زهرا منوچهری که از استان گلستان و شهر نوکنده به این گردهمایی آمده بود، کارهای سوزن دوزی با سبک بخارادوزی روی پارچههای دست بافت عرضه میکرد، او به «دنیایاقتصاد» میگوید: کرونا و شرایط اقتصادی کشور باعث دو عامل همزمان شده است، از سویی تعداد گردشگران کاهش پیدا کرده و از سوی دیگر قیمت مواد اولیه بالا رفته است. همین موضوع باعث افزایش قیمت محصول نهایی شده که گاه مشتریان از آن گله میکنند. با این حال او از شرایط فروش در این نمایشگاه راضی است و عنوان میکند استقبال از کارهای او خوب بوده است.
خدیجه غنچه از شهرستان شاهرود و شهر کلاته خیج که به تازگی به واسطه دستبافتههایش ثبت ملی شده در نمایشگاه حاضر شده است. او هم مانند سایر هنرمندان در این دو سال کرونا علاوه بر پارچهبافی مجبور شده انواع و اقسام کارها را انجام دهد. پیش از کرونا او به همراه گروه دیگری از زنان شهر، اقامتگاه بومگردی راه انداخته بودند که در فروشگاه آن، دستبافتههایشان را هم میفروختند. شیوع کرونا ضربه سختی به کسب و کار آنها زد و به یک باره اقامتگاهشان خالی شد. در کنار آن قیمت نخ از کیلویی 30هزار تومان به بالای 200هزار تومان رسید که قیمت نهایی محصولشان را به شدت افزایش داد، این عامل هم سبب شد کسانی که تا پیش از گردشگری مشتریان آنها بودند کاهش پیدا کنند. در کنار اینها مشکل سومی هم برای خدیجه غنچه به عنوان فردی که میخواست سبک سنتی پارچه بافی را در شهر دوباره راه بیندازد افزوده شد و آن دسترسی محدود به نخهایی بود که میتوانست با آن کارش را انجام دهد. او به «دنیایاقتصاد» میگوید: در این دو سال ما تنها تلاش کردهایم به شکل حداقلی کسب و کار و مشتریانمان را حفظ کنیم، به این منظور از شبکههای اجتماعی کمک گرفتهایم و به شکل محدود آنها را به شهرهایی مانند تهران میفرستیم. امید خدیجه غنچه و سایر زنانی که در شهر کلاته خیج به پارچه بافی مشغولند این است که پیکهای متعدد کرونا متوقف شده و بار دیگر اقامتگاهشان از گردشگران علاقه مند پر شود.
سلمه احمدی از استان سیستان و بلوچستان دیگر غرفهدار نمایشگاه است که در کنار سوزندوزیهای بلوچی، یک نوع محصول محلی قدیمی به نمایشگاه آورده که مخلوطی از خرما و شیره خرماست. آنها در عروسکهای محلیشان نیز تغییراتی دادهاند و اگر در گذشته با یک قطعه چوب خرما و چند تکه پارچه به سرعت عروسکی حاضر میکردند حالا عروسکی را تحویل مشتری میدهند که با ظرافت لباسش را سوزن دوزی کردهاند. او درباره آسیبهای کرونا به صنایعدستی به «دنیایاقتصاد» میگوید: کرونا تاثیر منفی زیادی روی کار ما داشته و باعث شده فروش ما افت قابلتوجهی داشته باشد و بسیاری از کارها روی دستمان بماند. او هم مانند خدیجه غنچه، فروش از طریق فضای مجازی را شروع کرده و از این طریق توانستهاند بخشی از ضررشان را جبران کنند. به گفته او نمایشگاه صنایع دستی گرچه برای فروششان آنقدر خوب نبود، اما توانستند ارتباط خوبی با فعالان این حوزه برقرار کنند تا در آینده با این ارتباط هم کارشان را به لحاظ کیفی بهبود دهند و هم بازارشان را گسترده کنند.
احمد نطاق از شاغلان بازار اصفهان هم به «دنیایاقتصاد» میگوید: در گذشته صنعتگران و هنرمندان در میدان نقش جهان کارشان را به گردشگران و مردم شهر عرضه میکردند ولی با شیوع کرونا و کسادی بازار توریسم، شاهدیم بازار عمدهفروشی باب شده و سود تولیدکننده کاهش پیدا کرده است.
گفتههای این فعالان حوزه صنایعدستی در کنار گفتههای رئیس اتحادیه فروشندگان اشیا قدیمی و صنایع دستی که در مصاحبهای عنوان کرد: «علاوه بر کرونا تورم هم ضربه مهلکی به صنایعدستی زده و گران شدن مواد اولیه مانند مس، نقره، برنج، لعاب و سایر مواد و همچنین گران شدن ابزارها باعث شده تا بهای تمامشده محصولات بالاتر برود در نتیجه محصول، گرانتر به دست مصرفکننده برسد. همچنین از اواخر سال 1398 با شیوع کرونا میزان فروش در بازار محصولات این صنعت به حداقل رسید. قبل از کرونا، عدهای برای برگزاری مراسمهای ملی مثل یلدا و نوروز ترجیح میدادند از صنایعدستی ایرانی استفاده کنند، اما امروز علاوه بر اینکه دیگر مراسمی برگزار نمیشود وضعیت اقتصادی مردم هم این اجازه را نمیدهد.» نشاندهنده شرایط دشوار یک و نیممیلیون نفر از شهروندان ایرانی است که بخشی از سنت و تاریخ ما را با هنرشان امتداد میبخشند. متولیان گردشگری و صنایع دستی البته در این روزها از اعطای وام به هنرمندان خبر دادهاند و در نمایشگاه نیز برخی از هنرمندان از این گفتند که به آنها گفته شده درخواستشان را به مسوولان شهرستانی بدهند. با این حال صنایع دستی در ایران فراتر از این وام نیازمند یک استراتژی و برنامهریزی است. برنامهریزیهایی که به تولید محصولات باکیفیت منجر شده و از سوی دیگر شرایط توسعه صادرات را فراهم کند.