فرادید؛ کووید 19 اثری که بیماری میتواند روی حس بویاییمان داشته باشد را به مرکز توجه آورد، اما از بینیهایمان چه چیزهای دیگری درباره سلامتیمان دستگیرمان میشود؟
فرادید به نقل از بیبیسی ورلد نوشت، بیماری پارکینسونِ بری اسمیت در دوران 50سالگیاش تشخیص داده شد، اما 50 سال قبل از تشخیص او یک علامت بسیار عجیب و دائمی پیدا کرده بود. او میگوید: یک روز «بوی دودی مانند بوی سوختگی سیم احساس کردم.» از آن زمان او بوی دیگری را احساس نکرده است. پزشک معالج اسمیت که در آن زمان گیج شده بود، از بین رفتن حس بویایی او را با غواصی مرتبط دانست، زیرا معروف است که غواصی در عمق زیاد میتواند بویایی را تخریب کند. ای کاش حق با دکتر بود.
از دست دادنِ حس بویایی میتواند دلایل ناگواری فراتر از غواصی داشته باشد و مورد اسمیت این را تأیید کرد. در جهان امروز، اغلب افراد از دست دادنِ حس بویایی را بهطور خودکار به بیماری کووید 19 نسبت میدهند، اما از دست دادن حس بویایی میتواند یک علامت رایج در بیماریهای تحلیلبرنده عصبی مانند اِماِس، پارکینسون و آلزایمر باشد. تحقیقات نشان داده که 38 درصد از مبتلایان به اِماِس و نیمی از بزرگسالان مبتلا به فراموشی، 5 سال قبل از تشخیص علائمی از از دست دادنِ حس بویایی داشتهاند. در مورد بیماری پارکینسون، بین 45 تا 96درصد از بیماران علائمی از تخریب حس بویایی را گزارش داده بودند.
سالها از دست دادنِ حس بویایی – یا آنچه به عنوان آنوسمی یا نابویایی شناخته میشود – به عنوان یکی از مشخصههای تعیینکننده بیماریهایی مانند پارکینسون نادیده گرفته میشد، اما اکنون دانشمندان باور دارند که استفاده از آن به عنوان ابزار تشخیصی میتواند فواید بزرگی در پی داشته باشد. آسیبشناسی بیماریهایی مانند پارکینسون مدتها قبل از نواحی دیگر، در ناحیه بویایی قرار دارد و احتمالاً به همین علت اسمیت 18 سال پیش از شروع اولین لرزش حس بویایی خود را از دست داد.
یک آزمایش بویایی دقیق میتوانست بیماری او را تا 2 دهه قبل از تشخیص رسمی آن شناسایی کند و برای کند کردن روند پیشرفت بیماری فرصت بیشتری در اختیار او بگذارد. طرحهای زیادی برای توسعه آزمایشهای بویایی در حال تکمیل است که میتوان از آنها برای تشخیص بیماریهای تحلیل عصبی استفاده کرد.
یکی از این طرحها که در دانشگاه کوئینمری در لندن در حال توسعه است، طرح پریدیکت-پیدی است. بر اساس این طرح یک تست بویایی با نام scratch and smell تهیه شده که امید است دادههای گردآوری شده توسط آن برای تشخیص زودهنگام بیماریهایی مانند پارکینسون مورد استفاده قرار گیرد.
درمان زودهنگام پارکینسون میتواند از رشد این بیماری را متوقف یا آن را کند کند.
آلستر نویس، استاد ارشد در دانشگاه کوئینمری که پروژه تهیه تستهای بویایی را هدایت میکند، میگوید: «مشکل اینجاست که این تستها در حال حاضر بسیار گران هستند. یک تست استاندارد بویایی 34.88 دلار هزینه دارد درحالیکه برای تهیه آن فقط چند دلار هزینه شده است.» درمانگاههای خصوصی میتوانند از این تستها استفاده کنند، اما گرانی آنها مانع از آن میشود که از این ابزار مفید برای نظام سلامت عمومی استفاده شود.
البته که از دست دادن حس بویایی فقط در نتیجه بیماریهای تحلیل عصبی رخ نمیدهد. در حدود 19درصد از جمعیت ممکن است در ناحیه بویایی مغز دچار اختلال عملکرد باشد و 0.3 درصد از جمعیت نیز به طور کل دچار نابویایی و 19.1 درصد دچار وضعیتی با عنوان کمی حس بویایی (هایپوزمیا) است.
مطالعات اخیر نشان دادهاند که از دست دادنِ حس بویایی میتواند به وضعیتهایی مانند افسردگی، شیزوفرنی و دیستونی – یک نوع اختلال حرکتی که در آن ماهیچههای فرد به صورت غیرقابل کنترل دچار انقباض میشوند – مرتبط باشد.
مطالعهای که در سال 2016 انجام شد نشان داد مردان (و نه زنان) با نشانههایی از افسردگی معمولاً حس بویایی ضعیفی دارند و آنهایی که احساس تنهایی میکردند معمولاً در تشخیص بوهای متفاوت خوب عمل نمیکردند. تحقیقات دیگر حس بویایی معیوب را به افزایش خطر مرگ مرتبط دانسته و نظرشان این است که میتواند «زنگ هشداری» برای پیری و بیماری باشد.
مطالعهای که بروی 2200 نفر در بین سنین 17 تا 82 سال انجام شد نشان داد خطر مرگ طی 10 سال آینده در میان افرادی که حس بویایی ضعیفی داشتند 46درصد بیشتر از خطر مرگ در میان آنهایی بود که در زمان انجام آزمایش حس بویایی معمولی داشتند.
اما حس بویایی چرا تا این حد برای پیشبینی وضعیت سلامتی افراد قدرتمند عمل میکند؟
کارل پیولات، متخصص بیماریهای بینی و ناحیه بویایی مغز در دانشگاه ایست آنگلیا، باور دارد که همه چیز به تغذیه ما مربوط میشود. برطبق تحقیقات او، «یکسوم از افرادی که مشکلات بویایی دارند پرخوری و یکسوم آنها کمخوری میکنند.» ازآنجایی که رژیم غذایی یکی از ستونهای سلامتی است، میتوان گفت که چرا مشکلات بویایی خطر مرگ را افزایش میدهد.
پیولات میگوید «حس بویایی ما 70 درصد از مزههایی که تجربه میکنیم را تشکیل میدهد (البته هنوز بر سر میزان دقیق آن اجماع وجود ندارد) که توضیح میدهد چرا از دست دادنِ حس بویایی بر اشتهای افراد اثر میگذارد. این گفته با تجربههای شخصی کلارا اوبرین، عصبشناس مستقلی که مشغول درمان بیماران عصبی و آسیبدیده مغزی است همخوانی دارد.
او میگوید: «بو در زندگی بیماران نقش بسیاری مهمی دارد و بسیاری از آنها [به دلیل از دست دادن حس بویایی]لذت از فعالیتهای روزمره که برای ما مهم هستند را از دست دادهاند. او میگوید بسیاری از افرادی که با بیمارانی از این دست در ارتباط هستند میگویند رفتار این افراد تغییر کرده، و بیشتر درونگرا، عصبانی و منزوی شدهاند.
هانگلی چن، استاد همهگیرشناسی و آمار زیستی در دانشگاه دولتی میشیگان، علت دیگری را برای افزایش خطر مرگ در اثر از دست دادن حس بویایی شناسایی کرده است. او میگوید این افراد بیشتر در معرض خطر مرگ هستند، زیرا از دست دادنِ حس بویایی باعث میشود مواجههشان با محیطهای خطرناک بیشتر باشد.
تصور کنید در جادهای قدم میزنید و ناگهان بو مشمئزکننده سوختن لاستیک به بینیتان میرسد، اگر فردی با مشکلات بویایی در این محیط قرار بگیرد، از آنجایی که بوی دود را احساس نمیکند، ممکن است به راه خود ادامه دهد و گازهای سمی را استنشاق کند. اسمیت میگوید یکبار دود ناشی از سوزاندن چوب در همسایگیشان اتاق او را پر کرده بوده، اما از آنجایی که مشام او کار نمیکرده، او ساعتها در اتاق مانده تا اینکه همسرش وارد خانه شده است.
تخریب احساس بویایی در افراد میتواند آرایش مغز را تغییر دهد. نواحیای از مغز، مانند پیاز بویایی و قشر پیشپیشانی که در بویایی دخیل هستند، کوچک میشوند، اما فقط این قسمتها نیستند، بلکه قشر سینگولیت قدامی که برای تفکر منطقی و کنترل حرکت ضروری است و همچنین سیستم لیمبیک که برای پردازش احساسات نقش حیاتی دارد، نیز [در اثر تخریب حس بویایی]کوچک میشوند.
خبر خوب این است که بخشهایی از مغز که به دلیل از دست دادن حس بویایی کوچک شدهاند، در صورت بازگشت حس بویایی، میتوانند دوباره رشد کنند. اگر چنین اتفاقی بیافتد [حس بویایی فرد برگردد]پیاز بویایی، قشرهای پیشپیشانی، سینگولیت قدامی و سیستم لیمبیک دوباره گسترش پیدا میکنند و تمایل به فرد به غذا خوردن نیز بهبود پیدا میکند.
این یعنی درمانهای احیاکننده حس بویایی میتوانند تکنیکهای مؤثری باشند. محققان اکنون مشغول طراحی تکنیکهایی هستند که میتواند آنها را قادر سازد حس بویایی تخریبشده را بازگردانند.
توماس هیومل، که مسئول درمانگاه بو و مزه در دانشگاهی در درسدن، است، یکی از این تکنیکها با عنوان «آموزش بویایی» را ابداع کرده است. این تکنیک شامل بوییدن بوهای نزدیک به هم میشود که از ترکیب عصاره 4 دسته رایحه که معمولاً شامل رایحه گل رز، اوکالیپتوس، لیمو و گل میخک، است به دست آمده است.
از بیماران خواسته میشود تا روزی دو بار به مدت 10دقیقه و تا 3ماه این عصاره با بو کنند. این تکنیک روی همه اثر نداشته، اما تقریباً 40درصد از مراجعان نشانههایی از پیشرفت حس بویایی را گزارش دادهاند.
درمانهایی مانند درمان هیومل برای طیفی از وضعیتها شامل از دست دادن تا ضعیف شدنِ حس بویایی در اثر بیماری کووید 19 تا بیماریهای تحلیلکننده سیستم عصبی، مناسب است. داروهایی نیز برای برگرداندن حس بویای وجود دارد، اما این داروها رایج نیستند، زیرا عوارض جانبی دارند.
تحریک الکتریکی به معنی تحریک بخشهایی از مغز از طریق الکترودهایی که یا بر سطح کار گذاشته میشوند یا از طریق جراحی در داخل بدن کاشته میشوند، درمانهای دیگر برای بازگرداندن حس بویایی است. این الکترودها در فعالیت مغز تغییراتی ایجاد میکنند که در عوض میتواند حس بویایی بیمار را ارتقا دهد.
برای مثال نشان داده شده که تحریک الکتریکی در بینی باعث تکثیر سلولهای گیرنده ناحیه بویایی میشود. در اگر تحریک الکتریکی در نواحیای از مغز که در بویایی نقش دارند، صورت گیرد، فعالیت این نواحی افزایش پیدا میکند و حس بویایی تقویت میشود.
یوسف کاکماک، استاد آناتومی در دانشگاه اوتاگو در نیوزیلند، میگوید سلولهای ناحیه بویایی پایانههایی در نواحیای از مغز که مسئول حافظه و راهیابی هستند، دارند؛ بنابراین حافظت از این سلولها میتواند برای حافظه نیز مفید باشد.
کاکماک مشغول کار بر ابزاری است که میتواند به مثابه «عینک» برای بینی استفاده شود و به تحریک سیستم عصبی ناحیه بویایی مغز کمک کند. او میگوید این ابزار میتواند در تخفیف یا متوقف کردن رشد بیماریهایی مانند آلزایمر و پارکینسون مفید باشد.
بهرحال، آنچه مهم است این است که باید حسی چنین ارزشمند را که شاید از آن غافل بودیم پاس بداریم.