مرجان صفوی - کارشناس روانشناسی عمومی
تحریریه زندگی آنلاین : آیا تمامی مشکلات خلقی پس از زایمان مادران نشانه افسردگی است؟
متاسفانه، تعداد بسیاری از زنان در دوره پس زایمانی به اختلالاتی دچار میشوند. دو نوع مشکل غم پس زایمانی یا غم مادری رایج است. این اختلال عبارت است از تغییر کوتاه مدت در خلق و روحیه که معمولا در 10 روز اول پس از زایمان روی میدهد و این پدیده در بسیاری از فرهنگها عمومیت دارد. از نشانههای معمولی آن میتوان گریه، غم، بیخوابی، زود خشمی و احساس ناتوانی در مادررا نام برد. غم پس زایمانی یا غم مادری احتمالا نتیجه کاسته شدن از هیجان شدید مادر شدن بعد از زایمان است که تغییرات واقعی زندگی حاصل از تولد نوزاد با آن ترکیب میشود. اکثر زنان میگویند که این عارضهها در طول چند روز از بین میرود.
بیشتربخوانید:
افسردگی پس از زایمان و نشانههای آن افسردگی پس از زایمان اختلالی جدی است که معمولا در آن احساس غم مفرط، خستگی شدید، نومیدی، بیعلاقگی به فعالیتهای لذتبخش و بیعلاقگی به نوزاد وجود دارد. این اختلال در 10 یا 15 درصد زنانی که به تازگی بچه به دنیا آوردهاند، دیده میشود. افسردگی پس از زایمان معمولا در 6 ماه اول پس از زایمان به وجود میآید و ممکن است ماهها طول بکشد. طبق تحقیقات انجام شده عوامل اجتماعی نیز اهمیت دارند. مثلا زنانی که در طول حاملگی استرسهای زندگی شدیدی را تجربه میکنند، بیشتر به افسردگی پس از زایمان مبتلا میشوند. به عنوان مثال، زنانی که درآمد کمی دارند، در مقابل افسردگی پس زایمانی آسیبپذیرتر هستند. زنانی که از سوی همسر، خانواده و دوستان خود مورد حمایت و دلگرمی قرار نمیگیرند، بیشتر از بقیه زنان به افسردگی پس زایمانی دچار میشوند.
آیا غم مادری بر روی کودک تاثیر میگذارد؟
غم پس زایمانی یا غم مادری تاثیر بسیار ناچیزی بر نحوه تعامل مادر با کودکش دارد یا در بیشتر مواقع هیچ تاثیری ندارد.
آثار افسرگی مادر بر روی روند رشد ذهنی و روانی کودکان
افسردگی شدید یا مزمن که شش ماه یا بیشتر طول میکشد، میتواند اثرات شدیدی بر جای گذارد. معمولا مادران مبتلا به افسردگی مزمن یا کنارهگیرند یا آزارگر و تمایلات آنان به فرزندانشان چندان مثبت نیست. کودکان مادران افسرده نسبت به سایر کودکان، نمودهای چهرهای کمتری نشان میدهند، فعالیت و سلامت کمتری دارند و تهییجپذیرتر هستند و نسبت به محرکهای حسی جهتگیری کمتری نشان میدهند.
بیشتر بخوانید:
مکیدن انگشت
مادران افسرده در تفسیر گریه کودک و پاسخگویی به آن توانایی کمتری دارند. فرزندان مادران افسرده ممکن است از ارسال علائم هیجانی دست بکشند و تلاش کنند تا خود را از طریق مکیدن انگشت یا تکان خوردن، آرام نمایند. اگر این واکنش دفاعی به صورت عادت درآید، کودک میآموزد که هیچ توانایی برای جلب پاسخ افراد دیگر ندارد و اینکه مادر قابل اطمینان نیست و نیز اینکه به جهان اطراف نمیتوان اعتماد کرد و معمولا خود کودک نیز به افسردگی دچار خواهد شد. مادران افسرده، فرزندان خود را منفیتر از مشاهدهگران عادی تصور میکنند. این مشکلات تا سالهای پیش از دبستان ادامه پیدا میکند و مشکلاتی از جمله بیشفعالی، سرپیچی و پرخاشگری به خصوص در پسر بچهها به ارمغان میآورد. از این رو قبل از مشکلات فرزندان باید از افسرده نبودن مادر مطمئن شویم.
آیا افسردگی مادر بر روی مغز کودک تاثیر منفی میگذارد؟
معمولا کودکان مادران افسرده، همچون مادران خود، دارای الگوهای فعالیت مغزی غیر عادی هستند. این کودکان طی 24 ساعت پس از تولد فعالیت نسبتا کمی در قسمتی از مغز (لب پیشانی نیمکره چپ) که ظاهرا در زمینه هیجانهای گرایشی مانند لذت و خشم تخصص یافته است و فعالیت بیشتری در لوب پیشانی راست که هیجانهای اجتنابی مانند ناراحتی و انزجار را در کنترل دارد، نشان میدهند.
بیشتربخوانید:
دلایل مختلف افسردگی کودک در یک نگاه
با وجود این، در فرایند افسردگی کودکان نمیتوان به طور قطع گفت که این قبیل اطفال بر اثر وقفه ایجاد شده در فرایند ارتباط و نظمبخشی متقابل بین مادر (افسرده) و کودک دچار افسردگی شدهاند. ممکن است آنها پیش زمینه افسردگی را به ارث برده باشند، یا پیش از تولد در معرض عوامل هورمونی یا سایر عوامل زیستشیمیایی، این پیش زمینه را به ارث برده باشند. خبر بارداری و مادر شدن موجی از احساسات مثبت، هیجان زندگی و اشتیاق به همراه میآورد. برای بسیاری از زنان، مادرشدن نشانه گذر به دوران بزرگسالی است و به اکثر آنها احساس هدفمندی و تکامل دست میدهد. امید است که تمامی زنان این سرزمین، این امر مقدس را به سلامت به پایان برسانند.