدود و اندکی است که احادیثی را از حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام نقل کرده است. از جمله احادیثی که او از مادرش زهرا علیها السّلام نقل کرده، خطبۀ مشهور فدکیّه است که در این مجال، اشارۀ مختصری به سند آن می کنیم:

شیخ صدوق (اعلی اللّه مقامه) در«علل الشرایع»و همچنین من لا یحضره الفقیه»خطبۀ فدکیّۀ حضرت فاطمۀ زهرا علیها السّلام را با سه سند مختلف ذکر می کند که در هر سۀ آنها سر سلسلۀ روات، عقیلۀ بنی هاشم است. در اینجا به سلسلۀ راویان یکی از این سندها اشاره می شود:

حدّثنا محمّد بن موسی بن المتوکّل، قال حدّثنا علی بن الحسین السعدآبادیّ، عن أحمد بن أبی عبد اللّه البرقیّ، عن اسماعیل بن مهران، عن أحمد بن محمّد بن جابر، عن زینب بنت علیّ، قالت، قالت فاطمة فی خطبتها... (2: ج 1، ص 330؛ 3: ج 3، ص 576)

در تأیید نقل شیخ در علل الشرایع، ابو الفرج اصفهانی در کتاب مقاتلش این گونه آورده است: «العقیلة هی التی روی ابن عباس، عنها کلام فاطمة فی فدک: عقیله همان است که ابن عبّاس کلام فاطمه را در مورد فدک از او روایت کرده است. (8: ص 91)

ابن ابی الحدید معتزلی نیز در شرح نهج البلاغه اش (نامۀ 45) در توضیح این عبارت امیر المؤمنین علیه السلام: «بلی کانت فی أیدینا فدک»می نویسد:

«قال أبو بکر، حدّثنی محمّد بن زکریّاء، قال حدّثنی جعفر بن محمّدف بن عمارة الکندیّ، قال حدّثنی أبی، عن الحسین بن صالح بن حیّ، قال حدّثنی رجلان من بنی هاشم، عن زینب بنت علیّ بن ابی طالب علیه السلام... (1: ج 21، ص 211)

در هر حال، به گواهی تاریخ و آنچه به دست ما رسیده، زینب کبری(س) یکی از راویان اصلی خطبه غرای حضرت زهرا علیها السّلام در خصوص فدک است.

دیگر کسانی که آن حضرت از آنها روایت نقل کرده و در سلسله روات حدیث کم و بیش به آنها اشاره شده است عبارت اند از:

علیّ بن ابی طالب علیه السلام[14]

حسن بن علی علیه السلام[15]

حسین بن علی علیه السلام[16]

همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله(6: ج 8، ص 461)

امّ ایمن(7: ص 567)

امّ هانی[17]

اسماء بنت عمیس[18]

و...

آنان که از او روایت کرده اند

از میان کسانی که از او روایت نقل کرده اند، می توان به روایات نقل شده از امام زین العابدین علیه السلام اشاره کرد. (7: ص 567) در اینجا به اختصار، اشاره ای می کنیم به نام کسانی که به جز امام چهارم، از او نقل حدیث کرده اند و تاریخ نام ایشان را ذکر کرده است؛ کسانی همچون:

فاطمه، بنت حسین بن علیّ بن ابی طالب علیه السلام(10: ج 21، ص 345)

عبد اللّه بن عبّاس بن عبد المطّلب مشهور به ابن عبّاس(8: ص 91)

زید بن علیّ بنحسین[19]

احمد بن محمّد بن جابر(2: ج 1، ص 321 -320)

عطاء بن سائب[20]

محمّد بن عمرو[21]

عبّاد عامری[22]

جابر بن عبد اللّه انصاری[23]

عبد اللّه بن جعفر و...[24]

برخی از احادیث مروی از علیا مخدره، زینب کبری

همان طور که گفته شد، به دلیل عمر کوتاه بانو، خفقان حکومت بنی امیّه، درگیری برادر بزگوارش با آل امیّه و همراه بودن این بزرگوار در اکثر لحظات با برادر، احادیث نقل شده از وی در تاریخ آن چنان که در خور مقام علمی و روایی آن عزیز است، به چشم نمی خورد؛ اما از میان همان تعداد احادیث اندک نقل شده، درر گرانبهایی به دست شیعه رسیده که از میان آنها می توان به احادیث زیر اشاره کرد:

1- حدیث نزول مائده بر مادرش زهرای اطهر علیها السلام[25]

2- حدیث الجار ثمّ الدار[26]

3- حدیث مشتمل بر کیفیّت دفن پدر بزرگوارش(7: ص 567)

4- حدیث متضمّن بر کیفیّت ولادت برادرش امام حسین بن علی علیه السلام[27]

5- حدیث امّ ایمن(7: ص 566-571)

و احادیث دیگر.

در پایان، از باب تیمّن، حدیثی مشهور به فاطمیّات[28] از بانو عقیلۀ بنی هاشم(س) تقدیم می کنیم. امید است تمامی شیعیان از گنجینۀ ارزشمند آل الرسول صلّی اللّه علیه و آله بهرمند گردند.

«... عن فاطمة بنت السجّاد علیّ بن الحسین علیه السلام، عن فاطمة بنت أبی عبد اللّه الحسین علیه السلام، عن زینب بنت أمیر المؤمنین علیّ علیه السلام، عن فاطمة بنت رسول الّه صلّی اللّه علیه و آله، قالت: ألا من مات علی حبّ آل محّمد صلّی اللّه علیه و آله مات شهیدا.

«... نقل کرد زینب دختر امیر المومنین علی علیه السلام از فاطمه بنت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله که گفت: بدانید، هر کس بر دوستی آل محمّد صلّی اللّه علیه و آله بمیرد، شهید است.»(10: ج 21، ص 345)

منابع:

1- ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبة اللّه. شرح نهج البلاغه. تحقیق: محمّد ابو الفضل ابراهیم. دار احیاء الکتب العربیّه، 1962 م.

2- ابن بابویه قمّی، محمّد بن علی. علل الشرایع. مقدّمه: محمّد صادق بحر العلوم. قم: دار الکتاب الاسلامی، 1425 ه ق.

3- من لا یحضره الفقیه. تصحیح: علی اکبر غفّاری. قم: جامعۀ مدرّسین.

4- کمال الدین و تمام النعمه. ترجمۀ کمره ای. تهران: انتشارات اسلامیّه، 1396 ه. ق.

5- ابن اثیر، علیّ بن محمّد جزری. اسد الغابه فی معرفة الصحابه. تحقیق: الشیخ خلیل مامون شیحا. بیروت: دار المعرفه.

6- ابن سعد، محمّد. الطبقات الکبری. بیروت: دار صادر، 1377 ه. ق.

7- ابن قولویه قمّی، جعفر بن محمّد. کامل الرزیارات. ترجمۀ امیر وکیلیان. دفتر انتشارات اسلامی، 1385 ش.

8- ابو الفرج اصفهانی، علیّ بن الحسین. مقاتل الطالبیّین. بیروت: دار المعرفة.

9- امین، سیّد محسن. اعیان الشیعه. تحقیق: حسن امین. بیروت: دار التعارف للمطبوعات، 1403 ق.

01- بحرانی، عبد اللّه. عوالم للعلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الأخبار و الاقوال. قم: مدرسة الامام المهدی، 1409 ه. ق.

11- پیشوایی، مهدی. شام سرزمین خاطره ها. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369 ش.

21- جزائری، نور الدین. الخصائص الزینبیّه. محقّق: ناصر باقری بیدهندی. قم: مسجد مقدّس جمکران، 1383 ش.

31- صدر حاج سیّد جوادی، احمد. دائرة المعارف تشیع. تهران: انتشارات شهید محبّی، 1381 ش.

41- طبرسی. احتجاج.

پی نوشت ها:

[1] نویسندۀ اعیان الشیعه مقبرۀ حضرت زینب را در مدینه می داند. (9: ج 7، ص 140) ابن عساکر، عبیدلی و دیگران مدفون او را در مصر دانسته اند. (13: ج 8، ص 602-603) و برخی از علمای شیعه شام را مدفون موی می دانند. (11: ص 215)

[2] محدّثان شیعه، ص 193.

[3] عقیله: جمع عقائل من النساء: الکریمة المخدّرة: بانوی گرامی و مخدّره. (المنجد)

[4] اللبیب، جمع الباء، م لبیبه، جمع لبیبات و لبائب، العاقل: خردمند. (المنجد)

[5] ریاحین الشریعه، ج 3، ص 38.

[6] زینب کبری، ص 58.

[7] خاتون دو سرا، ص 240.

[8] یادآور می شویم که امام علی بن الحسین علیه السلام بی شک از طریق علم لدنّی، تمامی وصایا و اسرار ولایت و امامت را از پدر در لحظه شهادت ایشان، به ارث برده و مقام امامت به ایشان واگذار گردیده است.

[9] زینب کبری، علامه نقدی، ص 57.

[10] اعلام الوری، ص 294.

[11] تنقیح المقال، ج 3، ص 79.

[12] زنان راوی احادیث.

[13] گزارشی از این روایت در مقالۀ دکتر نادر فضلی در همین شمارۀ سفینه آمده است. (ویراستار)

[14] زینب کبری، ص 57.

[15] همان.

[16] همان.

[17] زینب کبری، ص 57.

[18] محدثات شیعه، ص 198.

[19] بحار الانوار، ج 29، ص 239.

[20] محدثات شیعه، ص 198.

[21] همان.

[22] همان.

[23] همان.

[24] زینب کبری، ص 57.

[25] ثاقب فی المناقب، ص 296 و 295.

[26] زینب کبری، ص 63.

[27] زینب کبری، ص 63.

[28] علّت شهرت این حدیث به حدیث فاطمیّات این است که تمامی راویان آن به جز دو تن، همگی فاطمه نام دارند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان