ستاره حمیدی؛ کارشناس ارشد روانشناسی، عضو تحریریه دنیای سلامت
همه انسانها در زندگی روزمره خود با هیجانات و احساسات متفاوتی درگیر هستند در طول روز مسائل بسیار زیادی افراد را پریشان خاطر، نگران، شادمان و یا حتی مضطرب میسازد هیجانات جزئی جدائی ناپذیر از آدمی است هیجانات مثبت و یا منفی لازمه زندگی بشر است هیجانات مثبتی که امید به زندگی را در آدمی بر انگیخته و هیجانات منفی که سبب تلاش برای بقا و زنده ماندن شده است نمی توان هیجانات را نفی و آنان را بد و یا خوب دانست.
به عنوان مثال پرخاشگری و اضطراب در حد طبیعی در تمامی ادوار تاریخ به پیشرفت بشر کمک کرده است متاسفانه در برخی جوامع افرادی که هیجانات خود را بروز میدهند مورد بازخواست قرار گرفته و آنان را بر کنترل نداشتن بر احساساتشان محکوم میکنند منظور از کنترل احساسات در ذهن اکثر افراد بروز ندادن احساس واقعی است با نگاهی واقع بینانه متوجه خواهیم شد یک انسان بر حسب انسان بودن و داشتن احساسات متفاوت تا چه اندازه قادر است تمامی آنچه که وی را ناراحت و یا خوشحال میکند درون خود جای دهد.
البته این بدان معنا نیست هر طور که فرد میخواهد هیجانات اش را بروز دهد اهمیت موضوع در داشتن و نداشتن هیجانات و احساسات نیست مهم این است چگونه این هیجانات به شکلی صحیح بروز داده شود تا سبب از هم پاشیدگی درونی فرد نشود در بیشتر مواقع پنهان کردن هیجانات و احساسات و درون ریزی آنها به مرور زمان سبب پریشانی خاطر، بیماریهای روان تنی و اختلالات شخصیتی بسیاری میشود.
بیماریهای روان تنی همانند تیکهای عضلانی و یا تکان دادن مکرر دستها، پاها و اعضای بدن و یا احساس حال بهم خوردگی و دل درد در مواقعی که فرد دچار اضطراب میشود و موارد بسیاری دیگر... در بسیاری از افراد به وضوح میتوان نشانههای از نداشتن آگاهی و اطلاعات کافی جهت بروز هیجانات را دید زمانی که فرد بیاموزد تمامی احساسات خود را فروخورد آن را به شکل دیگری در رفتار و اعمالاش نمایان میسازد.
به عنوان مثال با استفاده از مکانیزمهای دفاعی متعددی همچون جابجا سازی به عنوان مثال فردی که از رفتار شریک زندگی خود آزرده خا طر است و آموخته است نباید خشم و احساسات منفی اش را بروز دهد و یا به هر دلیلی از نشان دادن احساس واقعیاش به همسرش واهمه دارد این فرد خشم خود را از همسر به فرد دیگری جا به جا میکند در ایستگاه اتوبوس با یک تلنگر شروع به پرخاشگری و ناسزاگویی میکند و یا در روابطش با دوستان و همکاران دچار مشکل میشود از کوچکترین سخنان و اعمال آنها آزرده خاطر میشود و یا مکانیزمهای دفاعی دیگری همچون فرافکنی زن و یا مردی که نیاموخته احساسات خود را به همسرش ابراز کند و در بیان محبت و عشق خود به همسر ناتوان است از جملات رایجی همانند«منو دوست نداری» و«توجهی به من نداری» و غیره استفاده میکند.
مکانیزمهای دفاعی همان طور که از نام شان پیداست سرپوشی هستند بر روی تمامی احساسات و هیجانات ناخوشایندی که فرد نمیخواهد و یا توانایی روبرو شدن با آنها را ندارد. مسائل اضطراب برانگیز و یا خاطرات ناخوشایند.
مکانیزمهای دفاعی فرد را از پذیرش واقعیت و حس و تجربه احساس واقعی ناتوان میکند زمانی که فرد بیاموزد چگونه با هیجانات و تجربیات ناخوشایند خود روبرو شود و آنان را بپذیرد قادر خواهد بود زندگی سازگارانهای در اجتماع و خانواده داشته باشد بسیاری از مشکلات در روابط خانوادگی و اجتماعی ناشی از نداشتن شناخت کافی افراد بر احساسات و هیجانات شان است. هنگامی که فردی بداند از همسر خود عصبانی است و راه صحیح روبرو شدن و گفتگو با همسر را بداند دیگر نیازی به درون ریزی احساسات و پنهان نگه داشتن هیجانات نیست.
نباید فراموش شود این به معنای کنترل احساسات نیست در واقع یافتن مسیر صحیح بروز احساسات و هیجانات است. روانشناسان تاکید زیادی بر این مسئله داشته و بیان میدارند بهتر است تجارب ناخوشایند و یا اضطراب، ترسها و تمامی احساسهای منفی زیر نظر یک روانشناس متبحر مورد بررسی و ریشه یابی قرار گیرد. بیان احساس مواجه شدن با آن و برونریزی هیجانی در نهایت به پذیرش توسط فرد میانجامد.