ماهان شبکه ایرانیان

راز محبوبیت و جهانی شدن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی رحمه الله

استاد شهید مطهری (ره) در مقدمه کتاب «جاذبه و دافعه علی(ع)» به قانون جذب و دفع حاکم بر نظام آفرینش و جاذبه و دافعه در جامعه انسانی می پردازد و افراد را به این لحاظ به چهار دسته تقسیم می کند که خلاصه آن، چنین است:

راز محبوبیت و جهانی شدن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی رحمه الله

اشاره

استاد شهید مطهری (ره) در مقدمه کتاب «جاذبه و دافعه علی(ع)» به قانون جذب و دفع حاکم بر نظام آفرینش و جاذبه و دافعه در جامعه انسانی می پردازد و افراد را به این لحاظ به چهار دسته تقسیم می کند که خلاصه آن، چنین است:

1. افرادی که نه جاذبه دارند و نه دافعه: این افراد موجوداتی ساقط و بی اثر هستند؛

2. افرادی که تنها جاذبه دارند و از دافعه بی بهره اند: چنین افرادی متظاهر، منافق و دروغگو بار می آیند؛

3. افرادی که تنها دافعه دارند و از جاذبه بی بهره اند: چنین افرادی ناقص و دشمن ساز هستند؛

4. افرادی که هم جاذبه دارند و هم دافعه: اینان افراد متعادلی هستند که به موقع هم دوست سازند و هم دشمن ساز.[1] گاهی این ها تک بعدی جلو می روند، گاهی دو بعدی و یا سه بعدی و گاه تمام زمان ها و مکان ها را در می نوردند.

شهید مطهری(ره) می نویسد: «دعوت هایی که در میان بشر پدید آمده، همه یکسان نبوده و شعاع تأثیر آن ها یکنواخت نیست. بعضی از دعوت ها و سیستم های فکری یک بعدی است و در یک سو پیش رفته است؛ در زمان پیدایش اش قشر وسیعی را فرا گرفته، میلیون ها جمعیت پیرو پیدا کرده است؛ اما بعد از زمان خویش دیگر بساط هستی اش برچیده شده و به دست فراموشی سپرده شده است و بعضی دو بعدی است؛ شعاع شان در دو سو پیش رفته است؛ هم چنان که قشر وسیعی را فرا گرفته، در زمان ها نیز پیش روی کرده. برد آن تنها در بعد مکانی نبوده است؛ بعد زمان را نیز فرا گرفته است.

و بعضی دیگر در ابعاد گوناگون پیش روی کرده اند؛ هم سطح وسیعی از جمعیت های بشر را فرا گرفته و تحت نفوذ خویش قرار داده اند و در هر قاره ای از قاره ها اثر نفوذ آن ها را می بینیم، و هم بعد زمان را فرا گرفته؛ یعنی مخصوص یک زمان و یک عصر نبوده، قرن های متمادی در کمال اقتدار حکومت کرده اند و هم تا اعماق روح بشر ریشه دوانده و سرّ ضمیر افراد را در اختیار قرار داده و بر عمق قلب ها حکومت کرده و زمام احساس ها را در دست گرفته اند. این گونه دعوت های سه بعدی مخصوص سلسله پیامبران است.

کدام مکتب فکری و فلسفی را می توان پیدا کرد که مانند ادیان بزرگ جهان، بر صدها میلیون نفر در مدت سی قرن و بیست قرن و حداقل چهارده قرن حکومت کند و به سرّ ضمایر افراد چنگ بیندازد؟ جاذبه ها نیز این چنین اند؛ گاهی یک بعدی و گاهی دو بعدی و گاهی سه بعدی هستند.»[2]

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی (ره) از افرادی بود که هم جاذبه فوق العاده ای داشت و هم دافعه نسبت به دشمنان، لذا استخوان در گلو و خار چشم آنان بود. جاذبه او نیز چند بعدی بوده؛ هم سطح وسیعی از جمعیت های بشر را فرا گرفته و تحت نفوذ خویش قرار داده است و در هر قاره ای از قاره ها، حتی خود آمریکا اثر نفوذ آن ها را مشاهده می کنیم، و هم بعد زمان را فرا خواهد گرفت؛ یعنی مخصوص یک زمان و یک عصر باقی نخواهد ماند؛ بلکه قرن های متمادی در کمال اقتدار حکومت خواهد کرد و نیز تا اعماق روح بشر، خصوصاً مجاهدان و مستضعفان ریشه دوانده و سرّ ضمیر افراد را در اختیار خود قرار داده و بر عمق قلب ها حکومت خواهد نمود و زمام احساس ها را از هم اکنون در دست گرفته است.

«حقیقت آن است که قاسم سلیمانی شدن آسان نیست. خیلی چیزها باید کنار هم جمع شوند تا کسی در این جایگاه قرار بگیرد و تقریباً تمام عمر مفیدش را مشغول جهاد باشد. بیش از چهل سال مجاهدت، چیزی فراتر از تصورات ماست. اینکه هیاهو نکنی و مرد وظیفه باشی؛ اینکه در میانه میدان بمانی؛ حتی اگر در دوران بعد از میان سالی باشی و کلمه بازنشسته پسوند نام دوستان و هم سالانت شده باشد؛ اینکه در عین بی سر و صدایی آن قدر مهم شده باشی که کسانی دنبال جانت باشند که اسم شان ابرقدرت است و وقتی از دستت خلاص می شوند، پرچم کشورشان را به نمایش بگذارند؛ اینکه وقتی رفتی، ملتی احساس کنند چیزی از دست داده اند، حتی آنان که با مرامت چندان همراه نیستند؛ اینکه نه فقط ملت خودت از رفتنت دلگیر شوند؛ که ملت های دیگر نیز احساس بی پناهی کرده، با خودشان زمزمه کنند: حالا که نیست، چه می شود؟ اینکه لباس رزم داشته باشی؛ ولی تصور دیگران از تو خشونت نباشد و بلکه همتت را گذاشته باشی که خشونت را از منطقه بیرون کنی؛ اینکه درجه و جایگاه نظامی داشته باشی؛ ولی باز هم اسمت حاج قاسم باشد؛ حاج قاسم سلیمانی!»[3]

محبوبیت و عوامل آن را در منابع دینی

به نظر می رسد قبل از بیان راز محبوبیت ایشان لازم است مسئله محبوبیت و عوامل آن را در منابع دینی مرور می کنیم:

امروزه در دنیا قدرت، ثروت، زیبایی و... را عامل محبوبیت می دانند؛ اما از دیدگاه اسلام، به ویژه مذهب تشیع:

الف) اصل محبوبیت از راه صحیح و مطلوب، قابل مدح و بیان است. حضرت ابراهیم(ع) بدین جهت دعا می کند: «و أجعَلْ لی لسان صِدْقٍ فیِ الاخَرین»[4]؛ «پروردگارا! برای من در میان آیندگان آوازه ای نیکو بگذار.» همچنین شهید مطهری(ره) در رد مذموم دانستن شهرت می گوید: چگونه می توانیم محبوبیت و نیز شهرت را مذموم بدانیم، در حالی که خداوند در قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) می فرماید: «و رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَک»؛ «یادمان تو را، ما بلند آوازه کردیم.» بنابراین، اصل محبوبیت و شهرت، یک نعمت است، نه نقمت.[5] در قرآن کریم یکی از نعمت هایی که به حضرت عیسی(ع) ارزانی داشته و آن را از جانب ملائکه به حضرت مریم(ع) یادآور می شود، محبوبیت و وجیه بودن در دنیا و آخرت است.[6]

ب) در مکتب اسلام امور خاصی، عامل محبوبیت است که به صورت فهرست وار به آن اشاره می شود:

1. ایمان و عمل صالح

قرآن کریم سرچشمه محبوبیت را ایمان به خدای متعال و نیز اعمال صالح می داند: «انَّ الذین آمَنوا و عَمِلوا الصَّالِحَاتِ سَیجعَلُ لَهُمُ الرَّحمَنُ وُدّاً»[7]؛ «کسانی که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دادند، خداوند رحمان محبت آن ها را در دل ها می افکند.» راز مسئله این است که: ایمان به خدا، بر تمامی مناسبات انسانی مؤمن اثر گذاشته و تمامی پندار و گفتار و رفتار او را در قالب صفات حسنه و اخلاقی مانند پاکی، صداقت، شجاعت، امانت و گذشت به نمایش می گذارد.»[8]

پیامبر(ص) می فرمایند: هنگامی که خداوند بنده ای را دوست بدارد، به جبرئیل(ع) می فرماید: من فلانی را دوست دارم، او را دوست بدار! جبرئیل او را دوست خواهد داشت، سپس در آسمان ها ندا می دهد: ای اهل آسمان! خداوند فلانی را دوست دارد، او را دوست بدارید! و به دنبال آن، تمام اهل آسمان او را دوست می دارند، سپس پذیرش این محبت در زمین منعکس می شود.[9]

شهید مطهری(ره) می نویسد: فلاسفه و دانشمندان فراوانی در طول تاریخ آمدند؛ لکن نفوذ و محبوبیت آن ها بالاتر از نفوذ یک معلم نبوده است؛ اما انبیاء و ائمه طاهرین(ع) نفوذشان از قبیل نفوذ یک محب است. محبوبی که تا اعماق روح محب راه یافته و تمامی رشته های حیاتی او را در بر گرفته است.

و تاریخ نیز به این امر گواهی می دهد و نام دل باختگان به رسول اکرم(ص) چون: سلمان، اباذر، مقداد و عمار یاسر و دیگران را ثبت کرده است. بزرگ ترین گواه بر این عنصر محبوبیت را می توان در یاران حضرت امام حسین(ع) یافت که جان شان را به سر راه این محبوب الهی فدا کردند.[10]

2. خوش برخوردی

قرآن کریم رمز محبوبیت رسول اکرم (ص) را خوش اخلاقی و نرم خویی می داند[11] و خود حضرت بارها می فرمودند: «یا بَنی عَبْدُالمُطَلِّب! انّکم لن تَسْعوا النّاسَ بِأموالِکُم فالُقُوهُم بطاقَةِ الوجه و حُسْنِ البشر؛[12] ای فرزندان عبدالمطلب! شما نمی توانید با سرمایه های مادی خود محیط وسیع و پر مهر را به وجود و دل های مردم را به دست آورید، پس با روی گشاده و چهره ای نیکو با مردم برخورد کنید تا محبت شان را جلب کنید!»

3. محبت به مردم

امام علی(ع) در «نهج البلاغه» می فرمایند: «بِالتَودُّدِ تَکُونَ المُحَبَة؛[13] محبت در سایه مهرورزی فراهم می آید.» بنابراین، تمام انسان ها به مهرورزی پاسخ مثبت می دهند.

4. خدمت و احسان

از رسول خدا(ص) پرسیدند: «مَنْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ؟ قالَ أَنفَعُهُمْ لِلنَّاس؛[14] محبوب ترین مردم کیست؟ حضرت فرمودند: آن کسی که برای مردم سودمندتر باشد.»

امام صادق(ع) نیز در تفسیر آیه شریفه «و جَعَلَنی مُبارَکاً أینَ ما کُنْتُ»[15] که درباره حضرت عیسی(ع) نازل گشته است، می فرمایند: مقصود این است که خداوند او را برای مردم بسیار سودمند قرار بدهد.[16]

به این جهت، رسول خدا (ص) می فرمایند: «سَیّدُ القَوُمِ خادِمُهُم؛[17] سرور هر گروه و قومی، خدمت گذار آنان است. »

5. عفو و گذشت

از دیگر عوامل جلب دل ها، عفو و اغماض است. امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل می فرمایند که حضرت فرمودند: «عَلَیکمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَّ الْعَفْوَ لَا یزِیدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً فتَعَافَوْا یعزَّکمُ اللَّه؛[18] بر شما باد گذشت؛ زیرا که گذشت جز بر عزّت بنده نمی افزاید. پس از یکدیگر گذشت کنید تا خداوند شما را عزّت بخشد.»

یکی از اهالی شام در حضور امام مجتبی(ع) به بدگویی و ناسزا پرداخت. وقتی سخنانش تمام شد، حضرت به او سلام کرده، لبخندی زدند و فرمودند: ای پیرمرد! گمانم تو در این شهر غریب و نیازمند پذیرایی باشی! به منزل ما بیا تا ادای وظیفه کنیم. وقتی که آن مرد سخن حضرت را شنید، با گریه عرض کرد: گواهی می دهم که خدا خود بهتر آگاه است که بار سنگین رسالت را بر دوش چه کسی بنهد! تو و پدرت مبغوض ترین اشخاص در نظرم بودید؛ اما اکنون محبوب ترین اشخاص نزد من هستید.[19]

6. هم دردی و هم دلی

پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: کسی که برادر با ایمانش را با گفتن کلامی مسرور کند یا مورد احترام قرار دهد، تا وقتی که او شادمان است، گوینده آن کلام همواره در سایه رحمت الهی به سر می برد.[20]

7. نرمی و ملایمت در سخن گفتن

«سهل ساعدی » از اصحاب پیامبر(ص)، می گوید:[21] من در هیچ خطبه ای از خطبه های نمازجمعه پیامبر(ص) حاضر نشدم، مگر آن که حضرت این آیه کریمه را تلاوت می فرمودند: «یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اِتَّقُوا الله و قُوُلوا قُولاً سدیداً»؛[22] «ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای خدا را پیشه کنید و سخنانی استوار و متین بگویید.»

خیلی از ناراحتی ها ممکن است با گفتار نرم و ادب در سخن، به خوشی تبدیل شوند. امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: «أجملوا الخطاب تَسْمَعوُا جَمیلَ الصَّواب؛[23] با مخاطب به زیبایی و نرمی سخن بگویید تا جواب زیبا و نرم بشنوید!» و در جای دیگری می فرمایند: زبانت را به کلام نرم و بذل سلام عادت بده که دوست داران تو زیاد می شوند و ناراحت شوندگان از تو کاهش می یابند.[24]

8. توقع و طمع نداشتن

یکی از مهم ترین عوامل محبوبیت این است که انسان از مردم هیچ گونه چشم داشتی نداشته و فقط برای رضای خدا گام بردارد. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: به آنچه در پیش خداست، امیدوار باش تا خدا تو را دوست بدارد و از آنچه در دست مردم است، چشم پوشی کن تا مردم تو را دوست بدارند.[25]

پس از بیان مسأله محبوبیت و عوامل آن در منابع دینی، به ویژگی های بارز و مهمّ شخصیت جهانی؛ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی(ره) می پردازیم و نکاتی را درباری ویژگی های ایشان بیان می کنیم:

1. محبوب دل ها

همه برای او گریه کردند، حتی مسیحی ها و اهل سنت. همه به تشییع جنازه او در شهرهایی که تشییع شد، آمدند؛ تشییع جنازه ای که سابقه نداشت و دشمنان نیز به این عظمت و محبوبیّت اعتراف کردند. خبرنگار نیویورک تایمز نوشت: «من همیشه راهپیمایی های چند هزار نفره در ایران را شاهد بوده و آن ها را پوشش خبری داده ام؛ اما هیچ گاه این گونه نبوده است. اکنون میلیونی آمده اند. آن ها همه به میل خود آمده اند. دریایی بیکران از مردم از ساعت شش صبح به محل آمده اند. در طول 25 سال فعالیت در ایران تاکنون چنین چیزی ندیده ام.[26]

2. سِرّ محبوبیت

سرّ محبوبیت این سردار چیست؟ تمامی اوصافی که برای محبوبیت بین مردم گفته شد، در این مرد بزرگ جمع بود؛ او هم ایمان قوی و عمل صالح داشت و هم خدمت بی منّت به مردم داشت و توقعی از کسی نداشت و همیشه در خدمت مستضعفین بود و با ملایمت و نرمی برخورد می کرد و در سختی ها در کنار مردم بود؛ ولی چند امر در زندگی این مرد بزرگ بسیار برجسته بود:

الف) اخلاص: این مرد چهل سال در جبهه های مختلف، بدون هیچ توقع و اسم و رسمی خدمت کرد. برعکس برخی مسئولین که چند برابر حق مأموریت گرفتند و می گیرند، اعلام شد که حاج قاسم هیچ حق مأموریتی از سفرهای خارجی؛ چون سوریه و عراق نمی گرفت؛[27]

ب) عشق و ایمان به خدا: امروزه عالمان و جامعه شناسان برای محبوبیت عوامل متعددی می شمارند، مثل: زیبایی، هنر، قدرت و...؛ ولی قرآن می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً»؛[28] «مسلماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، خداوند رحمان محبتی برای آنان در دل ها قرار می دهد!» سردار سراسر وجودش ایمان و عشق الهی بود، مخصوصا عشق به شهادت. قصه انگشتر آن شهید را همه شنیده ایم که وقتی انگشتر خود را به دختر شهید مدافع حرم به نام زینب هدیه داد، فرمود: حقش را ادا کن و برای شهادت من دعا کن و از امام رضا(ع) این حاجت را بگیر!

عاشقی درد است و درمان نیز هم

مشکل است این عشق و آسان نیز هم

جان فدا باید به این دلدادگی

دل که دادی می رود جان نیز هم

ج) امتیازات ویژه: سردار سلیمانی امتیازاتی داشت که در کم تر فردی سراغ داریم. امام علی(ع) درباره ویژگی های مالک اشتر می فرمایند: «أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ وَجَّهْتُ إِلَیکم عبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ لَا ینَامُ أَیامَ الْخَوْفِ وَ لَا ینْکلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ حِذَارَ الدَّوَائِرِ أَشَدُّ عَلَی الْکفَّارِ مِنْ حَرِیقِ النَّارِ وَ هُوَ مَالِک بْنُ الْحَارِثِ الْأَشْتَر؛[29] من بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای وحشت نمی خوابد و در لحظه ترس از دشمن روی نمی گرداند و بر بدکاران از شعله های آتش تندتر است. او مالک پسر حارث مدحجی است.» حضرت در این جملات به چند صفت مالک اشاره می فرمایند: بنده خالص خدا؛ همیشه بیدار؛ هنگام ترس پایدار؛ و بر بدکاران و دشمنان چون آتش تند؛

د) درایت عمیق: از درایت و فکر عمیق او بود که با تشکیل ارتش ناتوی شیعی، مرکب از حزب الله، زینبیون، فاطمیون، حیدریون و... توانست مقاومتی به وجود آورد که با قدرت آن داعش و در واقع آمریکا و اسرائیل را در منطقه شکست دهد و پای روسیه را به سوریه به نفع مقاومت باز کند.

او لشکری را کشف و جذب کرد که با تعلیمات و تربیت، به قدرت عظیم نظامی تبدیل شدند وحشدالشعبی و مقاومت سوریه را به وجود آورد و امثال ابومهدی المهندس را کشف و تربیت کرد و رشد داد؛

ه) مردمی بودن: او نه تنها نسبت به فرزندان شهدا مهربان بود؛ بلکه به تمام مردم و خصوصاً شیعیان جهان مهر می ورزید و این کار او از سر اخلاص بود؛

و) ولایت مداری: سردار فقط شعار نمی داد؛ بلکه مرد عمل و اعتقاد بود. او عاشق اهل بیت (ع) بود. گریه هایش در روضه ها و هنگام زیارت امام رضا(ع) و روضه های هفتگی او حتی در مسافرت، شاهد صدق این ادعا است. او مطیع صددرصد و سرباز فداکار مقام معظم رهبری(حفظه الله) بود و با فدا کردن جان خویش این ولایت مداری را امضا نمود؛

ز) عمل کرد فراجناحی: سردار در خط ولایت و تابع محض ولی فقیه بود و هیچ گاه اسیر جناح بندی و بازی های سیاسی نشد. او جز خدمت خالصانه و صادقانه و بی ادعا، چیز دیگری نمی شناخت.

دشمن بداند انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران، سپاه قدس و مقاومت، متکی به افراد نیست تا با کشتن فردی یا افرادی آن ها را نابود کند؛ بلکه یک جریان و یک مکتب است که هرگز نابود نخواهد شد. درست همان جریان تشیع که در کربلا و در زمان بنی امیه و بنی عباس، مخصوصاً هارون نسل کشی کردند تا شیعه را از ریشه برکنند؛ ولی تشیع همچنان باقی ماند و پیش رفت و بالنده و زنده مانده است. جریان حزب الله و حشدالشعبی و مقاومت همیشه پابرجاست؛ زیرا اگر سرداری برود، سرداران دیگری جای او پرچم را به دست خواهند گرفت.

امیر مؤمنان علی(ع) در سوگ سردار خود «مالک اشتر» فرمودند:

«ألا إنَّ مالِکَ بنَ الحارِثِ قَد قَضی نَحبَهُ و أوفی بِعَهدِهِ، و لَقِیَ رَبَّهُ، فَرَحِمَ الله مالِکاً! لَو کانَ جَبَلاً لَکانَ فِنداً[30] و لَو کانَ حَجَراً لَکانَ صَلداً. للهِ مالِکٌ! و ما مالِکٌ! وهل قامَتِ النِّساءُ عَن مِثلِ مالِک! وَ هَل مَوجودٌ کَمالِک؛[31] بدانید که مالک بن حارث روزگار خود را به پایان برد و به پیمان خویش وفا نمود و به دیدار پرورگارش شتافت. خدا مالک را بیامرزد! اگر کوه می بود، قله ای دست نیافتنی و دور و بلند می نمود! و اگر سنگ می بود، صخره ای سخت بود آفرین بر مالک! مالک که بود؟! آیا زنان دیگر مانند مالک را می زایند؟! آیا در روزگار ما چون مالک هست؟!» راوی گوید: چون فرود آمد و به خانه رفت، مردانی از قریش نزد او رفتند و گفتند: خیلی برای او بی تابی کردی و نالیدی. او که مرد. امام فرمودند: به خدا سوگند! مرگ او اهل مغرب (شام) را عزت بخشید و اهل مشرق (عراق) را خوار کرد.

آن حضرت چند روز بر او می گریست و بسیار در فقدان او اندوهناک بود و می فرمود: دیگر مانند او را هرگز نخواهم دید.[32]

سردارشهید حاج قاسم(ره) نیز نزد مقام معظم رهبری (حفظه الله) چنین جایگاهی داشت و این را می توان از نمازی که رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) بر پیکر عزیز این شهید اقامه نمودند به وضوح مشاهده کرد، همچنین یادآوری های ایشان در مراسم های مختلف باز هم نشان از مالک بودن سردار برای سکان دار انقلاب دارد.

خدایش او را با مولایش امیرمؤمنان(ع) محشور فرماید!

پی نوشت ها:

[1] مجموعه آثار شهید مطهری؛ جاذبه و دافعه امام علی(ع)، انتشارات صدرا، قم، چاپ ششم، 1384ش، ج 16، ص 226.

[2] همان، صص 237-238.

[3] گاه نگاشت؛@gaahnegasht، محمدکاظم حقانی.

[4] شعراء/ 84.

[5] مجموعه آثار، ج 2، ص 279.

[6] آل عمران/ 45.

[7] مریم/ 96.

[8] تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، مدرسه امام امیرالمؤمنین(ع)، قم، 1368ش، ج 3، ص 146.

[9] «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِذَا أَحَبَ اللَّهُ تَعَالَی عَبْداً نَادَی مُنَادٍ مِنَ السمَاءِ أَلَا إِن اللَّهَ تعَالَی قَدْ أَحَبَّ فُلَاناً فَأَحِبُّوهُ فَتَعِیهِ الْقُلُوبُ وَ لَا یلْقَی إِلَّا حَبِیباً مُحَبَّباً مَذَّاقاً عِنْدَ النَّاس.» بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج 68، ص 372.

[10] جاذبه و دافعه امام علی(، شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، قم، 1372ش، ص 77.

[11] آل عمران/ 159.

[12] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش، ج 2، ص 103.

[13] نهج البلاغه، حکمت 295.

[14] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 12، ص390.

[15] مریم/ 31.

[16] مجمع البیان، حسن بن فضل طبرسی، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، 1418ق، ج 3، ص 411.

[17] میزان الحکمة، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، قم، 1382ش، ج 2، ص 1380.

[18] مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، النص، ص 228.

[19] همان، ج 5، ص 211.

[20] همان، ج 2، ص 206.

[21] مجمع البیان، ج 5، ص 212.

[22] احزاب/ 70.

[23] غررالحکم و دررالکلم, عبدالواحد تمیمی آمدی، انتشارات مرتضوی، تهران، 1368ش، ج 5، ص 345.

[24] همان، ج 4، ص 329.

[25] الخصال، محمد بن علی بن الحسین صدوق، انتشارات اسلامیه، تهران، 1363ش، ج 1، ص 132.

[26] به نقل از خبرگزاری تسنیم، مورخ:16/10/98.

[27] به گزارش مشرق، به نقل از حجّت الاسلام علی شیرازی، نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه در مراسم گرامیداشت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی(ره) در مسجدجامع قلهک، مورخ: 13/10/98.

[28] مریم / 96.

[29] الغارات، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفی، مصحح: عبدالزهراء حسینی، دارالکتب الإسلامی، قم، چاپ اول، 1410ق، ج 1، ص 171.

[30] الفِنْد من الجبل: أنفه الخارج منه. و قیل: هو المُنفَرد من الجبال. (النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ابن الاثیر جزری، ج 3، ص 475)

[31] ترجمه و شرح نهج البلاغة، فیض الإسلام، ج 5، ص 990؛ الغارات، ج 1، ص 265.

[32] همان، ص 991؛ الاختصاص، شیخ مفید، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، ص 81، بحار الأنوار، ج 33، ص 591، ح 735.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان