فرازهایی از زندگی فقیه مجاهد و عالم انقلابی آیت الله سید محمود شاهرودی رحمه الله

آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی(ره)، عالمی برجسته و فقیهی عالی مقام، و مجتهدی مجاهد و مقاوم، در خاندانی با شرافت، متدین و با سابقۀ علمی رشد یافت

فرازهایی از زندگی فقیه مجاهد و عالم انقلابی آیت الله سید محمود شاهرودی رحمه الله

عالم و مجاهد برجسته

آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی(ره)، عالمی برجسته و فقیهی عالی مقام، و مجتهدی مجاهد و مقاوم، در خاندانی با شرافت، متدین و با سابقۀ علمی رشد یافت. وی در زمرۀ نوابغ جهان تشیع به شمار می رود؛ زیرا نظریه پردازی خلاّق، توانا و نوآور بود که در مباحث گوناگون فقهی، اصولی، قضایی و اقتصادی دیدگاه های مبتکرانه و گره گشا داشت و با وجود قرار گرفتن در قله های علم و معرفت، از وظایف انقلابی و اجتماعی خود غافل نبود و با ولایت مداری کامل، تا آخرین لحظات زندگی در خدمت مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران بود.

آن مرحوم دانشمندی فروتن و ساده زیست بود و با اخلاص تمام، توانایی های فکری و علمی خویش را برای گسترش معارف تشیع و معرفی علوم اهل بیت(ع) به کار گرفت و برای ارتقای فرهنگ و تمدن شیعیان، تقویت ارتباط میان حوزه و دانشگاه و گسترش وحدت و انسجام اسلامی، با جدّیت تلاش کرد. عالمی مبارز با سابقۀ درخشان انقلابی که هرگز منافع شخصی و جناحی نتوانست ایشان را از مسیر رهبری و نظام اسلامی دور کند. این یار صدیق جمهوری اسلامی ایران که در عرصه های متعددی صادقانه ایفای نقش کرد، علاوه بر کمالات علمی و معرفتی، به موضوعات و متقضیات زمان اشراف داشت. مکتب نجف اشرف و قم را به خوبی می شناخت و در مدتی کوتاه به عنوان مدرّسی بزرگ و استادی محقق و ژرف اندیش مطرح گردید. بر اساس توانایی های ستودنی این فرزانۀ عالی قدر، مقام معظم رهبری(حفظه الله) مسئولیتهای مهمی را به ایشان واگذار نمودند که او نیز با برخورداری از هوش، فراست، اشراف علمی و همتی وافر، وظایف خود را به خوبی انجام داد و در این راستا کارنامه ای نورانی از خود به یادگار نهاد.

آن مجتهد والاتبار با دختر آیت الله سید علی شاهرودی و نوۀ مرجع عالیقدر آیت الله سید محمود شاهرودی ازدواج کرد که حاصل این زندگی مشترک، پنج پسر و شش دختر می باشد.

بیت سیادت و شرافت

خاندان آیت الله هاشمی شاهرودی (ره) از لحاظ نسب به امام حسین(ع) می رسد. از همین روی آنان در منطقۀ شاهرود (از توابع استان سمنان) به سادات حسینی مشهورند. جدّ پدری وی، مرحوم سید علی اکبر، فرزند سید محسن هاشمی، در خردسالی همراه برخی بستگان خویش از شاهرود عازم عتبات عراق گردید و در جوار آستان حسینی(ع) اقامت گزید و همانجا به رشد و شکوفایی رسید و تشکیل خانواده داد. وی به تقوا، صلاح و سلامت نفس مشهور بود و به حسن استقبال و میهمان پذیری شهرت داشت و خانه اش مأوای زائرانی بود که از عراق و ایران برای زیارت به کربلای معلّی می آمدند.

آیت الله بهجت (ره) نقل کردند: وقتی به اتفاق جمعی طلاب برای زیارت بارگاه مطهر حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) رفتیم، به خانۀ سید علی اکبر وارد شدیم و او با پای برهنه و سیمای گشاده و بشّاش به استقبالمان آمد. این پارسای پرهیزگار همه ساله در ایام محرم مجلس سوگواری امام حسین(ع) را برپا می کرد که علاوه بر اقشار گوناگون و طلبه ها، عده ای از بزرگان همچون آیات عظام: سید محمود شاهرودی، ابوالقاسم خوئی و سید عبدالرزاق مقرّم (ره) در آن حضور می یافتند و خطبای نامداری چون شیخ عبدالزهراء کعبی حاضران را به فیض می رساندند.

والد وارسته و فرزانه

پدر والامقام آیت الله شاهرودی (ره) مرحوم آیت الله سیّد علی حسینی هاشمی شاهرودی (ره)، از برجسته ترین شاگردان دورۀ اول درس آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خوئی(ره) بود که 20 سال در درس این مرجع عالیقدر و مفسّر قرآن حضور یافت و اولین کسی است که دروس فقه و اصول استاد مذکور را تقریر و منتشر نمود.

ایشان در سال 1376ق رحلت کرد و پیکرش بعد از تشیعی باشکوه و با حضور مراجع عظام و علمای نامدار، فضلا و مؤمنان، در صحن مطهر علوی(ع) باب طوسی، حجرۀ کنار مسجد عمران دفن شد.

دوران کودکی و ایام دانش اندوزی

آیت الله شاهرودی(ره) در دوم ذیقعدۀ 1368ق، مطابق با 24 مرداد 1327ش در نجف اشرف و در جوار بارگاه مولای متقیان امام علی(ع) متولد گردید. دوران کودکی را در محیطی سرشار از عاطفه و صفای آمیخته به محبت اهل بیت(ع) سپری کرد. اولین مربی و معلم وی، والد فاضلش بود. ایشان تحصیلات ابتدایی و دورۀ دبیرستان را در مدرسۀ علوی(ع) که مختص ایرانیان مقیم نجف اشرف بود، به پایان رساند و هم زمان دروس مقدماتی حوزوی را نزد شیخ هادی سیستانی آموخت. سپس وارد مدرسۀ «منتدی النشر » گردید و به دلیل هوش و استعدادی که از خود بروز داد، مورد توجه اساتید این مدرسه قرار گرفت. در همین سالها اتفاق ناگواری ذهن وی را مکدر و روح و روانش را متألم ساخت و این نهال شکوفا از همان آغازین دوران طراوت با ناملایمات آشنا گردید و آن اینکه پدر بزرگوار خود را از دست داد. شیخ محمود بیانی زابلی از قول شیخ هادی سیستانی گفته است: هنگام عمامه گذاری سید محمود هاشمی به دست آیت الله خوئی در مسجد خضراء حضور داشتم. وقتی آیت الله خوئی عمامه را بر سرش نهاد، چشمانش پر از اشک گردید و سپس لبخندی بر لبانش نقش بست. سبب این دو حالت عاطفی را پرسیدم، فرمود: وقتی او را در این حالت دیدم، به یاد پدرش و آرزوهایی که برای او در ذهن می پرورانیدم، افتادم و اینکه این کرسی درس من برای او باشد. در این حال غمگین گردیده و گریستم؛ اما بلافاصله با خود نجوا کردم که سرانجام این جایگاه به لطف خداوند متعال به پسرش آقا سید محمود اختصاص می یابد که با این تفکر شادمان گردیدم.

آیت الله شاهرودی(ره) از سنین جوانی تحصیلات حوزوی را دنبال کرد. جدّش سید علی اکبر، این تصمیم وی را ستود و نواده اش را برای ادامۀ این مسیر تشویق کرد. از آنجا که نبوغ علمی و استعداد سرشار مرحوم شاهرودی در فراگیری معارف دینی فوق العاده بود، وی در زمانی کوتاه دروس مقدمات و سطح فقه و اصول را با موفقیت به پایان رساند و به حوزۀ درس خارج فقهای نامدار آن عصر گام نهاد.

آیت الله کعبی می گویند: آیت الله شاهرودی برایم نقل کردند: موقعی که سطوح را تمام کردم، در سنین جوانی در درس خارج فقه و اصول آیت الله خوئی حاضر گردیدم. در همان ایام هنگام تدریس استاد، اشکالاتی را که به ذهنم می رسید، مطرح می کردم و حتی برخی نکات را که تصور می کردم مورد تأمل است، یادداشت می کردم و بعد از اقامۀ نماز جماعت تحویل آیت الله خوئی می دادم. آن مرجع عالی مقام با وسعت نظر و نوعی فروتنی این ایرادها را به دقت می خواند و روز بعد ضمن طرح آنان، برخی را می پذیرفتند و بعضی را جواب می دادند و این شاگردشان را قانع می کردند.

مکتب تربیتی و آموزشی آیت الله خوئی(ره) برای آیت الله شاهرودی(ره) آموزنده و رشد دهنده بود؛ زیرا این مدّرس والامقام دانش را با فضیلت و کمالات اخلاقی به هم آمیخته بود. بیان وافی و رسا، گفتار شیرین و شیوای این استاد، با بحث، استدلال، رد و قبول دیدگاه دیگران توأم گردیده و از این جهت برای شاگردان باهوشی چون آیت الله شاهرودی(ره) حائز اهمیت بود. در لابلای دروس ایشان، ابتکار در مبانی، خروج از آرای پیشینیان، تحقیق، تعمق و ژرف نگری موج می زد.

در محضر علامه شهید محمدباقر صدر(ره)

هنگامی که آیت الله شاهرودی(ره) به فراگیری سطح عالی حوزه اشتغال داشت، از طریق دوستان و تألیفات متنوع شهید صدر(ره) با تعالیم و افکار این مجاهد شهید آشنا شد و در مجالس هفتگی وی که کانون ملاقات با طلاب و دیگر علاقمندانش بود، حضور می یافت و بسیار مجذوب این شخصیت جامع در علوم و معارف گردید. وقتی وی به درس خارج فقه و اصول علامه شهید سید محمدباقر صدر (ره) حاضر گردید، گمشدۀ خویش را نزد آن عالم جلیل القدر یافت، پس ملازم ایشان گردید و از برجسته ترین شاگردانش به شمار آمد. آیت الله شاهرودی (ره) به تدریج متوجه شد که این استادش علاوه بر مقامات علمی، تبلور تکلیف و تندیس مرزبانی است، جانی مشتعل و دلی دردمند دارد، و زمان شناسی آگاه به تکالیف عصر خویش به حساب می آید. تدریس او دقیق، عمیق، فراگیر و همه سو نگر و تحول آفرین و گره گشاست، در میدانهای گوناگون علمی صاحب نظر است و ژرفایی، اصالت، ابتکار و خلاقیت در دیدگاهش موج می زند.

هوش و نبوغ این شاگرد مورد توجه استاد شهیدش قرار گرفت و در نامه ای خاطرنشان ساخت: «آقای هاشمی شاهرودی رشد علمی شگفت انگیزی دارد.» و دربارۀ ارتباط علمی میان خود و او فرموده بود: «ایشان به عنوان وجود من است. » به دلیل همین امتیازات، شهید صدر(ره) قبل از آنکه آیت الله شاهرودی(ره) به سی سالگی برسد، به وی اجازۀ مطلق اجتهاد داد و در فرازی از آن متذکر گردید: «فرزند گرانقدر ما، حجت الاسلام و المسلمین سید محمود هاشمی، بخشی از عمر خود را صرف تحصیل فقه، اصول و علوم شریعت کرد و با تأیید و تشدید خداوند سبحانه و تعالی به درجۀ اجتهاد رسید. او امروز از مجتهدانی است که امید اسلام و مسلمین به آنان بسته است. از خداوند مسئلت دارم ایشان را به عنوان ذخیره ای برای شریعت اسلام حفظ فرماید.» و موقعی که آیت الله شاهرودی (ره) تقریرات درس اصول شهید صدر(ره) را به رشتۀ نگارش درآورد، ایشان با ملاحظۀ آن، در تقریظی نوشت: «فرزند عزیزمان، علامۀ مدقّقِ هوشمند، سید محمود هاشمی حسینی آنچه را از بحثهای ما در اصول نوشته است، مطالعه کردم. نوشۀ ایشان وافی به تمامی آرا و افکاری است که در بحوث ما مطرح گردیده است و حاکی از تیزهوشی و جایگاه بلند علمی مؤلف فاضل آن است.» بارها از سوی آن متفکر شهید، آیت الله شاهرودی(ره) برای نظارت بر امتحانات طلاب حوزه، انتخاب گردید و در کنگرۀ بانک توسعۀ اسلامی، وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی (در سال 1399ق/ 1357ش) که در جدّه از شهرهای عربستان سعودی تشکیل گردید، حضور یافت و از آغاز این کنگره نکات جالبی را مطرح کرد.

شهید صدر(ره) حضور فعال آیت الله شاهرودی (ره) در این گردهمایی را ستود و به یکی از شاگردان خود نوشت: «سفر آقای هاشمی به جدّه بسیار موفق بود، وی بر فضای فقها و متفکرانی که در این کنگره حضور داشتند، غالب گردید و حاضران تحت حمایت علمی او قرار گرفتند.»

آیت الله صدر (ره) طی گفتگویی با یکی از شاگردانش، متذکر گردید: «سید محمود هاشمی بهترین نمایندۀ جهت گیری های مکتب علمی ماست.» این رابطه تا زمان شهادت علامه صدر(ره) ادامه داشت.

شیخ محمدرضا نعمانی می گوید: «آیت الله صدر(ره) در آستانۀ دستگیری توسط عمّال رژیم بعثی که منجر به شهادت ایشان گردید، نامه ای را که شباهت به وصیت نامه داشت، نوشت و خطاب به من فرمود: آن را در صورت امکان به آقای سید محمود هاشمی برسان! و چون چندی قبل، ایشان با برنامه ریزی آن شهید برای مصون ماندن از گزند حکام بعثی به ایران رفته بود، وقتی به این سرزمین رسیدم، این نامه را تحویل وی دادم.»

حلقه وصل

با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) از سال 1342ش، حوزۀ علمیۀ نجف اشرف نیز به یکی از کانونهای مبارزه علیه استبداد و ستمشاهی تبدیل شد. در این میان آیت الله هاشمی شاهرودی(ره) با اندیشه ها و تعالیم رهبر کبیر انقلاب اسلامی(ره) آشنا شد و بعد از تبعید امام(ره) به نجف اشرف، از سال 1344ش، در زمرۀ شاگردان ایشان درآمد و چون همزمان در درس علاّمه شهید صدر(ره) نیز حاضر می گردید، به عنوان رابط بین این دو بزرگوار مطرح شد. زمانی ایشان گفته بود: هر مقدار از بحثهای ولایت فقیه امام که می گذشت، از نوار پیاده و در قالب جزوه ای در می آمد و به آقایانی که در درس امام حضور می یافتند، داده می شد؛ اما من علاوه بر آنکه درس ولایت فقیه امام را می نوشتم، نگاشته های خود را تقدیم شهید صدر(ره) می کردم، آن شهید بزرگوار بعد از مطالعۀ این مباحث و تقریرات، تأکید ویژه ای نمود که در این موضوعات نکات بدیعی دیده می شود و با دیگر درسها تفاوت آشکاری دارد. درس ولایت فقیه امام، رویکرد حکومتی دارد و از دل این مباحث چنین برداشت می شود که اقامۀ نظام اسلامی به منظور تحقق یافتن حاکمیت اسلامی است.

شهید صدر تأکید مجدّانه ای داشت که آیت الله هاشمی(ره) درس مزبور را به شکل ویژه ای دنبال کند. با توجه به اینکه آیت الله شاهرودی(ره) شاگرد مبرز شهید صدر و امام خمینی(ره) و مورد توجه و اعتماد این دو بزرگوار بود، دیدگاه های شهید محمدباقر صدر(ره) را دربارۀ امور مهم امت مسلمان و جهان اسلام، از جمله فشارهای رژیم بعثی به حوزۀ نجف، دست گیری، حبس و اعدام علما و مخالفت رژیم با مراسم عاشورای حسینی و چگونگی اتخاذ موضع مناسب در قبال اقدامات این رژیم سفّاک را به امام خمینی(ره) منتقل می کرد. هنگامی که بعثی ها شیخ عارف سعیدی و برادران آیت الله هاشمی شاهرودی(ره) را به شهادت رساندند، امام خمینی(ره) با شجاعت تمام موضع گیری کرد و یکی از اعضای اصلی حزب بعث را به حضور طلبید و مراتب اعتراض خود را از این بابت به وی ابلاغ کرد و به او فرمود: به صدام حسین بگو: تو سی سال است که مزدوری! آن مقام بعثی با شنیدن این سخن دچار هراس گردید. موقعی که مدیر کل سازمان امنیت عراق (فاضل برّاک) با چهره ای برافروخته و رفتاری خشن در 17 رجب 1399ق آن علامۀ شهید را مورد بازجویی قرار می داد، خطاب به ایشان گفت: سید محمود هاشمی کجاست؟ مطلع گردیده ایم به ایران رفته تا نمایندۀ شما در آنجا باشد؟ شهید صدر پاسخ نداد، فاضل برّاک افزود: اعزام او به ایران عملی تحریک آمیز علیه ما محسوب می شود و بین شما و آقای خمینی با هماهنگی سید محمود هاشمی توافقی صورت گرفته است تا از طریق تحریک مردم علیه ما، نظام بعثی سرنگون گردد. شهید پاسخ داد: شما که ادعا می کنید به اندازه کافی قوی هستیم، آیا با این وصف مردم قادرند با تظاهراتی غیر مسلحانه شما را سرنگون کنند؟

فعالیتهای تبلیغی و مبارزاتی

آیت الله هاشمی(ره) همگام با تلاشهای آموزشی و علمی در میدان تبلیغ، مبارزه و عرصه های سیاسی - اجتماعی حضوری فعال داشت و از آنجا که از شاگردان برجستۀ شهید صدر(ره) بود و دیدگاه آن متفکر با نظرات امام خمینی(ره) مطابقت داشت، آیت الله هاشمی(ره) به این نتیجه رسید که هر اقدام سیاسی باید از جانب مرجعیت شیعه حمایت و هدایت گردد و این گونه حرکات مأذون از ولیّ فقیه باشد و در غیر این صورت، یا بی نتیجه می ماند و یا منحرف می گردد. بدین ترتیب، ایشان در خط مقدم مبارزاتی در عراق قرار گرفت که متعاقب آن رژیم بعثی به سال 1353ش وی را به همراه جمعی از علما و نخبگان فرهنگی عراق دستگیر کرده و در شعبۀ پنجم اداره امنیت عمومی بازجویی نمودند و تحت انواع شکنجه های جسمی و روانی قرار دادند. سرانجام با قرار ممنوعیت از سفر و هرگونه فعالیت دینی و فرهنگی از زندان آزاد کردند.

«حزب الدعوة الاسلامی»، تشکلی با طراحی اصلی علامه شهید صدر(ره) بود و حکمت تأسیس و تشکیل آن این بود که به عنوان بازوی نیرومند سیاسی و اجتماعی خط ولایت فقیه، طلاب، دانشجویان و نیروهای متفکر را ساماندهی کند و اگر این فرصت از دست برود، نسل جوان جذب گروه های چپ، مادی، الحادی، ملی گرا و مانند آن می گردند. بر اساس چنین تأملاتی این حزب در ربیع الاول 1377ق در عرصۀ سیاسی- اجتماعی حاضر گردید و به رغم سرکوبهای مداوم حزب بعث، از پیشروترین گروه های انقلابی بود که هستۀ محوری مقاومت شیعیان به شمار می آمد. اعضای این حزب از تعالیم و اندیشه های شهید صدر(ره) الهام می گرفتند. آیت الله هاشمی شاهرودی(ره) که از عناصر فعال و شخصیتهای روحانی این تشکل بود، در میدان مبارزاتی تلاشهای مؤثری از خود بروز می داد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، وقتی طی تظاهرات گسترده ای از این نهضت و رهبر آن حمایت گردید، از سوی سازمان امنیت عمومی عراق آیت الله شاهرودی (ره) محرّک و مشوّق این خیزش معرفی گردید و مأموران امنیتی برای دستگیری او جستجوی گسترده ای انجام دادند. در این شرایط علامه شهید صدر(ره) از وی خواست از عراق خارج شود و ایشان نیز پذیرفت و ابتدا به کویت رفت و از آنجا به ایران مهاجرت نمود. در پی ناکامی دستگاه های امنیتی عراق از دستگیری ایشان، رژیم بعثی سه برادرش را به شهادت رساند که تاکنون اثری از پیکر مطهرشان به دست نیامده است.

آیت الله هاشمی(ره) بعد از استقرار در قم، به عنوان سخنگوی «حزب الدعوۀ» تلاشهای سیاسی خود را پی گرفت. او که در نجف اشرف حوزۀ درسی داشت، در قم نیز به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و صدها تن از محضرش فیض بردند و به مراتب عالی علمی دست یافتند. برخی منابع تصریح نموده اند که امام خمینی (ره) در یکی از دیدارهای خود با اعضای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، به آیت الله هاشمی(ره) که از قبل او را می شناخت، رو کرده و خطاب به وی فرموده بود: شما باید با فراغت به بحث و تدریس در حوزۀ علمیۀ قم اهتمام داشته باشید.

آیت الله شاهرودی(ره) بعد از ورود به ایران، مسئولیت هماهنگی میان حوزه های علمیۀ نجف اشرف و قم را عهده دار گردید و نمایندۀ شهید صدر(ره) در ایران بود و کوشید دیدگاه ها و اندیشه های استاد خویش را هنگام تدریس و فعالیتهای علمی تبیین و تشریح کند. همچنین تلاشهایی به عمل آورد تا استاد مذکور را از نجف به ایران بیاورد؛ اما با شهادت علامه صدر(ره) در 19 جمادی الاول 1400 ق مطابق با 16/1/1359ش این اهتمام به انجام نرسید.

با شروع جنگ تحمیلی و فشار رژیم بعثی بر مردم عراق، امام خمینی(ره) به رئیس جمهور وقت (حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله)) مأموریتی مبنی بر بررسی اوضاع شیعیان و روحانیان دادند و سرانجام در سال 1361 ش با پیگیری معظم له و ظرفیتهای قوی در روحانیت مبارز عراق، به خصوص آیات الهی سید محمدباقر حکیم و سید محمود هاشمی شاهرودی(ره)، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق راه اندازی شد و آیت الله هاشمی(ره) اولین رئیس این نهاد فراگیر بود که بعد از چندی با درایت شهید حکیم(ره)، ایشان به عنوان سخنگوی مجلس یاد شده ایفای نقش کردند.

هنگامی که لبنان درگیر نبردهای خونین و جنگهای بی رحمانۀ داخلی بود، آیت الله شاهرودی(ره) به این سرزمین مسافرت کرد و از نزدیک شاهد مظلومیت شیعیان این ناحیه بود. او در آنجا به تشریح افکار و دیدگاه های شهید صدر و امام خمینی (ره) پرداخت. سید حسن نصر الله گفته بود: مقاومت لبنان و حزب الله، پیروی از رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و مقام معظم رهبری، آیت الله العظمی خامنه ای (حفظه الله) را مدیون اظهارات ژرف و عمیق آیت الله شاهرودی(ره) است.

مسئولیتها و خدمات علمی و فرهنگی

فقیه فرزانه، آیت الله شاهرودی(ره) طی چهار دهه اقامت در ایران، در محورهای ذیل مسئولیتهایی را عهده دار گردید و در سِمتهای گوناگون، کارنامۀ درخشانی از خود به یادگار نهاد:

1. مدرس خارج فقه و اصول در حوزۀ علمیۀ قم از سال 1404ق؛

2. تشکیل جماعت علما و روحانیت شیعۀ عراق؛

3. تشکیل «المجلس الاعلی الثورة الاسلامیة فی العراق»؛

4. تأسیس مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت(ع) با حکم مقام معظم رهبری(حفظه الله)؛

5. عضویت در شورای مدیریت حوزه و جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم؛

6. ریاست دو کنگرۀ مهم «نقش زمان و مکان در اندیشۀ امام خمینی (» و نخستین کنگرۀ دائرة المعارف فقه؛

7. ریاست مرکز الغدیر الدراسات الاسلامی، در بیروت؛

8. تأسیس آموزشگاه بررسی های اسلامی وابسته به مجمع علمی علامه شهید صدر(ره)؛

9. عضو مجمع جهانی اهل بیت(ع) و عضو مجمع تقریب مذاهب اسلامی؛

10. عضویت و حضور در شورای نگهبان قانون اساسی؛

11. عضو هیئت بررسی موضوعات و مسائل جدید فقهی با حکم مقام معظم رهبری(حفظه الله)؛

12. ریاست هیئت عالی اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه از سال 1390ش با حکم مقام معظم رهبری(حفظه الله)؛[1]

13. عضویت در مجلس خبرگان رهبری(حفظه الله) با آرای مردم در دور ه های سوم، چهارم و پنجم؛

14. ریاست و نایب رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام؛

15. ریاست دو دوره قوۀ قضائیه (1378 تا 1388ش)؛

وی بعد از تصدی این مقام، اندیشه های بدیعی برای توسعه و رفع مشکلات قضایی ارائه داد. این قوه در زمان مسئولیت ایشان شاهد برخی تحولات ریشه ای بود، از جمله اصلاح برخی قوانین و تدوین مقررات جدید مجازات اسلامی، اعمال سیاست زندان زدایی و کیفرزدایی از قوانین، افزایش چشمگیر وکلای دادگستری، گسترش روابط میان قوۀ قضائیۀ کشورهای اسلامی، تسریع در رسیدگی به پرونده ها و ارتباطات مردمی، تأسیس دانشگاه عدالت، تشکیل ستاد حقوق بشر و تأکید بر وحدت رویۀ جهان اسلام و اعلامیۀ حقوق بشر اسلامی. در ایامی که ایشان این مقام را بر عهده داشت، به مراجعین وقت ملاقات می داد و با گشاده رویی، تواضع و وسعت نظر سخنها را می شنید، قضات را به رعایت مُرّ قانون و اتخاذ روش رفق و مدارا دعوت می کرد، و روزی را برای رسیدگی به شکایات افراد دربارۀ صدور احکام قضات اختصاص داده بود.

وقتی به او گفته شد: شما باید در حوزه می ماندید و قضاتی را تربیت کرده و تحویل این قوه می دادید، آیت الله هاشمی شاهرودی(ره) با لبخندی ملیح گفت: درس و بحث را برای خدمت به جامعۀ اسلامی شروع کردم و هم اکنون که موقعیتی برای احقاق حقوق عموم مردم پیش آمده است، نمی توانستم به بهانۀ اینکه باید کار علمی کنم و حوزه را غنی تر نمایم، از این مسئولیت مهم کنار بروم، البته از حوزه منقطع نمی باشم و در تهران علاوه بر رسیدگی به امور اجرایی و اداری، به بحثهای طلبگی نیز می پردازم.

مقام معظم رهبری(حفظه الله) در دیدار با مسئولان دستگاه قضا، در پنجم تیر 1387 فرمودند: امروز خوشبختانه قوۀ قضائیه با مدیریت و ریاست جناب آقای هاشمی - عالم مجتهد، فاضل و مسلط بر مبانی و مباحث - اداره می شود. وجود چنین افراد و شخصیتهای برجسته در درون قوۀ قضائیه، فرصتهای خوبی است؛

غروب غمگین

آیت الله هاشمی شاهرودی(ره) همواره فقیهی برجسته و شخصیتی نمونه در تراز نظام جمهوری اسلامی و پرورش یافتۀ کامل مکتب اهل بیت(ع) بود و محصولی کم بدیل از انقلاب اسلامی به شمار می رفت، تا آنکه ابتلا به کسالتی پر رنج و صعب العلاج او را گرفتار ساخت و بعد از تحمل عوارض ناشی از بیماری سرطان در نیمه شب سوم دی ماه 1397 روح پاکش به سرای باقی شتافت. پیکر پاکش بعد از اقامۀ نماز توسط مقام معظم رهبری(حفظه الله) با حضور علما، فضلا و مقامات کشوری و لشکری و مردم قدردان علما و روحانیت، روز بعد در تهران و قم تشییع گردید و در جوار آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(ع) مدفون گشت.

مقام معظم رهبری(حفظه الله) در پیامی به مناسبت ارتحال ایشان، فرمودند: با تأسف و اندوه خبر درگذشت فقیه عالیقدر و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیت الله آقای حاج سید محمود هاشمی شاهرودی را دریافت کردم. این ضایعۀ اسفبار که پس از حدود یک سال بیماری سخت و دردناک واقع شده است، مایۀ تألّم همۀ کسانی است که با مقام علمی و خدمات با ارزش ایشان به نظام اسلامی و نیز به مجموعه های فقهی و اصولی و حقوقی حوزه های علمیه آشنا می باشند. ایشان استادی بزرگ در حوزۀ علمیۀ قم و کارگزاری باوفا در مهم ترین تشکیلات نظام جمهوری اسلامی، عضو مؤثری در شورای نگهبان و رئیس موفقی در مجمع تشخیص مصلحت بودند و آثار و برکات علمی بسیاری از خود برجای نهادند.

از مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی(ره) آثار و تألیفاتی در فقه، اصول، حقوق، قضا، نظام سیاسی، تفسیر نهج البلاغه، و موضوعات کلامی و تاریخی بر جای مانده است که تعداد آنها به لحاظ عنوان به پنجاه جلد بالغ می گردد.

پی نوشت:

[1] مصاحبه با آیت الله کعبی، افق حوزه، 10 دی 1397، ص12.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان