به گزارش ایسنا، بنابر گزارش رسیده دومین شب داستانخوانی برنامه «شهر کتاب، شبهای رمضان بیدار است» شامگاه 11 خرداد، برگزار شد و منیرالدین بیروتی و ایرج طهماسب در شهر کتاب مرکزی، بخشهایی از داستانهایشان را برای حضار خواندند.
منیرالدین بیروتی، نویسنده نخستین میهمانی بود که بر روی سن آمد تا داستانش را بخواند. وی با بیان اینکه داستانهایش بلند و تلخ است، گفت: خیلی خوشحالم که امشب در این جمع هستم و خوشحالترم که آقای طهماسب را از نزدیک میبینم و از وقتی ایشان را دیدهام، یادم رفته که نویسنده هستم و چه میخواهم بخوانم!
وی همچنین اظهار داشت: من 10 کتاب دارم و کتاب «آرام در سایه» آخرین اثر من است که سال گذشته منتشر شد و داستانی هم که امشب آن را میخوانم، از همین کتاب انتخاب کردهام.
بیروتی در پاسخ به این سوال که کدام کتابش را بیشتر دوست دارد، گفت: کتابی را بیشتر از همه دوست دارم که ممنوعالچاپ است. چهار درد 10 سال قبل منتشر شد اما اجازه تجدید چاپ پیدا نکرد چون دوستان معتقد بودند زیادی تلخ و زهرمار است!
این نویسنده با بیان اینکه خیلی به کشتن شخصیتهای کتابش علاقه ندارد، گفت: من یکی دو تا بیشتر از شخصیتهای کتابم را نکشتهام و شخصا هم فکر نمیکنم داستانهایم خیلی تلخ باشند اما «چهار درد» به زهر مار معروف شده!
او در پاسخ به این سوال که کدام کتابش را به مخاطبان برای ماه رمضان پیشنهاد میکند، گفت: به نظرم کتاب ماهور، انتخاب خوبی است چون اگرچه 350 صفحه است اما به تلخی باقی کتابها و داستانهایم نیست.
بیروتی درباره داستانهای در دست انتشار خود نیز اظهار داشت: کتاب «مثله» سه سال است که در وزارت ارشاد مانده و اجازه انتشار نمیگیرد اما من همچنان مینویسم و در حال بازنویسی آخرین کتابم هستم که شاید چهار ماه طول بکشد.
وی درباره موضوع اثر تازهاش نیز گفت: این کتاب درباره پدیدهای است که اخیرا خیلی باب شده یعنی عرفانهای دروغین، این اثر درباره کسانی است که میخواهند یک شبه، ره صد ساله را طی کنند و خرافههایی که عدهای به خورد ما دادهاند که احتمالا این کتاب هم توقیف میشود!
ایرج طهماسب، نویسنده، کارگردان، تهیه کننده و بازیگر نیز در این جلسه داستانخوانی حضور داشت و درباره ایده کتاب سه قصه اظهار داشت: واقعا نمیدانم باید از دست آقای مجری چه کار کنم که آقای طهماسب را بیچاره کرده! چون طهماسب هم یکی مثل شماست که دوست دارد کارهای هنری بکند، یاد بگیرد و فعالیتهای مختلف داشته باشد اما آنقدر تحتالشعاع مجری است که کمتر این جنبه او دیده شده است.
وی افزود: من سالیان سال، فرای کارهایی که انجام میدادم، مینوشتم و فکر کردم که بعد از 30 سال زمان آن رسیده که نوشتههایم را منتشر کنم و حالا منتظرم تا بازخوردهای شما را دریافت کنم.
طهماسب با تاکید بر اینکه «سه قصه»، کتابی برای بزرگسالان است و نه کودکان گفت: من شوکه شدم که بچهها تا این موقع از شب بیدارند و اگر میدانستم با اینهمه بچه در این جلسه مواجه میشوم، حتما یک داستان کودکانه برای خواندن با خودم میآوردم چون این داستانها برای بچهها کمی سنگین است اما بخشی از «بالشی پر از پر سفید» را میخوانم.
این کارگردان همچنین در پاسخ به این سوال که آیا پس از این، شاهد انتشار کتابی از او خواهیم بود یا نه، گفت: من همیشه در حال نوشتم و از بچگی تا این سن نوشتهام، خیلی ورق پاره کردهام و حالا هم یک داستان کودکان دارم که میخواهم منتشرش کنم و یک مجموعه سه جلدی از کارهای قدیمی که یکی از آنها درباره فلسفه، یکی درباره نمایش و دیگری شعر و نکتهها و یادداشتهایم است.
طهماسب در پایان گفت: برای من یک کتاب یا نویسنده خاص بر کتاب یا نویسنده دیگری برتری ندارد. به نظر من همه نویسندهها خوبند و اینکه ما چه کتاب یا نویسندهای را برای مطالعه انتخاب میکنیم، فقط به حس و حال و نیازمان مربوط میشود.
وی ادامه داد: نویسندهها هم مثل متخصصان هستند بنابراین ما گاهی نیاز داریم که سراغ یک شاعر برویم گاهی نیاز داریم سراغ متخصص امور جنایی برویم، گاهی به فلاسفه نیازمندیم و گاهی هم باید رمان بخوانیم بنابراین کتاب محبوب داشتن برایم بیمعناست چون نمیتوانم بگویم فردوسی بهتر است یا مولانا و همهشان را دوست دارم و میخوانم.