روز هایی که از آن عبور کردیم، تداعی گر سالروز آغاز نهضت تنباکو به رهبری آیت الله العظمی میرزا حسن شیرازی بود. مقال پی آمده، به همین مناسبت و در بازکاوی ابعاد گوناگون این رویداد تاریخی، به شما تقدیم می شود. امید آنکه تاریخ پژوهان معاصر و عموم علاقه مندان را مفید و مقبول آید.
فروش بخشی از استقلال کشور به استعمار انگلستان
مناسب است تا در باب تلاش حکومت قاجار برای مشروعیت سازی دینی برای خویش و البته شکست این پروژه در پی واگذاری امتیاز تنباکو به انگلستان، سخن رود. تا پیش از آن، مراوده ناصرالدین شاه با عالمان وقت و نیز تظاهر وی به دینداری، موجب شده بود نزد بخشی از مردم، حاکمیت او صبغه ای دینی داشته باشد. امری که در پی صدور فتوای آیت الله میرزا حسن شیرازی، مخدوش و دیگر باز سازی نشد! وحید بهرامی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در این باره می نویسد: «از همان آغاز تشکیل حکومت قاجار در ایران، برای ایجاد مشروعیت نزد مردم تلاش هایی صورت گرفت تا حکومت در جهت شریعت اسلامی سوق پیدا کند، ولی دولت در این دوران، هرگز یک دولت اسلامی واقعی نبود. با این همه حاکمان قاجار برای جلب علما و روحانیون به سوی خود و کسب مشروعیت و به رسمیت شناخته شدن از سوی آنها، از همان آغاز به مذهب متوسل می شدند. بدین ترتیب متناسب با چارچوب فکری فقه شیعه، ابتدا قاجاریه در دسته حاکم جائر موافق قرار می گرفتند. البته لازم به ذکر است به رسمیت شناختن شاه، به معنای مشروع دانستن حاکمان بالفعل آن دوران نیست، چراکه اگر حاکمان قاجار مشروع بودند، لزومی نداشت در سراسر آن دوران احکامی صادر شود یا مباحثی طرح گردد که نشان دهنده عدم مشروعیت آن ها باشد. در ادامه سلسله قاجار در دوره ناصرالدین شاه، بر اهمیت علمای دینی به عنوان رهبران مذهبی ملت افزوده تر شد و ناصر الدین شاه بر همین منوال، شدیداً تظاهر به دینداری می کرد و درصدد بود تا از این راه و قرار دادن خود در دسته جائر موافق، حمایت علما را کسب کند تا مردم و روحانیون او را به عنوان پادشاه یک کشور اسلامی به رسمیت بشناسند، اما عصر ناصرالدین شاه دوران هجوم اقتصادی استعمار به رهبری انگلستان بود. در آن زمان پایه استعمار اقتصادی، بر این چارچوب اساسی قرار داشت که مستعمرات، باید به منبع مواد اولیه و مرکز فرآورده ها تبدیل شوند. در زمان ناصرالدین شاه نیز امتیازات اقتصادی، سیاسی و قضایی به خارجی ها اعطا گردید که سرآمد آن قرارداد رژی بود. ماجرای این قرارداد، از این قرار است که شاه قاجار در سال 1890 میلادی، قراردادی را در 15 ماده با شرکت انگلیسی رژی منعقد می سازد و بر مبنای آن، امتیاز خرید و فروش تنباکو در سراسر ایران به صورت انحصاری، به مدت 50 سال به این شرکت واگذار می گردد. در واقع این قرارداد به معنای فروختن بخشی از استقلال کشور و تسریع تسلط هرچه بیشتر استعمار بر ایران بود و علاوه بر آن، اعطای این امتیاز سبب بیکار شدن هزاران بازرگان و خرده فروش تنباکو و زیان دیدن کشاورزانی بود که مجبور بودند محصولات خود را به قیمت نازلِ تعیین شده توسط شرکت انگلیسی بفروشند، چراکه هیچ شخص حقیقی و حقوقی دیگری حق خرید محصولات را نداشت. از این تاریخ به بعد بود که خطر افتادن استقلال کشور به دست بیگانگان و نابودی اسلام و مملکت مسلمانان، به اوج خود رسید. بنابراین عملاً دولت قاجار به لحاظ منشأ مشروعیت، به عنوان حکومت جور تلقی می شد و همچنین به لحاظ عملکرد، از مسیر حق بازگشته و در راه باطل قدم برمی داشت. از این لحظه به بعد، حکومت ناصرالدین شاه غاصب مخالف منافع اسلام شناخته می شد و روحانیون و علما برای مبارزه با حاکم جائر مخالف که در مسیر باطل و از بین بردن اسلام و مسلمانان گام برمی داشت، وارد عرصه مبارزه شدند و در نقش مدافعان ملت ظاهر گشتند. بدین ترتیب علما و روحانیون در سراسر کشور، دستور شورش و برنتافتن قرارداد رژی را صادر و سبب شکل گیری قیام تنباکو در شهر های مختلف ایران شدند و تا انتها این نهضت را علیه شرکت رژی و حکومت غاصب وقت هدایت و همراهی کردند. در این میان میرزای شیرازی در هدایت نهضت و اثبات جائرانه بودن حکومت ناصرالدین شاه، نقش بسزایی داشت. ایشان در بحبوحه ماجرای رژی و تنش میان مردم و حکومت، فتوای تاریخی صادر کردند. بر اساس این فتوا استعمال توتون و تنباکو در حکم محاربه با امام زمان بود. بدین ترتیب قیام تنباکو به بهترین نحو هدایت شد و شرکت انگلیسی و حکومت وقت را از هر نظر تحت فشار برای تسلیم شدن در برابر خواست مردم قرار دادند. در واقع میرزای شیرازی به درستی قصد بیان این مطلب را داشت که حکومت غاصب و جائر ناصرالدین شاه، دیگر رسمیت و مشروعیت ندارد و درست در مسیر باطل و خلاف جهت حکومت عدل امام زمان و منافع مسلمانان حرکت می کند و اکنون به عنوان یک حکومت جائر مخالف، شناخته می شود. بنابراین قیام علیه آن نظام فاسد بر همگان واجب است. این فتوا چنان در جامعه ایران آن زمان تأثیرگذار شد که حتی دربار و حرمسرای شاه نیز از آن تبعیت کردند. ناصرالدین شاه که با جنبش فراگیر تنباکو در سراسر کشور مواجه شده بود، مجبور به فسخ قرارداد رژی شد. اما این اقدام نجاتگر حکومت جائر و غاصب قاجار نبود. در واقع از زمان جنبش تنباکو به بعد، روحانیت و مرجعیت بر مبنای فقه شیعی و در محدوده کار شرعی خود در برخورد با حاکم جائر مخالف، به ضدیت با دولت برخاستند و با استفاده از قدرت فتوا –که به صورت یک جبهه مخالف در جامعه آن روز ایران متبلور گردیده بود- به مقابله همزمان با استبداد و استعمار پرداختند. این مقابله بدین صورت بود که اندکی پس از حرکت مقدس جنبش تنباکو، در کوتاه مدت روحانیت رهبری جنبش مشروطه را در دست گرفت و یک گام دیگر حکومت جائر را وادار به عقب نشینی کرد. بگذریم از آنکه به دلایلی که در این بحث نمی گنجد و بر اساس فرآیندی که نیرو های دیگر این انقلاب دنبال می کردند، این جنبش به سمت و سوی دیگری هدایت شد و به روی کارآمدن رضاشاه پهلوی ختم شد. »
شهر های بزرگ ایران، پیشتازان نهضت تحریم
آنچه در فرآیند نهضت تحریم در خور توجه می نماید، ارتباط و همگامی علمای شهرهای بزرگ در تحقق اهداف آن است. این همکاری هم سریع و هم به شکلی گسترده روی داد، به شکلی که حیرت و اعجاب ناظران داخلی و خارجی را برانگیخت! محمد توحیدی جافی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، این پدیده را به شرح ذیل تحلیل می کند: «از نکات عجیب قیام، شکل گیری هسته اصلی قیام در شهر های شیراز، اصفهان، مشهد و تبریز بود. شیراز نخستین شهری بود که حرکت کرد، اصفهان نخستین شهری بود که تحریم را بنا نهاد و تبریز نخستین شهری بود که کمپانی بساطش را جمع کرد. در مشهد تجار به مجتهدان متوسل شدند و فروشندگان تنباکو در حرم بست نشستند و مردم در خیابان ها جمع شدند. در مشهد نه تنها استعمال تنباکو، بلکه کشت آن نیز حرام شمرده شد. در اصفهان تظاهرات بزرگی به رهبری آقای نجفی و برادرش شیخ محمد بر پا شده بود و آن دو به امتیازات اروپاییان تاخته و اعلام کرده بودند تنباکو نجس است. . . و خواستار تحریم بنگاه های انگلیسی شدند. حکم تحریم حتی دربار شاه و اندرون و حرمسرای شاه را نیز در برگرفت، به نحوی که در آبدارخانه و حرمسرای ناصرالدین شاه، خواجه ها و غلامان قلیان ها و سرقلیان ها را شکستند و برای اطلاع شاه در جلو خوابگاه همه را جمع کردند. نقش آگاهی بخشی روزنامه فارسی زبان «اختر» که در استانبول عثمانی منتشر می شد، در افشای زوایای پنهان و خسارت ها و پیامد های قرارداد رژی و تصمیم افکار عمومی و برانگیختن حساسیت مردم و علما بسیار مهم بود. این روزنامه ضمن انتقاد گسترده از دولت و اشاره به تفاوت های فاحش امتیاز دخانیات ایران با امتیازی که کمپانی رژی از عثمانی گرفته بود، پیامد های قرارداد را برای مردم روشن کرد. سیدجمال الدین اسدآبادی نیز که به دعوت شاه به ایران آمده و سپس اخراج شده بود، طی اعلامیه ای به این مضمون که به چه حقّی خرید و فروش تنباکویی که خریدار و مصرف کننده آن ایرانی است به بیگانه واگذار شده است، به تهییج افکار عمومی پرداخت، اما نقطه عطف ماجرا و آنچه زلزله ای در کار کرد ورود میرزای شیرازی به نفع مردم، تجار و نیز استقلال ایران بود. پناه بردن علمای شهر های بزرگ به میرزای شیرازی، آن پیرمرد خردمند را ابتدا به رایزنی با دولتمردان وادار کرد، ولی هنگامی که هشدار ها و چانه زنی ها به ثمر نرسید و شاه و دولتمردان در پی وقت کشی برآمدند و در تهران زمین را با خون تظاهرکنندگان زن و مرد آغشته کردند، میرزای شیرازی هر گونه استعمال تنباکو را حرام و در حکم مبارزه با امام زمان اعلام کرد و اینگونه زلزله ای در کشور و جان پیروانش پدید آورد که نزدیک بود بنای سلطنت شاه را در همان سال ها در هم پیچد، اما بالاخره ناصرالدین شاه به تدریج کوتاه آمد و سرانجام پذیرای الغای کامل قرارداد و پرداخت خسارات سنگین ناشی از ابطال آن شد. بسیاری از پژوهشگران داخلی و خارجی پیروزی مردم ایران بر ناصرالدین شاه و الغای قرارداد رژی را سرآغاز بیداری ایران تلقی می کنند. پیروزی جنبش تنباکو و استبداد و دخالت بیگانه که در همه شئون ملی بود و از این حیث به عنوان تجربه ای به آیندگان منتقل شد، جنبه نمادین یافت و مهم تر از همه شکل جدیدی از مبارزه را در حیات سیاسی ایران تعریف کرد و ناخودآگاه برای اولین بار به دولتمردان ایران یادآور شد که قدرت افکار عمومی و مردم در اتحاد با نخبگان دینی و ملی و آن دسته از سیاستمداران آگاه، همیشه از طریق زور و اجبار و سرکوب، قابلیت حل و فصل ندارد، بلکه گاهی نیز در برابر آن سیل ویرانگر چاره ای جز تمکین نخواهد بود. این مشق سیاسی، اجتماعی جدید، یعنی ورود مردم عادی و به ویژه نقش زنان و قدرت چانه زنی در خیابان که از سوی علما و سایر نخبگان هدایت فکری می شد، حیات سیاسی و اجتماعی ایران را وارد مرحله تازه ای کرد. ناظم الاسلام کرمانی، جنبش تنباکو را آغاز بیداری ایرانیان ارزیابی کرده و نوشته است: با قیام مردم ایران علیه قرارداد رژی ملت ایران به خود آمده و اندکی رو به بیداری کرد، چه از ارتفاع امتیاز رژی ملت ایران دانست که می شود مقابل سلطنت ایستاد و حقوق خود را مطالبه کرد. اگرچه اقدام روحانیان، مردم و سایر رجال آگاه در ماجرای لغو امتیاز تنباکو به ظاهر به دنبال اصلاح نظام سیاسی بود، اما با شکستن اُبهت استبداد و قابل مهار نشان دادن آن، اُبهت پادشاهی را که در نظر خود و نگاه مردم ظل الله یا سایه خدا در زمین بود به چالش کشید و از این منظر آیندگانی را که دنبال زنجیر زدن بر استبداد بودند، جرئت و امید بخشید که امیدوار باشند که دیگر خون ریختن زیر درخت آزادی و مشروطه بی ثمر نخواهد بود.
قبل این زلزله سیاسی به سبب آشنایی ایرانیان با غرب و نیز فعالیت روزنامه ها و رفت وآمد های کم وبیش ایرانیان به اروپا، بیداری ایرانیان کلید خورده بود، اما این زلزله سیاسی بیداری ایرانیان را به اکثر مردم تسری داد و وارد فاز عملی کرد، چنان که تحریم تنباکو به عنوان نخستین مبارزه منفی و عملی ایرانیان در برابر استعمار خارجی و استبداد داخلی تلقی شد، تا جایی که احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه از واقعه تحریم تنباکو و پیروزی مردم بر سلطان خودکامه ایران به عنوان نخستین تکان در توده ایران یاد کرده و کوتاه آمدن شاه و پذیرش خسارت سنگین را از روی ناچاری تلقی نموده است تا جایی که نوشته است: شاه ناگزیر گردید با کمپانی گفتگو کند و با پذیرفتن 500 هزار لیره تاوان، امتیاز را بر هم بزند. این کار در دی ماه 1270 ش بود. آن 500 هزار لیره را از بانک شاهنشاهی که تازه بنیاد یافته بود، گرفته و به کمپانی دادند و این نخستین وام بود. . . این را می توان نخستین تکان در توده ایران شمرد و باید در تاریخ یاد آن بماند. تن دادن ناصرالدین شاه و دولتمردان ایران به پرداخت خسارت سنگین به رژی پس از درگیری های خونین با مردم در بخش های گسترده ای از کشور و ناامیدی از بازو های استبداد وی، یعنی ظل السلطان در اصفهان و کامران میرزا در تهران، رخ داد وگرنه شاه قاجار هرگز حاضر نبود به تعبیر خودش از اشرار و الواط (اشاره به تظاهرکنندگان) تمکین کند! نکته مهم این است که در لغو امتیاز، شاه با خواسته های تظاهرکنندگان علما و سایرین همدل و هم داستان نشده بود، بلکه برای نخستین بار به رغم میل باطنی به خواسته هایی تن داد که عواقب مالی و معنوی آن تا روز های آخر عمر، او را می آزرد. »
آدرس نهضت تحریم از رهبران واقعی جامعه ایرانی
منقول است زنده یاد آیت الله العظمی میرزا حسن شیرازی در پی آشکار شدن پیامد های نهضت تحریم، به ملالت گفته بود: از فردا همه دشمنان اسلام و تشیع، برای حمله به روحانیت و مرجعیت همدست خواهند شد!. . . این سخن کوتاه و پرحکمت، نمایانگر آن است که از ابتدایی ترین نتایج این نهضت، پرده برداری از رهبران واقعی جامعه ایرانی است. رضا سرحدی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در بسط این نکته آورده است: «لغو امتیاز تنباکو با پیشوایی روحانیت نشان دهنده جدالی بزرگ تر میان حکومت ناصرالدین شاه با روحانیت و میزان قدرت این گروه اجتماعی در ایران عصر قاجار است. هنگامی که ناصرالدین شاه در سال 1227 بر تخت سلطنت نشست، مشوق ارتباط با اروپا بود. اعزام نمایندگان دیپلماتیک به خارج از کشور و جریان ثابتی از اعزام محصلین به کشور های فرانسه، بلژیک و. . . همچنان برقرار بود. او همچنین فعالیت های میسیونر های مذهبی را تا جایی که به فعالیت های درمانی آموزشی و تبلیغات دینی در میان اقلیت های مذهبی محدود می ماند، تحمل می کرد. کاتولیک های فرانسوی فعالیت خود را در مناطق ارمنی و آسوری نشین اطراف دریاچه ارومیه آغاز و سپس بیش از 30 مرکز مختلف در سراسر کشور تأسیس کردند. پرسبیترین های امریکایی نیز بیشتر در مناطق شمال، انگلیکان ها در جنوب و الیان فرانسز در تهران، تبریز و اصفهان فعالیت داشتند. یک سازمان یهودی فرانسوی مدارسی را در شهر های همدان، اصفهان و تهران دایر کرد. جامعه زردشتیان هند نیز تأمین مالی مدرسه ای را برای هم کیشان خود در یزد بر عهده داشت. بدین نسبت گسترش روابط با غرب به ویژه در زمینه های تجاری که نفوذ هر چه بیشتر بیگانگان و ورود مظاهر تمدن غربی را در پی داشت، نوعی ناسیونالیسم شیعی - ایرانی را برای پاسداری از سنت ها، فرهنگ و اقتصاد ملی با پیشوایی علما برانگیخت. خصومت مذهبی، ملی گرا با نفوذ تجاری اروپا و اعطای امتیازات به شرکت های خارجی به این دلیل بود که احساس می شد در کنار اینکه منابع مادی کشور در اختیار آنان گذاشته می شد، روش زندگی سنتی نیز مورد تهدید قرار گرفته است. امتیاز تنباکو سرانجام بر اثر مخالفت های علما و توان بازدارندگی آنان در جامعه لغو شد. روحانیون بانی اعتراضات وسیعی در سراسر کشور علیه تسلیم اختیار معامله یک محصول پرمصرف به یک شرکت انگلیسی شدند. نفوذ غرب در ایران در دوره قاجار، برخلاف تصور رایج، از بسیاری جهات جایگاه اجتماعی علما را مشخص و جایگاه سیاسی آنان را ارتقا بخشید. بسیاری از آن ها به عنوان چهره های مخالف سرمایه داری غرب عمل می کردند و به ملی گرایی رو به رشد ایران پیوستند. شاید آنان به تن هایی توان مقابله با قدرت های بزرگ و شاهان قاجار را نداشتند، اما با قرار گرفتن در کنار تجار به نیرویی قابل توجه تبدیل شدند که ماجرای تحریم تنباکو نمود بارز آن است. بنابراین جنبش تنباکو یک جنبش توده ای محدود نبود، بلکه نمودِ منابع مقاومت روحانیت مقابل نفوذ غرب در جامعه و همچنین پذیرش این منابع از طرف جامعه ایران عصر قاجار است که در تحولات آینده نیز به صورت مشخص تر ظهور می کند.
واگذاری امتیاز تنباکو به تالبوت و شرکت انگلیسی و مخالفت های برآمده از آن و نتیجه این مخالفت ها، آشکارکننده قدرت نیرو های اجتماعی تشکیل دهنده جامعه شبکه ای ایران عصر قاجار است. جنبش تنباکو به عنوان اولین جنبش توده ای در ایران با پیشوایی روحانیت و همراهی تجار و بازرگانان به موفقیت نائل آمد که نتیجه آن نیز لغو این امتیاز بود. چنین فرآیندی نشان می دهد روحانیت در این عصر به عنوان یکی از مهم ترین بازیگران جامعه شبکه ای در کنار تجار و بازرگانان و سران ایلات مطرح است؛ بازیگری که توان استفاده از قواعد الزام آور مذهبی در راستای بسیج سیاسی- اجتماعی را داراست. برای موفقیت در این مسیر، آنان از ابزار بست نشینی، فتوا، تحریم و نجس اعلام کردن تنباکو بهره بردند و به دلیل فراگیری مذهب در ایران، این قواعد الزام آور به استراتژی کارآمدی برای مبارزه با دولت مرکزی تبدیل شد. »