ماهان شبکه ایرانیان

مشرق بررسی می‌کند:

گارد قدیمی به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به حداد عادل کجاست؟

اگر منظور از «عقلانیت»، تلاش آشکار و نهان برای حفظ وضع موجود، به عنوان میراث دولت روحانی است، این نوع عقلانیت سم مهلکی برای انقلاب و خطری بزرگ برای کشور است که اکنون محتاج اقدامات عاجل «انقلابی» است.

سرویس سیاست مشرق- غلامعلی حداد عادل، رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، روز پنج شنبه (30 بهمن)  در همایش روسا و دبیران استان‌های شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، با اشاره به انتخابات سال 1400 گفت: 

"همه امکانات خودمان را باید به صحنه بیاوریم و این اشتباه است که خیال کنیم چون در انتخابات مجلس پیروز شدیم حتما در ریاست جمهوری هم پیروز می‌شویم. این احساس اگر در ما به وجود بیاید، شکست قطعی است و کسی به کسی هیچ تضمینی نداده که نتیجه انتخابات 1400 چه خواهد شد.

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

حدادعادل در توضیح تفاوت مهم انتخابات کنونی با انتخابات دهه 60 افزود:

" در دهه 60 از لحاظ انتخابات داخلی بود، اما الان یک ضلع خارجی به آن اضافه شده که یک اهرم اقتصادی در دستش است؛ مثلاً قبل از یک انتخابات به بهانه برجام پشت سرهم هیئت‌های اروپایی برای سرمایه‌گذاری به کشور می‌آمدند و بعد از انتخابات هیچ خبری از آنها نشد. "

رییس ائتلاف نیروهای انقلابی درباره نحوه اثرگذاری ان ضلع خارجی در انتخابات داخلی ایران گفت:

بعید نیست که مقداری ارز آزاد کنند یا قولش را بدهند یا با معادلات پولی و مالی بازی کنند و قیمت ارز و سکه پایین بیاید و مردم به یک سمت و سوی بروند،  باید احزاب و تشکل ها و جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین و سایر روحانیون به میدان بیایند و همه آورده خود را به حساب انقلاب بریزند و این بت پرستی است که بگوییم باید به حساب من و تشکل من باشد بلکه باید در انقلاب و اسلام فانی شویم."

حداد سپس با صراحت بیشتری گلایه خود را از بخشی از نیروهای موسوم به «اصولگرا» به زبان آورد:

" ما در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز بر سر کثرت متولی در انتخابات دو سه تا درگیری داشتیم مثلا جامعه روحانیت مبارز به کار ما انتقاد می‌کرد که آن داستان به یک شکلی حل شد و نهایتا جامعه روحانیت فهرست ما را تایید کرد، ولی ما با دوستان پایداری تا دقیقه 90 به نتیجه نرسیدیم تا اینکه در وقت اضافه آن هم با یک جراحی وحدت حاصل شد ..."

و سپس تصریح کرد:

"مشکل امروز ما این است که جامعه روحانیت مبارز به طور مستقل راه افتاده و می‌گوید من هم می‌خواهم انتخابات را میزبانی کنم و محور وحدت شوم. حرف بنده به آن‌ها این است که وقتی تجربه شورای ائتلاف وجود دارد چرا آنرا نادیده می‌گیرید؟ از طرف دیگر دوستان پایداری هم داستان خود را دارند. البته ما هنوز خط مذاکره‌ای با آن‌ها باز نکرده ایم و مذاکرات را برای مراحل بعدتر گذاشته ایم. "[1]

این گلایهٔ حداد عادل بی‌جواب نماند(که قابل انتظار بود) و از فردای آن روز، با محوریت دو پایگاه خبری «خبرآنلاین» (نزدیک به علی لاریجانی) و «نامه نیوز» (نزدیک به پورمحمدی)، از زبان برخی چهره‌ها که اصولا کارکرد اصلی آن‌ها، رونمایی در بزنگاه‌هایی این‌چنین در جهت انتقاد از جریان انقلابی با پرچم «اصولگرایی» است، به انتقاد از حداد و شورای ائتلاف پرداختند.

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

دو رسانه فوق‌الذکر، در حال حاضر رسانه‌های اصلی جمع موسوم به «شورای وحدت اصولگرایان» محسوب می شوند.  واقعیت آن است که با وجود سابقه خوب فعالیت شورای ائتلاف نیروهای انقلاب در انتخابات مجلس یازدهم که به پیروزی جریان انقلابی منجر شد، اکنون برخی چهره‌ها از جمله مصطفی پورمحمدی، سیدرضا تقوی و محمدحسن ابوترابی فرد، محمدرضا باهنر، منوچهر متکی، اسدالله بادامچیان، شهاب‌الدین صدر و عبدالحسین روح‌الامینی در قالب جامعه روحانیت مبارز، تشکیلات مجزایی تحت عنوان «شورای وحدت» را تشکیل داده‌اند و خواستار آن هستند تا اصول‌گرایان این‌بار، شورای وحدت را مدنظر کارهای تبلیغاتی و انتخاباتی خود قرار بدهند؛ درخواستی که گلایه اعضای شورای ائتلاف را در پی داشته است.

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

شاخصه‌های مهمی که در بین چهره‌های محوری نام‌برده مشترک است، عدم ارتباط قوی آنان با بدنه جوان جریان انقلابی، عدم روشن بودن مواضع آن‌ها نسبت به برخی مباحث کلیدی کشور (برجام، فعالیت هسته‌ای، محور مقاومت، نحوه اداره اقتصاد، بحث فسادستیزی، بحث عدالت و...) و البته موضع همدلانه نسبت به دولت روحانی(از همراهی کامل تا سکوت بدل از رضایت) است.

نکته مهم دیگر درباره این چهره‌ها آن است که تقریبا همگی آنان، از اواسط دهه هفتاد و ذیل پرچم جناح «راست سنتی» کنش‌گری سیاسی جدی خود را آغاز کردند و اکنون سال‌هاست که فعالیت میدانی در جهت ارتباط‌گیری با بدنه انقلابیون و نسل‌های متاخر آن ندارند. مضافا این که چهره‌ای چون محمدرضا باهنر، در ائتلاف همیشگی با لاریجانی، سهم مهمی در پیشبرد نظرات دولت روحانی در مجلس دهم داشت. یا مصطفی پورمحمدی اصولا وزیر کابینه روحانی در دولت یازدهم بود.

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟
پورمحمدی، وزیر دادگستری دولت یازدهم

آن‌گونه که از قراین و همچنین مواضع این طیف برمی آید، گزینه مطلوب ایشان(که به نوعی نماد سیاسی این طیف هم محسوب می شود) «علی لاریجانی» است.

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

پایگاه خبری جهان‌نیوز در گزارشی(2 اسفند) نوشت:

" آن‌طور که از فضا و از مناسبات برمی‌آید، شورای وحدت که جامعه روحانیت مبارز موتور محرکه اصلی آن است، تمایل مقاومت‌ناپذیری به نامزدی علی لاریجانی، رییس پیشین مجلس در انتخابات پیش رو دارد و در صدد است تا سایر بخش‌های اصول‌گرایی را نیز با نظر و رای خود همراه و همگام کند. چندی پیش علیرضا زاکانی، عضو شورای ائتلاف و رییس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در اظهاراتی با اشاره به هدف اصلی جریان سیاسی برآمده از دفتر سیاسی جامعه روحانیت مبارز به ریاست مصطفی پورمحمدی، دبیرکل جامعه، تصریح کرد: این جریان، جریان ثانوی است که فعال شده است. سلیقه این جریان ثانوی آنطور که از فحوای کلام برخی از این‌ها برمی‌آید، امثال آقای علی لاریجانی است. "[2]

روزنامه اعتماد هم در گزارشی در همان روز نوشت:

" در حقیقت این گمانه‌زنی وجود دارد که جامعه روحانیت پشت علی لاریجانی بایستد، موضوعی که به هیچ‌وجه مورد قبول دیگر اصولگرایان نیست و شاید به همین دلیل باشد که روحانیت مبارز تمایل دارد مسیر انتخاباتی خود را مجزا از شورای ائتلاف کند تا اگر در این مسیر اختلافی ایجاد شد، آنها در قدرت باشند و دیگر اصولگرایان زیرمجموعه آنها فرض شوند. "[3]

حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه، که به شورای وحدت نزدیک است، روز 4 اسفند گفت:

"در بین اصولگرایان در این باره اتفاق نظر وجود نداشته و نظر متفقی در این زمینه وجود ندارد که به یک جمع بندی برسند. اگر امر مشتبه شود به نفرات بعد از رئیسی، طبیعتا تکثر نامزد وجود خواهد داشت؛ اما در بین افرادی که مطرح هستند علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف طرفداران خاص خود را دارند. از نظر اجرایی قالیباف قوی تر است، اما از نظر دیپلماسی و گرایش به سمت اعتدال لاریجانی به مواضع سیاسی روحانی نزدیک تر است و اگر او بیاید بخشی از اصلاح طلبان هم از او حمایت می‌کنند. "

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟
توئیت محمدعلی ابطحی درباره نقش لاریجانی-شمخانی در تصویب 20 دقیقه‌ای برجام

البته «شورای وحدتی» ها آن اندازه سیاستمدار و زیرک هستند که همه تخم‌مرغ‌ها را در یک سبد نگذارند. از این رو، چهره‌ای چون محمدجواد لاریجانی این خط را مطرح می کند که رقابت اصلی 1400 بین سه گزینه رییسی، قالیباف و لاریجانی است تا اصطلاحا نام برادر را به عنوان یک ضلع اصلی مثلث انتخابات تثبیت کند. [4] از سوی دیگر، مصطفی پورمحمدی، دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز(تشکل محوری شورای وحدت)، در جلسه جامعه اسلامی مهندسین(باز در همان روز 2 اسفند) گفت:

" بنده پیش قدم طرح آقای رئیسی در جلسه جامعه روحانیت در سال 96 بودم؛ ضمن اینکه الان بحث مصداقی در شورای وحدت نشده ولی چون آیت‌الله رئیسی توانایی ایجاد وحدت در نیروهای انقلاب دارند و سابقه ایشان در نظام جمهوری اسلامی و خدمات ارزنده ای که در این مدت در قوه قضائیه داشته‌اند و رضایت نسبی که در این حوزه به وجود آوردند، اگر ایشان بیایند مورد حمایت ما هم هستند. "

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

اما همین سخنرانی او، که با میزبانی دیگر عضو محوری شورای وحدت(باهنر) برگزار شد، کدهای دیگری هم داشت که مطلوبیت مورد نظر این طیف را نشان می داد. پورمحمدی با اشاره به اینکه جامعه روحانیت مبارز به دنبال ایجاد یک مدل مطلوب و جلوگیری از آشفتگی سیاسی در ساحت رقابت های سیاسی هست، گفت:

"بعضا به ما «پدرخوانده» یا «پدرسالار» می‌گویند ولی ما این را دون شان جامعه اسلامی می‌دانیم که نگاه قیم مآبانه و پدرسالارانه به جامعه داشته باشیم.

ما نه با نگاه امنیتی و نه با مدل‌های لیبرالی و غربگرایانه و نه با مدل‌های پدرسالاری و نه با تعاریف نظامی نمی‌توانیم کشور را اداره کنیم و احتیاج به مدلی بر مبنای عقلانیت داریم و ما این مدل و مبنا را باید در کشور پیش ببریم."[5]

واژه «عقلانیت» ، واژه‌ای است که طرفداران لاریجانی در شورای وحدت قصد دارند به عنوان جامه به قامت او بدوزند و البته این کلیدواژه محبوب لاریجانی است و او بسیار علاقمند است که به عنوان نماد «عقلانیت» در جریان «اصولگرا» شناخته شود. علاوه بر این، در 8 سال دولت روحانی، بارها دیده شده که اعضای این طیف از «اصولگرایان»، طیف های دیگر جریان انقلاب، به ویژه جوان‌ترها را با اسم این که خام، بی‌تجربه، احساسی، آرمانگرای بی‌تجربه هستند و بهره چندانی از «عقلانیت» سیاسی ندارند، نواخته‌اند.

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

اما منظور از «عقلانیت» مورد نظر این بزرگواران چیست؟

اگر منظور از «عقلانیت»، نظریه‌پردازی برای حفظ «وضع موجود» باشد، و این سنخ از اصولگرایان، به کارنامهٔ خود در رقم زدن شرایط کنونی(در همراهی یا سکوت در مواجهه با دولت حسن روحانی) تحت عنوان فریبندهٔ «عقلانیت» مفتخر هستند، باید گفت که از قضاء، این نوع عقلانیت، سم بزرگ انقلاب و اصولا خطر بزرگی برای نظام و کشور است که امروز به شدت محتاج اقدام عاجل در بهبودبخشی به خرابی‌هایی است که در 8 سال گذشته در کشور به وجود آمده است. اقدامات عاجلی که در کنار عقلانیت، محتاج شجاعت، اعتقاد قلبی به مبانی انقلاب، عدالتخواهی و البته ابتکار عمل و طرح و برنامه انقلابی است.

آن زمان گذشت که مثل دهه 70، کسانی به اسم شیخوخیت، بی آن که ماهیت افکار و مواضع حقیقی اشان نسبت به مسایل نظام و انقلاب روشن باشد، صرفا با یک پرچم و تابلو، و با ادعای کسوت، خطدهی کنند. از قضا همه ناراحتی برخی گروه‌ها از به هم خوردن بازی دهه 70 است که یک جریان چپ و یک راست بود. الان جدال، بلکه نبرد، میان دو جبهه وفاداران به انقلاب و باورمندان به پایان انقلاب است.

از قضاء، در جبهه مدافعان «حفظ وضع موجود» (که با قرض گرفتن از اصلاحات بلوک شرق در دوره جنگ سرد، می توان انان را «گارد قدیمی» نامید)، تفاوت معنادار و ملموسی بین چهره‌های ظاهرا متفاوت از لحاظ حزب و جریان نیست: علی لاریجانی، مصطفی پورمحمدی، محسن هاشمی، محمدجواد ظریف و دیگر نامزدهای بالقوه جریان «وضع موجود»، به لحاظ محتوای فکری، بینش سیاسی و نگاه به عرصه داخلی و بین‌المللی، تفاوت و خط ممیزه جدی ندارند و در نهایت ادامه‌دهنده راه «حسن روحانی» خواهند بود.

سوال بسیار مهمی که از بعضی بزرگواران، با داعیه گرایش به اصول و بالاتر از آن، خط‌دهی و جریان‌سازی برای جریان انقلابی، می توان و باید پرسید این است که در هشت سال اخیر، که تحت نام «اعتدال» بیشترین عدول از مبانی و خطوط قرمز انقلاب صورت گرفت، بارها رهبر معظم انقلاب سیل تیرهای هجمه و تهمت شد، دولت اقتصاد ملی و اقتدار کشور را تضعیف کرد، کجا به میدان آمدند و پای نظام، انقلاب و ولایت ایستادند؟

این دوستان کی و کجا در برابر سیاست‌های نولیبرالی دولت در اقتصاد بر ضد تولید ملی، فشارهای سنگین اقتصادی بر اقشار محروم، تاراج منابع ملی در قراردادهایی چون کرسنت یا قراردادهایی چون توتالچای، در مساله قراردادهای جدید نفتی، در مساله fatf، خصوصی‌سازی‌های ویرانگر، در مساله «نفوذ» در دولت، در مساله محور مقاومت، و در برابر کارزارهای بی امان عملیات روانی که در این چند سال‌ها نظام و شخص ولایت را هدف گرفت، سینه سپر کردند و موضع گرفتند؟

کدام انتقاد جدی به دولت حسن روحانی را در این سال‌ها از چهره‌های گرامی چون باهنر، صدر، بادامچیان، ابوترابی، پورمحمدی و... و. سراغ داریم؟

در برابر «غربگرایی» لجام‌گسیخته، انحطاط فرهنگی ذیل سیاست‌های ضدنظارتی دولت، در برابر رفتارهای ویرانگر وزارت ارتباطات و بحث رهاشدگی بی‌نظیر و بی سابقهٔ شبکه‌های اجتماعی در جمهوری اسلامی، در موضوع حمایت از اقشار ضعیف، عدالتخواهی، فسادها و رانت‌های حاکمیتی و... کسی موضع محکم و قاطع از این دوستان سراغ دارد؟

اصولا «اصولگرایی» دوستان در سال‌های اخیر در کجا بروز و ظهور عینی و ملموس داشته است؟

در خرداد سال 92، در همایش تقدیر از اعضای ستاد روحانی، تصویری از روحانی منتشر شد که به لحاظ نمادین، برای اهل فن، بسیار جالب توجه بود. محمدرضا نعمت‌زاده، اکبر ترکان و علی فلاحیان پشت سر حسن روحانی دیده می‌شدند.

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟

به طور خاص، حضور علی فلاحیان، وزیر اطلاعات پر حرف و حدیث هاشمی در پشت سر روحانی، در واقع پیام بازگشت از طرف همان «گارد قدیمی» بود که در نیمه نخست دهه هفتاد، چارچوبه قدرت را در کشور در اختیار داشتند و با ترکیبی از اقتدارگرایی حول محور هاشمی رفسنجانی، تنظیمات «امنیتی»، حلقه مشخص و بدون چرخش نخبگانی و اعمال فشار و محدودیت سنگین بر مطبوعات و رسانه‌ها، قدرت را در «دایره» حفظ می کردند.

«گارد قدیمی» به دنبال خط‌دهی به نیروهای انقلاب/ ریشه هجمه‌ها به «حداد عادل» کجاست؟
پورمحمدی(محور کنونی شورای وحدت) در دوره ریاست جمهوری هاشمی، جانشین علی فلاحیان در وزارت اطلاعات بود

از قضاء، حزب موتلفه که امروز به «شورای وحدتی» ها نزدیک است و به لاریجانی به چشم الگوی به شدت مطلوب برای ریاست جمهوری می نگرد، در آن مقطع، موتلف سیاسی-اقتصادی دولت هاشمی بود و سهم مشخصی از کابینه و مجلس در اختیار داشت. نعمت‌زاده و ترکان هم که نماد تکنوکرات‌های عصر هاشمی بودند که جایگاه‌های مهم و ارشد اجرایی را حق مسلم و بلاخدشه خود و طیف خود می دانستند و می دانند. اگر در آن عکس معروف، بیژن زنگه، به عنوان نماد سلطه این جریان بر حوزه فوق‌راهبردی نفت و گاز، هم حضور می داشت، جمع دوستان، جمع بود و تاریخی‌تر می شد.

در آن «عصر طلایی» (برای این طیف)، علی لاریجانی هم ابتدا وزیر ارشاد و سپس رییس صدا و سیما بود و سیاست‌های او کاملا منطبق با سیاست‌های جریانی بود که در دهه 70 به عنوان «راست سنتی» شناخته می شد و لیدر فکری آن، هاشمی رفسنجانی بود. حال به نظر می رسد دل برخی چهره‌های سیاسی برای «بازی‌سازی» ها و ریل‌گذاری‌های محفلی و گعده‌ای دهه 70 تنگ شده است و اندک اندک، جمع یاران گرد آمده‌اند تا آن خط اتصال که میراث دهه 70 است، قطع نشود.

به هر حال، انتخابات 1400، در نهان و آشکار، ویژگی‌ها و خصوصیاتی دارد و نتایج و تبعاتی به دنبال خواهد داشت که برای آینده انقلاب، به شدت حیاتی و تعین‌کننده است. حضور قاطع، منسجم و هوشمندانه جریان انقلابی در صحنه برای مشارکت و اثرگذاری در این انتخابات و اتخاذ بهترین تصمیم‌ها، محتاج چشمانی کاملا باز، سنجش همه جوانب، شناخت ریشه‌ها و تبارهای جریانات و گروه‌های سیاسی و اجتناب از ساده‌نگری و «ظاهربینی» است.

این‌روزها، جسته و گریخته استدلالات و گزاره‌هایی از این سنخ در محافل و جلسات اصولگرایی شنیده می شود مبنی بر این که یک‌دست شدن قدرت برای این جریان و در اختیار گرفتن هر سه قوه، به «صلاح» نیست، یا این که اگر منتقد برکنار از قدرت باشیم، بهتر از آن است که در قدرت باشیم و کاری از پیش نبریم و...این نوع اظهارات، دقیقا همان مین‌گذاری‌های خطرناکی است تا روز انتخابات سر راه جریان انقلابی کاشته می شود.

نفوذ و قدرت قوه مجریه در اداره کشور، مدیریت کلان امور، ریل‌گذاری اقتصادی، برنامه‌ریزی‌های حاکمیتی در حوزه‌های مختلف و در یک کلام «حکمرانی»، قابل قیاس با دو قوه دیگر نیست. جریان مقابل (استحاله‌طلبان)، به 1400 به چشم مرگ و زندگی می نگرد و در حال به آب و آتش زدن برای حفظ قدرت است و در این راه از تحمیل هیچ هزینه‌ای به کشور ابایی ندارد. حضور مقتدرانه جریان انقلابی، با ایستادگی قاطع بر «اصول» و داشتن طرح و برنامه «انقلابی» برای راه‌اندازی دوباره موتور اقتصاد کشور و تعامل عزتمندانه با دنیا، شرط توفیق در آزمون بزرگ 1400 است.


[1] https://snn.ir/fa/news/913592

[2] http://www.jahannews.com/news/755395

[3] https://www.khabaronline.ir/news/1488091

[4] https://www.irna.ir/news/84228410

[5] https://www.khabaronline.ir/news/1488289

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان